پیشبینی آیتالله بهجت از زیاد شدن فقر در جامعه
پارسینه: مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) گفت: در اوایل انقلاب قرضالحسنهها خیلی زیاد بود امّا بعضی رفتند، پولهایشان را از قرضالحسنهها برداشتند و در بانکها گذاشتند، آیتالله بهجت فرمود: از این به بعد فقر در جامعه زیاد میشود.
پارسینه-گروه فرهنگی: آیتالله روحالله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه تهران در تازهترین جلسه اخلاق خود به موضوع «شر» پرداخت که مشروح آن در ادامه میآید:
*دعوت به خیر و دوری از شرّ، در قرآن صاعد
پروردگار عالم به واسطه انبیاء عظامش، بشر را دعوت به خیر و دوری از هر شرّی کرده است، آنقدر این شناخت خیر و شرّ را برای شناخت راه صحیح و صراط مستقیم، مهمّ، قرار داد که تمام اقوال و کردار انبیاء عظام (قول و فعلشان) نشأت گرفته از همین مطلب است که مردم را دعوت به خیر و دوری از شرّ کردند.
به قدری مهم است که گاهی به قول اولیاء خدا، پروردگار عالم این را در قالب دعا هم قرار داد. به طوری که آن مرد الهی و عظیمالشّأن، آیتالله قاضی، آن عارف بزرگوار فرمودند: پروردگار عالم وقتی میخواهد مردم را با خود مشغول کند، عنوان دعا را مطرح میکند. دعایی که به قول اولیاء خدا، قرآن صاعد است. یعنی همانگونه که کتابالله، قرآن نازل است؛ دعا، قرآن صاعد است و صعود میکند و به بالا میرود.
پروردگار عالم به وسیله همین ادعیّه که انسان، با ذوالجلال و الاکرام ارتباط پیدا میکند، دعوت به خیر و دوری از شرّ میکند. به تعبیری، اولیاء خدا میگویند: گاهی که انسان، احساس نیاز درونیاش به جوش و خروش درمیآید، آنگاه به سمت دعا میرود و پروردگار عالم هم به وسیله همین ادعیّه، او را با خیر و شرّ آشنا میکند.
اتّفاقاً یکی از آن لحظات و ازمنهای که انسان به خوبی خیر را درک میکند و میفهمد که شرّ چیست، همان لحظه نیاز است که دیگر دست به دعا بر میدارد، لذا پروردگار عالم یکی از آن زمانها را رجبالمرجّب قرار داد. در همین دعایی هم که بیان فرمودند: در ماه رجب، بعد از هر نماز خوانده شود «یَا مَنْ أَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ ...»، انسان، طلب خیر از باری تعالی میکند؛ چرا که هر چه خیر است، مِن ناحیه الله است و هر چه شرّ است، از نفس دون و وسوسههای شیاطین جنّ و انس است.
لذا طلب خیر از باری تعالی آن قدر مهم است که به ساحت قدسش عرضه میداریم: «یَا مَنْ أَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ» ای کسی که هر چه خیر است، امیدش، مِن ناحیه ذوالجلالی توست و هر چه شرّ است، امید است که تو ایمن بدهی که میدانیم مِن ناحیه النّاس است.
«یَا مَنْ یُعْطِی الْکَثِیرَ بِالْقَلِیلِ یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ سَأَلَهُ یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً» وقتی انسان بفهمد تمام خیر دنیا از ناحیه حضرت حقّ است، لذا از او مجدّداً میخواهد که «أَعْطِنِی» تو عطا کن، «بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ جَمِیعَ خَیْرِ الْآخِرَةِ وَ اصْرِفْ عَنِّی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ شرّ الدُّنْیَا وَ شرّ الْآخِرَةِ».
*مهار نفس؛ راه قرار گرفتن در خیر
همین دعا به ما بیان میکند که تمام مقولات عالم در این دو باب است، یا خیر است، یا شرّ. اگر انسان به خوبی این را درک کند؛ باید به خیر برود و از همه شرّها دور شود و از حضرت ذوالجلال و الاکرام بخواهد که عنایت کند. لذا عرضه میداریم: «وَ اصْرِفْ عَنِّی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ شرّ الدُّنْیَا وَ شرّ الْآخِرَةِ» تو از من دور کن، آن شروری که مرا در دنیا گرفتار میکند و آخرت من را هم از بین میبرد که اولیاء خدا بیان کردند: تمام اینها، از نفس دون است.
به یک تعبیری که آن مرد الهی و عظیمالشّأن میرداماد بزرگوار، ملّای عظیمالشّأن میفرماید، «الشر قضایاء النفسانیّه و الخیر الهامات الالهیّه»، شرّ، همه از قضایای نفسانی انسان است و خیر، همه الهامات ذوالجلال و الاکرام است که اگر کسی توانست این نفس دون را مهار کند، صددرصد در خیر قرار میگیرد و عمده، همین است.
