شجونی: رويكرد نظام به احمدينژاد تعمير و نگهداري است، نه تعويض
شرق، مجتبي فتحي: كاخنشين سابق كه سالها تنها گوشهنشين كسب و كار عشق و نفرت بود دوباره قدم به عرصه سياست گذاشته است اما با ادبياتي متفاوت و صريحاللهجهتر از قبل. مسوول اداره كاخ شمس پهلوي در دوران انقلاب، پس از پايان دوره دوم مجلس شوراي اسلامي و واگذاري مسووليتهايش در زندان اوين، دفتر ازدواج و طلاق به راه انداخت و سالها عطاي ماندن در عرصه سياست را به لقايش بخشيد. اما اين باعث نشد كه براي هميشه سياست را به باد فراموشي بسپارد. حضور پررنگ او اما، آن زمان جلوهگري كرد كه فضاي سياسي- اجتماعي كشور بعد از انتخابات سال 1388 ملتهب شد. اين التهاب، احساس وظيفه براي دفاع از كانديداي مورد حمايت اصولگرايان را در «جعفر شجوني» صدچندان كرد تا تمامقد وارد ميدان شود و در تجمعي در مدرسه مروي سخن از «جويدن خرخره مخالفان» به ميان آورد. اما پس از دو سال، امروز او ديگر همچون گذشته از كانديداي مقبولش حمايت نميكند و حتي با احتياط او را اصولگرا ميداند. او معتقد است كه رويكرد نظام در قبال او رويكرد تعمير و نگهداري است نه تعويض. روزگار ميگذراند تا اين دو سال بدون بروز حاشيهاي به پايان برسد. او برخلاف برخي اصولگرايان نهتنها
معتقد به فراهم كردن زمينه بازگشت اصلاحطلبان به عرصه سياست نيست، بلكه به شدت نيز با آن مخالف است. با همين رويكرد بود كه زبان به نصيحت گشود: «خارج از مصاحبه ميخواهم نصيحتت كنم، ميگويند يك روضهخواني بود كه هنگام اوج روضه غش ميكرد طرف زنها، گفتند اگر راست ميگويي، اگر غش كردنت واقعي است چرا طرف مردها غش نميكني. شما خبرنگارها هم عين همان روضهخوان هستيد. شما هم راست نميگوييد. اگر راست ميگفتيد طرف اصولگراها غش ميكرديد نه اصلاحطلبان.» گفتوگو با جعفر شجوني، عضو جامعه روحانيت مبارز در همان دفتر ازدواج و طلاقش انجام شد. با يك ساعت تاخير آمد. اين زمان فرصتي شد براي آنكه از نزديك نسبت ازدواج به طلاق را با همان جامعه آماري اندك مقايسه كنيم؛ نسبتي كه بسيار نزديك بود به آنان كه معتقد به گسترش روزافزون طلاق در جامعه بودند.
شما از حاميان آقاي احمدينژاد بوديد اما اكنون با تغيير موضع همراه با ديگر اصولگرايان به صف منتقدان ايشان پيوستهايد، چرا شرايط به اين سمت تغيير كرد؟
ما كشته و مرده و عاشق چشم و ابروي كسي نيستيم. ما واقعا در كنار كسي كه به آرمان امام، شهدا و نظام خونبار جمهوري اسلامي پايبند باشد ميمانيم و با زبان، قلم، جان و مالمان از او حمايت و حراست ميكنيم؛ يعني به دنبال حق و عدالت هستيم. ما علمي به نام حمايت از عدالت، آرمانهاي امام خميني و مقام معظم رهبري بر دوش گرفتيم و هر فرد ديگري اين علم را به دوش بگيرد، در كنارش خواهيم بود. در انتخابات رياستجمهوري در ميان كانديداها تشخيص داديم كه آقاي احمدينژاد واقعا به آرمان امام معتقد است، از طبقه متوسط صحبت ميكند و كابينهاش را به سمت فقرا و حواشي مملكت ميبرد. ما ديديم كه گزينهاي بهتر از او نداريم در نتيجه از او حمايت كرديم و تاكنون نيز از او حمايت كردهايم ولي ايشان بعضي امتيازهاي منفي در كارنامهاش به جا گذاشته است.
چه امتيازهاي منفي؟
همان امتيازهايي كه مراجع تقليد و علما از آن سخن ميگويند و آن همراهي و همكاري ايشان با مشايي است. مشايي از نظر ما شايستگي حضور در كابينه را ندارد. او به جاي اينكه كار خود را انجام دهد بيشتر به حواشي ميپردازد. موضوعهايي مطرح كرده كه به رنجيدن علما منجر شده است. ما با مشايي دشمني نداريم، مشايي اگر اين حرفها را نميزد ما با او هم رفيق بوديم اما حرفهاي دوپهلو، حاشيهاي و جنجالبرانگيزي مطرح كرد كه به رنجيدن از ايشان و آقاي احمدينژاد منجر شد.
برخي از انتقاداتي كه امروز اصولگرايان نسبت به احمدينژاد مطرح ميكنند آن زمان برخي نيز مطرح ميكردند پس چرا آن زمان توجهي به آن نشد تا تصميم درستي در انتخابتان داشته باشيد.
گذشت زمان انسان را بهتر معرفي ميكند، مگر از اول آيتالله منتظري و بنيصدر هماني بودند كه خود را معرفي كردند. دوستان، ارتباطات و نشست و برخاستها ميتواند روي نظرات افراد تاثير بگذارد و به تغيير ديدگاههاي افراد منجر شود. بنيصدر 11ميليون راي آورد، ما كه از ابتدا او را خوب نميشناختيم، ما فكر ميكرديم چون خود را همراه امام معرفي ميكند ميتوان روي او حساب كرد؛ اگر از اول ميدانستيم با منافقان همراه خواهد شد كه به او يا خود منافقان راي نميداديم؛ خود منافقان زماني در انقلاب به نام مجاهدين معروف بودند و فعاليت ميكردند. منتها تغيير ايدئولوژيك دادند و ماركسيست شدند. انسان قابل تغيير است يا مگر ميدانستيم و ميتوانستيم پيشبيني كنيم كه قطبزادهاي كه حرفهاي امام را در نوفللوشاتو ترجمه ميكرد و كنار امام در هواپيما نشست كودتاچي ميشود. ما با مال و جانمان كنار آقاي احمدينژاد دويديم و به حق هم دويديم. او هم تا حالا به حق خدمت كرده الان هم ما قصد كوبيدن او را نداريم.
چرا از نظر شما احمدينژاد تغيير كرد؟
احمدينژاد پس از دستور ابقاي وزير اطلاعات توسط مقام معظم رهبري 11 روز خانه نشين بودند كه هنوز درباره دلايل آن پاسخي ارايه نكردهاند. اين در حالي است كه مردم همواره در اينباره از ما سوال ميكنند. من خيلي مسافرت ميروم و مردم راجع به آن 11 روز غيبت احمدينژاد سوال ميكنند. من هم ميگويم ما هم منتظريم آقاي احمدينژاد بيايد علت غيبتش را بگويد. براساس آيات قرآني بايد از ولي فقيه تبعيت كرد و در اين تبعيت هم تاخيري نبايد وجود داشته باشد اما احمدينژاد تاخير كرد. بعضيها دير از خواب بيدار ميشوند. او بايد به موقع ميجنبيد. آدمهايي كه به موقع نجنبند ضربه ميخورند، گرفتار ميشوند. افكار آدمها هم يكجور نيست. آقاي هاشميرفسنجاني هم دير جنبيد، به همان دردي كه او مبتلا شد، احمدينژاد هم به همان درد مبتلا شد. با اين حال ما هنوز احمدينژاد را جزو اصولگراها ميدانيم اما با احتياط.
ولي اطرافيان آقاي احمدينژاد از جمله آقاي جوانفكر اعلام كردند ايشان خود را اصولگرا نميدانند.
اين صحبت جوانفكر را نشنيدهام؛ اما در هر حال با شرايط فعلي، تا دو سال ديگر، رويكرد نظام در قبال احمدينژاد رويكرد تعمير و نگهداري است نه تعويض. يك وقتي هست شما ميخواهيد يك تلويزيوني را تعويض كنيد و تلويزيوني جديد جايگزين آن كنيد، يك وقتي هم تصميم ميگيريد همان تلويزيون را تعمير كنيد و تا آخر ماه نگه داريد تا پولدار شويد و تلويزيون نو بخريد. در حال حاضر، دقيقا سياست نظام با آقاي احمدينژاد همينطور است.
اما در هرحال اصولگرايان معتقد به بروز انحرافي هستند كه موجب نگراني آنها شده است.
مقام معظم رهبري فرمودند كه من تا زندهام جلو انحراف را ميگيرم. انحرافاتي هم كه پديد آمده، پاسخش را دستگاه قضايي به موقع ميدهد و عدهاي را هم گرفتهاند و تحت بازجويي هستند. حالا آقاي احمدينژاد ميگويد اين دستگيريها سياسي است. اينكه بازداشتها سياسي هست يا سياسي نيست را دستگاه قضايي تشخيص ميدهد.
از جمله انحرافاتي كه به بروز دغدغههايي در ميان اصولگرايان منجر شد ترديد نسبت به ولايتپذيري بود. آيا براي شما هم اين ترديد ايجاد شد؟
نه. ولي عقيده با عقيده فرق دارد. بنده عقيدهام را با عمل سريع و به موقع نشان ميدهم ولي ايشان عقيدهشان را با عمل كند و دير نشان ميدهد كه از همينجا هم ضربه خورد. ما الان چماق به دست نميگيريم كه احمدينژاد را بكوبيم. ما ارادتمان كم شده ولي به كلي برطرف نشده. ما هنوز منتظريم. ما الان چشممان به مقام معظم رهبري است. اگر ايشان بگويد اين آدم به درد نميخورد همه ما ميگوييم به درد نميخورد. ولي ايشان الان برنامه مماشات با احمدينژاد را در دستور كار دارند؛ همان برنامه تعمير و نگهداري.
نگران نيستيد كه تداوم اين تعمير و نگهداري، مشكلساز شود؟
ما قله داريم، يعني رهبري، مجلس و شوراي نگهبان داريم و خيالمان راحت است. در مورد احمدينژاد هم نه به او اهانت ميكنيم و نه آن محبت اوليه را داريم. حالا تصميم با خود اوست كه بخواهد جبران كند. جبران هم نكرد، مهم نيست.
اطرافيان احمدينژاد و به طور مشخص آقاي بقايي، قايل به وجود جريان انحرافي نيستند چرا كه معتقدند اگر چنين جرياني وجود داشت تاكنون بهطور جدي با آن برخورد ميشد.
بله. اينها حق دارند اين حرفها را بزنند اگر اين را نگويند پس چه بگويند. خود همين آقاي بقايي هم چند وقت پيش دستگير شد ولي بنا به دليلي آزاد شد؛ ولي تحقيقات قضايي از او ادامه دارد. ما از اين قضايا اطلاع داريم و ميدانيم كه اينها ممنوعالخروج هستند، ولي اگر چيزي نميگوييم به اين دليل است كه نميخواهيم جنجال بر پا شود. اينها را بايد دستگاه قضايي اطلاعرساني كند كه خيلي زود هم اين كار را ميكند و بعد معلوم ميشود كه مشايي چه كاره بوده و بقايي تاكنون چه ميكرده است.
بحثي وجود دارد كه برخي معتقدند اگر با سران جريان به اصطلاح انحرافي برخورد نميشود به اين دليل است كه آن خانهنشيني11 روزه دوباره تكرار نشود تا نظام وارد چالش و بحران جديد شود؟
اين نظام تكيهاش به آدمها نيست كه دچار چالش شود. اگر در صدر اسلام يك نفر از اصحاب جدا ميشد مردم دنبال او ميرفتند؛ اما در نظام ما اگر يك نفر جدا شود مردم دنبال او نميروند بلكه دنبال رهبري ميروند. الان وضع ما از زمان اميرالمومنين هم بهتر است. مردم اساسا اشخاص را نميشناسند، مردم آرمان را ميشناسند. هر فردي در هر جايگاهي كه باشد و حرفهايش غير از حرفهاي انقلاب باشد مردم او را طرد ميكنند و با رفتن يك نفر به نظام آسيبي وارد نميشود. نظام استوار سر جاي خود خواهند ماند و به مسير پرافتخار گذشته خود ادامه خواهد داد. اگر بنده هم روزي بد رفتار كنم از قطار اين نظام پياده ميشوم. همانطور كه پيش از اين، افرادي از اين قطار پياده شدند ولي آب از آب تكان نخورد؛ چون مردم به دنبال آرمانهاي امام و انقلاب هستند. شما خبرنگاران هم، دلتان به حال اينها نسوزد. اينها لگد به بخت خودشان زدند و خودشان را ضايع كردند.
بحث دلسوزي نيست، بحث مماشاتي است كه صورت گرفته. طي چندين ماه اخير وجود جريان انحرافي در دولت، كل كشور و اخبار رسانهاي را تحتالشعاع قرار داده اما به طور مستقيم و جدي با اين جريان برخوردي صورت نگرفته است.
برخورد نميشود. شما ميگوييد اگر مماشات ميشود برخورد شود. يك عده ميگويند كه عملكرد نظام عين ديكتاتوري است. يك عده جنگير، منحرف و كساني كه پول بيتالمال را خرج امور شخصي ميكردند را گرفتند و صداي عدهاي در همين دولت بلند شد و اين و آن را تهديد كردند. در هر حال ما تابع مسوولان قضايي هستيم، عجله هم نداريم، پرونده وسيع است و ابعاد مختلفي دارد. تا اين پرونده با اين ابعاد وسيع جمع و جور شود و در اختيار افكار عمومي قرار گيرد زمان ميبرد. ما منتظر ميمانيم تا دستگاه قضايي، در آرامش كامل به پرونده اين افراد رسيدگي كند و نتايج آن را هم در اختيار مردم قرار دهد. از اين بابت هم خيالمان راحت است و هيچ نگرانياي نداريم. بالاخره اينها تاوان عملكرد نامطلوب خود را پس خواهند داد؛ چرا كه دستگاههاي نظارتي و قضايي ما بهخوبي با وظايف خود آشنا هستند.
اما يكي از همين دستگاههاي نظارتي، يعني مجلس شوراي اسلامي درخصوص سوال فراز و فرود زيادي داشته ؟
اول اينكه سوال كردن حق مجلس و حق نمايندگان طراح سوال است؛ اما حق را نبايد بدون در نظر گرفتن شرايط زماني و مكاني مطالبه كرد. در شرايط فعلي و با تحولات منطقهاي ايجاد چنين حاشيههايي در كشور درست نيست. در بحرين دارند ميگويند ياحسين، در مصر فرياد اسلامخواهي بلند شده و به دنبال آن هستند كه با ايران رابطه برقرار كنند آن وقت در چنين شرايطي ما نبايد تركيب اداره كشور را بر هم بزنيم. اساسا احمدينژاد هم هنوز به آرمان امام(ره) خيانت نكرده كه بخواهيم او را ضربه فني كنيم. حالا قصه روشن شده احمدينژاد ميگويد جنگيري دروغ است. برخوردهايي كه با اطرافيان من ميشود سياسي است يا كابينه خط قرمز است. ما ميگوييم باشد. روز ميگذرانيم تا اين دو سال تمام شود. احمدينژاد هم حالا افتاده دنبال افتتاح كردن و هر روز يكجا ميرود يا مسكن مهر افتتاح ميكند يا سد. ما هم همان سياست تعمير و نگهداري را ادامه ميدهيم تا اين دو سال به پايان برسد. با جو فعلي جامعه و منطقه مصلحت همين است كه از مجلس جنجالي بلند نشود.
به انتخابات مجلس نزديك ميشويم. به نظر شما تركيب شركتكنندگان در انتخابات آتي به چه شكل است؟ آيا جريان موسوم به انحرافي با عبور از فيلتر شوراي نگهبان ميتواند در انتخابات حاضر شوند؟
من دو هفته پيش رفته بودم ايلام. يكي از دوستان گفت كه براي انتخابات آتي پولهاي زيادي وارد ايلام كردهاند. راست يا دروغ پاي او. جريان انحرافي به دنبال آن است كه در شهرستانها عدهاي را به نام اصولگرايي قالب كنند بايد مواظب بود؛ چرا كه اينها هر روز يك نقاب ميزنند. زماني هم كه به مجلس بروند هم نقابشان را برميدارند و براي نظام مشكل به وجود ميآورند. ما بايد هوشيار باشيم كه كسي ضربه به كيان نظام و مجلس شوراي اسلامي وارد نكند. به شهرستانها كه ميرويم مردم را هوشيار ميكنيم. ميگوييم حواستان جمع باشد يك عده دارند نقاب عوض ميكنند. خودشان را ولايي معرفي ميكنند. اينها ولايي نيستند. مشايي هستند. پس ما بايد ملت را هوشيار و بيدار كنيم و بگوييم متوجه اين ترفندها هم باشند.
احمدينژاد هم اين حرفها را زد.
نه، احمدينژاد ولايي هم هست. احمدينژاد خودش را جا نزد. يك عدهاي كه از اول با او بد بودند الان اين حرفها را ميزنند. احمدينژاد وقتي كه استاندار اردبيل بود يا وقتي كه شهردار تهران بود يك آدم اصولي و خوب بود. ما هم او را دوست داشتيم و بعد روي حقيقت آمد رييسجمهور شد و ما هم روي حقيقت و شعارهاي خوب به او راي داديم. ما پيش خدا مسووليم، نميتوانيم دروغ بگوييم كه احمدينژاد از اول همينطور بود، شما از اول ماشيني را ميخريد، اين ماشين خوب است. بعد از مدتي ميبينيد فرمانش مشكل دارد، ميفهميد عيبي دارد. همه ما در زندگي دچار عيب و ايراد ميشويم.
به بحث انتخابات بازگرديم و اينكه عدهاي به دنبال آن هستند كه زمينه بازگشت اصلاحطلبان به عرصه سياسي و انتخابات را فراهم كنند. نظر شما در اينباره چيست؟
باز هم دلتان به حال اصلاحطلبان سوخت. چرا دلتان به حال اصلاحطلبان ميسوزد؟
بحث دلسوزي نيست، به هر حال خواه ناخواه يك بخشي از جامعه ما معتقد و همراه با تفكر اصلاحطلبي است.
اين يك بخش از جامعه خيانت كرده است.
اسناد اثبات اين بخش از جامعه آيا ارايه شده است و وجود دارد؟
بله، اسناد آن موجود است. در روزنامه كيهان هست. شما نميتوانيد مخالفت كنيد. اصلا روزنامههاي چپ چه منظوري دارند؟ كاغذ دولت را ميگيرند و چيزهاي بيخودي مينويسند.
بيخود يا با خود، به هر حال اين روزنامهها هم مخاطبان خود را دارند كه اين مخاطبان تفكراتشان به اصلاحطلبان نزديك است؟
چرا بايد به اصلاحطلبان نزديك باشند.
يعني ميفرماييد كل جامعه بايد يك دست و يك فكر و يك ذهن شود.
نه يك تفكر. در خوبي چرا نبايد باشد اما در بدي بايد باشد. چه كسي گرايش به چپگراها دارد؟ چه كسي منتظر سلطنتطلبها، بهاييها و فداييان خلق است؟
اين بخش از جامعه به هيچوجه با آنهايي كه نام برديد عقد و اخوتي ندارند تا جايي كه من به عنوان يك روزنامهنگار ميدانم اصلاحطلبان به دنبال آن هستند كه در چارچوب همين نظام و قانون اساسي فعاليت كنند.
خدا شاهد است آنچه اينها در مجلس ششم كردند هيچ رابطهاي با نظام نداشت. هيچ جاي دنيا آدم پيدا نميكنيد كه برود در نظام و اپوزيسيون نظام شود. اينها رفتند در نظام و اپوزيسيون نظام شدند. كسي كه به عنوان وكيل مردم ميرود اسمش را در وزارت كشور مينويسد يعني من اين نظام، اين قانون اساسي، اين شوراي نگهبان و اين رهبري را قبول دارم اما بعد ميرود در مجلس متحصن ميشود، استعفا ميدهد، فحش ميدهد. آنها خراب كردند. چه كسي منتظر خانم حقيقتجو است بيايد در مملكت كاري بكند، چه كسي منتظر آقاي مزروعي است؟ چه كسي منتظر اكبر گنجي است؟ مال و ناموس و مملكتمان را بدهيم دست اينها كه چه غلطي كنند. دوباره ديدم عكسهاي هادي خامنهاي را روي صفحه اول روزنامهها چاپ كردند. به جاي اينكه دنبال برادر بزرگوارش برود، دنبال ميرحسين موسوي رفت. من يكبار با او دعوا كردم. او در جواب به من گفت: من براي خودم كسي هستم. به او گفتم؛ هادي، تو براي خودت هيچكسي نيستي بود. به هر حال دخالت كردن در اين مسايل كار درستي نيست.
پس شما معتقديد كه در اين دوره از انتخابات فقط بايد اصولگرايان وارد انتخاب شوند.
