چرا ایرانیان فیلمهای اعتراضی خود را به شبکههای فارسی زبان خارجی ارسال میکنند؟
پارسینه: در سالهای اخیر و مخصوصا پس از انتخابات سال ۸۸ و البته با فراگیر شدن گوشیهای هوشمند، شرایط به گونهای شده که مردم از مشکلات و درخواستهای خود فیلم میگیرند و آن را برای شبکههای فارسی زبان خارجی ارسال میکنند.
چند سالی است که مشکلات جامعه ایرانی در ابعاد مختلف فرهنگی اجتماعی اقتصادی و سیاسی در رسانههای فارسی زبان خارج از کشور بازتاب داده میشود. از این جهت رسانههای خارجی برای تهیه فیلم و خبر از آنچه در کشور میگذرد نیازمند اعزام خبرنگار و هزینه نیستند و به راحتی از طریق مردم به اخبار بهویژه اخبار مرتبط با مشکلات جامعه دست پیدا میکنند.
ابعاد ارسال فیلم از مشکلات و درخواستهای مردم آنقدر زیاد شده که این موضوع به چالشی برای حاکمیت تبدیل شده است. فیلمهای همچون مخالفت مردم با حجاب اجباری، تصاویر دختران خیابان انقلاب، فیلمهایی از برخورد ماموران گشت ارشاد با مردم و نمونههای مشابه هر روز در رسانههای فارسی زبان خارج از کشور منتشر میشود؛ فیلمهایی که توسط خود مردم گرفته و ارسال میشود. نخستین بار ارسال این فیلمها از انتخابات سال ۸۸ آغاز شد؛ جایی که معترضان معتقد بودند صدا و سیمای جمهوری اسلامی، تمام واقعیت را نمایش نداده است.
از این جهت ایران را میتوان یک پدیده رسانهای نامید؛ کمتر کشوری را میتوان پیدا کرد که مردمانش برای حل مشکلشان، فیلم بگیرند و آن را به کشور دیگری ارسال کنند. بعید است مردمان فرانسه فیلمی از اعتراضات جلیقه زردها را بگیرند و مثلا برای بی بی سی ارسال کنند! این اتفاق، اما در ایران میافتد.
اخیرا با اعلام رئیس دادگاه انقلاب فیلمبرداری از ماموران و ارسال آن به شبکههای خارجی جرم دانسته شده است. موسی غضنفرآبادی گفته همکاری با دول متخاصم جرم است و با توجه به قراردادی که مسیح علینژاد در بحث خبری با دولت آمریکا دارد، کسانی که از خود دیگران فیلم در رابطه با کشف حجاب بگیرند و ارسال کنند، مشمول ماده ۵۰۸ قانون مجازات اسلامی هستند که یک تا ۱۰ سال مجازات حبس دارد.
نکته مهمی که در این میان کمتر به آن توجه شده، این است که چه موضوعی باعث شده مردم به جای درمیان گذاشتن مشکلات خود با رسانههای داخلی، از رسانههای خارج کشور کمک بگیرند؟ نتیجه نظرسنجیهایی که معمولا توسط صدا و سیما منتشر میشود این است که اعتماد مردم به رسانه ملی مثال زدنی است؛ اگر چنین فرضی صحت داشته باشد، این سوال پیش میآید که آیا ارسال فیلم به خارج از کشور ناقض این گزاره نیست؟
کامل دلپسند جامعه شناس در گفتگو با رویداد۲۴ این موضوع را بررسی کرده و میگوید: رسانهها نقش محوری را برای تغییر افکار عمومی دارند و رسانههای جدید در بستر جهانی شدن میتوانند امور محلی و بسیار جزیی را در سطح جهانی بازتاب دهند.
وی با بیان اینکه بسته به نوع کشورها واکنشها نسبت به بازتاب مشکلات محلی در رسانههای دیگر کشور متفاوت است، ادامه میدهد: ارسال فیلم از رویدادها و مشکلات محلی که مبتنی بر زندگی روزمرده مردم است ابعاد متفاوتی داشته و بازتاب مسائل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، معیشتی و اقتصادی جامعه یا بازتاب مسائل فکاهی است که در زندگی روزمره رخ میدهد.