*پرهیز از شرّ = انجام دادن خیر
وقتی انسان، نفس را از شرّ دور کرد، دیگر وجودش خیر میشود و صددرصد هر آنچه خیر است، برایش به وجود میآید. لذا یک جمله بسیار عالی و زیبایی را مولیالموالی، امیرالمؤمنین، اسداللهالغالب، علیبنابیطالب(ع) میفرمایند که همان نکتهای است که عرض کردیم اگر انسان از شرّ دور شد، اصلاً خود به خود خیر در او به وجود میآید.
حضرت میفرمایند: «مُتَّقِی الشَّرِّ کَفَاعِلِ الْخَیْرِ»، آنکه از شرّ پرهیز کرد، مثل آن کسی است که گویی عمل خیر دارد انجام میدهد؛ چون شرّ، از نفس است و همه خیر از ذوالجلال و الاکرام است، «یَا مَنْ أَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ».
اولیاء خدا میگویند: چون ذوالجلال و الاکرام در خیر است و خیر را برای انسان میخواهد، اگر انسان بخواهد یا نخواهد، او مرحمت میکند امّا (این امّا مهم است) چه کسی از خیر بهره میبرد؟ آن که وجودش را از شرّ پاک کند.
«یَا مَنْ یُعْطِی الْکَثِیرَ بِالْقَلِیلِ یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ سَأَلَهُ» ای کسی که به هر شخصی که از تو مسئلت کند، عطا میکنی و حتّی بالاتر از آن، «یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً» به آن کسی هم که به معرفت ندارد، مرحمت میکنی، «أَعْطِنِی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ» پس حالا تو هستی که باید مرحمت کنی.
*تقوا؛ دوری از شرّ و نزول خود به خودی خیر
لذا اولیاء خدا میگویند: وقتی انسان از شرّ نفس دور شد؛ میداند همه خیر مِن ناحیه الله است. لذا تنها راهش این است که انسان از بدیها دور شود و آن تقوای حقیقی هم همین است.
آیتالله العظمی مرعشی نجفی، استاد عظیمالشّأنمان میفرمود: آیتالله آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی بارها و بارها فرمودند: تقوا به معنی دوری از شرّ است. اگر از شرّ و بدیها دور شدی، این یعنی تقوا و آنوقت است که خودبهخود خیر میآید، «کَفَاعِلِ الْخَیْرِ». لذا وقتی اینطور شد، دیگر انسان، مرکز خیر میشود.
*گل بیخار باش!
به قدری این مطلب مهم است که آن که اوّل رجب المرجّب، ولادتش است، امام محمّد باقر(ع) میفرمایند: طوری خیر محض باش که دیگر اصلاً شرّی در تو نباشد؛ چون اگر طوری خیر بودی که شرّ هم کنارت بود، آن موقع همین شرّهای کوچک هم گرفتارت میکند. لذا حضرت فرمودند: «کُنْ خَیْراً لَا شرّ مَعَهُ»، طوری خیر باش که هیچ شرّی با تو نباشد.
وقتی انسان یک شرّ در وجودش بود، آرام آرام کنار خیر، مدام او را به سمت بدیها میبرد. خیرها، لطف خدا و عنایت ذوالجلال و الاکرام است و شرور از ناحیه نفس دون است (همان چیزی که میرداماد عزیز، آن ملّای عظیمالشّأن تبیین فرمودند). لذا وقتی شرّ هم در وجود انسان باشد، اگر انسان به سمت خیر برود، این شرّ، دو مرتبه او را بر میگرداند و یک حال متغیّر خواهد داشت، امّا وقتی خیر مطلق شد که «لَا شرّ مَعَهُ»، آنوقت دیگر گل بیخار میشود.
لذا حضرت در ادامه همین تمثیل را میزنند و میفرمایند: «کُنْ وَرَقاً لَا شَوْکَ مَعَهُ» مانند یک برگ بیخار باش.
اولیاء خدا یک تعبیری را بیان کردند، میفرمایند: وقتی انسان، خیر مطلق شد؛ هر که در محضر او بیاید، آرام میشود. به عنوان مثال، وقتی از خود عمروعاص ملعون میپرسند، اگر کنار امیرالمؤمنین باشی، چه میشوی؟ می-گوید: هر کس در محضر امیرالمؤمنین برود، در امان است!
لذا اگر گل بی خار شدیم، اینطور میشود که هر که بیاید، آرام میشود؛ «کُنْ وَرَقاً لَا شَوْکَ مَعَهُ وَ لَا تَکُنْ شَوْکاً لَا وَرَقَ مَعَهُ».
پس عزیزم! مواظب باش یک طوری نشود که این قدر وجودت شرّ شود که حتّی یک خیر هم درآن نباشد و وجودت، خار مطلق باشد، «وَ لَا تَکُنْ شَوْکاً لَا وَرَقَ مَعَهُ وَ شَرّاً لَا خَیْرَ مَعَهُ». لذا شرّ را به عنوان خار تمثیل زدند که حال اولیاء الهی برعکس است و وقتی محضرشان میرویم، آرام میشویم.
*مجالست با چه کسانی، شرّ می آورد؟
لذا آنچه که شیطان ملعون، در وسوسههایش دارد، همین است که نگذارد انسان، با خوبان عالم همنشین شود. عزیزان من! به این نکته خوب دقّت کنید و بر روی آن تأمّل کنید که شیطان نمیخواهد بگذارد با اولیاء الهی همنشین باشید.
برای همین است که وجود مقدّس اباعبدالله، سیّد و سالار شهیدان، حضرت امام حسین(ع) بیان میفرمایند: «مُجالَسَةُ أهلِ الدَّناءَةِ شَرٌّ»، مجالست با آنها که اهل پستی، دنی و فرومایگی هستند، شرّ میآورد. معلوم است در مقابلش، مجالست با خوبان عالم، خیر برای انسان میآورد و شیطان نمیگذارد.
*دعا و یاد گرفتن چگونه عمل کردن
لذا آنچه که مهم است همین است که دعا برای ما چه بیان میکند. آقا جمالالدّین خوانساری نکتهای در شرح ادعیه تبیین میفرمایند که بسیار عالی است، میفرمایند: این ادعیّه میخواهند به ما یاد بدهند اینگونه عمل کن، نه این که فقط اینگونه بخوان!
«یَا مَنْ أَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شرّ یَا مَنْ یُعْطِی الْکَثِیرَ بِالْقَلِیلِ یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ سَأَلَهُ یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً» لذا این دعا میخواهد بگوید: تو هم همین طور باش - البته اهل خیر هم در دنیا اینطور هستند - که هنوز کسی مسئلت نکرده، دستش را بگیر.
اگر خاطر شریفتان باشد، عرض کردیم که بیان فرمودند: بهترین مردم، آن کسی است که قبل از این که کسی نیاز داشته باشد، دستش را بگیرد.
لذا آقا جمالالدّین خوانساری، آن عارف بالله میفرمایند: آن کسی که این دعا را میخواند، باید همین حالات را باید داشته باشد و از همه شرّهای وجودی بیرون برود.
پس یکی از راهها، مجالست با اهل خیر و دوری جستن از اهل شرّ است. عجیب است، در هر مطلب که وارد شدیم (چه در باب پدر و مادر، چه اخلاص و ...، در هر بابی که در اخلاق بحث کردیم)، نسخهای که دادند، همین بود. لذا عزیزان! این همنشینی را که بارها و بارها و بارها گفتم، کم نگیرید.
اهمیّت همنشینی، همان است که وقتی از آن امامالعارفین(ره) سؤال کردم: آقاجان! شما چقدر از آیتالله العظمی شاهآبادی مطلب و درس گرفتید؟ قصدم این بود که چه کتابهایی، چند سال و به چه سبکی بوده؛ ایشان فرمودند: من آن قدر که از نگاه به جمال ایشان علم گرفتم، از زبان ایشان نگرفتم!
این یعنی همنشینی با خیر، این یعنی همنشینی با خوبان عالم که انسان را به خوبی نزدیک میکند. اگر حال، اینطور شد که انسان از اهل شرّ دور شود؛ طبیعی است حتماً بداند که باید با خوبان عالم همنشینی کند؛ چون اصلاً دو جبهه بیشتر در عالم نیست و این دیگر اظهر من الشّمس است که یا باطل است و یا حقّ است. اصلاً چیزی مابین این دو نداریم. هر آنچه که اهل باطل است؛ یعنی شرّ است و هر آنچه که اهل حقّ است؛ یعنی خیر است. باطل، ظلمت است و خیر، حقّ و نور است.
اگر با خوبان عالم، همنشین شدیم، در جبهه حقّ هستیم و به نور و خیر نزدیک میشویم. در مقابل، اگر همنشین با اهل باطل شدیم، از خیر دور میشویم و به شرّ نزدیک میشویم.
پس همنشین با خوبان عالم همین خصوصیّت را دارد که ما را به نور و حقّ نزدیک میکند. چون اینها در هم گره خورده است. امّا وقتی با اهل شرّ، با آنها که اهل دنیا، پست، دنی و رذل هستند، همنشینی کنیم، شرّ میشویم. همانطور که فرمودند: خصوصیّت همنشینی با اهل فرومایگی و پستی و کسی که برای دیگران شرّ بخواهد، این است: «مجالسةُ اهل الدّنائة شر»، یعنی برای شما شرّ میآورد.
*ای انسان! بدان خودت به شرّی که برای دیگران میخواهی، مبتلایی!
