معمای غواصان شهید و عملیات لو رفته
پارسینه: اکنون درباره عملیات کربلای ۴ کمتر گفته و نوشته شده است. بخشی از این کمگوییها، بواسطه عملیات سنگین و استراتژیک کربلای ۵ بود که مدت کوتاهی پس از آن روی داد.
در روزهای پس از تشییع پیکر این شهدا، برخی از مقامات و فرماندهان جنگ دربارۀ شب حادثه و پیامدهای آن و همچنان رویکردی که مسئولان نظام در اتخاذ چنین سیاست جنگی داشتهاند نیز سخن گفتهاند.
تاکنون درباره عملیات کربلای ۴ کمتر گفته و نوشته شده است. بخشی از این کمگوییها، بواسطه عملیات سنگین و استراتژیک کربلای ۵ بود که مدت کوتاهی پس از آن روی داد. عملیاتی که هدف از آن تصرف شهر بصره و البته بهرهبرداری از پتانسیل نیروهای شیعه این شهر برای ادامه تصرفات در خاک عراق بود. عملیات کربلای ۴ یازده ماه پس از عملیات والفجر ۸، در سوم دی ماه ۱۳۶۵ آغاز و بیشتر از دو روز نیز ادامه نیافت. عملیات کربلای ۵ دو هفته پس از آن ـ هیجدهم دی ماه ۶۵ ـ آغاز، اما حدودا سه هفته به طول انجامید. دو عملیاتی که یکی ـ کربلای ۴ ـ حاصل ضروریات ناشی از تنگناهای جنگ و دیگری ـ کربلای ۵ ـ بر اثر ناکامیهای واپسین عملیات اجرا شد.
در هر دو عملیات، تلفات نیروی انسانی چشمگیر بود و کمی بعد از آن، فضای مناطق پشت جبهه و اغلب شهرهای کشور را ملتهب ساخت اما باور جدیدی در بین سیاستگذاران نظام تقویت کرد که تصرف خاک دشمن و استقرار نیروهای نظامی ایران در بخشهایی از خاک عراق تقریبا ناممکن است و یا هزینه این ریسک آنچنان افزایش یافته که حالا دیگر ۶ سال پس از استمرار جنگ، نیروهای ایرانی آمادگی خود را برای اجرای آن از دست دادهاند. شاید شکست عملیات کربلای ۴ و نیز ناکامی در اهداف عالی عملیات کربلای ۵ این تردید را به یقین مبدل کرد که ایران توان لازم برای دستیابی به شعارهای خود را از دست داده است.
اهداف نظامی عملیات
هدف نظامی ایران در هر دو عملیات، تصرف شهر بصره و تهدید جاده صفران ـ بصره بود که هر دوی آن محقق نشد. اگرچه در عملیات دوم، ضربات رعدآسایی به دشمن وارد شد و تصرفاتی نیز به همراه داشت و تا ۵ کیلومتری شهر بصره هم پیش رفت اما به نسبت توقعات و مطالبات فرماندهان نظامی ایران، نتیجه موثری در برنداشت.
عملیات کربلای ۴، پس از کربلای ۲ ـ در منطقه حاج عمران ـ دومین عملیات نظامی ایران بود که دشمن از وقوع آن آگاهی کامل داشت و تمهیدات مستحکمی در مقابله با نیروهای ایرانی پیشبینی کرده بود. عملیات کربلای ۴، اگرچه طی ۴۸ ساعت منجر به توقف شد اما هجمه و بار سنگین عملیات در کمتر از نصف روز به پایان رسید. یحیی رحیم صفوی از فرماندهان سپاه پاسداران، بعدها در گفتوگویی به کیفیت و کمیت آن اشاره کرد: «برای این عملیات ۳۰ هزار پاسدار رسمی به جنوب اعزام شده بودند. عملیات کربلای ۴ در همان نیم روز مجبور به توقف شد زیرا بررسی ما در همان چند ساعت شروع عملیات نشان داد که نیروهای عراقی به تمام محورهای مورد نظر عملیاتی ما آگاهی کاملی داشتند. بعد از این مساله تصمیم به اجرای عملیات جدید در کنار شرق بصره گرفته شد. انجام این عملیات از نظر سیاسی و شرایط خاص آن زمان بسیار حیاتی و مهم بود و بر این اساس تجهیزات زیادی برای آن فراهم شد.» ( ۱)
بر اساس همین روایت، تعداد شهدای عملیات کربلای ۴، بالغ بر هفت هزار و ۶۵۱ رزمنده ایرانی به ثبت رسید که ۴۰۰ نفر از آنها از فرماندهان نظامی ایران بودند. همچنین ۵۳ هزار و ۲۹۹ نفر مجروح و ۳ هزار و ۵۲۲ نفر نیز مفقودالاثر شدند.
آگاهی یا ناآگاهی از نشت اطلاعات
از روایت فرماندهان و دستاندرکاران عالی نظام اینگونه استنباط میشود که آنان از درز اطلاعات به دشمن آگاهی نسبی داشته و در سالهای پس از جنگ کم و بیش همگان به آن اشاراتی کرده و دستکم هیچکدام آن را نفی نکردهاند. از سوی دیگر، ضرورت و جبر مقدرات جنگ این باور را ایجاد کرده بود که امکان توقف آن ناممکن و اساسا در آن مقطع زمانی، که جنگ به تدریج برای نظامیان فرسایشی و برای غیرنظامیان بیش از حد کسلکننده شده بود، آلترناتیو دیگری نبود. بنابراین فتح بصره میتوانست نقطه تعیینکنندهای در سرنوشت جنگ باشد.
با مروری بر خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی، فرمانده اصلی جنگ میتوان دریافت که او نیز از وجود چنین نشت اطلاعاتی به دشمن آگاهی داشت. اما در خاطرات خود به نوعی این واقعیت را بازتاب میدهد که گویا دقیقا در هنگام شروع عملیات متوجه چنین درز اطلاعاتی میشود: «با شروع عملیات مشخص شد که دشمن از طرح عملیات خودی آگاه بوده و با آمادگی و هوشیاری کامل مهمترین معبر عملیاتی یعنی معبر کم عرض آبی «ام الرصاص» (تنگه هرمز) را مسدود کرده است و در نتیجه با وجود برخی پیشرویها، ایران از رسیدن به اهداف خود باز ماند.» ( ۲) وی سپس در این باره میافزاید: «ساعت هفت صبح و قبل از اخبار رادیو، اهواز اعلان وضعیت قرمز کرد. این به معنای تحرک هواپیمای دشمن است. تلفنی اطلاع دادند که آقای سنجقی میآید و اخبار حمله را میآورد و گفتند به اهداف اولیه نرسیدهاند... بالاخره آقای سنجقی آمدند و معلوم شد به جز دو سه محور موفقیت نداشتهایم. کم کم روشن شد که از منطقه شلمچه و جزایر بوارین و ماهی عقب نشستهاند و از جنوب جزیره مینو که عبور کرده بودند و سرپل قابل توجهی، آن طرف اروند به دست آورده بودند نیز عقب نشستهاند. جزیره ام الرصاص را در تصرف دارند ولی گفتند در بیانیه نیاید که معلوم میشود تثبیت نشدهاند.» ( ۳)
اما در کنار این روایتها، خاطرهای از حسامالدین آشنا نشان میدهد وقتی محل استقرار او در ساعات اولیه عملیات، مورد اصابت توپ نیروهای عراقی قرار گرفت و مجروح شد، تازه متوجه این حقیقت هولناک میشود که بخش مهمی از دستاندرکاران نیروهای پشتیبان، از زمان دقیق عملیات آگاهی نداشتند. چندانکه در خاطرات خود گفته دشمن و منافقین از وقوع عملیات اطلاعات کافی داشتند اما نیروهای پشتیبان خبری از آن نداشتند: «شروع شلیک قبضه ما ساعت ۱۰ شب بود. من در زیرزمین خانه ماسورهها را میپیچیدم که ناگهان در ساعت ۱۰:۴۵ دقیقه قبضه مورد اصابت توپ دشمن قرار گرفت و خانه خراب شد... در خانه کناری قبضه بود ولی نفرات نبودند. خودم را به خیابان رساندم. آمبولانسی مجروح جمع میکرد. مرا هم از کف خیابان جمع کرد. اول به یک درمانگاه نزدیک خط و بعد به بیمارستان صحرایی امام علی منتقل شدم. صحنههای دلخراشی که در این بیمارستان دیدم تا آخر عمر همراهم خواهد بود. فقط میتوانم بگویم که مجروحان قبل از ما میگفتند وقتی به بیمارستان رسیدهاند کادر درمانی به آنها گفته بودند که آمادگی عملیاتی نداشتهاند چرا که به دلیل حفاظت بالای عملیات آنها را خبر نکردهاند. نمیدانستم بخندم یا گریه کنم. عراق و منافقین از عملیات خبر داشتند ولی کادر درمانی بیخبر بود.» ( ۵)
نقشه و گستره عملیات کربلای ۴
نقشه و طرح عملیات کربلای ۴ بر اساس اسناد منتشر شده به چهار منطقه شلمچه، ابوالخصیب، مقابل ام الرصاص و جزیره مینو محدود شده که به لحاظ مانور جنگی، آتش، عقبه و پشتیبانی به هم وابستهاند. بر همین اساس هر یک از چهار منطقه فوق به عنوان خط حد یک قرارگاه عملیاتی تعیین شد. قرارگاه نجف، از شمال پنج ضلعی شلمچه تا جزایر بوارین و ام الطویله، پیشروی در محور شلمچه را بر عهده داشت. قرارگاه قدس، انجام حرکت اصلی عملیات با عبور از تنگه ام الرصاص، بوارین و پیشروی در محور پتروشیمی و ابوالخصیب؛ قرارگاه کربلا، مقابله با پاتک دشمن از مقابل جزیره ام الرصاص، تامین کل منطقه و پیشروی تا جادههای دوم و سوم و بالاخره قرارگاه نوح، تامین جناح چپ و پیشروی در مقابل جزیره مینو را بر عهده داشتند. همچنین، یگانهای تحت امر این قرارگاهها میبایست طی شش مرحله به اهداف نهایی خود از شمال به تنومه و از جنوب به پشت کانال بصره میرسیدند.
طراحی و ایده اصلی عملیات
اما ایده اصلی این عملیات، با چه تحلیلی و از سوی چه کسی طرح و چگونه به دیگران منتقل و اجرای آن را باورپذیر نمود؟ ایدهای که به دور از ارزش داوری به هر جهت، آینده و سرنوشت جنگ را قطعی کرد. ایده اصلی تصرف شهر بصره را آیتالله هاشمی طرح و بسیار کوشش کرد آن را به کرسی بنشاند. امام و برخی از فرماندهان نظامی گرچه مخالف آن بودند اما بعدها همراه ایشان شدند. هاشمی در خاطرات خود در این باره گفته است: «برای اولین بار، بحث مهمی را با آنها در میان گذاشتم که عکسالعملهای متفاوتی داشت؛ بعضی پسندیدند و بعضی نپسندیدند. گفتم، نظر من و بعضی از مسئولان رده بالای نظام این است که اگر یک عملیات موفق در داخل خاک عراق انجام دهیم و منطقهای از دشمن را تصرف نماییم که با آن بشود بعد از [پذیرش] آتشبس، بر عراق فشار آوریم و حقمان را بگیریم، باید با آتشبس موافقت شود...» ( ۶)
به گفته هاشمی، «بعد از عملیات خیبر من که مسئول جنگ بودم، سیاستی داشتم که هیچ وقت مورد تصویب امام قرار نگرفت، اما رد هم نشد. امام میدانستند من چنین سیاستی دارم. [...] این سیاست مبتنی بر تصرف مناطقی با ارزش در داخل عراق بود که بتوانیم با تکیه بر آن اولاً عراق را با استفاده از مکانیسم مبادله زمین از کشور خودمان بیرون کنیم، ثانیاً حقوق خودمان را بگیریم.» وی سپس میافزاید: «برخی از پاسداران با من مخالف بودند و میگفتند امام میگوید «جنگ جنگ تا پیروزی» و شما میگویید «جنگ جنگ تا یک پیروزی»، من میگفتم در هر حال از امام اطاعت خواهم کرد، اما نظر من این است، میگفتم اگر این کار را بکنید، جنگ تمام میشود. اما آنها قبول نداشتند.» ( ۷)
ایدهای که برخی از فرماندهان در همان زمان هم منتقد آن بودند. آنها مطمئن بودند که با یک عملیات بزرگ نمیتوانند دشمن را کاملا به زانو در آورند. محمداسماعیل کوثری یکی از فرماندهان جنگ این باور آیتالله هاشمی را چنین کالبدشکافی میکند: «آقای رفسنجانی و تمام کسانی که با ایشان همراهی داشتند نظرشان بر این بود که باید با یک عملیات بزرگ جنگ را خاتمه بدهیم، این در صورتی است که حضرت امام خمینی دائما میفرمودند که «جنگ جنگ تا رفع فتنه» حتی در اواخر هم اعلام کردند «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم» در نتیجه در مدت زمان جنگ آقای رفسنجانی مدام به دنبال این بودند که یک عملیات بزرگی انجام شود و جنگ تمام شود. در صورتی که به نظر من اینجا اشتباه استراتژیک ایشان این بود. اما چون ایشان از طرف حضرت امام بودند حرف ایشان برای همه ما قابل عمل بود و به تصمیمات ایشان عمل میکردیم. به صورت کلی اشتباه استراتژیک آقای رفسنجانی این بود که خیال میکردند که با یک عملیات بزرگ کار را به نتیجه برسانیم آمریکاییها کوتاه میآیند، در صورتی که اشتباه بزرگ بود.» ( ۸)
کوثری معتقد است «شدت شکست در عملیات کربلای ۴ به حدی بوده که اکبر هاشمی رفسنجانی در جلسه فرماندهان سپاه به آنها گفته نمیتواند خطبههای نماز جمعه تهران را بخواند چون نمیداند باید به مردم چه بگوید...» وی اضافه میکند که هاشمی رفسنجانی با انتقاد از آشفتگی فرماندهان گفته است که «در همین جلسه ۲۵ تن از فرماندهان سپاه آمدند و صحبت کردند و حرف ۲ نفرشان هم یک جور نبود...» ( ۹)
بدین سان، تجربهای که میتوانست با مدیریت مطلوب و برآوردهای متقنتر به پیامد سنگینی منتهی نشود، بنا به ضرورتهای جنگ و رویههای آزمون و خطا به تلخترین عملیات هشت سال دفاع مقدس تبدیل شد. این تلخی را شاید بتوان در کلام و سخن یکی از سرداران زمان جنگ عریان و واقعیتر دریافت نمود. قاسم سلیمانی فرمانده کنونی سپاه قدس و یکی از فرماندهان جنگ، در پیامی به مراسم گرامیداشت شهدای عملیات کربلای ۴ در کرمان به آن اشاره کرده است: «در کربلای چهار، جویهای خون کوچکی روان بود و من این جویهای خون را به چشم خودم دیدم و دیدم چگونه آنها بدون ذرهای ابهام، ترس و تردید به اروند زدند، در حالی که دشمن در بالای خاکریزها به آنها نگاه میکرد و تک تک آنها را با تیربارهای خود نشانه میرفت و آنها ذرهای ترس به خودشان راه ندادند.» ( ۱۰)
روایتهای امروز از شب حادثه
ماجرای کشف غواصان شهدای عملیات کربلای ۴ یک بار دیگر گمانهزنیها مبنی بر مقصران و مسببان شکستهای نظامی را در افکار عمومی طرح کرد. در سالهای گذشته یحیی رحیم صفوی نکات مهمی را در مورد عملیاتهای کربلای ۴ و ۵ ایراد کرده بود. از سوی دیگر، آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز در خاطرات خود چندین بار چالشهای مربوط به تصمیمات اساسی در سرنوشت جنگ را موضوع مباحث خود قرار داده و گاها نکاتی مطرح میکرد که بازتاب گستردهای داشت. مهمترین و جنجالیترین این اظهارات، مربوط به سخنان شهریور ماه سال گذشته ایشان بود که اشاره کرد در دوران جنگ جلوی اعدام چند تن از فرماندهان را گرفته، که از نظر امام مسبب شکستهای سپاه اسلام شده بودند. اما هشت ماه بعد، حجتالاسلام علی رازینی رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح در خصوص صدور حکم اعدام برای برخی فرماندهان عالیرتبه در دوره جنگ اظهار داشت: «موضوع خیانت فرماندهان به هیچ عنوان مطرح نبود و امام هیچوقت نگفتند فرماندهان خائن هستند.» ( ۱۱)
مجتبی ذوالنور، مشاور کنونی فرمانده سپاه در جدیدترین موضعگیری درباره عملیات کربلای ۴ درباره مقصر بودن هاشمی رفسنجانی یا رحیم صفوی گفته است: «در عملیات کربلای ۴ و والفجر مقدماتی کسی مقصر نبود بلکه مجموعه عوامل اتفاقاتی را رقم زد و عدم الفتح حاصل شد.» ذوالنور تصریح کرد: «در دوران دفاع مقدس در اکثر عملیاتها توفیقاتی حاصل میشد و گاهی اوقات بخشهایی را از دست میدادیم و بخشهایی هم پس گرفته میشد و عملیاتهای موفقیتآمیزی مثل فتحالمبین و بیتالمقدس در دوران دفاع مقدس انجام گرفت.» ( ۱۲)
بازگشت غواصان شهید دست بسته بار دیگر زوایایی از عملیات کربلای ۴ را نمایان کرد که به گفته رحیم صفوی، «به دلیل لو رفتن توسط فرد خبیثی که بعدها پناه شد، با شکست مواجه شد.» (۱۳)
منابع:
۱ـ ناگفتههای کربلای ۵ به روایت سردار رحیم صفوی، ایرنا، ۲۴ دی ۱۳۸۹
۲ـ گفتوگو با آیتالله هاشمی رفسنجانی، روزنامه همشهری، اول مهر ۱۳۸۲
۳ـ پشت صحنه بزرگترین ناکامی ایران در جنگ، آینده، خرداد ۱۳۹۴
۴ـ گفتوگو با آیتالله طاهری اصفهانی، روزنامه اعتماد ملی، ۹ خرداد ۱۳۸۵
۵ـ عراق و منافقین خبر داشتند اما، حسامالدین آشنا، ۴ خرداد ۱۳۹۴
۶ـ آرامش و چالش، هاشمی رفسنجانی، اول اسفند ۱۳۶۲
۷ـ همانجا
۸ـ اظهارات کوثری درباره نقش هاشمی در دفاع مقدس، خبرآنلاین، ۷ فروردین ۱۳۹۴
۹ـ ناگفتههای سردار کوثری از عملیات کربلای ۴ و ۵، خبرگزاری فارس، ۱۷ دی ۱۳۹۲
۱۰ـ قاسم سلیمانی از عاشورای کربلای ۴ میگوید، ایسنا، ۶ دی ۱۳۹۲
۱۱ـ گفتوگوی حجتالاسلام رازینی با خبرگزاری فارس، ۲۷ شهریور ۱۳۹۴
۱۲ـ گفتوگوی باشگاه خبرنگاران جوان با مجتبی ذوالنور، ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۴
۱۳- اظهارات رحیم صفوی در یادواره شهدای عملیات کربلای ۴، خبرگزاری دفاع مقدس، ۱ دی ۱۳۹۳
عدم استفاده از افراد نظامی متخصص و رویههای آزمون و خطا، باعث کسب تجربه با هزینه جان جوانان وطن شد.
حرف سليماني قابل تامل است، چون آن شهدا نمي دانستند كه عراقيها منتظرشان هستند وگرنه قبول نمي كردند كه داخل رودخانه شوند.