خطر در کمین جوانان تنها
پارسینه: بسیاری از والدین با این فکر که نیاز فرزندانشان در تهیه لباس زیبا و تغذیه مناسب و به طور کلی نیازهای اولیه خلاصه میشود، از ایجاد رابطه صمیمانه و ارتباط دوستانه با آنان خودداری میکنند
اختلاف بین والدین و فرزندان یا همان فاصله بین نسلها موضوعی مهم و مورد توجه روانشناسان و جامعهشناسان است، زیرا از گذشته تاکنون همواره این دو نسل با یکدیگر در تضاد و تعارض بودند و اگر بخواهیم علل این فاصله را بررسی کنیم، متوجه میشویم بسیاری از والدین با این فکر که نیاز فرزندانشان در تهیه لباس زیبا و تغذیه مناسب و به طور کلی نیازهای اولیه خلاصه میشود، از ایجاد رابطه صمیمانه و ارتباط دوستانه با آنان خودداری میکنند، به همین دلیل بین آنها بر سر مسائل مختلف، اختلاف به وجود میآید.
به گزارش جام جم، رفتار جوانان و دوری آنها از کانون خانواده، یکی از دغدغه های اصلی پدر و مادرها شده است. شاید در طول روز از آنها بسیار شنیده باشید که فرزندشان به هیچ وجه با آنها درد دل نمی کنند و زمانی که در خانه هستند، وقت خود را در اتاقشان می گذرانند.
البته جوانان نیز بر این باورند که در خانواده کسی به فکرشان نیست به همین دلیل در بیرون از خانه به دنبال فردی مطمئن می گردند که با او حرف بزنند و حتی تفریح کنند؛ تفریحاتی که گاهی خطرناک است و اتفاقات تلخ غیر قابل جبرانی همراه دارد مثل حوادثی که شب ها در اتوبان های تهران رخ می دهد.
والدین دلیل رفتار پرخاشگرانه فرزندانشان را نمی دانند و دنبال راه حلی برای سربه راه کردن جوانانشان هستند.
بسیاری از روان شناسان بر این باورند که والدین باید بدانند که هر میزان به فرزندان شان سخت بگیرند و به عبارتی بدون احترام به شخصیت آنها بخواهند راه را از چاه به آنها نشان دهند، نه تنها هیچ نتیجه ای نخواهند گرفت بلکه باعث پیامدهای ناگوار دیگری نیز خواهند شد. البته از سوی دیگر اگر محبت بی دریغ ارزانی شان کنند، ولی به آنها مسئولیت هایی در حد توانشان نسپارند، نه تنها موفقیت آنها را در آینده تضمین نمی کنند، بلکه موجب پرتوقع شدن و به زبان ساده، لوس شدن آنها می شوند.یکی از تدابیری که برای بهبود ارتباط با جوانان به خانواده ها توصیه می شود، تغییر چارچوب روابط در دوره جوانی در قیاس با دوره قبل از جوانی است. رابطه والدین و کودک رابطه ای است عمودی یعنی مشتمل بر ارتباطات دستوری و تحکمی که از بالا به پایین اعمال می شود، چنین چارچوبی از دوران بلوغ به هم می ریزد و رابطه موجود باید به رابطه مطلوب که رابطه ای افقی است، تغییر کند. در چنین وضعیتی، والدین به جای این که از موضع بالا به پایین برخورد کنند، خود را در سطحی مساوی با جوان خویش قرار می دهند و رابطه به جای آن که دستوری و تحمیلی باشد، رابطه ای است بر اساس همدلی، تفاهم و درک وضعیت جوان که مطلوب ترین نوع چارچوب ارتباطی محسوب می شود.
در این باره در گفت وگویی با «محمدرضا دژکامی»، روان شناس به بررسی عوامل موثر در فاصله نسل ها و راه های کم کردن این فاصله شده که می خوانید.
چه عواملی باعث شکاف عمیق میان روابط والدین و فرزندان شده است؟
عوامل زیادی در جامعه ما می تواند تاثیر داشته باشد که یکی از آنها پدر و مادر ها هستند. آنها باعث شده اند جوانان به این فکر برسند که کسی در خانواده به آنها اهمیت نمی دهد. حوصله پدر و مادر ها خیلی کم شده است. والدین خود را خیلی درگیر مسائل کاری کرده اند و فکر می کنند جوان و نوجوان فقط باید از نظر اقتصادی تامین شود، در صورتی که جوان نیاز به صحبت و درددل کردن با والدین دارد. یک جوان نیاز دارد پدر و مادر به او اهمیت دهند، هرچند این نیاز را خیلی بیان نمی کند.
مشاهده موفقیت ها و نتایج مثبت کار فرزندان دشوار نیست، اما باید بدانیم موفقیت همه روزه به چشم نمی آید. اگر والدین بازخوردهای مثبت خود به کار فرزندان را به کارهایی اختصاص دهند که به نتیجه رسانده اند، باعث می شوند فرزندان به کارهای فراوانی که در دست اقدام است، با تردید و دودلی نگاه کنند و اعتماد به نفس نداشته باشند. مهم تر از به نتیجه رسیدن یا نرسیدن کار، این است که بدانیم آنها تلاش می کنند. توجه دادن بچه ها به کسب قطعی نتیجه، اضطراب و نگرانی آنها را افزایش می دهد، زیرا حصول نتیجه در اختیار آنان نیست، ولی تلاش کردن در اختیار آنان است و آنها می توانند کوشش خود را مدیریت کنند.
از سوی دیگر برخی والدین، فرزندان خود را با یکدیگر یا با فرزندان دیگران مقایسه و ضعف های آنان را بازگو می کنند و این مقایسه با افرادی صورت می گیرد که پدر و مادر، آنها را دوست دارند و موقعیت بالاتری دارند. این مقایسه به فرزند ضربه روحی می زند، از عزت نفس او می کاهد و تلاش های او را دچار تردید می کند. نگرش به رفتار فرزندان باید جامع و کامل باشد و پیش از این که به وجوه منفی توجه و آنها را گوشزد کنیم، مثبت ها را ببینیم و به آنها اشاره کنیم. تکیه بر موفقیت ها، انگیزه درونی تولید می کند. با تعریف و تمجید والدین، فرزندان ترجیح می دهند به جد تلاش کنند.
در این زمان جوان به سمت دوستان خارج از خانه کشیده می شود؟
همان طور که گفتم پدر و مادر ها خیلی درگیر مسائل تامین نیاز های مادی هستند و برای فرزندشان وقت نمی گذارند. وقتی جوان به یکی از مهم ترین نیاز های خود که احساس با اهمیت بودن است در خانواده نمی رسد، این باعث می شود در جایی غیر از خانواده دنبال دوست و همراه بگردد؛ دنبال کسی که به درددلش گوش دهد و برای مشکلاتش راه حل پیدا کند. نتایج تحقیقاتی نشان داده که در 24 ساعت شبانه روز، ارتباط عاطفی خانواده ها به طور میانگین فقط 15 دقیقه است که این آمار بسیار تکان دهنده است. وقتی جوان احساس می کند که در خانواده کسی نیست که به احساساتش اهمیت دهد، وقتی احساس اضافی بودن دارد به طور یقین به جایی می رود که برای دیگران مهم باشد که این دیگران را در بین گروه های دوستان و همسالان خود پیدا می کند. این دوستان خیلی اوقات ممکن است دوستان ناباب باشند و در این زمان است که خطرات زیادی جوان را تهدید می کند.
در سنین جوانی، چون افراد بسیار احساساتی هستند، زمانی که به احساساتشان احترام گذاشته نشود، دچار اختلالات روحی می شوند و جوانان گوشه گیر و تنها می مانند، همین شکافی که از گوشه گیری جوان بین او و خانواده اش پیش می آید باعث می شود وی به گروه های دوستی و شبکه های مجازی پناه ببرد.
چه خطراتی این جوانان را تهدید می کند؟
دوری و ایجاد شکاف بین جوان و خانواده به هر دلیلی هم که باشد عواقب بسیاری برای جوان دارد. همان طور که گفتم از جمله آنها می توان به گوشه گیری و پناه بردن به جمع همسالان اشاره کرد. در اکثر موارد هم می توان گفت که از بعد روحی و ذهنی این جوانان ضربه می خورند و به شبکه های مجازی پناه می برند یا به مهمانی ها و پارتی های گوناگون می روند و سنگ صبوری که به آن نیاز دارند، در آنجا پیدا می کنند. در همین مهمانی ها برای بار اول با مواد مخــدر آشنا می شوند و کم کم به مواد مخدر معتاد می شوند. متاسفاته بسیاری از افراد در کمین این جوانان هستند که از آنان سوءاستفاده کنند و حتی آنها را به باند های مواد مخدر ببرند و به خلاف آلوده کنند و جوان هم که از این خطرها خبر ندارد فقط برای پیدا کردن دوستان قابل اعتماد در این دام ها گرفتار می شود. حتی در مواقعی جوان با اطلاع از خطر های احتمالی و برای لجبازی و دوری از تنهایی خود را درگیر گروه های دوستی پر خطر می کند که البته در موارد معدودی این اتفاق می افتد.
چه راهکارهایی برای دوری از این خطرات و نزدیکی فرزندان به والدین وجود دارد؟
توصیه هایی که من و همکارانم می کنیم، نباید فقط در حد حرف باشد، فقط کلامی نباشد بلکه به عمل ختم شود. از بودن چند نفر در کنار هم خانواده تشکیل می شود و از تجمع خانواده ها جامعه به وجود می آید. پدر و مادرها باید به این بینش و آگاهی برسند که در جامعه ما باید به جوان توجه شود. جوان نیاز دارد که احساس کند در جامعه و بیشتر از همه در خانواده، او هم مهم است.وقتی پدر و مادر برای کار ناچیزی جوان را از خانواده طرد می کنند، در اینجا خود خانواده باعث می شود که جوان دور شود و با خانواده غریبه باشد و من پدر و مادر ها را مقصر اصلی می دانم. از راهکار هایی که می توان ارائه داد این است که صدا و سیما برای خانواده ها زمان بیشتری بگذارد و آنها را از نحوه صحیح برخورد با جوانان باخبر کند، مهارت های زندگی را به جوانان و خانواده ها بیاموزد. در مدارس جوانان را از خطرات احتمالی ارتباط با دوستان ناباب با خبر کنند. در پارک ها و محیط های عمومی چند روان شناس و کارشناس جوانان باشند تا جوان بتواند مشکلاتش را با آنها در میان بگذارد.
نباید به جوان گفت که فلان کار را نکن، بلکه باید آنها را درست راهنمایی کرد. همه ما در هر جایگاهی باید به جوانان کمک کنیم، اگر ما این کار هارا انجام دهیم متوجه می شویم جوانان ایرانی بهترین جوانان هستند ولی ما خودمان کاری می کنیم که جوانان به مسیر هایی که نباید بروند، وارد شوند.
به گزارش جام جم، رفتار جوانان و دوری آنها از کانون خانواده، یکی از دغدغه های اصلی پدر و مادرها شده است. شاید در طول روز از آنها بسیار شنیده باشید که فرزندشان به هیچ وجه با آنها درد دل نمی کنند و زمانی که در خانه هستند، وقت خود را در اتاقشان می گذرانند.
البته جوانان نیز بر این باورند که در خانواده کسی به فکرشان نیست به همین دلیل در بیرون از خانه به دنبال فردی مطمئن می گردند که با او حرف بزنند و حتی تفریح کنند؛ تفریحاتی که گاهی خطرناک است و اتفاقات تلخ غیر قابل جبرانی همراه دارد مثل حوادثی که شب ها در اتوبان های تهران رخ می دهد.
والدین دلیل رفتار پرخاشگرانه فرزندانشان را نمی دانند و دنبال راه حلی برای سربه راه کردن جوانانشان هستند.
بسیاری از روان شناسان بر این باورند که والدین باید بدانند که هر میزان به فرزندان شان سخت بگیرند و به عبارتی بدون احترام به شخصیت آنها بخواهند راه را از چاه به آنها نشان دهند، نه تنها هیچ نتیجه ای نخواهند گرفت بلکه باعث پیامدهای ناگوار دیگری نیز خواهند شد. البته از سوی دیگر اگر محبت بی دریغ ارزانی شان کنند، ولی به آنها مسئولیت هایی در حد توانشان نسپارند، نه تنها موفقیت آنها را در آینده تضمین نمی کنند، بلکه موجب پرتوقع شدن و به زبان ساده، لوس شدن آنها می شوند.یکی از تدابیری که برای بهبود ارتباط با جوانان به خانواده ها توصیه می شود، تغییر چارچوب روابط در دوره جوانی در قیاس با دوره قبل از جوانی است. رابطه والدین و کودک رابطه ای است عمودی یعنی مشتمل بر ارتباطات دستوری و تحکمی که از بالا به پایین اعمال می شود، چنین چارچوبی از دوران بلوغ به هم می ریزد و رابطه موجود باید به رابطه مطلوب که رابطه ای افقی است، تغییر کند. در چنین وضعیتی، والدین به جای این که از موضع بالا به پایین برخورد کنند، خود را در سطحی مساوی با جوان خویش قرار می دهند و رابطه به جای آن که دستوری و تحمیلی باشد، رابطه ای است بر اساس همدلی، تفاهم و درک وضعیت جوان که مطلوب ترین نوع چارچوب ارتباطی محسوب می شود.
در این باره در گفت وگویی با «محمدرضا دژکامی»، روان شناس به بررسی عوامل موثر در فاصله نسل ها و راه های کم کردن این فاصله شده که می خوانید.
چه عواملی باعث شکاف عمیق میان روابط والدین و فرزندان شده است؟
عوامل زیادی در جامعه ما می تواند تاثیر داشته باشد که یکی از آنها پدر و مادر ها هستند. آنها باعث شده اند جوانان به این فکر برسند که کسی در خانواده به آنها اهمیت نمی دهد. حوصله پدر و مادر ها خیلی کم شده است. والدین خود را خیلی درگیر مسائل کاری کرده اند و فکر می کنند جوان و نوجوان فقط باید از نظر اقتصادی تامین شود، در صورتی که جوان نیاز به صحبت و درددل کردن با والدین دارد. یک جوان نیاز دارد پدر و مادر به او اهمیت دهند، هرچند این نیاز را خیلی بیان نمی کند.
مشاهده موفقیت ها و نتایج مثبت کار فرزندان دشوار نیست، اما باید بدانیم موفقیت همه روزه به چشم نمی آید. اگر والدین بازخوردهای مثبت خود به کار فرزندان را به کارهایی اختصاص دهند که به نتیجه رسانده اند، باعث می شوند فرزندان به کارهای فراوانی که در دست اقدام است، با تردید و دودلی نگاه کنند و اعتماد به نفس نداشته باشند. مهم تر از به نتیجه رسیدن یا نرسیدن کار، این است که بدانیم آنها تلاش می کنند. توجه دادن بچه ها به کسب قطعی نتیجه، اضطراب و نگرانی آنها را افزایش می دهد، زیرا حصول نتیجه در اختیار آنان نیست، ولی تلاش کردن در اختیار آنان است و آنها می توانند کوشش خود را مدیریت کنند.
از سوی دیگر برخی والدین، فرزندان خود را با یکدیگر یا با فرزندان دیگران مقایسه و ضعف های آنان را بازگو می کنند و این مقایسه با افرادی صورت می گیرد که پدر و مادر، آنها را دوست دارند و موقعیت بالاتری دارند. این مقایسه به فرزند ضربه روحی می زند، از عزت نفس او می کاهد و تلاش های او را دچار تردید می کند. نگرش به رفتار فرزندان باید جامع و کامل باشد و پیش از این که به وجوه منفی توجه و آنها را گوشزد کنیم، مثبت ها را ببینیم و به آنها اشاره کنیم. تکیه بر موفقیت ها، انگیزه درونی تولید می کند. با تعریف و تمجید والدین، فرزندان ترجیح می دهند به جد تلاش کنند.
در این زمان جوان به سمت دوستان خارج از خانه کشیده می شود؟
همان طور که گفتم پدر و مادر ها خیلی درگیر مسائل تامین نیاز های مادی هستند و برای فرزندشان وقت نمی گذارند. وقتی جوان به یکی از مهم ترین نیاز های خود که احساس با اهمیت بودن است در خانواده نمی رسد، این باعث می شود در جایی غیر از خانواده دنبال دوست و همراه بگردد؛ دنبال کسی که به درددلش گوش دهد و برای مشکلاتش راه حل پیدا کند. نتایج تحقیقاتی نشان داده که در 24 ساعت شبانه روز، ارتباط عاطفی خانواده ها به طور میانگین فقط 15 دقیقه است که این آمار بسیار تکان دهنده است. وقتی جوان احساس می کند که در خانواده کسی نیست که به احساساتش اهمیت دهد، وقتی احساس اضافی بودن دارد به طور یقین به جایی می رود که برای دیگران مهم باشد که این دیگران را در بین گروه های دوستان و همسالان خود پیدا می کند. این دوستان خیلی اوقات ممکن است دوستان ناباب باشند و در این زمان است که خطرات زیادی جوان را تهدید می کند.
در سنین جوانی، چون افراد بسیار احساساتی هستند، زمانی که به احساساتشان احترام گذاشته نشود، دچار اختلالات روحی می شوند و جوانان گوشه گیر و تنها می مانند، همین شکافی که از گوشه گیری جوان بین او و خانواده اش پیش می آید باعث می شود وی به گروه های دوستی و شبکه های مجازی پناه ببرد.
چه خطراتی این جوانان را تهدید می کند؟
دوری و ایجاد شکاف بین جوان و خانواده به هر دلیلی هم که باشد عواقب بسیاری برای جوان دارد. همان طور که گفتم از جمله آنها می توان به گوشه گیری و پناه بردن به جمع همسالان اشاره کرد. در اکثر موارد هم می توان گفت که از بعد روحی و ذهنی این جوانان ضربه می خورند و به شبکه های مجازی پناه می برند یا به مهمانی ها و پارتی های گوناگون می روند و سنگ صبوری که به آن نیاز دارند، در آنجا پیدا می کنند. در همین مهمانی ها برای بار اول با مواد مخــدر آشنا می شوند و کم کم به مواد مخدر معتاد می شوند. متاسفاته بسیاری از افراد در کمین این جوانان هستند که از آنان سوءاستفاده کنند و حتی آنها را به باند های مواد مخدر ببرند و به خلاف آلوده کنند و جوان هم که از این خطرها خبر ندارد فقط برای پیدا کردن دوستان قابل اعتماد در این دام ها گرفتار می شود. حتی در مواقعی جوان با اطلاع از خطر های احتمالی و برای لجبازی و دوری از تنهایی خود را درگیر گروه های دوستی پر خطر می کند که البته در موارد معدودی این اتفاق می افتد.
چه راهکارهایی برای دوری از این خطرات و نزدیکی فرزندان به والدین وجود دارد؟
توصیه هایی که من و همکارانم می کنیم، نباید فقط در حد حرف باشد، فقط کلامی نباشد بلکه به عمل ختم شود. از بودن چند نفر در کنار هم خانواده تشکیل می شود و از تجمع خانواده ها جامعه به وجود می آید. پدر و مادرها باید به این بینش و آگاهی برسند که در جامعه ما باید به جوان توجه شود. جوان نیاز دارد که احساس کند در جامعه و بیشتر از همه در خانواده، او هم مهم است.وقتی پدر و مادر برای کار ناچیزی جوان را از خانواده طرد می کنند، در اینجا خود خانواده باعث می شود که جوان دور شود و با خانواده غریبه باشد و من پدر و مادر ها را مقصر اصلی می دانم. از راهکار هایی که می توان ارائه داد این است که صدا و سیما برای خانواده ها زمان بیشتری بگذارد و آنها را از نحوه صحیح برخورد با جوانان باخبر کند، مهارت های زندگی را به جوانان و خانواده ها بیاموزد. در مدارس جوانان را از خطرات احتمالی ارتباط با دوستان ناباب با خبر کنند. در پارک ها و محیط های عمومی چند روان شناس و کارشناس جوانان باشند تا جوان بتواند مشکلاتش را با آنها در میان بگذارد.
نباید به جوان گفت که فلان کار را نکن، بلکه باید آنها را درست راهنمایی کرد. همه ما در هر جایگاهی باید به جوانان کمک کنیم، اگر ما این کار هارا انجام دهیم متوجه می شویم جوانان ایرانی بهترین جوانان هستند ولی ما خودمان کاری می کنیم که جوانان به مسیر هایی که نباید بروند، وارد شوند.
ارسال نظر