گوناگون

جشنواره عمار، چراغی که راهی را روشن نمی‌کند

پارسینه: آیا خواسته های عموم مردم از انقلاب و آنچه فضای موجود را به فضای مطلوب نزدیک می کند جایی در سینمای انقلابی دارد و به عنوان مهمترین سوال آیا آنچه در جشنواره فیلم عمار رخ می دهد، سینما را انقلابی می کند یا انقلاب را به سینما می برد؟

سینما رسانه ای است که تغییر و تحول در آن نیازمند یک حرکت عظیم و یک برنامه ریزی طولانی مدت است. ورود انقلابی به فضای این رسانه اثرگذار و البته دربست در اختیار اهداف ضد دینی و سرمایه سالاری یک تحول مثبت و قابل قبول بوده که شاید برای تلطیف فضای آن کمک نماید.

ورود جشنواره فیلم عمار به فضای سینمایی کشور در آینده نه چندان دور زمینه پرورش یک نسل فیلم ساز انقلابی را برای کشور فراهم می کند و این مهم شاید بتواند افق بهتری از آنچه که امروز برای سینمای ایران متصور است ایجاد نماید. اما باید پرسید، سینمای انقلابی چیست؟ و آیا تعریفی که جشنواره عمار از سینمای انقلابی دارد درست است؟ مطلبی است که جای بحث فراوان و نقد بسیار دارد.

آنچه که تفاوت بین یک اثر موفق رسانه ای و یک اثر شکست خورده را نشان می دهد دقت به دغدغه های ذهنی مخاطب و درک وی از فضای پیرامون است. اگر تحلیل مخاطب از فضای پیرامونش و جریان امور مرتبط با وی با آنچه که در سینما می بیند یکسان نباشد قطعا سازنده در انتقال پیام خود شکست خورده و کوشش وی برای درگیر کردن مخاطب به جایی نخواهد رسید.

ممکن است گروهی افراد فرهیخته و جماعتی از روشنفکران در محیط های خود با دغدغه هایی روبرو باشند که سال ها با ذهنیت عموم مردم ازهمان امور متفاوت باشد و اگر قرار باشد دغدغه روشنفکر به صورت مستقیم و در قالب یک اثر کاملا شعاری که ذهنیت سازنده را فریاد می زند در مواجه با افکار عمومی که نسبتی بین خود و اثر نمی بینند به نمایش درآید می توان شکست اثر را تضمین کرد.

پرورش فیلم سازان آینده و شناساندن ایشان از طریق جشنواره فیلم عمار نباید بستری باشد برای کشیدن دیواری بلند بین فیلم سازان انقلابی در چنین جشنواره ای و مثلا جشنواره چون فیلم فجر و اصولا مضمون آثار و نوع نگاه برگزار کنندگان نباید دامنه تولید را جایی قرار دهد که در افق بلندمدت نتواند راهی برای ورود به عرصه های دیگر و جشنواره های معتبرتر پیدا کند. به عبارت دیگر جشنواره عمار باید بستری برای پرورش نسل نوع فیلم سازانی باشد که دغدغه مردم را برای مسئولین و به صورت متقابل مطرح نماید و البته خدایی نکرده زمینه را برای خودی و غیرخودی کردن سینما فراهم ننماید.

حال به سوال ابتدایی باز می گردیم. آیا سینمای انقلابی سینمایی است که تنها به مفاهیم چون جنگ تحمیلی و سال های پیروزی انقلاب و فتنه 88 بپردازد؟
آیا خواسته های عموم مردم از انقلاب و آنچه فضای موجود را به فضای مطلوب نزدیک می کند جایی در سینمای انقلابی دارد و به عنوان مهمترین سوال آیا آنچه در جشنواره فیلم عمار رخ می دهد، سینما را انقلابی می کند یا انقلاب را به سینما می برد؟


قرار نیست سینمای انقلابی همان کاری را با مخاطب انجام دهد که سال ها پیش فضای هیئات مذهبی و جمع های دینی با افرادی با ظاهر هنجارشکن و یا اشخاصی با عقاید خاص انجام دادند. نباید نگاه به آرمان ها در بطن فیلمنامه ها چنان باشد که نشان دهد مشخصا فیلم ساز برای القای هدف مدنظرش به مخاطب این اثر را تولید کرده و برای او به نمایش گذاشته است.

وقتی قرار نیست رسانه دردهای جامعه را فریاد بزند و تنها انتقاد به یک سوژه ای که هزینه ای برای کسی ندارد تن دهد؛ چنین ورودی به رسانه هیچ ارتباطی با عماریون ندارد. پرداختن به آمریکا و فتنه 88 و سایر مواردی از این دست نیاز به برگزاری جشنواره ندارد. متاسفانه فضای فرهنگی ما بعد از فتنه 88 و اَین عمارهای رهبری به سمتی کشیده شده است که تماما متوجه گروهی خاص به نام فتنه گر و دشمنی خارجی به نام آمریکا شده ایم. به یقین امروز بزرگترین خطری که انقلاب را تهدید می کند آمریکا نیست بلکه روح آمریکایی است که در خودی ها حلول کرده است. چه کسی قرار است به فکر این فتنه باشد و کدام رسانه و جشنواره و همایش جرات آن را دارد که در مورد فتنه گران آینده محصول فرهنگی تولید کند.