خیلی عجیب است، مولیالموالی، امیرالمؤمنین، اسدالله الغالب، علی بن ابیطالب(ع) میفرمایند: «مَنْ أَضْمَرَ الشَّرَّ لِغَیْرِهِ فَقَدْ بَدَأَ بِهِ نَفْسَهُ»، هر که در درون و ضمیر خودش، برای دیگران، بد بخواهد؛ معلوم است آن بدی را از درون خودش آغاز کرده است؛ یعنی خودش به آن شرّ مبتلاست که اینگونه برای دیگران دوست دارد و خدا هم برایش آنگونه رقم میزند.
*خدا در ظنّ و گمان بندهاش است؛ یعنی چه؟
علامه سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی به نقل از آسیّد هاشم حدّاد میفرمودند: منظور از این که پروردگار عالم در حدیث قدسی فرموده: «أنا فی ظنّ عبدی»؛ «من در ظن و گمان بندهام هستم»، این است که اگر خیر بخواهی، خدا خیر برایت میخواهد و اگر شرّ بخواهی ولو برای دیگران، خدا هم برایت شرّ میخواهد.
به خصوص طوری است که پروردگار عالم، خلق را عنوان عیال خودش بیان کرده «الْخَلْقُ عِیَالُ اللَّهِ»، لذا هر که برای دیگران بدی بخواهد، پروردگار عالم، آن بدی را در درون خودش قرار میدهد، یعنی اگر این-طور بخواهد، آن بدی از درون خودش شروع میشود، «بَدَأَ بِهِ نَفْسَهُ».
لذا باید برای همه خیر و خوبی بخواهیم، منتها یک نکته دارد و آن، این که اگر کسی برای مردم، امّت و جامعه اسلامی ضرری داشت، طبیعی است آنجا دیگر باید جلویش ایستاد و این دیگر تفاوت دارد، با آن چیزی که بیان شد.
*شرّ؛ خوره وجود و انسانیّت!
لذا بدانید اصلاً هر کس در درونش بدی بود، در حقیقت یک بیماری دارد. مولیالموالی(ع) میفرماید: «الشَّرُّ مَنْطِقٌ وَبِیٌّ»، این شرّ، منطقی است که مثل وبا، بیمارگونه است؛ یعنی در درونش خوره است. به تعبیری شر، خوره وجود و انسانیّت است و انسان را از آن مقام انسانیت که «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویمٍ» است، به پایین میکشد و او را گرفتار و بیچاره میکند.
لذا خیلی باید مراقب باشیم که برای دیگران - البته همانطور که عرض کردم الّا آن کسانی که در مقابل دین و امّت هستند - بدی نخواهیم. چون اینقدر مهم است که میفرمایند: نهایتاً دینت را میبرد و تباه میکند.
*شرّ خواستن برای دیگران، اوّل به خودت میرسد!
شرّ، اینقدر مهم است که فرمودند: «إِیَّاکَ وَ مُلَابَسَةَ الشَّرِّ»، بپرهیز از پوشیدن لباس شرّ و بدی کردن؛ یعنی وجودت را وجود شرّ نکن و خودت را گرفتار نکن، «فَإِنَّکَ تُنِیلُهُ نَفْسَکَ قَبْلَ عَدُوِّکَ» اگر به ظاهر با کسی دشمنی داری، قبل از این که شرّت به او برسد، به خودت میرسد.
*چرا مسلمین هیچ گاه، آغازکننده جنگ نیستند؟
لذا میبینید اسلام همیشه دعوت به خیر میکند. پیامبر عظیمالشأن، خاتم رسل، محمّد مصطفی(ص) وقتی سلاطین جور را دعوت به اسلام یعنی دعوت به خیر، کرد؛ هیچ موقع بدی آنها را نمیخواست امّا یک موقعی خود آنها به واسطه این که نفسشان به بدی گرفتار شده؛ در مقابل فرمان پروردگار عالم و رسول خدا میایستند و شروع به جنگ میکنند.
لذا همانطور که عرض کردم، این نکته، خیلی مهم است که چرا در اسلام، حتّی موقعی که سپاه اسلام، در مقابل سپاه دشمن قرار میگیرد، آغازکننده جنگ، مسلمین نیستند و به تعبیری چرا مسلمین، تیر اوّل را پرتاب نمیکنند؟ چون پروردگار عالم، انبیاء عظام، اولیاء خدا، حضرات معصومین(ع) و اصلاً همه خوبان عالم با بدی در عالم مخالف هستند و حتّی برای دشمن بد نمیخواهند!
*چرا پیامبر اکرم، منافقین را رسوا نکردند؟
سؤال: پیامبر که میدانست دورش منافقین هستند، «وَ مِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ»، پس چرا پیامبر منافقین را رسوا نکرد؟ پیامبر عظیمالشأن، دریای رحمت و لطف پروردگار عالم است و چون خیر مطلق است، به قدری دوست دارد آنها از شرّ بیرون بیایند که حدّ ندارد. لذا ایشان، شرّ هیچ احدی ولو منافقین را - که قرآن میفرمایند: در اسفل نار هستند و پستترین جایگاه را دارند که دیگر از اسفل، چیزی پستتر نداریم، همانطور که دیگر از احسن، چیزی برتر نداریم - نمیخواهد. لذا ایشان برای آنها هم شرّ نمیخواهد، ولی آنها خودشان برای خودشان شرّ میخواهند، حال خودشان، حال شرّ است و خودشان دست از شرّ بر نمیدارند امّا پیامبر رحمت میخواهد دست آنها را بگیرد.
*چرا امیرالمؤمنین بالای سر جنازه زبیر، اشک ریختند؟
اینکه مولیالموالی بالای سر جنازه زبیر گریه کردند، برای این بود که میدانستند یک موقعی این شمشیر برای حفظ اسلام کشیده میشد ولی امروز در مقابل آن قرار گرفته است. لذا امیرالمؤمنین اشک میریختند؛ چون حضرت خیر مطلق هستند و برای همه، خیر میخواهند.
*اهل خیر، با شرّ بد هستند، نه با فرد!
اهل خیر، اصلاً و ابداً، برای هیچ احدی، بد و شرّ را نمیخواهند امّا اگر یک کسی در عالم، شرّ به وجود آورد، دیگر ساکت نمینشینند؛ یعنی همان رحمت للعالمین، «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ» میشود. همان امیرالمؤمنین که آن قدر دریای رحمت است؛ چنان میجنگد و در میدان نبرد شجاعت دارد که آن کسانی که نخواستند خودشان را خیر کنند و بناست شرّشان عالم را فراگیر شود، از بین میبرند.
پس چرا چنین کسانی را از بین میبرند؟ چون دوست ندارند عالم به شرّ و فتنه گرفتار شود، «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ»، لذا ائمه کفر را میکشند، برای آن که شرّ آنها از وجودشان تراوش میکند و به بقیّه هم سرایت میکند. لذا این بزرگان که خود اهل خیرند، با شرّ بد هستند، نه با فرد! چون این شرّ الگوی شرارت در جامعه شده، برای همین او را از راه برمیدارند؛ نه این که برای فردیّت فردش، این کار را کنند. پس نکته مهم این است که با اشرار عالم میجنگند و آنها را از سر راه برمیدارند، برای این که آنها شرّند.
لذا میفرمایند: مواظب باشید که از شرّ، پرهیز کنید، «فَإِنَّکَ تُنِیلُهُ نَفْسَکَ قَبْلَ عَدُوِّکَ وَ تُهْلِکُ بِهِ دِینَکَ قَبْلَ إِیصَالِهِ إِلَى غَیْرِکَ» چون در غیر این صورت، پیش از این که بخواهی آسیب به کسی برسانی؛ دین خودت را به هلاکت میاندازی و به تباهی میکشی. پس شرّ این است و خیلی باید مواظبت کرد.
*تمام بدیها به خاطر توجّه انسان به خویشتن خویش و نفس خود است!
لذا برای اینکه به این خصلتها گرفتار نشویم، باید مواظب باشیم. اوّلاً هرچه که از شرّ به وجود میآید، به واسطه توجّه به نفس امّاره است. گاهی آیتالله العظمی بهجت، آن بهجت القلوب در مباحثشان، نکتهای را بیان میفرمودند که خیلی زیبا بود. میفرمودند: تمام بدیها به خاطر توجّه انسان به خویشتن خویش و نفس خود است.
در جلسه گذشته هم عرض کردم که آن مرد الهی بیان کردند: نکند یک موقعی بگویی: شما که الحمدلله بهتر از من هستید، اگر بگویی بهتر از من هستید؛ یعنی قبول داری که خودت خوبی! عرض کردیم پس چگونه بگوییم، آیا بگوییم: ما بد هستیم؟ فرمودند: خیر، بگویید: میخواهم خوب شوم. لذا طبق این مطلب هم، تمام شرارتها مال این است که انسان به خود توجّه کند و فکر کند بهتر از دیگران است؛ آنوقت است که این توجّه به خود، منشأ شرّ می-شود - این مطلب، نکته من النکات است - پس اگر کسی مدام به خودش توجّه کرد و فکر کرد به از دیگران است یا حتّی بهتر هم نه، بلکه خوب است؛ باز هم گرفتار میشود؛ چون توجه به این نفس دون، گرفتاری میآورد.
*کدام تعبیر علّامه جعفری، توسط امیرالمؤمنین، در عالم رؤیا تأیید شد؟
خدا علّامه محمّدتقی جعفری را رحمت کند، یادم نمیرود که یک مرتبه ایشان، نکتهای در باب «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ»، گفتند که بسیار عجیب بود. فرمودند: من یک موقعی به ذهنم رسید که بحث الرجال در اینجا، بحث رجلیّت به عنوان رجلیّت نیست، بلکه الرجال به معنی آن است که بالاخره باید قوام را در دست داشته باشد، نه به عنوان رجل که در ذهن مردم است؛ چون در غیر این صورت انسان، با احساس برتری نسبت به نساء، حالت غرور میگیرد.
