طنز/ اتاق خواب گروهی و فرهنگستان زبان
پارسینه: هر آینه که مردم همدیگر را در خیابان میبینند، از هم میپرسند: «واژههای جدید فرهنگستان رو شنیدی؟»
یکی از دلایلی که برای موفقیت دکتر حداد عادل و دوستانشان در فرهنگستان زبان و ادب فارسی میتوان برشمرد این است که هر بار که این دوستان حرکتی کردهاند و معادلهایی برای واژهها پیشنهاد کردهاند، موجی از شادی و نشاط جامعه را فرا گرفته.
هر آینه که مردم همدیگر را در خیابان میبینند، از هم میپرسند: «واژههای جدید فرهنگستان رو شنیدی؟» و بعد پاسخ میشنوند: «آره صبح پیامکش برام اومد. چقدر هم خوب و کاربردی و توی دهن بچرخ هستند، من که از این به بعد به جای نمونههای خارجی از محصولات واژگانی فرهنگستان استفاده میکنم». به همین خاطر است که ما هم در «سفیدنمایی» خود قصد بر هرچه بیشتر جا افتادن این عبارات داریم. با ما همراه باشید.
۱- بازیکن فوتبال (1): «سریار کجاست؟ چی شده؟ چرا همه گریه میکنید؟» / بازیکن فوتبال (2): «سریار رو توی اتاق دود پیداش کردیم. از مصرف ترق تروق زیاد، دچار بیشمصرفی شده. الان منتقل شده به بیمارستان برای اینکه از قلبش پژواکنگاری کنند.»
معادلسازی: سریار: کاپیتان/اتاق دود: smokehouse/بیشمصرفی: overdose/پژواکنگاری قلب: اکو کردن قلب / معادلسازی پیشنهادی ما: ترق تروق: کراک!
توضیح: در دیکشنری نگاه کردیم، کراک اینطور معنا شده بود: «ترک خوردن، شکستگی، پریدگی، رخنه، ترک، ضربت، ترق تروق، ترکانیدن، تولید صدای ناگهانی وبلند کردن، شکاف برداشتن، ترکیدن، تق کردن». حالا شما به جای «مصرف کراک»، مصرف هریک از معانی بالا را که دوست داشتید قرار دهید، اگر بهتر از «ترق تروق» معادلی پیدا کردید... خب خوش به حالتان که پیدا کردید!
۲- «سرای غذای فرودگاه فایده نداره. من هوس گوشت پرواری استرزاده کردم.» / - «آره، منم هوس خرچسُره کردم. یه رستوران خوب توی خیابون ونزوئلا میشناسم، بریم اونجا.» / معادلسازی: سرای غذا: food court
معادلسازی پیشنهادی ما: گوشت پرواری استرزاده: بیف استراگانوف/خرچسُره: استیک (از آنجایی که «اسکیت» میشود «چرخسُره»، ما حدس زدیم با یک جابهجایی کوچک «استیک» بشود «خرچسُره») /خیابان ونزوئلا: به نظر ما حالا که داریم معادلسازی میکنیم، وقتی اسم خیابانی باید نام کشورهای خارجی باشد، خب چرا نام کشورهای متخاصم؟ لااقل کشورهای دوست و همسایه. بنابراین نام خیابان «آرژانتین» را به خیابان «ونزوئلا» تغییر دادیم.
۳- دختر و پسر دانشجویی که تازه هم عقد کردهاند، ساعت ۱۲ شب با هم تلفنی صحبت میکنند. پسر، دانشجوی شهرستان است و آنها از هم دورند. دختر: «عزیز دلم الان کجاست و چیکار میکنه؟»/پسر: «ساعت ۱۲ شب معلومه آدم چی کار میکنه دیگه.»/دختر: «نه، معلوم نیست. برام بگو ببینم. الان کجایی؟»/پسر: «الان توی اتاقخواب گروهیام.»/دختر: «منو مسخره میکنی؟ میخوای حرص منو در بیاری؟»/پسر: «نه به خدا راست میگم. توی اتاق خواب گروهیام.»/دختر: «عوضی. من طلاق میخوام.» / معادلسازی: اتاقخواب گروهی: dormitory / تذکر: آخر انصاف داشته باشید. «اتاقخواب گروهی» حتی در غرب فاسد و همیشه رو به زوال هم پذیرفته نیست، چه برسد به فرهنگ ما.
منبع: روزنامه بهار / مسعود مرعشی
ارسال نظر