خاطره تلخ بهاره رهنما از اولین روز مدرسه
پارسینه: هاره رهنما بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون با نگارش یادداشتی با عنوان «موسم نو شدن» ضمن مرور خاطرات اولین روز مدرسه ابراز امیدواری کرده هیچ دختر و پسری به دلیل محرومیت های فرهنگی یا اقتصادی از تحصیل و نوشدن و یادگرفتن و تجربه دو بار شادی در سال و آغاز دانستن بازنماند.
روزهای اول مدرسه همیشه پر از شوق شروع کردن بود. شروع کردنی که انگار بهترین و مهم ترین شروع کردن زندگی مان بود: «خریدن و جلدکردن کتاب، برچسب زدن روی دفترها و اگر وسع پدر و مادر می رسید خریدن کیف و کفش نو و گاه به ارث رسیدن آنها از بچه های بزرگ تر فامیل یا خواهر و برادرها، پیداکردن دوست های نو، معلم های نو، یادگرفتن چیزهای نو و گاه دیدن مدرسه های نو. وقتی مدرسه می رفتیم همیشه دو تا عید داشتیم، دو تا فصل نوشدن، یکی بهار و شروع سال نو و یکی مهر و شروع سال تحصیلی.
به گمانم از زمانی که به عنوان سفیر انجمن حمایت از حقوق کودکان انتخاب شدم خیلی بیشتر و بهتر به روزهای کودکی ام نزدیک شدم، به همه آن چیزهایی که آن روزها غمگین یا شادم می کرد. یادم هست یکی از مهم ترین این خاطرات که از دوران راهنمایی هنوز هم تلخ و تاریک در گوشه ذهنم مانده، اولین ماه مهری بود که انسیه دختر آرام و درسخوان همکلاسی ام در مدرسه نبود و شنیده بودم که انسیه برخلاف میل خودش به ازدواج یکی از فامیل هایشان درآمد و به شهرستان رفته بود.
به تاز گی وقتی در یکی از اورژانس های اطراف محل زندگی ام خانم دکتری معاینه ام کرده و نسخه نوشت و اسمش را مهر کرد دیدم اسم کوچکش انسیه است ، اشک پس از 24سال راهش را به چشمانم پیدا می کند و آرزو می کنم همه انسیه هایی که می توانند تحصیل کنند و زن های موثر جامعه فردایشان باشند با ازدواج در کودکی و سنین غیرقانونی به دنیای بزرگسالان پرت نشوند. یاد مادرم و مادرهای بسیاری از این سرزمین می افتم که کودکی شان بلافاصله به مادرشدن بدل شد و عروسک ها و فانتزی های کودکانه شان در میان نگرانی های دنیای یک زن و یک مادر گم شد و از یاد رفت.
حالااز پس سال ها و با مسوولیتی که در دفاع از حقوق کودکان سرزمینم به عهده گرفتم و با توجه به اینکه حقوق کودک مفهومی جهانی است و مرز نمی شناسد همیشه و در هر اول مهر از ته دل دعا می کنم هیچ دختر و پسری به دلیل محرومیت های فرهنگی یا اقتصادی از تحصیل و نوشدن و یادگرفتن و تجربه دو بار شادی در سال و آغاز دانستن بازنماند. متاسفانه با آمارهای رو به افزایش ریزش تحصیلی در سال های اخیر این آرزو دارد به محالی دوردست بدل می شود که امیدوارم مسوولان آموزش وپرورش و دولتمردان کشورمان را به فکری اساسی و چالشی متمرکز بر این حوزه وا دارد.
امسال با نوشدن دولت سرزمینم، امید دارم شیرمردان و شیرزنانی بر عرصه مدیریت های مربوطه گماشته شوند که با خلاقیت و جسارت، ایده ها و راه هایی نوین برای فردای سرزمینمان که همین کودکان امروز هستند طرح کند تا لااقل تحصیل، این بدیهی ترین حق کودک امروز از هیچ کودک ایرانی و مهاجر دریغ نشود.
به تاز گی وقتی در یکی از اورژانس های اطراف محل زندگی ام خانم دکتری معاینه ام کرده و نسخه نوشت و اسمش را مهر کرد دیدم اسم کوچکش انسیه است ، اشک پس از 24سال راهش را به چشمانم پیدا می کند و آرزو می کنم همه انسیه هایی که می توانند تحصیل کنند و زن های موثر جامعه فردایشان باشند با ازدواج در کودکی و سنین غیرقانونی به دنیای بزرگسالان پرت نشوند. یاد مادرم و مادرهای بسیاری از این سرزمین می افتم که کودکی شان بلافاصله به مادرشدن بدل شد و عروسک ها و فانتزی های کودکانه شان در میان نگرانی های دنیای یک زن و یک مادر گم شد و از یاد رفت.
حالااز پس سال ها و با مسوولیتی که در دفاع از حقوق کودکان سرزمینم به عهده گرفتم و با توجه به اینکه حقوق کودک مفهومی جهانی است و مرز نمی شناسد همیشه و در هر اول مهر از ته دل دعا می کنم هیچ دختر و پسری به دلیل محرومیت های فرهنگی یا اقتصادی از تحصیل و نوشدن و یادگرفتن و تجربه دو بار شادی در سال و آغاز دانستن بازنماند. متاسفانه با آمارهای رو به افزایش ریزش تحصیلی در سال های اخیر این آرزو دارد به محالی دوردست بدل می شود که امیدوارم مسوولان آموزش وپرورش و دولتمردان کشورمان را به فکری اساسی و چالشی متمرکز بر این حوزه وا دارد.
امسال با نوشدن دولت سرزمینم، امید دارم شیرمردان و شیرزنانی بر عرصه مدیریت های مربوطه گماشته شوند که با خلاقیت و جسارت، ایده ها و راه هایی نوین برای فردای سرزمینمان که همین کودکان امروز هستند طرح کند تا لااقل تحصیل، این بدیهی ترین حق کودک امروز از هیچ کودک ایرانی و مهاجر دریغ نشود.
منبع: شبکه ایران
روزهای اول مدرسه همیشه پر از شوق شروع کردن بود. شروع کردنی که انگار بهترین و مهم ترین شروع کردن زندگی مان بود: «خریدن و جلدکردن کتاب، برچسب زدن روی دفترها و اگر وسع پدر و مادر می رسید خریدن کیف و کفش نو و گاه به ارث رسیدن آنها از بچه های بزرگ تر فامیل یا خواهر و برادرها، پیداکردن دوست های نو، معلم های نو، یادگرفتن چیزهای نو و گاه دیدن مدرسه های نو. وقتی مدرسه می رفتیم همیشه دو تا عید داشتیم، دو تا فصل نوشدن، یکی بهار و شروع سال نو و یکی مهر و شروع سال تحصیلی.
به گمانم از زمانی که به عنوان سفیر انجمن حمایت از حقوق کودکان انتخاب شدم خیلی بیشتر و بهتر به روزهای کودکی ام نزدیک شدم، به همه آن چیزهایی که آن روزها غمگین یا شادم می کرد. یادم هست یکی از مهم ترین این خاطرات که از دوران راهنمایی هنوز هم تلخ و تاریک در گوشه ذهنم مانده، اولین ماه مهری بود که انسیه دختر آرام و درسخوان همکلاسی ام در مدرسه نبود و شنیده بودم که انسیه برخلاف میل خودش به ازدواج یکی از فامیل هایشان درآمد و به شهرستان رفته بود.
به تاز گی وقتی در یکی از اورژانس های اطراف محل زندگی ام خانم دکتری معاینه ام کرده و نسخه نوشت و اسمش را مهر کرد دیدم اسم کوچکش انسیه است ، اشک پس از 24سال راهش را به چشمانم پیدا می کند و آرزو می کنم همه انسیه هایی که می توانند تحصیل کنند و زن های موثر جامعه فردایشان باشند با ازدواج در کودکی و سنین غیرقانونی به دنیای بزرگسالان پرت نشوند. یاد مادرم و مادرهای بسیاری از این سرزمین می افتم که کودکی شان بلافاصله به مادرشدن بدل شد و عروسک ها و فانتزی های کودکانه شان در میان نگرانی های دنیای یک زن و یک مادر گم شد و از یاد رفت.
حالااز پس سال ها و با مسوولیتی که در دفاع از حقوق کودکان سرزمینم به عهده گرفتم و با توجه به اینکه حقوق کودک مفهومی جهانی است و مرز نمی شناسد همیشه و در هر اول مهر از ته دل دعا می کنم هیچ دختر و پسری به دلیل محرومیت های فرهنگی یا اقتصادی از تحصیل و نوشدن و یادگرفتن و تجربه دو بار شادی در سال و آغاز دانستن بازنماند. متاسفانه با آمارهای رو به افزایش ریزش تحصیلی در سال های اخیر این آرزو دارد به محالی دوردست بدل می شود که امیدوارم مسوولان آموزش وپرورش و دولتمردان کشورمان را به فکری اساسی و چالشی متمرکز بر این حوزه وا دارد.
امسال با نوشدن دولت سرزمینم، امید دارم شیرمردان و شیرزنانی بر عرصه مدیریت های مربوطه گماشته شوند که با خلاقیت و جسارت، ایده ها و راه هایی نوین برای فردای سرزمینمان که همین کودکان امروز هستند طرح کند تا لااقل تحصیل، این بدیهی ترین حق کودک امروز از هیچ کودک ایرانی و مهاجر دریغ نشود.
به تاز گی وقتی در یکی از اورژانس های اطراف محل زندگی ام خانم دکتری معاینه ام کرده و نسخه نوشت و اسمش را مهر کرد دیدم اسم کوچکش انسیه است ، اشک پس از 24سال راهش را به چشمانم پیدا می کند و آرزو می کنم همه انسیه هایی که می توانند تحصیل کنند و زن های موثر جامعه فردایشان باشند با ازدواج در کودکی و سنین غیرقانونی به دنیای بزرگسالان پرت نشوند. یاد مادرم و مادرهای بسیاری از این سرزمین می افتم که کودکی شان بلافاصله به مادرشدن بدل شد و عروسک ها و فانتزی های کودکانه شان در میان نگرانی های دنیای یک زن و یک مادر گم شد و از یاد رفت.
حالااز پس سال ها و با مسوولیتی که در دفاع از حقوق کودکان سرزمینم به عهده گرفتم و با توجه به اینکه حقوق کودک مفهومی جهانی است و مرز نمی شناسد همیشه و در هر اول مهر از ته دل دعا می کنم هیچ دختر و پسری به دلیل محرومیت های فرهنگی یا اقتصادی از تحصیل و نوشدن و یادگرفتن و تجربه دو بار شادی در سال و آغاز دانستن بازنماند. متاسفانه با آمارهای رو به افزایش ریزش تحصیلی در سال های اخیر این آرزو دارد به محالی دوردست بدل می شود که امیدوارم مسوولان آموزش وپرورش و دولتمردان کشورمان را به فکری اساسی و چالشی متمرکز بر این حوزه وا دارد.
امسال با نوشدن دولت سرزمینم، امید دارم شیرمردان و شیرزنانی بر عرصه مدیریت های مربوطه گماشته شوند که با خلاقیت و جسارت، ایده ها و راه هایی نوین برای فردای سرزمینمان که همین کودکان امروز هستند طرح کند تا لااقل تحصیل، این بدیهی ترین حق کودک امروز از هیچ کودک ایرانی و مهاجر دریغ نشود.
منبع:
شبکه ایران
ارسال نظر