شعری که سپانلو به آن افتخار میکرد
پارسینه: محمدعلی سپانلو که شامگاه 21 اردیبهشت از دنیا رفت، اولین شاعر ایرانی بود که برای فلسطین شعر گفت.
محمدعلی سپانلو که شامگاه 21 اردیبهشت از دنیا رفت، اولین شاعر ایرانی بود که برای فلسطین شعر گفت.
به گزارش ایسنا، سپانلو شاعری است که در سال 1347 و یک ماه بعد از اولین حمله اسراییل به فلسطین، شعری در حمایت از فلسطینیها نوشت.
این شاعر سال 1389 در گفتوگویی به شعر «چریکهای عرب» میرسد و میگوید که او اولین شعر فلسطین را گفته و به این موضوع افتخار میکند. او در اینباره میگوید شعر «چریکهای عرب» را که در مردادماه سال 1347 بعد از شکست اعراب از اسراییل در جنگ ششروزه سروده، در «کیهان روزانه» چاپ کرده و بعد آن را در دهه 50 در مجموعه شعر «هجوم» که چند سال در محاق بوده، منتشر میکند. تأکید هم میکند که شعر را همان زمان در روزنامه چاپ کرده تا تاریخ سرایشش مشخص باشد.
کتاب «هجوم» را از او میگیریم تا از روی برگهای زرد و کاهیاش، شعر «چریکهای عرب» را بنویسیم:
چریکهای عرب
چریکهای عرب شعله بلند به شب میبرند
چریکهای عرب از شط سیاه، به مهتاب و ماه مینگرند
و زیر بدر تمام، در ماه عام
وقتی سحر کناره گرفته است
و رستخیز صلا میدهد ز پهنه بحرالمیت
به کهربای مسین گلوله میاندیشند
چریکهای عرب ثروت خموشی مردانه را
***
یگانه ثروتشان را - که یادگار صدور مجاهد است -
به خون و آتش و زندان به سنگ و خار و باران میدهند
و چون مهندسی «صحرا» مردانهاند
***
چریکهای عرب از مدار صبح میآیند
و ارمغان هوا میکنند
گرد نقرهیی استخوانهایی را
که در نبرد خلق پوسید
***
گلی سیاه به شنزار
به واژگونی معیارها
به سنت کهن مردمی، در انقیاد نامردمان میاندیشد
به شیوههای صحی آدمخواری
به حقجانبی دژخیم
به مرز «ندبه» که «دیوار» اشک تمساح است
***
برادران مجاهد
که با تمدن حجم دلار شناسنامه این روزگار -
بیگانهاند
چریکهای عرب آری
در رمال صحاری
در شط سیاه در مهالک راه
به خاک میافتند در کیش پاک
به پاسداری ادراک این حقیقت متروک
که: خاک از انسان
انسان از خاک
محمدعلی سپانلو، شاعر، پژوهشگر و مترجم پیشکسوت، شامگاه دوشنبه 21 اردیبهشتماه در بیمارستان درگذشت. او که چند سالی از سرطان ریه رنج میبرد اخیرا در پی ناراحتی ریوی و تنفسی در بخش ICU بیمارستانی در تهران بستری شده بود.
محمدعلی سپانلو که به «شاعر تهران» معروف بود متولد 29 آبانماه سال 1319 در تهران بود. «رگبارها»، «پیادهروها»، «سندباد غایب»، «هجوم»، «نبض وطنم را میگیرم»، «خانمزمان»، «تبعید در وطن»، «ساعت امید»، «خیابانها، بیابانها»، «فیروزه در غبار»، «پاییز در بزرگراه»، «ژالیزیانا»، «کاشف از یادرفتهها» و «قایقسواری در تهران» از مجموعه شعرهای این شاعرند.
همچنین ترجمه «آنها به اسبها شلیک میکنند» نوشته هوراس مککوی، «مقلدها» نوشته گراهام گرین، «شهربندان» و «عادلها» نوشته آلبر کامو، «کودکی یک رییس» نوشته ژان پل سارتر، «دهلیز و پلکان» شعرهای یانیس ریتسوس و «گیوم آپولینر در آیینه آثارش» - شعرها و زندگینامه گیوم آپولینر - از دیگر آثار منتشرشده او هستند.
سپانلو که در سالهای دور تجربه حضور در فیلمهای «آرامش در حضور دیگران» (ناصر تقوایی / 1351)، «ستارخان» (علی حاتمی / 1351) و «شناسایی» (محمدرضا اعلامی / 1366) را داشت در سال 1380 هم در فیلم «رخساره» امیر قویدل به ایفای نقش پرداخت.
ارسال نظر