این جامعه شناس با طرح این سوال که «چرا این مسائل که در همه جوامع از جمله ایران وجود دارد چنین بازتابی در رسانههای خارج از کشور یافته و باعث میشود که بخشی از ارجاعات افکار عمومی جامعه به سمت رسانههای خارج از کشور سوق داده شود»، توضیح میدهد: واقعیت این است که یکی از دلایل اصلی بازتاب داده شدن مسائل جامعه ما در رسانههای خارجی که مبتنی بر بخشی از واقعیت اجتماعی زندگی روزمره مردم است، آن است که این مسائل در رسانههای ملی ما نادیده گرفته میشوند، این نادیده شدن باعث میشود این رویدادها در جای دیگری اهمیت یابند.
او معتقد است وقتی مردم فرصتی برای بازنمایی مسائل در رسانههای محلی نداشته باشند، رسانههای خارجی که خوراک زیادی ندارند، کوچکترین رویدادها را به عنوان خوراک رسانهای منتشر میکنند. مردم هم که در زندگی روزمره دچار مشکل هستند میگویند این درست است و عملکرد این رسانهها را با رسانههای داخلی مقایسه میکنند.
دلپسند میگوید: براساس نظرسنجیها -بر خلاف اصرار صدا و سیما بر رضایت مردم از این سازمان- جامعه نسبت به این رسانه دچار بیاعتمادی سازمانی شده، زیرا در شرایط کنونی رادیو و تلویزیون ایران معرف همه نمونهها و سلائق حاضر در جامعه نیست و وقتی چنین بیاعتمادی نسبت به صدا و سیما وجود داشته باشد خوراک رسانهای هم کمتر در اختیارش قرار میگیرد و به همین جهت واگرایی سازمانی درمیان مخاطبان و کنشگران این رسانه رخ میدهد.
این استاد دانشگاه در ادامه توضیح میدهد: در حالت واگرایی سازمانی بخشی از جامعه رسانه را از خودشان ندانسته و گمان میکنند چارهای ندارند جز اینکه فیلمهایشان را از مسائل روزمره به جایی بفرستند که واقعیات زندگی روزمرهشان در همه ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، و فکاهی بازنمود پیدا میکند.
او میافزاید: وقتی رسانه ملی نسبت به اتفاقات محلی پاسخگو نیست، واقعیت را نمایش نداده و نادیده میگیرد، افراد فکر میکنند که خودشان باید رسانه بوده و بازنمای آنچه باشند که در محیط و محلشان رخ میدهد و به نوعی تلاش فردگرایانه برای بهبود و تغییر وضع موجود رخ میدهد. وقتی ناکارآمدی سیستمی و گروهی و سازمانی وجود داشته مردم مشکلات و خواستهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، فکاهی و اقتصادی خود را به دیگر رسانهها ارجاع میدهند.
این جامعهشناس در تحلیل پیامدهای مجازات ارسال کنندگان فیلم مربوط به مسائل جامعه به رسانههای خارجی تصریح میکند: تنها نگرشی که در چنین شرایطی میتواند مشکلات را رفع کند نگرشی است که به سمت اصلاح و بهبود وضعیت موجود باشد نه برخوردهای ایجابی، قهری و سلبی، لذا باید نسبت به رسانههای موجود در میان مردم دوباره اعتمادسازی صورت گرفته و رسانه ملی پیگیر احقاق حقوق شهروندی باشد.
او با بیان اینکه اگر فرد بداند که حق معیشتی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی وی در رسانههای مردمی شنیده و گفته میشود، هیچ ضرورتی نمیبیند که به سوی سایر رسانهها برود، عنوان میکند: باید آستانه تحمل سیاسی، آستانه تحمل اعتراضات معیشتی و آستانه تحمل اعتراضات فرهنگی را درون سیستم موجود افزایش دهیم، زیرا تا زمانی که درون سیستم موجود امکان بازنمایی رسانهای مشکلات وجود نداشته باشد همچنان افراد میل به انجام رفتارهای فردگرایانهای پیدا میکنند که در آن بتوانند بازتاب مشکلات خود را بازتاب رسانهای دهند.
دلپسند میافزاید: اگر صدای مردم درون جامعه شنیده دیده و پاسخ داده نشود، افراد گرایش پیدا میکنند این صداها را به رغم اینکه ممکن است هزینههای شخصی در پی داشته باشد منعکس کنند و تلاش فردی برای بهبود وضع موجود را به جاهایی برسانند که فکر میکنند این صداها شنیده و پاسخ داده میشود.
به اعتقاد وی افرادی که تصمیم به مجازات ارسال کنندگان فیلم به رسانههای خارجی میگیرند باید خود را به دانش اجتماعی مجهز کنند تا بداند که خواست اجتماعی مردم چیست، زیرا وقتی این افراد دانش اجتماعی نداشته و به تبع آن از تغییرات اجتنماعی جامعه نا آگاه باشند، در بستر جهانی تصمیم گیریهایی خواهند کرد که متناظر با تغییرات اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی نبوده و به بیاعتمادی سازمانی میانجامد.
این استاد دانشگاه تصریح میکند: جامعه آزاد نیاز به رسانه آزاد دارد و اگر بستر رسانه آزاد در جامعه ایرانی فراهم شود هر قدر آزادی برای احقاق حقوق شهروند بیشتر باشد، کمتر رسانههای خارجی خوراک مطبوعاتی گیر میآورند چرا که تفسیرهای آنها از وضع موجود، لزوما بازتاب اتفاقات داخلی نست.
مسائل و مشکلات موجود در جامعه ما و همچون مشکلات سایر جوامع نه قابل پنهان کردن است و نه باید پنهان شود، زیرا تا درد آشکار نشود درمانی نیز صورت نخواهد گرفت، بنابراین بهترین راه برای حل موضوعات مقابله و مجازات مردم دردمندی که میخواهند کسی صدایشان باشد نیست بلکه تنها راه حل ریشهیابی دلیل بیاعتمادی مردم به رسانههای داخلی و بازگشت این رسانهها به سوی مردم است.
ابعاد ارسال فیلم از مشکلات و درخواستهای مردم آنقدر زیاد شده که این موضوع به چالشی برای حاکمیت تبدیل شده است. فیلمهای همچون مخالفت مردم با حجاب اجباری، تصاویر دختران خیابان انقلاب، فیلمهایی از برخورد ماموران گشت ارشاد با مردم و نمونههای مشابه هر روز در رسانههای فارسی زبان خارج از کشور منتشر میشود؛ فیلمهایی که توسط خود مردم گرفته و ارسال میشود. نخستین بار ارسال این فیلمها از انتخابات سال ۸۸ آغاز شد؛ جایی که معترضان معتقد بودند صدا و سیمای جمهوری اسلامی، تمام واقعیت را نمایش نداده است.
از این جهت ایران را میتوان یک پدیده رسانهای نامید؛ کمتر کشوری را میتوان پیدا کرد که مردمانش برای حل مشکلشان، فیلم بگیرند و آن را به کشور دیگری ارسال کنند. بعید است مردمان فرانسه فیلمی از اعتراضات جلیقه زردها را بگیرند و مثلا برای بی بی سی ارسال کنند! این اتفاق، اما در ایران میافتد.
اخیرا با اعلام رئیس دادگاه انقلاب فیلمبرداری از ماموران و ارسال آن به شبکههای خارجی جرم دانسته شده است. موسی غضنفرآبادی گفته همکاری با دول متخاصم جرم است و با توجه به قراردادی که مسیح علینژاد در بحث خبری با دولت آمریکا دارد، کسانی که از خود دیگران فیلم در رابطه با کشف حجاب بگیرند و ارسال کنند، مشمول ماده ۵۰۸ قانون مجازات اسلامی هستند که یک تا ۱۰ سال مجازات حبس دارد.
نکته مهمی که در این میان کمتر به آن توجه شده، این است که چه موضوعی باعث شده مردم به جای درمیان گذاشتن مشکلات خود با رسانههای داخلی، از رسانههای خارج کشور کمک بگیرند؟ نتیجه نظرسنجیهایی که معمولا توسط صدا و سیما منتشر میشود این است که اعتماد مردم به رسانه ملی مثال زدنی است؛ اگر چنین فرضی صحت داشته باشد، این سوال پیش میآید که آیا ارسال فیلم به خارج از کشور ناقض این گزاره نیست؟
کامل دلپسند جامعه شناس در گفتگو با رویداد۲۴ این موضوع را بررسی کرده و میگوید: رسانهها نقش محوری را برای تغییر افکار عمومی دارند و رسانههای جدید در بستر جهانی شدن میتوانند امور محلی و بسیار جزیی را در سطح جهانی بازتاب دهند.
وی با بیان اینکه بسته به نوع کشورها واکنشها نسبت به بازتاب مشکلات محلی در رسانههای دیگر کشور متفاوت است، ادامه میدهد: ارسال فیلم از رویدادها و مشکلات محلی که مبتنی بر زندگی روزمرده مردم است ابعاد متفاوتی داشته و بازتاب مسائل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، معیشتی و اقتصادی جامعه یا بازتاب مسائل فکاهی است که در زندگی روزمره رخ میدهد.
این جامعه شناس با طرح این سوال که «چرا این مسائل که در همه جوامع از جمله ایران وجود دارد چنین بازتابی در رسانههای خارج از کشور یافته و باعث میشود که بخشی از ارجاعات افکار عمومی جامعه به سمت رسانههای خارج از کشور سوق داده شود»، توضیح میدهد: واقعیت این است که یکی از دلایل اصلی بازتاب داده شدن مسائل جامعه ما در رسانههای خارجی که مبتنی بر بخشی از واقعیت اجتماعی زندگی روزمره مردم است، آن است که این مسائل در رسانههای ملی ما نادیده گرفته میشوند، این نادیده شدن باعث میشود این رویدادها در جای دیگری اهمیت یابند.
او معتقد است وقتی مردم فرصتی برای بازنمایی مسائل در رسانههای محلی نداشته باشند، رسانههای خارجی که خوراک زیادی ندارند، کوچکترین رویدادها را به عنوان خوراک رسانهای منتشر میکنند. مردم هم که در زندگی روزمره دچار مشکل هستند میگویند این درست است و عملکرد این رسانهها را با رسانههای داخلی مقایسه میکنند.
دلپسند میگوید: براساس نظرسنجیها -بر خلاف اصرار صدا و سیما بر رضایت مردم از این سازمان- جامعه نسبت به این رسانه دچار بیاعتمادی سازمانی شده، زیرا در شرایط کنونی رادیو و تلویزیون ایران معرف همه نمونهها و سلائق حاضر در جامعه نیست و وقتی چنین بیاعتمادی نسبت به صدا و سیما وجود داشته باشد خوراک رسانهای هم کمتر در اختیارش قرار میگیرد و به همین جهت واگرایی سازمانی درمیان مخاطبان و کنشگران این رسانه رخ میدهد.
این استاد دانشگاه در ادامه توضیح میدهد: در حالت واگرایی سازمانی بخشی از جامعه رسانه را از خودشان ندانسته و گمان میکنند چارهای ندارند جز اینکه فیلمهایشان را از مسائل روزمره به جایی بفرستند که واقعیات زندگی روزمرهشان در همه ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، و فکاهی بازنمود پیدا میکند.
او میافزاید: وقتی رسانه ملی نسبت به اتفاقات محلی پاسخگو نیست، واقعیت را نمایش نداده و نادیده میگیرد، افراد فکر میکنند که خودشان باید رسانه بوده و بازنمای آنچه باشند که در محیط و محلشان رخ میدهد و به نوعی تلاش فردگرایانه برای بهبود و تغییر وضع موجود رخ میدهد. وقتی ناکارآمدی سیستمی و گروهی و سازمانی وجود داشته مردم مشکلات و خواستهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، فکاهی و اقتصادی خود را به دیگر رسانهها ارجاع میدهند.
این جامعهشناس در تحلیل پیامدهای مجازات ارسال کنندگان فیلم مربوط به مسائل جامعه به رسانههای خارجی تصریح میکند: تنها نگرشی که در چنین شرایطی میتواند مشکلات را رفع کند نگرشی است که به سمت اصلاح و بهبود وضعیت موجود باشد نه برخوردهای ایجابی، قهری و سلبی، لذا باید نسبت به رسانههای موجود در میان مردم دوباره اعتمادسازی صورت گرفته و رسانه ملی پیگیر احقاق حقوق شهروندی باشد.
او با بیان اینکه اگر فرد بداند که حق معیشتی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی وی در رسانههای مردمی شنیده و گفته میشود، هیچ ضرورتی نمیبیند که به سوی سایر رسانهها برود، عنوان میکند: باید آستانه تحمل سیاسی، آستانه تحمل اعتراضات معیشتی و آستانه تحمل اعتراضات فرهنگی را درون سیستم موجود افزایش دهیم، زیرا تا زمانی که درون سیستم موجود امکان بازنمایی رسانهای مشکلات وجود نداشته باشد همچنان افراد میل به انجام رفتارهای فردگرایانهای پیدا میکنند که در آن بتوانند بازتاب مشکلات خود را بازتاب رسانهای دهند.
دلپسند میافزاید: اگر صدای مردم درون جامعه شنیده دیده و پاسخ داده نشود، افراد گرایش پیدا میکنند این صداها را به رغم اینکه ممکن است هزینههای شخصی در پی داشته باشد منعکس کنند و تلاش فردی برای بهبود وضع موجود را به جاهایی برسانند که فکر میکنند این صداها شنیده و پاسخ داده میشود.
به اعتقاد وی افرادی که تصمیم به مجازات ارسال کنندگان فیلم به رسانههای خارجی میگیرند باید خود را به دانش اجتماعی مجهز کنند تا بداند که خواست اجتماعی مردم چیست، زیرا وقتی این افراد دانش اجتماعی نداشته و به تبع آن از تغییرات اجتنماعی جامعه نا آگاه باشند، در بستر جهانی تصمیم گیریهایی خواهند کرد که متناظر با تغییرات اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی نبوده و به بیاعتمادی سازمانی میانجامد.
این استاد دانشگاه تصریح میکند: جامعه آزاد نیاز به رسانه آزاد دارد و اگر بستر رسانه آزاد در جامعه ایرانی فراهم شود هر قدر آزادی برای احقاق حقوق شهروند بیشتر باشد، کمتر رسانههای خارجی خوراک مطبوعاتی گیر میآورند چرا که تفسیرهای آنها از وضع موجود، لزوما بازتاب اتفاقات داخلی نست.
مسائل و مشکلات موجود در جامعه ما و همچون مشکلات سایر جوامع نه قابل پنهان کردن است و نه باید پنهان شود، زیرا تا درد آشکار نشود درمانی نیز صورت نخواهد گرفت، بنابراین بهترین راه برای حل موضوعات مقابله و مجازات مردم دردمندی که میخواهند کسی صدایشان باشد نیست بلکه تنها راه حل ریشهیابی دلیل بیاعتمادی مردم به رسانههای داخلی و بازگشت این رسانهها به سوی مردم است.
منبع:
رویداد۲۴
وقتی آزادی بیان در ایران به اندازه کاسه سر است مردم ناچارند فیلم اعتراضاتشان را به خبرگذاریهای خارجی بفرستند. خبرگذاری های ایران اگر یک خبر درست که به مزاج سپاه خوش نیاید پخش کنند درشان را تخته می کنند
خیلی ساده است چون در ایران خریداری ندارد