علّامه محمّدتقی جعفری میفرمودند: چند مطلب برای من به وجود آمده که امیرالمؤمنین دست من را گرفتند که یکی از آنها در همینجا بود. یک مرتبه در عالم رؤیا دیدم که مولیالموالی بیان میفرمودند: «شَرُّ الرِّجَالِ التُّجَّارُ الْخَوَنَةُ»، شرورترین مردم، آن کسی است که در تجارت، خیانت کند. البته این مطلب، روایت هم هست و طبیعی است به نظر میآید که برای تجار است امّا علّامه میفرمایند: حضرت ادامه دادند و فرمودند: «و هم اهل الخیر فی نفسه» و آنها، کسانی هستند که در نفسشان، تصوّر خیر میکنند. لذا اینجا بود که فهمیدم آن چیزی که تعبیر میکردم، درست بود.
لذا این روایت، یک نکتهاش همین است که تصوّر کنی من خوبم و همه جوره به از دیگران هستم. حالا یا مرد نسبت به زن و ... .
*نسخهای برای در امان بودن از شرّ نفس!
برای همین لقمان حکیم به ما نسخه داده و بیان فرموده: در مورد آن کسی که یک ساعت عمرش از تو بیشتر است، بگو: او خوب است؛ چون یک عمل خیر بیشتر از من انجام داده است. در مورد آن کسی هم که یک ساعت عمرش از تو کمتر است، بگو: او خوب است؛ چون حدّاقل یک گناه کمتر از من انجام داده است و من یک گناه بیشتر انجام دادم. پس هیچ موقع خودت را برتر از دیگران ندان. لذا اینگونه به ما نسخه دادند که هیچ موقع فکر نکن خوبی تا از شرّ نفست در امان بمانی.
*تهمت زننده، فحّاش و گستاخ؛ شرورترین مردمند/مراقب تهمت زدن های ناروا به کاندیدها باشید
جابر ابن عبدالله بیان میکند که پیغمبر اکرم، خاتم رسل، محمّد مصطفی(ص) چند نکته راجع به شرّ بیان فرمودند که شرورترین افراد را معرّفی میکند. حضرت فرمودند: «أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِشِرَارِ رِجَالِکُمْ قُلْنَا بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ إِنَّ مِنْ شِرَارِ رِجَالِکُمُ الْبَهَّاتَ الْجَرِیءَ الْفَحَّاشَ الْآکِلَ وَحْدَهُ وَ الْمَانِعَ رِفْدَهُ وَ الضَّارِبَ عَبْدَهُ وَ الْمُلْجِئَ عِیَالَهُ إِلَى غَیْرِهِ»، میخواهید شما را از بدترین مردمان خبر بدهم؟ عرضه داشتیم: یا رسول الله! بفرمایید. فرمودند: بدترین مردمان، کسانی هستند که - خدای ناکرده - پیوسته تهمت و بهتان به مردم میزنند و گستاخ و فحّاش هستند. یعنی این زبان خود را به بدی و بیچارگی و فحّاشی و بعد هم بهتان به دیگران وادار میکنند، در حالی که اگر چیزی نمیداند، نباید بگوید.
به خصوص الان که قضیه انتخابات داغ است. یک موقع مواظب باشیم وقتی چیزی را نمیدانیم، تهمت نزنیم. البته بعضیها که حالشان مشخّص است و این را میتوانیم از دوران کاریشان و ... ببینیم که بحث جدایی دارد و عیبی ندارد امّا اگر به یقین نمیدانیم، نمیتوانیم تهمت بزنیم و بگوییم: فلان کارخانه، متعلّق به فلان آقا است و ... .
البته گفتم، اگر کسی عملکردش بد بوده، در فتنه با فتنه گران بوده و ...، مشخّص است و انسان به او رأی نمیدهد و باید دیگران را هم هشیار کند که این در فتنه با دیگران بوده یا جزء ساکتین بود و ... امّا این که من بی خود و بی جهت، دهانم را باز کنم و هر چیزی را بگویم، بد و گناه است.
مثلاً خدای ناکرده یک کسی، اختلاسی در اداره یا جایی داشته و او را بیرون کردند، حالا یک عدّه بیایند بگویند: بله، اینچنین هم بود، آنچنان هم بود، نستجیربالله چشمش نسبت به زنان و ناموس مردم، بد بود و ... . چرا دروغ ببندیم؟! چرا شرارت درست کنیم؟! یک کار کرده که آن، اختلاس بوده، پس باید به اندازه همان کار بیان شود، آن هم تازه اگر معلوم و مشخّص شد. پس باید خیلی مراقب باشیم، چون حضرت فرمودند: شرورترین افراد شما کسانی هستند که پیوسته به مردم تهمت میزنند و گستاخ، بدزبان و جری هستند.
مواظب باشیم، نکند دینمان را به خاطر دنیا بدهیم. درست است که عملکرد بعضیها مشخّص است و معلوم است اگر دور از ولایت باشند و به آنچه که ولی فقیه، امامالمسلمین بیان فرموده، عمل نکرده باشند، به آنها رأی نمیدهیم امّا بنا نیست هر چیزی را بیان کنیم و به هر کسی اتّهام ببندیم. مواظب باشیم که نکند خدای ناکرده، به تعبیر عامیانه سینهمان داغ بشود و هر چیزی را به هر کسی نسبت بدهیم. اگر اینطور باشد، خدا گواه است حجّت(عج) از ما راضی نیست.
البته همانطور که گفتم، ما وقتی میبینیم، عملکرد طرف، عملکرد ضعیفی بوده است، در فتنه ساکت بوده و ...؛ طبیعی است همدیگر را با ادلّه، براهین و مطالب هشیار میکنیم، چون آن جا دیگر آن شخص، ملاک نیست، بلکه چون این شخص میخواهد امور مملکت را به دست بگیرد، دیگر شخص نیست و یک جریان فکری است امّا اگر نمیدانیم، نباید بگوییم که این کارخانه متعلّق به اوست، اینجا اینطوری کرد و ... . اگر یقین داریم، بله بگوییم، ولی اگر نداریم نمیتوانیم بیان کنیم. خیلی باید مواظب باشیم، تهمت نباید زد و جری و فحّاش نباید بود. بگو: من به فلانی رأی نمیدهم امّا نباید گفت: فلانی فلان فلانشده و ... .
*تنهاخور؛ از شرورترین افراد است!
لذا حضرت میفرمایند: میخواهید شرورترینها را به شما معرّفی کنم، «أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِشِرَارِ رِجَالِکُمْ قُلْنَا بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ إِنَّ مِنْ شِرَارِ رِجَالِکُمُ الْبَهَّاتَ الْجَرِیءَ الْفَحَّاشَ»؛ اوّل خصوصیّت آنها این است که تهمت میزنند و خیلی گستاخ و فحّاش هستند. این بیادبی خیلی بد است که انسان زبانش را به بدی بچرخاند.
از دیگر خصوصیّت آنها، این است که به تعبیر امروزیها بیان میکنند: تنهاخوری، «الآکِلُ وَحدَهُ». در حالی که انسان باید به یاد دیگران باشد و انفاق کند.
باز پیامبر در یک روایت دیگر است که در ذیل این «الْآکِلَ وَحْدَهُ» میفرمایند: «ألا إنّ بعدَ زمانِکُم هذا زَمانا عَضُوضا، یَعَضُّ المُوسِرُ علی ما فى یَدِهِ حِذارَ الإنفاقِ، وقد قالَ اللّه ُ تعالی وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وسَیِّدُ شِرارِ الخَلقِ یُبایِعُونَ کُلَّ مُضطَرٍّ ، ألا إنَّ بَیعَ المُضطَرِّینَ حَرامٌ»، بدانید بعد از این روزگاری بس سخت برایتان میآید، توانگر آنچه دارد، از ترس انفاق، با چنگ و دندان نگاه میدارد، در حالی که پروردگار عالم فرموده: اگر چیزی انفاق کنید، عوضش را میگیرید «وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ» .
لذا خیلی باید مواظبت کرد. اصلاً یکی از چیزهایی که ماه مبارک رمضان به انسان یاد میدهد، این است که انسان از دنیا دست بکشد و به دیگران انفاق کند. اینکه بیان میکنند: افطاری دادن این طور ثواب دارد، برای این است که این حال را داشته باشیم.
حضرت میفرمایند: بدترین شما، آن کسی است که تنها بخورد «الْآکِلَ وَحْدَهُ»، از ترس این که نکند خودش نیاز پیدا کند و بگوید: الان دوره چنین و چنان شده، انفاق نکند، در حالی که باید دست هم را بگیریم.
*بالا رفتن کاذب قیمتها، دست همان کسانی است که با کاندیدا شدنشان، دلار و طلا پایین آمد!
گرچه بعضی از فشارهای اقتصادی امروز، کاذب است و متأسّفانه به خاطر اینکه میخواستند بعضیها رأی بیاورند، این چنین کردند. لذا دیدیم تا بعضیها اسم نوشتند، قیمت دلار و طلا پایین آمد. پس معلوم میشود در دست خود همان آنها بوده است . من با ادلّه و براهین عرض میکنم، قبلاً هم در خفا، به بعضی از دوستان گفته بودم که سر نخ دست چه کسانی است. این را من با اطمینان میگویم، چون واقعاً میترسم از اینکه ندانسته، به کسی تهمت بزنم و دارم روایات را هم میخوانم، امّا اینها را با ادلّه خبر داریم و اخبار اینها قبلاً به دستمان رسیده است که میگوییم. همین انسانهای شرور که میخواهند انقلاب را به شرارت بکشند و مردم را اذیت کنند؛ وضعیّت و حالشان معلوم است. اینها که حبّ به دنیا و قدرت دارند، معلوم است چه کسانی هستند.
*معامله کردن با فرد مضطرّ، حرام است!
حضرت میفرمایند: سرآمد بدترین افراد کسانی هستند که با فرد مضطرّ، معامله میکنند. میبیند فردی گرفتار است، امّا با او معاملههای چنین و چنان میکند، مثل اینکه پول را میخرند و ... که اینها، حرام است. لذا حضرت میفرمایند: «ألا إنَّ بَیعَ المُضطَرِّینَ حَرامٌ»، پس عزیزان! در بیع خیلی مواظبت کنیم تا لقماتمان آلوده نشود، چون بعد از آن، شرارت میآید و بعد دیگر، آرام آرام روح تقوا و خیرخواهی دور میشود و گرفتار میشویم. خدا گواه است برکت میرود.
*پیش بینی آیتالله بهجت از زیاد شدن فقر در جامعه!
یک نکته بگویم، در آن تأمّل کنید. در اوایل انقلاب، قرضالحسنهها خیلی زیاد بود. امّا بعضی رفتند، پولهایشان را از قرضالحسنهها برداشتند و در بانکها برای سوددهی گذاشتند و توجیه هم کردند که از سودش برمیداریم، به دیگران میدهیم، از همان آن زمان بود که این کارها شروع شد و این مطالب به وجود آمد. آیتالله العظمی بهجت هم فرمودند: از این به بعد فقر در جامعه زیاد میشود و همان هم شد.
لذا عزیزان! برای دیگران خیر بخواهیم. این طور نباشد که به قول مرحوم ابوی، انسان مدام به سجده برود و به جای «سبحان ربی الاعلی و بحمده» بگوید: «سبحان ربی الاعلی و به من ده»، یعنی مدام برای خودش بخواهد. اگر این طور باشد، گرفتار میشویم و شرّ به وجود میآید. پس مراقبه داشته باشیم و مواظبت کنیم تا حرام نیاید.
*دست دهنده نداشتن، ظلم به زیردست و محتاج کردن عائله خود؛ خصوصیّات شروترینها است
پس حضرت میفرمایند: اینطور افراد که تهمت میزنند، گستاخ و فحّاش هستند و تنهاخورند، بدترین مردم هستند. در ادامه هم میفرمایند: «وَ الْمَانِعَ رِفْدَهُ»، نه تنها تنهاخور هستند و دستِ دهنده ندارند، بلکه مانع میشوند که دیگران هم بدهند. «و الضّارِبُ عَبدَهُ»، بنده خود را مىزنند؛ یعنی به زیردست و کارمند خود ظلم میکنند که زدن، نوع آخرش است. «و المُلجِئُ عِیالَهُ إلى غَیرِهِ» و عائلهشان را براى تأمین مخارج خود، محتاج دیگران مىسازند.
*هرچه شرّ کمتر شد و بیشتر رو به خیر رفتیم؛ ظهور نزدیکتر میشود!
پس عزیزان! خیلی مراقبه و مواظبت کنیم تا از شرّ دور بشویم که در آن صورت، عالم، گلستان میشود.
بک نکتهای را هم در آخر بگویم که جا دارد روی این، خیلی تأمّل کنیم. عزیزان من! هرچه شرّ کم شد و رو به خیر بیشتر بردیم - به خصوص در کشور امام - ، ظهور نزدیکتر میشود. این مطلب، خلاف آن چیزی است که حجّتیهایها بیان میکردند که شرارت زیاد شود تا ظهور نزدیک شود! آنطور که آنها میگویند، نیست؛ بلکه در کشور امام زمان، هرچه شرّ کمتر شد، رو به خیر بیشتر بردیم و ظهور حضرت نزدیکتر میشود. این را به صراحت میگویم، شما هم همه جا بیان کنید و فریاد بزنید، این پرچم است. این بیرق را بلند کنید که هرچه شرّ کمتر شد و بیشتر رو به خیر رفتیم، ظهور نزدیکتر میشود.
لذا مراقبه کنید. در انتخابتان هم کسانی که خیر مردم را میخواهند و کسانی که آنطور که امامالمسلمین میخواهند، هستند، انتخاب کنید. آقا در فرمایشاتشان در این چند روز فرمودند، باز هم میفرمایند، ببینید که چه چیزهایی را تبیین میکنند، اینها را کنار هم قرار بدهید که خیر دنیا و آخرت در همین است.
«السلام علیک یا مولای یا بقیه اللّه»
از آقای خوبیها یابن الحسن بخواهیم، او، خیر مطلق اوست. «یَا مَنْ أَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ» ای خدایی که امید به همه خیرها از ناحیه توست؛ خیر مطلق را برایمان برسان.
سلام یه جا نوشته بودید« امام العارفین (ره)» ... بابت اینگونه القاب دادن به افراد خداوند چوب خواهد زد. اولا لفظ امام برای غیر از امام معصوم حرام است. ثانیا امام العارفین حضرت امیرالمومنین و ائمه معصومین علیهم السلام هستند.