باهنر: رای من در تهران جابجا شد و من را بیست و پنجم کردند/احمدی نژاد از نفرين مشایی ميترسد/این یک سال آخر را باید تحمل کرد
پارسینه: محمدرضا باهنر، نایب رئیس مجلس در گفتگو با روزنامه اعتماد از مسائل مختلف گذشته و حال در عرصه سیاسی کشور سخن گفته است. او از نهضت آزادی و مهندس بازرگان با احترام یاد کرده، عزل احمدی نژاد را پر هزینه تر از تحمل او دانسته و البته هشدار داده که اگر احمدی نژاد بخواهد با آمریکا مذاکره کند یا اقداماتی از این دست انجام دهد، عزل خواهد شد.
چهره با سابقه اصولگرایان البته در این گفتگو یک اشتباه تاریخی هم داشته و گفته است که آرای احمدی نژاد در مرحله اول انتخابات سال 84 ، چهار میلیون رای بوده و کروبی که نفر سوم شده، کمتر از چهار میلیون رای داشته است. این در حالی است که پا نویس روزنامه اعتماد نشان می دهد، در مرحله اول انتخابات سال 84، هاشمی رفسنجانی با 6.16 میلیون رای نفر اول، احمدی نژاد با 5.71 رای نفر دوم و کروبی با 5.07 رای نفر سوم شده بودند.
بخش هایی از این گفتگو را در ادامه می خوانید:
- در هر ميداني كه فرد بخواهد بازي كند قواعد و مقرراتي وجود دارد، اين قواعد را بايد پذيرفت و وسط بازي جرزني نكرد. دنياي سياست هم مستثني از اين قضيه نيست. اگر در چارچوب كار بكنيد ميتوانيد كار را جلو ببريد و بمانيد، در چارچوب كار كردن هم البته شكست دارد پيروزي هم دارد. كسي كه پيروز ميشود براي هميشه پيروز نخواهد ماند و كسي هم كه شكست ميخورد دنيا برايش به آخر نرسيده است .
- خيليها در طول اين دوره براي رشد سياسي تلاش نكردند.يا مقرراتي در ذهنشان بود كه با واقعيات متفاوت بوده است. به طور مثال نهضت آزادي، اتفاقا اعضاي آن از جمله افرادي بودند كه صبر و حوصله خوبي داشتند. يعني مرحوم مهندس بازرگان قبل از انقلاب سالها مبارزه كرد اما تصورش از حكومت اسلامي با تصور امام متفاوت بود. آنها قبل از انقلاب چند بار امام را نصيحت كردند شاه را كه پذيرفته در چارچوب قانون اساسي عمل كند، بپذيرد؛ نكتهيي كه امام قبول نداشتند. البته آنها مزاحمتي براي انقلاب و امام ايجاد نكردند و در راه انقلاب كمك هم كردند، اما مومن به راه امام هم نبودند و بعد از انقلاب، حضرت امام از روي ناچاري بازرگان را به عنوان نخستوزير دولت موقت انتخاب كردند. امام خط فكري آنها را قبول نداشت و فكر ميكرد چون تشكيلاتيتر از بقيه هستند براي دولت موقت مناسبترند .
- اتفاقا امام ميتوانست در همان اوايل انقلاب از كساني استفاده كند كه تجربه كار سياسي نداشتند، در آن صورت آنها تندخويي و بيبرنامگي را حاكم ميكردند اما امام بسيار عاقلانه برخورد كرد و آدمهايي را آورد كه سياست و برنامه حاليشان بود. خود آنها هم بايد اين نكته را ميدانستند و اگر نميدانستند تقصير خودشان بود چراكه انقلاب، شوراي انقلاب و مردم انقلابي راه خودشان را ميروند. آنها اگر توانستند با آنها راه بروند كه هيچ، اگر نه حذف ميشوند. شما توجه كنيد اشغال لانه جاسوسي طراحي هيچكدام از سران انقلاب نبود اما بعد از اشغال امام آنها را تحويل گرفت و حركت را انقلاب دوم ناميد يا شهيدبهشتي مديريتشان كرد.اما بازرگان استعفا كرد. بازرگان از اشغال لانه جاسوسي خبر نداشت، امام هم خبر نداشت. هر دو در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتند اما امام آنگونه برخورد كرد و بازرگان هم استعفا كرد. بازرگان خودش، خودش را حذف كرد .
- من شخصا بازرگان را قبول داشتم، در حد خودش هم قبولش دارم و پشت سر مرده هم غيبت نميكنم و دعا ميكنم كه خدا از تقصيراتش بگذرد و درجاتش را متعالي بگرداند اما امام راضي به ملاقات او با وزير خارجه امريكا نبود. طبيعي بود كه انقلاب نميتوانست او را تحمل كند .
- اسم نميبرم اما كسي كه ايدئولوگ خط اماميهاست صراحتا ميگويد ولايت مطلقه فقيه را قبول ندارم. از او ميپرسند چرا زمان امام نگفتي؟ ميگويد چون ميترسيدم . اصلا فرض ميكنيم نگفتند حالا شما برويد بپرسيد ولايت مطلقه فقيه را قبول دارد يا نه؟ اگر بله، چرا با آقا مشكل دارد. اگرنه چرا با امام مشكل نداشت؟ آنها ولايت مطلقه را قبول ندارند. اگر جايي امام يا ولي فقيه گفت به نظر من اين كار را بكني بهتر است، اما خودت ميداني، اين جمله اما خودت ميداني ديگر ارشادي است. اگر من نظر ولي فقيه را رعايت كنم خودم بايد پاسخگوي خداي خودم باشم ميدانم اين حرام است اما زماني ولي فقيه حكم به انجام يا ترك فعلي ميكند اطاعت واجب ميشود و البته مسووليت در مقابل خدا بر عهده ولي امر است .
- همين خط اماميها زمان امام ميگفتند اصلا لازم نيست امام حرفي بزند . كافي است بفهميم امام ته دلش چه ميخواهد به آن عمل خواهيم كرد. ما ميگفتيم اگر عمل ميكرديد مسووليتش بر عهده خودتان است نه امام . اما يك وقتي امام حكم ميكند كاري انجام شود آن وقت اگر انجام ندهيد گناه كرديد . مشكل برخي خط اماميها نه همه آنها اين است. كسي كه ميگويد ولايت فقيه را زمان امام قبول داشته تكليفش روشن است، رابطهاش با رهبري معلوم است. كسي كه ميگويد زمان امام ولايت فقيه را قبول نداشتم الان هم ندارم، پس زمان امام يا ميترسيده يا منافقانه رفتار ميكرده است. اگر شما ميگويي آقاي خوئينيها تكذيب كرده كه من خوشحال ميشوم و استقبال ميكنم .
- سال گذشته وزارت ورزش را تصويب كرديم و رييسجمهور آن را اجرا نكرد. بعد از گذشت سه ما ه مهلت وي، من به عنوان معاون نظارت مجلس نامهيي به آقاي اكرمي خزانهدار كل كشور و معاون راهبردي رييسجمهور (آن موقع آقاي عزيزي) نوشتم و گفتم از امروز تخصيص يك ريال بودجه به سازمان تربيت بدني و سازمان جوانان به منزله تصرف غيرقانوني در اموال دولت است و قابل محاكمه است كه صبح فردايش قفل و تمام شد. هنوز كه هنوز است آقاي رييسجمهور دنبال قانوني است كه تخلفات آن چند روز بخشيده شود. اگر قرار شود مجلس وارد ميدان شود حتما ميشود و ميتواند .
- موقعي كه من سرباز بودم سرگروهباني داشتيم كه تا زماني كه ما را از بازداشت ميترساند حرفش خريدار داشت. وقتي بازداشتگاه رفتيم ديگر اثر نداشت چون ميديديم بازداشتگاه بهتر از سربازخانه است . شما صفر و صد نگاه نكنيد. نقد ميتواند شوخي باشد، طنز باشد، اهرم فشار باشد. اصلا قرار نيست كسي را كه نقد ميكنيم بعد از آن بركنارش كنيم. مثل شمشير داموكلس بالا باشد بهتر است .
- من بعد از انتخابات گفتم اين وزرايي كه من ميبينم پنج شش نفر آنها راي نميآورند چون نبض مجلس دست ماست، نگفتم آنها را مياندازيم . دو روز بعد آقا فرمودند كه خيلي از وزرا را نيندازيد. اين حكم ارشادي آقا بود. من صحن علني مجلس را ميشناسم. برخي كه به وزير راي نميدهند نمره او را صفر ميدانند، برخي پنج و برخي 5/9 . آن كسي كه به وزير پيشنهادي نمره 5/9 ميدهد اگر من بگويم راي بده راي ميدهد. نظر آقا مولوي نبود اما نظر ارشادي ايشان خيلي روي نظر كارشناسي نمايندهها اثر دارد.
- نظر كارشناسي مقام معظم رهبري حتما از نظر كارشناسي رييس مجلس و بسياري افراد ديگر مهمتر است. منظور من موقعيت قانوني ايشان نيست بلكه به اطلاعات ايشان نظر دارم. يك زماني يكي از فرماندهان ارتش به من گفت من به سه دليل از آقا تبعيت ميكنم ؛يك دليل اينكه طبق قانون اساسي رهبري فرمانده كل قواست، دوم اينكه ايشان مرجع تقليد من است و من شرعا بايد از ايشان اطاعت كنم و دليل سوم اين است كه به نظر من هيچ كس بهتر از آقاي خامنهاي به مسائل نظامي كشور اشراف ندارند. اينكه شما ميگوييد چه شد هشت تا شد چهار تا چون آقا فرمودند. راي خود من هم نسبت به برخي وزرا عوض شد و در مورد دو سه وزير هم عوض نشد .
- من خودم معتقدم آقاي احمدينژاد به مشايي اعتقاد دارد، بدهي سياسي به او ندارد. احمدينژاد آدمي نيست كه به غير از خدا از كسي ديگر بترسد، من به اين مساله شهادت ميدهم كه احمدينژاد از كسي نميترسد و فقط از خدا ميترسد. بنابراين اگر رعايت حال مشايي را ميكند به او اعتقاد دارد و از نفرين او ميترسد. يعني حرفهاي مشايي برايش مهم است، فكر ميكند مشايي بهتر از خودش ميفهمد، مشايي را نسبت به خدا بندهتر ميداند . من به مرجع تقليدم اعتقاد دارم.آقاي احمدينژاد به كارهاي آقاي مشايي باور ديني دارد. اگر همه بگويند حد مشايي اين نيست كه احمدينژاد از او تبعيت كند اعتقاد احمدينژاد نميگذارد كه از او تبعيت نكند .
- آقاي احمدينژاد ميگويد من ولايت مطلقه را قبول دارم. اما شما برويد از خط اماميها سوال كنيد ما با احمدينژاد اختلاف كارشناسي داريم اما او امكان ندارد بگويد ولايت مطلقه را قبول ندارم.
- الان هزينه عزل كردن رييس جمهور بيش از آن است كه ما اين يك سال ديگر هم دست روي دلمان بگذاريم. به خاطر اين است كه ميگوييم بايد اين يك سال را با همين شرايط فعلي تحمل كرد. اگر خداي نكرده اتفاق مهم ديگري بيفتد ما خودمان عزلش ميكنيم . مثلا الان كه نظام معتقد است با امريكا نبايد مذاكره كرد اگر كسي شيطنتي كرد و فرصتي پيدا كرد مذاكرهيي انجام داد و قولي هم داد اين فرد ديگر نميتواند در كشور، مسوول باشد. اين ديگر جزو اختيارات رييسجمهور نيست، رييسجمهور فقط مجري است .
- اصلاحطلب بايد به قانون اساسي و قوانين موضوعه و منافع ملي معتقد باشد . بايد ولي فقيه را در حد قانون اساسي قبول داشته باشد، اصلا من كاري به اعتقاد مردم ندارم كه به صورت اعتقادي ولي فقيه را قبول دارند يا ندارند من چه كارهام. العياذ بالله بالاتر از خدا نيست، برخي خدا را قبول دارند برخي ندارند، ما ميگوييم ولي فقيه در اين مملكت طبق قانون وظايف و اختياراتي دارد. كسي كه در ايران زندگي ميكند بايد اين اختيارات را به رسميت بشناسد و تبعيت كند ما چيزي بيش نميخواهيم. ما نميخواهيم دينمان را به كسي تحميل كنيم اين نص قانون اساسي است .
- در مجلس ششم آقا يك حكم حكومتي كردند كه قانون مطبوعات الان لازم نيست اجرايي شود، شما ببينيد صحن علني مجلس چه عربدههايي ميكشيدند . البته كروبي و بهزاد خوب عمل كردند اما بعدش خوب عمل نكردند به همين دليل كروبي آن موقع حذف نشد. عدم صلاحيت بهزاد و بقيه براي تحصنشان بود .
- سال 84 كروبي پنج ميليون راي نياورد. احمدينژاد كه نفر دوم بود چهار ميليون راي داشت. كروبي چطور پنج ميليون راي داشت؟ سال 88 شد 300 هزار تا؛ من چه كار كنم. ما راه را هم به آنها نشان داديم. من خودم به مهندس موسوي گفتم من تا شمارش كامل آرا موضوع را دنبال ميكنم. گفت: من شمارش آرا را قبول ندارم. قبل از شمارش تقلب شده، او متوهم شده بود .
- ما گفتيم پنج درصد آرا را ميشماريم . مگر من ميگويم آرا درست بود؟ آرا حتما درصد كمي كم و زياد شده اما 10 ميليون كم و زياد نميشود اين حرف توهم است، توطئه است .
- آنها گفتند آراي ما 25 ميليون بوده احمدينژاد 13 ميليون .اين توهم است . اين تهمت است يعني نظام امانتدار راي مردم نيست، خائن است مثل شاه است با اين تفاوت كه آن انتخابات برگزار نميكرد اين ميكند و آرا را عوض ميكند . مگر در انتخابات مجلس آرا را نميشمرند، هر دفعه هم سه تا حوزه باطل ميشود.در همين انتخابات مجلس اخير تا روز انتخابات به من گفتند تو نفر پنجم هستي. رايگيري شد من بيست و پنجم شدم. همين اينجا ميگويم يك مقداري از آراي من ديده نشد، البته موثر در نتيجه نبود . من ميگويم اصلا سيستم طوري نيست كه راي من را طوري بخواند كه من را بيندازد. دو درصد، يك درصد و نيم درصد تقلب ميشود و يا خطا رخ ميدهد .
- من دارم ميگويم اينها قاطي شد. من احتمالا ميخواستم سيزدهم شوم، آنها هل دادند بيست و پنجم شدم. من خودم رفتم به مهندس موسوي گفتم 20 سال خانه نشستي هيچ كاري نكردي، حالا 13 ميليون راي گيرت آمده قدر اين 13 ميليون را بدان، مديريتشان كن، حتما در قدرت آينده ميماني اما نمكنشناسي و زيادهخواهي، او را به اين روز كشاند .
آقاي باهنر كرباسچي چندين بار راي به موسويرا تكذيب كرد .