گوناگون

طنز/ سازمان سنجش جنت مکان

موضوع کنکور اگرچه مثل دهه 70 و 80 یک رقابت نفس گیر نیست اما همچنان غول آزاردهنده و کابوس وحشتناک جوان​های ماست؛ دو قطعه شعر از مجله گل آقا با همین مضمون و البته مشکلات اقتصادی آن روزها، در ادامه می​خوانید.

«دیپلم» شد مایه بیکارگی
نوبت سختی شد و آوارگی
زانکه دانشجو شدن، گردیده مد
یک شبی با خوشدلی گفتم به خود:
«باز کن، این دیده آگاه را
تا بجویی راه دانشگاه را»


درس خواندم با حضور ذهن و قلب
هیچ ترفندی مرا ننمود جلب
لیک می‌آمد خبر هر صبح و شام
گاه از یاران و گاه از خاص و عام:
«رتبه‌ها گه پس روند و گاه پیش
می‌شود «کنکوری» اندر نطع، کیش
غالباً آمار، قاطی- قوطی‌اند
کامپیوترها بسی نالوطی‌اند!»


*
روزگار بی‌مروت، ناگهان
کرد «لج» با جمله کنکوریان
روی پاسخنامه این بنده نیز
اشتباهاً(!) کامپیوتر خورد لیز!
رفت پایین رتبه‌ام چندین هزار
ای امان و ای فغان و ای هوار!
*


نزد مسؤولان نهادم گام پیش
رو نمودم مدرک سری خویش
چونکه نصف کار شد پرداخته
دفتری و دستکی شد ساخته
ماوقع اکنون در آن پرونده است
حاکی از حق و حقوق بنده است
هیچ کس واقف نشد از داد من
هیچ گوشی نشنود فریاد من
*

ای گل‌آقاجان، کنون بی‌جر و جرح
یک معما می‌کنم بهر تو طرح:
«سازمان سنجش جنت مکان(!)
با دو صد ماشین لوکس کارت خوان،
از چه وجه و از چه رسم و از چه راه
می‌کند هر ساله کلی اشتباه؟!»


«محبوب الدوله کاشف الغش»

***

اگر...!

ندهد شاخ امید تو به دوران بر اگر
چاره سهل است بود همت تو یاور اگر
کار مستضعف و محروم به سامان برسد
پاک عالم شود از سلطه غارتگر اگر
این همه ظلم نمی‌رفت بر ابنای بشر
داشت ظالم به مکافات عمل باور اگر
شاید از ناله محروم، پریشان می‌شد
سمعکی نصب نمایند به گوش کر اگر
به حقیقت نشود درد گرانی درمان
محتکر را نبود واهمه کیفر اگر
چاره کار به چوب و فلک قانون است
نکند فایده اندرز نصیحتگر اگر
«خودرو»ام بهره اوراقچی هرگز نشدی
چاله و چوله نمی‌بود به هر معبر اگر
کاسب آن روز بر خلق، حبیب‌اللـه است
فکر انصاف و مروت بودش در سر اگر
می‌رسد ساده به دست همه جنس کوپنی
مثل این بنده تویی آدم خوش باور اگر







گل آقا. شماره 29. بهار 1370

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار