طنز/ چه خوب نسخه ما را سه سوته پیچیدی!
سعید سلیمانپورارومی در تهران امروز نوشت:
قرار شد بکنی درد ما دوا، دارو!
ولی چه سود؟ نخوردی به درد ما، دارو!
چه خوب نسخه ما را سه سوته پیچیدی
صدآفرین به تو، احسنت، مرحبا، دارو!
چرا عذاب دهم بیتو جسم و جانم را
بهل که روح من از تن شود جدا، دارو!
مگر ز کشور ما جای بهتری دیدی؟
بگو که از بر ما رفتهای کجا، دارو؟!
تو را قسم ندهم خود به جان بیماران
که نیست پیش توشان ارزش و بها، دارو!
تو را به جان مدیران مرتبط با تو
بیا که بیتو زکف رفت جان ما، دارو!
دوباره نطق مدیر و گزارش خبری!
دوباره مبحث تحریم و مافیا، دارو!
بگو دل چهکسی این میانه میسوزد
به حال زار مریضان بینوا، دارو؟!
بدل به زهر شو و زین غمم خلاصی ده
چه فرق میکند الساعه زهر با دارو!
نیامدی سروقت آخر و عموجان رفت!
رسیدی اما در مجلس عزا، دارو!
تنم به ناز طبیبان نیازمند شدهست
سپس به چشمهای از غمزه شما، دارو!
برای یافتنت گشتم آنقدر که شدم
به چند درد دگر نیز مبتلا، دارو!
ز اخم و تخم دواخانهچی چه گویمت آه
در آن زمان که بخواهم از او تو را، دارو!
اگر چه با من و امثال من غریبه شدی
خشوع میکنی از بهر آشنا، دارو!
«کجا روم چه کنم چاره از کجا جویم»
ز دست رفته و افتادهام ز پا، دارو!
بیا ز راه و سپس مژدگانی از من گیر
تراول و سند و سکه طلا، دارو!
اگر قبول نداری، بگو که از سر شوق
به پیش پای تو جان را کنم فدا، دارو!
ارسال نظر