گوناگون

واكنش يك خبرگزاري ايراني به راه اندازي تلويزيون فارسي بي.بي.سي

پارسینه: سیاست خاص بی.بی.سی برخلاف بسیاری دیگر از رسانه های جهان استعماری ، مبتنی برعدم بکارگیری از روش های خطی ومستقیم در ارائه اخبار وتحلیل وتلاش برای جذب مخاطب خاص و عام بصورت همزمان است . این سیاست بیشتر در پی ظرفیت سازی در ساختار فکری جامعه هدف است تا ایجاد رویکردهای سریع رفتاری.

خبرگزاري مهر، وابسته به سازمان تبليغات اسلامي در تحليلي به راه اندازي تلويزيون فارسي بي.بي.سي پرداخت كه عينا در پي مي آيد:

مطابق تبلیغات صورت گرفته ، تلویزیون فارسی بی بی سی بزودی علیرغم اینکه در ایران مجوز فعالیت ندارد ، از طریق ماهواره آغاز به کار می کند. در این میان از منظر تحلیل رسانه ای واکاوی این سوال مهم است که لندن چه هدفی از تاسیس این شبکه جدید دارد که تا کنون محقق نشده است؟
به گزارش خبرنگار سیاسی مهر ، با آغاز به کار قریب الوقوع تلویزیون فارسی بی.بی.سی در ‍ژانویه سال جدید میلادی، شاهد قطب بندی های جدید در جغرافیای رسانه های فارسی زبان خواهیم بود‌ که بدون تردید و در نگاهی اولیه ، این قطب بندی جدید برای رسانه های داخلی ، هم فرصت ها و هم چالش هایی را فراهم می کند. از این منظر آرایش جدید رسانه های فارسی زبان نیازمند ساماندهی هوشمندانه آرایش رسانه ای کشور در حوزه درون مرزی مدیریت افکار عمومی از یکسو و توسعه تاثیر گذاری در حوزه برون مرزی از سوی دیگر است.


اما در نگاهی عمیق تر ؛ تجربه نشان داده است سیاستگذاران رسانه ای در بریتانیا، تبحر خاصی در انتخاب هدفمند استرات‍ژی و به خصوص" زمان راه اندازی رسانه" دارند.‌ آنها عجله ای برای "اولین" بودن ندارند و به جای زود بازده بودن "تاثیر گذاری در بلند مدت" را نشانه می گیرند، لذا هرگاه تصمیم به ایجاد این رسانه ای کنند ،‌ سرمایه گذاری و بسترسازی کاملا پیچیده و عظیمی برای آن ایجاد می کنند. اختصاص بودجه اولیه معادل 15 میلیون پوند که به تنهایی معادل بودجه چندین خبرگزاری اصلی کشور ماست ، تائیدی بر این نکته است.



هرچند رسانه هایی چون بی.بی.سی علاقه ای ندارند پیوندهایشان با سیاست های دولت انگلیس آشکارا بازگو شود، اما پیوند عمیق رسانه و حاکمیت دراین کشور قابل انکارنیست.‌ مدیران بنگاه سخن پراکنی انگلستان به مدد شاخکهای سیاسی واطلاعاتی و دیپلماتیک(که جز با کمک دولت و حاکمیت مقدر نیست) در کشورهای مورد نظر، با شناسایی ‌بزنگاههای تاریخی و سیاسی،‌اولویت ها و نیازهای خبری مخاطبان هدف خود را شناسایی می کنند و سپس رسانه مورد نظر را راه اندازی می کنند.

‌اجرای همین فرآیند هدفمند و توجه به این ظرائف است که باعث می شود سنت رسانه ایی انگلیسی چند سروگردن موثرتر از رسانه های سایر کشورهای غربی ، از جمله آمریکایی و فرانسوی باشد.

در یک برش تاریخی ، ‌نگاهی به تجربه راه اندازی رادیوی فارسی زبان بی.بی.سی خالی از فایده نیست. بخش فارسی رادیو بی‌بی‌سی از ۸ دی ماه سال ۱۳۱۹ فعالیت خویش را آغاز کرد؛ این رادیو در زمانی راه اندازی شد که جهان درآتش جنگ جهانی دوم می سوخت و ایران با موقعیت سوق الجیشی خاص اش در کانون توجه نازی ها قرار گرفته بود. بحران ها و چند دستگی های داخلی و همچنین به هم ریختگی مناسبات با همسایگان نیز مزید این شرایط ویژه بود.

