گوناگون

"چرا خداداد را اعدام کردند؟" کتابی که فقط پس از مرگ رفیقدوست منتشر می‌شود

پارسینه: " اگر می‌گفتند برای چه فاضل خداداد را اعدام کردند، بهتر بود. من به او امان داده بودم که به ایران آمد."

هفته‌نامه «تجارت فردا» در گفت‌وگویی با محسن رفیق‌دوست به نقل از وی نوشته است: اگر می‌گفتند برای چه فاضل خداداد را اعدام کردند، بهتر بود. من به او امان داده بودم که به ایران آمد؛ به همین دلیل رفتم پیش آقای محسنی‌ اژه‌ای و به وی گفتم که در زمان پیغمبر یک سرباز را امان داده بود، پیغمبر گفت شخص را آزاد کنند. من که از مسوولان نظام هستم و به وی امان داده‌ام و آوردمش، می‌توانست نیاید؛ البته او را هم با تهدید آوردم و راحت نیامد.

وزیر اسبق سپاه ادامه داد: خب به هر حال، آقای اژه‌ای بعد پرونده را گذاشت جلوی من. نمی‌توانم برای شما - مخصوصا که خانم هستید- بگویم که در آن پرونده چه خواندم. اگر من هم قاضی بودم، فاضل را به اعدام محکوم می‌کردم. نه به خاطر... این بخش را ضبط نکنید تا برای خودتان بگویم ...

وی همچنین گفت: اصلا حکمش بود ... ولی به آقای اژه‌ای اصرار کردم که علت واقعی‌اش را به مردم بگویید؛ چون اگر به بهانه اختلاس و اقتصاد اعدامش کنید،‌ به اقتصاد مملکت ضربه می‌زنید. آقای هاشمی هم با من هم‌عقیده بود.

در بخش‌های دیگری از این گفت‌وگو را به نقل از دیگر سایت‌های خبری می‌خوانید:

* ما یک مرکز تک‌نسخه‌ای داریم که داروهایی را که وزارت بهداری برای بیماران خاص لازم می‌داند و معروف است به داروهای تک‌نسخه، به کشور وارد می‌کنیم.

*شرکت‌های تک‌نسخه‌ای دیگری بودند که هم قدرتشان هم سرمایه‌شان بیشتر بود. مجموعه من هیچ امتیازی نسبت به آنها نداشت. تنها چیزی که بود این که گمرک موافقت کرد تمام تک‌نسخه‌ای‌هایمان را در فرودگاه بررسی ‌کند. اصلاً اسم من در مجموعه مطرح نبود. کار به نفع مردم بود و به همین دلیل راهش جور شد. البته این دوره اوج تا دو سه سال پیش بود. اما از آن موقع کار را سخت کردند.

* دوره‌ای واقعاً ناصرخسرو نبود. واقعاً این کار را انجام دادم. 50 نسخه می‌آمد که تجویزش یک دارو بود، دولت می‌گفت شما برو 50تا از این دارو را به داخل ایران بیاور؛ تا زمانی که می‌گذاشتند این‌طور دارو وارد کشور کنیم ناصرخسرو جمع شده بود؛ اما وقتی ممنوعیت‌هایی ایجاد کردند و جلو کار ما را گرفتند، باز ناصر‌خسرو باز شد. گفتند به تعدادی که ما می‌گوییم، بیاورید و بیشتر نیاورید. کار ما پرثواب بود، هر چند پرسود نیست.

*(الان بحث تورم تنها به دلیل مشکل تولید است)؛‌ اگر فقط تحریم‌ها بود، شاید قابل حل بود. اما این هفت‌خوان رستم گشایش اعتبار برای ورود مواد اولیه سبب شد بخش خصوصی نتواند راه خودش را پیدا کند. یکی از مواردی که به تولید ضربه‌ کاری زد، بحث پرداخت نقدی یارانه‌ها بود. من در همان اولین سخنرانی اقتصادی دهه 60 که آقای هرندی در آن کمیته هفت‌نفره زمین دعوتم کرده بود، گفتم که چه حقی داریم بنزین را که متعلق به 40 میلیون نفر است به پنج میلیون نفر می‌دهیم و این عدالت نیست؛ لذا اینکه بحث حذف یارانه را مطرح کنیم و بگوییم قیمت را واقعی می‌کنیم اما طبقات بالا بتوانند این گرانی را تحمل کنند و مشکل را برای خودشان حل کنند، صحیح نیست. همان مثل قدیمی ماهی نده، ماهیگیری یادش بده؛ اگر آقایان حتی در مجلس خوب فکر می‌کردند و این تقسیم‌بندی اشتباه 50 درصد به مردم و 20 درصد دولت و 30 درصد تولید، را انجام نمی‌دادند شاید مشکل حل می‌شد.

80 درصد را به تولید می‌دادند و با بقیه 20 درصد هر کاری می‌خواستند می‌کردند. در فلان روستا که 250 نفر دارد پنج تا کمباین می‌دادند؛ مشکل آبش را حل می‌کردند.

*موقع پرداخت یارانه نقدی این‌طوری فکر کردند که مردم پول دست‌شان می‌آید باید کالایی باشد که بخرند. رفتند کالای چینی برای جذب نقدینگی مردم انتخاب کردند. در حالی که باید به بخش تولید داخلی پول تزریق می‌کردند و می‌گفتند تو تولید کن؛ بعد هم تضمین می‌کردند. یعنی مطمئن باش بازار فروش پیدا می‌کنی اگر نکردی ما خرید کالایت را تضمین می‌کنیم و مشتری اگر نیامد ما می‌خریم. حداقل با این شیوه تولید داخلی در همان سطح می‌ماند. این حرف‌هایم هم مال الان نیست. همان دهه 60 مثال‌های زیادی در این‌باره دارم که این کار را می‌کردیم. یک حرفی هست که در تاریخ بشر دولت‌ها بر اساس نیاز ملت‌ها به وجود آمدند. در تاریخ دولت قرار نبوده به جای ملت باشد. یعنی هم بیاید کشاورزی کند. هم صنعت را راه بیندازد. یا تجارت کند. از قدیم هم با آب طلا نوشتند که دولت تاجر خوبی نیست.

*عجیب که بنده بارها می‌گویم، اولاً چیزی به نام اختلاس 123 میلیاردی وجود خارجی نداشت. یعنی در مقایسه با...

*اجازه بدهید. در مقایسه با این اختلاس سه هزار میلیاردی این حرف را می‌زنم. یکی از دو کار را باید بکنند. یا آن یکی سه میلیارد و 100 میلیون تومان بوده یا این را بگویند که 286866 هزار میلیارد تومان بوده است. یعنی در ماجرای ما، عملکرد گردش چهار حساب در طول 11 ماه را کردند اختلاس. در حالی که آن روزی که قضیه مطرح شد، در حساب بانک صادرات فاضل خداداد 5/6 میلیارد تومان بدهکاری وجود داشت. از این پول سه میلیارد و 400 میلیون تومانش در بانک ملی سعدی وجود داشت. که منتقل کردند و شد که سه میلیارد و 100 میلیون تومان. آن سه میلیارد و 100 میلیون تومان را من دارایی گرفتم. اولاً این موضوع به شخص بنده ربط نداشت. اما از من کمک خواستند و کمک کردم؛ و قبل از این جار و جنجال‌ها آن پول را هم گرفتیم که آن پول برای بانک صادرات 18 میلیارد تومان برگشته شده است. این یک موضوع؛ از طرفی آن زمان هی می‌گفتند که 123 میلیارد تومان، اگر یک دست کت و شلوار کنیم، چند تا خواهد شد. چند پرس چلوکباب می‌شود و... بعد هم من راجع به آن هم گفته‌ام که یک کتابی نوشته‌ام که بعد از مرگم فقط پخش و چاپ خواهد شد.

... ولی به آقای اژه‌ای اصرار کردم که علت واقعی‌اش را به مردم بگویید؛ چون اگر به بهانه اختلاس و اقتصاد اعدامش کنید،‌ به اقتصاد مملکت ضربه می‌زنید. آقای هاشمی هم با من هم‌عقیده بود. البته این را هم بگویم خداداد بدهکار در حساب جاری بود که آن موقع قانونی نبود و خلاف قانون. البته الان قانونی است.

* ما هم در یک موسسه دیگری گرفتار یک موضوعی هستیم که ایران‌خودرو هم گرفتارش است. شاید 70 درصد قطعات ایران‌خودرو را خودشان نمی‌سازند. مردم می‌سازند. ایران‌خودرو آمده و به زور یک عده‌ای از اینها را جمع کرده و گفته هزینه اینکه من بیایم این 70 قطعه را از این 700 سازنده بگیرم برایم بیشتر از این است که شما بیایید و محور بشوید. این 700 کارگاه به شما وصل شوند و شما جمع کنید و به من بدهید. یعنی برای او اقتصادی‌تر است. مثلاً سپاه می‌آید مزایده اتوبان تهران - کاشان را برنده می‌شود. حال دو راه دارد؛ از صفر تا 100 را باید خودش انجام دهد. یا کار را تقسیم کند.

ارسال نظر

  • ناشناس

    شما جرا الان زندان نيستي؟ مكًه حبس ابد نبودي

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار