علیرضا افتخاری: برای شاد کردن کودکان سرطانی رقصیدم؛ اگر تاریخ به عقب برگردد، حتی سمت احمدینژاد هم نمیروم
پارسینه: علیرضا افتخاری، خوانندهی موسیقی سنتی ایران میگوید رقصیدن و پایکوبیاش در کنسرت پنجشنبهشب (۲۴ دی-۱۴ ژانویه) او در شهرستان بناب برای شاد کردن کودکان سرطانی بوده و میخواسته لبخند این کودکان را ببیند.
افتخاری دربارهی اتفاقات رخداده در این کنسرت به وبسایت "موسیقی ما" گفته: «من واقعاً چند سالی است که هم در تهران و هم شهرستان کمتر حاضر به اجرای برنامه میشوم و خیلی سخت میگیرم و عمدتاً هم کنسرت نمیگذارم؛ ولی برای کنسرت بناب با تمام قلبم رفتم. در این برنامه قرار بود مدیر برنامههای من چند کودک سرطانی را به سالن بیاورد و من قول اخلاقی داده بودم که برای شادی دل آنها این برنامه را اجرا کنم. اعضای گروه با قطار رفتند و به من هم گفتند با قطار بروم. اما من گفتم در دل شب میخواهم تنهای تنهای با خدای خودم خلوت کنم و تا بُناب رانندگی کردم و اشک میریختم. من به خاطر این بچههای سرطانی معصوم به این برنامه رفتم و اگر کمی انصاف داشته باشیم، حتماً متوجه این موضوع میشویم که رفتن من به این برنامه، به خاطر کنسرت و بلیتفروشی نبود. من واقعاً نیازی به بُعد مالی این کنسرت نداشتم.»
او ادامه میدهد: «همه وجودم را برای شادی آنها روی صحنه گذاشتم و تا زمانی که لبخند آنها را ندیدم، از صحنه پایین نیامدم. تِم موسیقی در اواسط برنامه، تِم کُردی بود و برای آن بچههای سرطانی پایکوبی کردم و به همان خدا قسم که به خودم قول داده بودم که تا لبخند آنها را نبینم، حرکاتم را ادامه خواهم داد و همین موضوع هم اتفاق افتاد. آقایان دلواپس! گناه من چیست؟ لبخند آن کودکان برای من دنیایی بود و کمال احترام را هم مردم آن منطقه به من گذاشتند.»
وی گفت: «چند سال پیش بود که در برنامهای به مناسبت بزرگداشت شهدای خبرنگار حاضر شدم و روحم هم خبر نداشت که آقای "ایکس" هم در این برنامه حضور دارد! اگر تاریخ به عقب برگردد، من غلط بکنم بخواهم ایشان را در آغوش بگیرم. من امروز با بانگ بلند این حرف را میزنم و هیچ واهمهای هم ندارم که اگر زمان به عقب برگردد، حتی سمت آقای احمدینژاد هم نمیروم.»
افتخاری احمدینژاد را به "قدرنشناسی" متهم کرده است: «آن هجمهها در همه این سالها برای من تبعات زیادی داشت. آقای احمدینژاد در این مدت حتی یکبار پیگیر احوال من نشدند. با صدای بلند به ایشان میگویم در مورد من بسیار انسان قدرنشناسی بودند. با صدای بلند این جملات را بر زبان میآورم و امیدوارم به گوششان برسد. شما را به جان مادرتان قسم میدهم که به من کمک کنید تا این حرفها به گوش همه برسد. امروز به آگاهی و درک سیاسی درستی از این بازیها رسیدهام و امیدوارم این موضوع به خوبی در رسانهها انعکاس پیدا کند.»
احمدی نژاد که کلاً قدر نشناس بود و از آدما استفاده ابزاری میکرد خطوط قرمزش که رفتن زندان واسشون چکار کرد؟ همه فهمیدن آدم جاه طلبی هست که روش هیچ حسابی نمیشه کرد .ولی آقای افتخاری شمام کمتر دروغ بگو خب روحت خبر نداشت احمدی نژاد اونجا بود دیگه بغل کردن و بوسیدن و گفتن دوستت دارم که با سلامت عقل و اطلاع روحت بود ! بهتر بود بگی رفتم یه چیزی بماسه دیدم به کاهدون زدم
چقدر آقای افتخاری نازک دلند و روح حساسی دارند...خداوند دلشونو شاد کنه ....
مسئله اینه که تاریخ به عقب برنمیگرده و رسم جوانمردی هم اینه که وقتی با یکی رودررو می شوی و خودت رو تو بغلش می اندازی پشت سرش اون هم موقع کوتاهی دست احمدی نژاد از قدرت اینطور حرف نزنی
جناب افتخاری با توجه به انگیزه پاک وبی الایش شما درباره شادکردن کودکان سرطانی وتلاش تان دراین راه من بعنوان یک هموطن جدای از مواضع سیاسی به شما افتخار میکنم سربلند باشید
خوب جناب استاد افتخاری دوره ی احمدی نژاد تموم شده دیگه عزیز دل