بی شک برای هر فتنه ای بستری لازم است. آتش فتنه را دشمن روشن می کند ولی هیزم آن را خودی ها به این آتش می رسانند و بستر آنها را کسانی که فکر نمی کنیم فراهم می کنند. آیا موسوی و کروبی امثالهم تا قبل از انتخابات 88 خودی محسوب نمی شدند.

هنر هنرمند آن است که آینده را ببیند و چراغ را به سمتی بگیرد که کسی آن را شناسایی نکرده و الا نمایش آنچه همه با پوست و گوشت خود درک کرده اند و جنازه های بانیان آن را مدت ها پیش دفن نموده اند هنر نیست. هنر هرگاه به نفع عدالت و روشنگری وارد عرصه شود هزینه می دهد. اگر همین آقایان جشنواره عمار را سال 87 برگزار کرده بودند چه اتفاقی می افتاد؟

اصولا برداشتی که از آثار انقلابی در بین هنرمندان کشور وجود دارد برداشت غلط و غیرقابل قبولی است. آیا اثری که نقاط ضعف جامعه را بیان می کند اثر حزب اللهی نیست. وقتی هنرمند انقلابی درد مردم، مشکل جامعه و اشتباهات مسئولین را بیان نکند همین فضا به صورت کامل و دست نخورده به دست دشمن داده می شود تا چهره دلسوز و عدالتخواه بگیرد و با بیان اشتباهات ما افراد ساده لوح را جذب رسانه خود نماید و از این پس هر آنچه را که خود می خواهد به خورد وی دهد .

فضای بسته رسانه ای که عده ای افراد محافظه کار بعد از فتنه 88 ایجاد کردند بخشی از فضای خبری کشور را در اختیار دشمنان درجه یک نظام قرار داد و کاتالیزوری شد برای تسریع در فتنه بعدی و ایجاد زمینه لازم برای تحریک افکار عمومی علیه نظام جمهوری اسلامی.

وقتی کسانی که که خود را مدافع انقلاب می دانند اجازه نمی دهند پیام فیلم هایی چون گ.ا ، ز.خ را به گوش مردم برسد شخصی این کار را می کند که چندان اعتقادی به آرمان انقلاب ندارد و با ترفندهای رسانه ای در حین بیان کلمه ای حق استفاده باطلی می کند و تمام نمادهای اسلام را غیر مستقیم زیر سوال می برد و ژست اپوزیسیون می گیرد و خود را طلایه دار تفکری نشان می دهد که در مقابل جریان تندرو و متحجر ایستاده است و آن زمان است که بچه حزب اللهی ها به خیابان می ریزند و فیلم دو برابر فروش می کند و ما دست به دهان می مانیم که چه شد.

وقتی خود را تنها مسئول ساخت آثاری می دانیم که به قولی مخاطب خاص دارد و از آن طرف کسی هم نیست که حرف دل عامه مردم را بزند هر که به هر شیوه ای وارد فضای توقعات عامه شود برنده است و خود را در دل همگان جا می کند و این طور است که جشنواره عمار خود دشمنش را تولید می کند.

به این مثال توجه کنید. وقتی ده نمکی اخراجی های یک را ساخت با استقبال بی نظیر مواجه شد و مردم احساس کردند که کسی از بچه مذهبی ها پیدا شده است تا با نگاهی متفاوت درد دل مردم را فریاد بزند و نگاه متفاوتی از جنگ هشت ساله را به معرض نمایش عمومی بگذارد و این یعنی تغییر رویکرد، یعنی بازگشت به دایره دغدغه های عموم و در عین حال اثری انقلابی و در کنار آن حمایتی درخور و شایسته از نظام اسلامی. ولی وقتی اخراجی های سه با قالب یک شوء تبلیغاتی و یک اثر سفارشی و با عجله وارد عرصه فتنه 88 شد و ده نمکی اینجا بود که از پیامی که در ذهن داشت فاصله گرفت و در زمینی وارد بازی شد که دشمنان از پیش برای وی طراحی کرده بودند.

دشمن شناسی تنها شعار دادن بر ضد مواضع او نیست گاهی اوقات لازم است که مسیری را انتخاب کنیم و محکم در درون آن مسیر قدم برداریم و مصیبتی را که در طول مسیر بر ما می رود را نادیده بگیریم و سرسختانه پیگیر هدفی باشیم که احتمالا کار دردهای عادتی جامعه ما را در آینده یکسره می کند و مسکن های زودگذر و پرفروش را به مدعیان دیگر واگذار کنیم.

تمام آنچه که در نقد برون نگر این جشنواره در بالا آمد پیشنهاد دلسوزانه یک دوست و یک همرزم بود و امیدوارم برادران دغدغه مند با صبر و گذشت بی مثال خود زمینه تعالی هرچه بیشتر این جشنواره را فراهم نمایند.

منبع: ایران دیپلماتیک

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار