مهرانه مهین ترابی:تصمیم به مجرد ماندن سختترین تصمیم زندگیام بود

پارسینه: کسی که قصد ازدواج دارد باید به سطح فکری برسد که پیشرفت همراهش را دوست داشته باشد و برای انتخابش شرط و شروط نگذارد. قبول کنیم ازدواج یعنی همراه بودن، نه محدود کردن یکدیگر. هیچکس با محدود کردن همسرش به موفقیت نرسیده.

بخشهایی از گفتگوی همشهری مثبت با مهین ترابی در ادامه میآید:
• به یاد ندارم در زندگیام تا به امروزطعم واقعی شکست را چشیده باشم. شکستها و زمین خوردنها نتوانست امیدم را کمرنگ کند. تنها یک بار با تمام وجودم غم را باور کردم و فکر کردم که زمین خوردم. قضیه بر میگردد به 13 سالگیام؛ زمانی که پدرم را از دست دادم. دوره سختی بود اما حتی همین حس هم خیلی زود به یک امید تبدیل شد.
• مادرم زنی مقتدر و محکم بود. پس از مرگ پدر روی پای خودش ایستاد. همیشه با دیدن او محکم بودن را مرور میکردم. حتی اگر به بلوغی که شما میگویید نرسیده باشم اما سعی کردم محکم باشم. خب دیگر فقط یاد و خاطرات پدر بود. باید این قضیه را باور میکردم. افسردگی را دوست نداشتم و با کسانی که یاد گرفتند زندگیشان را با آه و گریه بگذرانند و یاد نگرفتند امید را ببینند نمیتوانم کنار بیایم. حداقل در آن زمان سعی ام را کردم که شکستها و غمها زمینم نزنند.
• اگر نگاهی به جامعه بیندازیم باورمان میشود که دوست داریم زندگیمان را با گریه و ناله پیش ببریم. اگر اشتباهی میکنیم به جای اینکه با شجاعت اشتباهمان را بپذیریم و فکرمان را متمرکز کنیم به جای حل کردن اشتباهمان ناله و گلایه را ترجیح میدهیم.
• سال 58 وارد دانشکده هنرهای دراماتیک شدم. شبها در فرودگاه مهرآباد و ارزیابی گمرکی و روزها دانشکده و درس. امروز از خودم راضی هستم چون کم نیاوردم و با تمام سختیها هدفم را دنبال کردم.
• من در ظاهر آدم شوخ اما در باطن فوقالعاده جدی هستم. کارم برایم جدی بود؛ مخصوصا تئاتر در زندگیام پر رنگترین مساله بود. از همان روز اول سراغ تلویزیون نرفتم. راستش را بخواهید نمیخواستم وارد تلویزیون شوم و چهرهام شناخته شود. احساس میکردم سینما و تلویزیون به کشورمان وارد شده اما فرهنگش وارد نشده است. دیدم که به بازیگران به چشم مطرب نگاه میکنند و با بازیگران خانم هم در جامعه برخورد خوبی نمیشد. من جوشش هنر را دوست داشتم و دارم؛ برایم چهره شدن مهم نبود.
• نگاه جامعه به حرفه بازیگری نگاه مثبتی نیست. شاید به راحتی نتوانی خودت باشی و زندگی کنی. تنهایی، خودسانسوری و... باعث میشود نتوانی همیشه شاد باشی. انگار زیر ذرهبین هستی. حالا اگر بازیگر زن هم باشی که مشکلات چندبرابر میشود.
• چند تن از بازیگران زن ما زندگی مشترک موفقی دارند؟ در اصل در زندگی مجردیشان موفقترین هستند. اما وقتی ازدواج میکنند همسرانشان میخواهند که دور بازیگری را خط بکشند یا خواستگارشان از آنها میخواهد که کار را کنار بگذارند. حتی زمانیکه با همکاران خود ازدواج میکنند یا کارشان به جدایی میکشد یا کارشان را کنار میگذارند. یکی از دوستان من با آقای کارگردانی ازدواج کرد وبا این حال که همکار بودند اما گاهی فرهنگ نادرست باعث شد از هم جدا شوند. این بازیگران خانم هستند که فقط به خاطر تاهل جلوی پیشرفتشان گرفته میشود. این همان فرهنگی است که جا نیفتاده است. انگار به خاطر بازیگری باید بهای زیادی پرداخت.
• تصمیم به مجرد ماندن سختترین تصمیم زندگیام بود. ازدواج را دوست داشتم اما باید تنها میماندم. من هم عاشق فرزند هستم و دوست دارم برای افراد خانوادهام آشپزی کنم. اما از آنجا که بازیگری وجودم را ساخته بود نمیتوانستم به راحتی از حرفهام بگذرم.
• باید نگاهمان را تغییر دهیم. خیلی راحت درباره دیگران قضاوت نکنیم. باور داشته باشیم که هر کسی شخصیت مستقلی دارد و حرف زور نزنیم. اگر به این باور رسیدیم،میتوانیم زندگی مشترک داشته باشیم. از انتخابمان نخواهیم آنچه شود که ما میخواهیم. به او و خواستههایش احترام بگذاریم. کسی که قصد ازدواج دارد باید به سطح فکری برسد که پیشرفت همراهش را دوست داشته باشد و برای انتخابش شرط و شروط نگذارد. قبول کنیم ازدواج یعنی همراه بودن، نه محدود کردن یکدیگر. هیچکس با محدود کردن همسرش به موفقیت نرسیده.
متن کامل این گفتگو را در همشهری مثبت مهرماه بخوانید.
یعنی چی ؟ تو داری با حس مادری که در ذات همه زن ها است مبارزه می کنی و لی حاضر نیستی به خاطر فرزند آینده ات که تکه ای از وجود تو است بازیگری را کنار یا محدود کنی ؟
خدا به تو عقل بدهد
مشكل زن مجرد در بيشتر جوامع اينست كه برخلاف مردان مجرد نميتوانند خودشان خواستگار ازدواج با مرد مطلوبشان شوند. واين ستم فرهنگي جنسي بر زنان است.
سلام : شما الآن هم خودتان را محدود کرده اید و از کالبد خودتان پارا بیرون نگذاشته اید بعضی ها میترسند از خودشان خارج شوند و این را به جامعه و فرهنگ جامعه ربط می هند توی این جامعه هستند مردان موفقی که زنانشان پشتیبانشان بوده و زنان موفقی که در پزشکی و حرفه های دیگر مردانی پشتیبان داشته اند اگر شما به جای انزوای درونی و همه مردان را یکنواخت نمی دانستید به راحتی می توانستید تای خود را پیدا کنید شما از انتخاب کردن و انتخاب شدن می ترسید.
باهتون موافقم که ازواج نکردید
موافقم چون اکثر آقایون ایرانی پیشرفت خانمشون رو نمی خواهند و دوست ندارند سرتر از اون باشند.