کارکنان دستگاه قضا در انتظار عدالت
پارسینه: شاید تصور عامه بر این باشد که خام فروشی نفت و گاز و صادرات کالا و یا مالیات وضع شده بر مردم و حتی عوارض شهرداری، هزینههای اداره مملکت را تامین میکند، اما چنین نیست!
شاید تصور عامه بر این باشد که خام فروشی نفت و گاز و صادرات کالا و یا مالیات وضع شده بر مردم و حتی عوارض شهرداری، هزینههای اداره مملکت را تامین میکند، اما چنین نیست!
در حقیقت این قوه قضاییه است که بیشترین واریزی به صندوق دولت را دارد دستگاهی که به جرات میتوان گفت پر مراجعهترین سازمان کشور است.
بر اساس آماری که چندی پیش منتشر شد تعداد پروندههای ورودی به قوه قضاییه هفده میلیون بود که این آمار توسط رییس وقت قوه تکذیب و حدود ۹ میلیون پرونده اعلام شد که این هم رقم بالایی است و بالطبع درآمدهای هنگفتی را از محل هزینههای دادرسی، نیم عشر و ... نصیب دولت و نه قوه قضاییه میکند. درآمدی که متاسفانه نقش چندانی در بهبود معیشت و زندگی و رفاه کارکنان این قوه ایفا نکرده است!
حقوق و مزایای کارکنان قوه قضاییه از بسیاری سازمانهای دیگر کمتر است. به طور مثال دریافتی یک دادورز اجرای احکام با مدرک تحصیلی کارشناسی شاید به کمتر از نصف دریافتی یک ممیز مالیاتی با همان مدرک هم نرسد! این عدم تطابق حقوق و مزایا که همواره با کارکنان ارگانهای دیگر مورد سنجش قرار گرفته و سبکی و سهولت کار در سازمانهای دیگر را با فشار و سنگینی وظایف خود سنجیده و به حق بر عدم عدالت در پرداختها معترض بوده اند سر خوردگی و یاس را برای این مظلومترین قشر از کارکنان دولت به وجود آورده است
یعنی یک کارمند دستگاه قضا که از قضا بیشترین مراجعه کننده و حساسیت شغلی را دارد آنقدر دریافتی و دلخوشی ندارد که آسوده خاطر از غم نان و تنگناهای معیشتی پشت میز کارش نشسته و به امور ارباب رجوعی که که در پی حقی به زعم خود پایمال شده راهی محکمه شده است رسیدگی کنند!
در مورد این قشر فراموش شده همین بس که با این همه مصیبتهایی که در مسیر استخدام دولت شدن کشیده و پروسه مشقت بار گزینش و آزمون و امتحان و رد شدن از صد صافی و فیلتر را پشت سر گذاشته اند، سختی بالای کار و دریافتی پایین خود را با سازمانهایی که کار به مراتب راحتتر و بدون فشار و استرس و بدون ارباب رجوع و البته حقوق چند برابری مقایسه میکنند و این عدم تطابق و تعادل بسیار آزار دهندهتر هم میشود. این انسان شب هنگام با تنی خسته و روحی پژمرده راهی منزل شده و روند استهلاک سریع جسم و جان خود را طی میکند!
کارمندی که روزی با خود عهد بسته بود به محض استخدام، بهترین خدمات را به مردم ارائه داده تا جبران و تلافی کم کاری سایرین شود، اما هر چه بیشتر میگذرد مشکلات افزونتر و ذهن درگیر و گرفتاریها فراوانتر شده و در چنین شرایطی بعید است هیچ یک از طرفین میز راضی از هم خدا حافظی کنند.
کارمندی که مجبور است به دلیل حجم بالای کار و کمبود نیروی انسانی به جای دو نفر کار کند، ساعت شش صبح بر سر کار حاضر شده و تا سه بعد از ظهر به طور لاینقطع پاسخگوی مراجعات بوده و با افرادی که همه جانبه خود را محق میدانند سر و کله میزند. او حتی فرصت سر خاراندن و یک جرعه آب نوشیدن هم ندارد چه برسد به صرف صبحانه و ناهار!
کارمندی که بعد از وقت اداری و حتی پنج شنبهها بدون دریافت اضافه کار و پاداش تلاش میکند تا مانع از انباشته شدن بیشتر پروندهها شود حداقل توقعی که از مسوولین ارشد سازمانش دارد این است که حقوق دریافتی اش کفاف هزینههای معمولی زندگی را بدهد. این انتظار زیادی نیست.
کارمندی که برای تامین کم و کاستیهای در آمدی اش مجبور است تا پاسی از شب بر سر کار دیگری باشد معلوم است از تمرکز کافی برای ارائه بهترین خدمت برخوردار نخواهد بود.
متاسفانه روند فرسایش جسم و روح این دسته از کارکنان دادگستری سرعت زیادی گرفته است. بر هم خوردن نظم غذایی و عدم استراحت کافی، سیستم بدنی ایشان را دچار اختلال کرده و به مرور زمان با مشکلات عدیدهای رو برو شده و خواهند شد. تعداد پروندههای جریانی در ایران بسیار بیشتر از استانداردهای جهانی بوده و همین امر سرعت در رسیدگی را بر دقت و تمرکز ارجحیت داده است.
دستگاهی که داعیه برقراری عدل و اجرای عدالت درمیان همه آحاد جامعه را داردای کاش نیم نگاهی هم به وضع کارکنان خود انداخته و وجدان خود را قاضی کند؛ آیا با این حقوق و مزایا چرخ زندگی این بندگان خدا گردش درستی خواهد داشت؟! این فشار حداکثری را که کارمندان قوه قضاییه برای رسیدگی به پروندهها متحمل میشوند آیا با میزان حق الزحمه دریافتی شان تناسب دارد؟!
چگونه میتوان از دستگاهی که توان و یا ارادهای برای اجرای عدالت نسبت به بدیهیترین حق کارکنان خود ندارد، انتظار حل مشکلات و اختلافات متعدد مردم را داشت؟!
سید مهدی فاطمی
ارسال نظر