اگر تمام جامعه ما اصولگرا بودند، ما حتما يك رقيب برايشان بتراشيم كه اصولگرا نباشند؟
بنابراين معتقديد بخشي از جامعه در عرصه اجتماعي و سياسي حضور پيدا نكند؟
حضور يابند اما آنهايي كه امتحانشان را پس دادهاند و رفوزه شدند، بيايند چه كاري بكنند.
از منظر شما همه اصلاحطلبان رفوزه شدند؟
بله، رفوزه شدند. علم اصلاحطلبي را بالاي سر بياورند شوراي نگهبان ردشان ميكند چون كارنامهشان خراب است. خودشان به خودشان مهر باطل شد زدهاند. چه كسي منتظر كروبي است؟ شما دلتان براي چه ميسوزد. ما در اسلام شايستهسالاري داريم. معناي برگزاري انتخابات اين نيست كه اين انتخابات حتما بايد ظاهر خوبي داشته باشد و براي حفظ ظاهر، رقيب براي حاضران بتراشيم. اين كار دموكراسيهاي باطل دنيا است. آبروي دموكراسي هم كه ديگر رفته است.
پس از منظر شما بخشي از جامعه كه واقعيت هم هستند بايد حذف شوند؟
اين بخش جامعه كيست. اينها بخش زيادي نيستند.
به هر حال اصلاحطلبان يك عقبه اجتماعي دارند. ندارند؟
طرفداران اينها را شما بايد از نزديك ببينيد كه چه كساني هستند. وقتي نزديكتر شدي، ميفهمي طرفداران اينها از پادگان اشرف آمدهاند. سلطنتطلب هستند.
بعد از انتخابات خيلي از اصولگرايان و بزرگان نظام تاكيد كردند انتخاباتي برگزار شد و عدهاي نسبت به آن اعتراض دارند، صداي آنها بايد شنيده شود چرا كه آنها معتقد به نظام هستند. اگر نبودند كه در انتخابات شركت نميكردند.
دروغ ميگويند، اينها به نظام اعتقاد ندارند. تعداد آنها هم آنقدر كم و قليل بود كه نيازي احساس نميشود نظام وقتش را براي آنها تلف كند.
يعني شما قبول نداريد كه مخالفان آقاي احمدينژاد حداقل 13 ميليون راي آوردند.
بله، با فريب راي آوردند. يعني حرفهايي كه احمدينژاد زد را ميرحسين هم ميزد. همين دزديدن شعار باعث شد اصولگراها به ميرحسين هم راي بدهند.
حرفها و شعارهاي دو كانديدا 180 درجه با هم تفاوت داشت.
من بريده جريده آن روزها را دارم. ميرحسين از ولايت فقيه تعريف كرده، ولي يكباره جاهايي لق زده. مثلا گفته من گشت ارشاد را قبول ندارم اگر رييسجمهور شوم آنها را برميدارم. در حالي كه در حيطه اختيار رييسجمهور نيست. گشت ارشاد در اختيار رهبري است يا مثلا ميگفت، من معتقد به خودي و غيرخودي نيستم؛ همه خودي هستند. ما هم روي منبر گفتيم ايشان حمد و سوره بلد نيست چرا كه در حمد و سوره نوشته خودي و غيرخودي داريم. ما روزي 10 بار حمد و سوره ميخوانيم، چطور نداريم (غير المغضوب عليهم والضالين). جوجه وقتي گربه را ميبيند رم ميكند، ميفهمد غيرخودي است. ولي بقيه حرفهايش حرفهاي درستي بود. آن حرفها را از چه كسي گرفت؟ از اصولگراها گرفت. پس اين ميرحسين موسوي بود كه تقلب كرده و 13ميليون راي را با فريب به خود اختصاص داد.
رييسجمهوري سابق هم در دو دوره متوالي حدود 20 ميليون راي آورد، آيا آن آرا هم با فريب به صندوق اصلاحطلبان ريخته شد.
بله، اصولگراها فريب حرفهايش را خوردند و 20ميليون راي به او دادند.
شما فكر ميكنيد اساسا اصلاحطلبان چه مقدار در جامعه راي دارند؟
نميدانم، مسلما طرفدارانش هم ريزش كردند.
من نه ميگوييم 13 ميليون، نه 20 ميليون و نه بيشتر. حداقل نميدانم پنج ميليون، دو ميليون و... كه معتقد به تفكر اصلاحطلبي هستند. نيستند؟
من آمارش را ندارم.
حالا هر چقدر. آيا براي همين تعداد نبايد فرصتي فراهم شود تا بتوانند دوباره آزادانه در عرصه سياسي و اجتماعي فعاليت كنند؟
بيايند، اما بروند شوراي نگهبان و اگر صلاحيتشان تاييد شد دوباره فعاليت كنند. مملكت قانون دارد، برنامه دارد. به خاطر پنجميليون كه نميشود 50ميليون را خراب كرد. به جهنم سهميليون ناراضي باشند، اين طبيعي است. من از دست خبرنگاران عصبانيام كه اينها مرتب از اصلاحطلبان سوال ميكنند. اما هيچ وقت نميآيند بگويند چرا مردم غزه را اسراييل و آمريكا ميكشند.
به هر حال خود آقاي لاريجاني گفتند نفي اصلاحطلبي نفي واقعيت است. نفي واقعيت نيست؟
بله، شما اگر شمر را هم نفي كنيد نفي واقعيت كرديد چون شمر در كربلا بوده. بعضيها ابتداي انقلاب كه ميخواستند تاريخ بنويسند اسم بازرگان را نمينوشتند. من ميگفتم بازرگان با ما زندان بود، نميشود اسمش را ننوشت. نبايد نفي كرد. در اين 70ميليون جمعيت 10ميليون مخالف با اين نظام هستند چهكار بايد كنيم. دموكراسي چه ميگويد؟ دموكراسي ميگويد حق با آن 70ميليون است، آمريكا هم همين را ميگويد، انگليس هم همين را ميگويد. اسلام هم همين را ميگويد. الان، ممكن است يكميليون ترياكي در مملكت داشته باشيم، روزها مينشينند پاي منقل. ميشود ما به خاطر اينها قاچاقچي را اعدام نكنيم؟ اينها نسل جوان ما را ضايع نميكنند؟ جواني كه يا بايد به درد صلح بخورد يا به درد جنگ بخورد، غوز دربياورد. درست است؟
پس شما معتقديد اكثريت جامعه را اصولگرايان تشكيل ميدهند.
بله، انتخابات گذشته هم نشان داده كه اكثريت جامعه را اصولگرايان تشكيل ميدهند.
اما هر بار فضاي حضور عادلانه فراهم شده نتايج انتخابات نشان داده است كه اصلاحطلبان هم آراي كمي ندارند.
بله، ولي آن آرا را هم با تقلب و فريب به دست ميآورند.
پس اساسا شما معتقد به قهر اصلاحطلبان هستيد.
چرا قهر كردند، خودشان، خودشان را بدبخت كردند، خودشان دروغ گفتند. من تمام سيديهاي انقلابهاي مخملي را ديدم، كارهاي اصلاحطلبان عين كارهاي آنهاست. حسود پدر خودش را درميآورد، پدر مردم را هم درميآورد. آخوندهايي كه در جماران دور امام بودند غالبا حسود و بخيل بودند. ياران امام الان رفوزه شدهاند.
همانطوري كه ياران پيغمبر بعد از پيغمبر در ركاب علي شمشير نزدند. ياران امام هم بعد از امام در مسير حركت آيتالله خامنهاي چوب لاي چرخش گذاشتند با اينكه ما قانون ولايت فقيه داريم. ولايت فقيهمان تا ظهور امام زمان ادامه دارد. در تورات، انجيل و قرآن ولايت فقيه بود و هست و خواهد بود. ولايت فقيه را كه امام جعل نكرده، ما كه درست نكرديم. ما خونمان را در اين راه ميريزيم، براي ولايت فقيه شهيد داديم، جنگ كرديم، شلاق خورديم. اين همه زحمت بكشيم بعد بدهيم دست اصلاحطلبان كه رهبر شوند، ميخواهيم نشوند. اين عين خواسته مسعود رجوي است. چرا مسعود رجوي قيام مسلحانه كرد؟ چون عدهاي با او همراه شده بودند، توقع داشت كه اداره مملكت را در اختيار بگيرد. اين اصلاحطلبان دنباله آنها هستند. آيا معقول است كه امام و نظام و همه ما كه زندان رفتيم مملكت را تقديم كنيم به امثال مريم رجوي و مسعود رجوي. اين خواستهها غلط است.
ارسال نظر