برخورد قاطعانه امام علی (ع) با یک فساد اقتصادی
پارسینه: شخصي در تاريخ به نام ابن هرمه است. اين شخص ناظر امور مالياتي و مالي بازار اهواز بود. به اميرالمؤمنان(ع) خبر دادند كه در كارش رشوه گرفته و فساد مالي داشته است و يك اموالي را از اين راه كسب كرده است.
حضرت به استاندار اهواز (رفاعه) فرمودند: «إِذَا قَرَأْتَ كِتَابِي» (دعائم الاسلام/ج2/ص532) نامهي من كه به دست تو رسيد،
بايد اين دوازده دستور را انجام بدهي. حضرت به محض اينكه با خبر شدند، نماينده حضرت ناظر مسائل مالي و مالياتي بازار گرفتار رشوه و فساد مالي شده است، فرمودند:
1- «فنح ابن هرمة عن السوق»
بلافاصله او را بركنار كن.
معطل نكن، امروز و فردا نكن. حالا ببينيم اوضاع چه ميشود و مصلحت هست يا نيست. بلافاصله او را بركنار كن.
2- «و أوقفه للناس»
به مردمي معرفياش كن.
يكي از مشكلات ما اين است كه ما در اينطور موارد معمولاً حاضر نيستيم به مردم بگوييم.
3- «و اسجنه»
او را زندان بيانداز.
4- «و ناد عليه»
رسوايش كن.
همه او را بشناسند. همه بدانند. مخفي نباشد.
5- «و اكتب إلى أهل عملك»
به تمام زیردستانت نامه بنويس و به آنها بگو: من چنين دستوري به تو دادم، و اين آقا چنين كاري كرده است و برخوردي كه من با او داشتم به بقيه اعلام كن.
6- «و لا تأخذك فيه غفلة و لا تفريط»
اولاً غفلت و كوتاهي در مورد اين نكنيد. يكوقت نكند به فراموشي برويد. نه غفلت كنيد و نه كوتاهي!
اگر اين كار را كردي، هم پيش خدا مؤاخذه ميشوي، هم من
«و أعزلك أخبث عزلة» اگر تو در برخورد با اين آدم كوتاهي كردي، خودم تو را به زشتترين نوع بركنار ميكنم.
حضرت استاندار را تهديد كرد.
فرمودند: «و أعيذك بالله» خدا آن روز را نياورد، پناه بر خدا كه چنين چيزي پيش نيايد كه تو كوتاهي كني، اگر كردي من تو را به زشتترين شكل بركنار ميكنم.
7- «فإذا كان يوم الجمعة»
روز جمعه در ملأ عام او را از زندان بيرون بياور.
«و اضربه خمسة و ثلاثين سوطا»
35 تازيانه به او بزن.
8- «و طف به إلى الأسواق»
طوافش بده و او را بگردان.
در تمام بازار او را بگردان.
که مردم ببینند و بشناسند.
9- «فمن أتى عليه بشاهد»
وقتي گرداندي مردم ميآيند ميگويند: آقا همين بود از ما رشوه گرفت.
در بازار همه نوع معاملات و تجارت و همه نوع فسادي وجود دارد.
اگر كسي آمد، شاهدي آمد و گفت: اين آقا در جريانات فساد مالي از ما پول گرفته است. شاهد دارد.
«فحلفه» بگو: قسم بخور! در مسائل مالي شاهد قسم بخورد، كافي است.
شاهد داشت، قسم بخورد. اگر قسم خورد، از آن پولهايي كه جمع كرده، به اين آقايي بدهد كه مدعي است.
10- در بازار كه گرداندي و اين جريان تمام شد و تازيانه خورد و پولها را داد،
«و مر به إلى السجن»
دوباره به زندان برگردان.
ولي نه زندانه محترمانه!
«و مر به إلى السجن مهانا مقبوحا منبوحا»
خوار و سر افكنده و بيآبرو! آبرو برايش نماند.
و برپايش زنجير بزن ، فقط هنگام نماز زنجير را از پايش در آور
11- وقتي زندان رفت،
«و لا تدع أحدا يدخل إليه»
نگذار كسي با او ملاقات كند که بخواهد به او ياد بدهد كه چطور جواب دهد و در مسائل و محاكمه و چيزهاي بعدي از خود دفاع كند و فرار كند از اينكه حق مردم را بدهد.
12- اگر خبر شدي كسي رفته، به او مطلبي رسانده است.
«فإن صح عندك أن أحدا لقنه ما يضر به مسلما»
چيزي ياد او دادند كه به ضرر مسلمانها تمام شده است،
آن آقا را هم بگير و زندان بيانداز تا توبه كند.
آن آقا را هم با تازيانه تأديب كن، كه ياد اين ندهد، حقوق مسلمانان را از بين ببرد.
امام خمینی:
روایت دعائم الاسلام، به خاطر ضعف سند یا سستی متن، درخور اعتماد نیست.
صاحب جواهر:
خبر دعائم الاسلام، افزون بر این که نویسنده این کتاب، مورد طعن است، چنانچه دانستی، حمل بر کراهت می شود.
آیت اللّه خویی:
ویژگی دیدگاه این فقیه درباره موضوع یاد شده این است که نویسنده کتاب دعائم را شخصیتی بزرگ و بلندمرتبه می داند و به حسب ظاهر وثاقت او را می پذیرد و تنها چیزی که کتاب دعائم را در دیدگاه او نامعتبر می سازد، ارسال روایات آن است و حال آن که صاحب جواهر و امام خمینی ، افزون بر این اشکال، در خود قاضی نعمان و شخصیت روایی او هم اشکال داشتند.
یعنی در این موارد کار وکلا مورد تایید نیست
یک سوال ساده...منبع این اموال بیت المال از کجا بوده جز با لشکرکشی کردن و اموال ممالک مفتوحه را بدست اوردن منبعی دیگر داشته؟ چون صادراتی عربستان در ۱۴۰۰ سال پیش نداشته.ممنون
اگه اینجوری کنیم که مملکت کلی اصلاح میشه!!!تازه ناقض حقوق بشر هم میشیم. تو مسائلی که به اجتماع ربط داره باید قاطع بود.