در این گیر و دار رادیو بی.بی.سی به رقابت و مقابله با تبلیغات رادیوی آلمان نازی در ایران پرداخت و در حالیکه رسانه ای در ایران وجو نداشت و افکار عمومی به تناسب فعالیت رادیوهای بیگانه دست به دست می گشت ، بی بی سی زمینه ساز سلطنت فرزند رضا شاه ، به جای رضا شاه در ایران شد. از این رو بررسی عملکرد رادیو بی.بی.سی در رویدادهای شهریور 1320 قابل توجه خواهد بود.

سیاست خاص بی.بی.سی برخلاف بسیاری دیگر از رسانه های جهان استعماری ، مبتنی برعدم بکارگیری از روش های خطی ومستقیم در ارائه اخبار وتحلیل وتلاش برای جذب مخاطب خاص و عام بصورت همزمان است . این سیاست بیشتر در پی ظرفیت سازی در ساختار فکری جامعه هدف است تا ایجاد رویکردهای سریع رفتاری ، و لذا در راه اندازی شبکه بی بی سی فارسی نیز باید به این سیاست راهبردی از سوی مسوولان کشور توجه خاصی مبذول گردد.

سایت خبری بی.بی.سی نیز در سال ۱۳۷۹ در اولین سالهای همه گیر شدن اینترنت در ایران،‌ آغاز به کار کرد. اما زمان انتخاب شده برای راه اندازی تلویزیون فارسی ازسوی بی.بی.سی نیز قابل تامل است. چون ‌بی.بی.سی با وجود اینکه می توانست خیلی زودتر از اینها تلویزیون فارسی خود را راه اندازی کند،‌ اما ترجیح داد تا تلویزیون های موسوم به لس آنجلسی به آخر کار خود برسند و سپس کار خود را شروع کند. بی بی سی می خواهد مخاطبان سرخورده از ادبیات مبتذل و سخیف ؛ و همچنین رویکردهای رادیکال و براندازانه این شبکه ها را به نفع استراتژی بلند مدت خود در اختیار بگیرد. لذا راه اندازی بی بی سی فارسی را به واقع می توان نقطه پایان شبکه های ورشکسته و بی مخاطب لس آنجلسی و نقطه آغاز یک طراحی هدفمند و جدید برای تاثیر گذاری بر افکار عمومی ایران به حساب آورد که به جای ثمرات کوتاه مدت ، در جستجوی اهداف بلند مدت اما موثرتر است.

واقعیت این است که شکست مفتضحانه شبکه های لس آنجلسی در حفظ مخاطب و افتادن آنان به ورطه افراط و فحاشی و دور شدن از استانداردهای خبری و رسانه ایی و تک صدا بودن این رسانه ها از نظر سیاسی( گرایش غلیظ و بی منطق به سلطنت طلبی و یا خشونت و رادیکالیسم رفتاری) از نظر تنظیم کنندگان راهبردهای رسانه ای انگلیس فضای نسبتا مساعدی را برای جذب مخاطبان سرخورده این شبکه ها در شرایط کنونی فراهم آورده است. بی بی سی فارسی علی القاعده سعی می کند در ظاهری با نزاکت و دمکراتیک ، درست نمایشی از رسانه ارائه دهد که فقدانشان وجه شاخص شبکه های لس آنجلسی بود.

این حقیقت نیز قابل انکار نیست که صداوسیمای جمهوری اسلامی در سالهای اخیر با ایده رقابت با ماهواره ها به سرعت به حجم کیفی و کمی برنامه های خود افزود و با تحول در چارچوب های برنامه سازی، توانست تا اولا حدود زیادی برخی کارکردهای و جذابیت های ماهواره برای مخاطب داخلی را خنثی کند و ثانیا مخاطبان جدیدی از طریق شبکه های بین المللی اش و بویژه شبکه های العالم و پرس تی وی بیافریند. ‌اما همانطور که در آغاز این نوشتار اشاره شد ، ‌مجموعه شرایط فوق می تواند باعث تحولی در قطب بندی رسانه های فارسی زبان شود و شاید این موضوع باید نگرش راهبردی رسانه ملی را نیز با الزام ها و رهیافت های تازه آشنا کند.

از نگاهی دیگر می توان یکی اهداف اصلی راه اندازی تلویزیون بی.بی.سی را جبران ناکامی رسانه های دیجیتالی غرب در اثرگذاری بر افکار عمومی داخل ایران ، از جمله در طول چالش هسته ای دانست و این موضوع تلاش برای مدیریت افکار عمومی ایرانیان در طول چالش های احتمالی آتی ایران و غرب را نیز همچنان در بر می گیرد.

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار