رای به اعتدال و منطق؛ نه به جنگ و تحریم
«یالطیف»
رای به اعتدال و منطق؛ نه به جنگ و تحریم
علیرضا هدایتپور
روش متداول و تجربه شده حاکمان کاخ سفید در ادوار گوناگون برای توجیه رویکرد تهاجمی و مداخلهگرانه خویش، و تمهید «فشارهای چند لایه» علیه کشور و بازیگر هدف، طرح بهانهها و اتهاماتی است که این رویکرد را موجه و مشروع نشان دهد. در این شیوه که هدف، توجیه تقابل است؛ مسوولیت و عواقب «وضعیت تخاصمآمیز» با استفاده از روشها و تکنیکهای «جنگ روانی» متوجه کشور هدف میشود. چنین رویکردی طی دو سال منتهی به حمله ایالات متحده به عراق در 2003 کاملاً مشهود است.
آمریکاییها با اتخاذ چنین روشی چند هدف اصلی را به طور همزمان مورد توجه قرار میدهند؛ در بعد داخلی، با بزرگنمایی «تهدید دشمن»، تلاش میکنند تا از یک سو، افکار عمومی را برای هرگونه اقدام آماده کنند؛ و از سوی دیگر، نظر قانونگذاران کنگره را برای تامین هزینههای جنگی جلب نمایند. در بعد خارجی و بینالمللی، ایالات متحده با تکرار ادعاهای غیرمستند، سعی دارد ضمن تخریب وجهه کشور هدف، از آن چهرهای مخرّب و چالشگر در «جامعه جهانی» ترسیم کند. در ابعاد چندجانبه، با تبلیغات و تهدید به استفاده از سازوکارهای سخت افزاری، سعی میکند جامعه جهانی و بازیگران منطقهای را برای همراهی با سیاستهای نرمافزاری و مهار کشور و بازیگر هدف، متقاعد و در برخی موارد مجبور نماید. در بعد دوجانبه نیز تلاش امریکا در مرحله اوّل، مرعوبسازی و وادار کردن سوژه به «تغییر رفتار»؛ و در مرحله دوم، «تغییر رژیم» است.
مطالعه و واکاوی تجربه دوران «جنگ سرد» حاوی نکات راهبردی و آموزنده برای سیاستمداران و دولتمردان عصر حاضر است. یکی از شگردهای رایج امریکا در این دوران، «بزرگنمایی تواناییها و تهدیدات دشمن» بود. در ایالات متحده گروه موسوم به «سحلشوران جنگ سرد» وظیفه داشت با انتشار مطالبی در سطح رسانههای ارتباط جمعی، همواره افکارعمومی و نخبگان امریکایی را در معرض «تهدیدات ویرانگر» اتحاد جماهیر شوروی و کمونیسم قرار دهند. این سلحشوران با داستانسازی و جعل «اخبار فریب؛ Manipulation News» بستر لازم را برای هرگونه اقدام، آماده میکردند.
طی چند سال اخیر شاهد بازتولید روشهای مرسوم در دوران جنگ سرد بر علیه کشورمان هستیم؛ که در کمال تاسف با «غفلتی استراتژیک»، شاهد برخی رفتارها و مواضع اعلامی هستیم که مقوّم فرایند «ایران هراسی» و «سیاست مهار؛Containment Policy » جمهوری اسلامی است.
تهدید به بستن تنگه هرمز و ایجاد اختلال در صادرات نفت از خلیج فارس، انجام آزمایشات متعدد موشکی و ...، همگی دستآویز و بهانه تخریب وجه ایران، ترسیم چهرهای چالشگر و نامتعارف از ج.ا.ا، واگرایی کشورهای منطقه، و نهادینه شدن حضور نظامی بیگانگان در منطقه خواهد شد. در چنین شرایطی به نظر میرسد اهتمام جدّی به «سیاست تنشزدایی؛ Detente Policy» و رعایت الزامات آن، تامین کننده منافع، امنیت و مصالح ملّی ایران در کوتاه، میان و بلندمدت خواهد بود.
در هنگامهای که منطق حاکم بر نظام بینالملل، «منطق قدرت - Power Logic» است؛ ضرورت و واقعیت دنیای معاصر ایجاب میکند تا ضمن خودباوری و حفظ «ارزشهای ملّی و حیاتی»، با ارائه تعریف و «برآوردی واقعی؛ Real Estimate» و پرهیز از «برآورد بیش از حد؛ Over Estimate» از امکانات، محذورات، فرصتها، «آسیبپذیریهای ملی»، و «تهدیدات ملی»، مولفههای «قدرت ملی» خود و حریفان را شناخت و با تکیه بر «مزیتهای نسبی» خودی، تمهیدات لازم و کافی را برای تامین و تضمین «امنیت ملّی»، «منافع ملّی»، «اهداف ملّی»، «ارزشهای ملّی»، و «اقتدار ملّی» فراهم آوریم.
بر اساس واقعیات موجود، اکثر صاحبنظران بر این باورند که «مزیتهای نسبی» جمهوری اسلامی ایران در مقایسه با ایالات متحده امریکا، در بعد «نرمافزاری قدرت» است، نه جنبه «سختافزاری» آن. از این روی ضمن ارج نهادن به پیشرفتهای فنی و نظامی کشورمان، باید اذعان کنیم که این دستآوردهای ارزشمند و قابل تحسین، قبل و بیش از آن که موجبات وحشت و تهدید را برای ایالات متحده فراهم کند، با بزرگنمایی «سحلشوران جنگ سرد» در واشینگتن و تلآویو، نگرانی دول غیردموکراتیک، ضعیف و آسیبپذیر همسایه ایران را تعمیق کرده، و زمینهساز همراهی و وابستگی بیشتر ایشان به امریکا و همگراییشان با اسرائیل، خواهد شد. حجم قراردادهای نظامی میان دول خودکامه عرب حوزه جنوبی خلیج فارس و افزایش تعامل ایشان با تل آویو، تایید کننده این سخن می باشد!
کلام آخر؛
بر خلاف نظر برخی تحلیل سازان مدعی اصول گرایی که این روزها با قلب حقایق و مقایسه معکوس وقایع لیبی و برخی حاکمان خودکامه با «دولت تدبیر و امید»، که "نه به روحانی" را "نه به جنگ و حمله نظامی" تبلیغ می کنند؛ نویسنده بر این باور است که آن چیزی که منجر به حمله نظامی و تغییر رژیم در لیبی، عراق و ... شد و خواهد شد؛ حاکمیت دولت های غیرمردمی و جدایی و عدم اعتماد میان ملت و دولت بود و خواهد بود. بی گمان حمایت مردمی و مقبولیت عمومی و گسترده یک نظام سیاسی، بازدارنده ترین عامل در مقابل تجاوز و زیاده خواهی های دیگران خواهد بود. هم چنان که رژیم تا دندان مسلح پهلوی نتوانست با تمام حامیان خارجی که داشت در مقابل اراده و خواست مردم ایران مقاومت نماید. از این روی ضمن احترام به سایر نامزدها، باید اذعان کرد "رای به روحانی"؛ "رای به منطق و اعتدال" و "نه به جنگ، تحریم و انزوا" خواهد بود.
این حرف ها دیگه فایده نداره...