اعراب نمیتوانند از راه دین سیاسی شده به قدرت برسند
پارسینه: آدونیس شاعر نام آشنای سوری که در سالیان اخیر بارها نام وی در فهرست پیشبینیهای...
پارسینه- گروه فرهنگی: آدونیس شاعر نام آشنای سوری که در سالیان اخیر بارها نام وی در فهرست پیشبینیهای کسب جایزه نوبل ادبی قرار داشته است، از شاعران مستقلی است که نمونه آن کمتر در جهان کنونی یافت میشود و همواره در نوگرایی در صدر روشنفکران عرب بوده است. وی اخیرا در مصاحبهای با روزنامه عُکاظ، چاپ عربستان، انجام داده است و به پاسخ درباره اشعار و سبک و سیاق شاعری خود پرداخته است.
همچنین در این مصاحبه آدونیس به مخالفتهای خود با قدرت گرفتن گروههای تروریستی در سوریه نیز پرداخته و دلایل عدم حمایت از آنها را بیان کرده است. این مصاحبه با عنوان «شعر گفتن یعنی متجدد بودن» در تازهترین شماره فصلنامه «نگاه نو» منتشر شده است.
در ادامه بخشی از سخنان آدونیس در این گفتگو را میخوانید:
* من در هدفها با مخالفان حکومت سوریه و کلا طرفداران بهار عربی اختلافی ندارم، اختلاف من در وسیله است. من از نخستین کسانی بودم که بیانیه روشنفکران مخالف را امضاءکردم، اولین بیانیه را که از دمشق صادر شد. همچنین از اولین کسانی بودم که از جنبش تحولخواه تونس و مصر حمایت کرد. درباره نظام سوریه و ضرورت تغییر در آن بسیار نوشتهام. اما از اینکه دیدم این نیروها از فعالیت در چارچوب مسالمت آمیز دموکراتیک مردمی مدنی به خشونت و سلاح دست بردند جا خوردم.... استفاده از خشونت مسلحانه، درخواست دخالت سیاسی و نظامی بیگانگان، گفتمان دینی مذهبی که در آن امر سیاسی با امر دینی طوری در هم میآمیزد که کاملا با آزادی و دموکراسی مخالف است.
* اگر اعراب به دنبال رسیدن به جامعه مدنی دموکراتیکی هستند که در آن همه برابرند، امکان ندارد که از راه دین سیاسی شده به آن برسند. زندگی مدنی فقط و فقط میتواند تابع قانون باشد، قانون تغییر پذیری که در شرایط گوناگون بتوان آن را تعدیل کرد.
* گفتهام و میگویم که با اراده ملتها و انتخابهای دموکراتیشان احترام میگذارم، اما باز گفتهام و میگویم که حق دارم با حکومت موافق نباشم، هر حکومتی میخواهد باشد. من با هر حکومتی که بر اساس سلطه مطلق یا دیکتاتوری باشد مخالفم. جامعه اساسا شهروندی و مدنی است و انسانها در آن، صرف نظر از تفاوتهای دینی و قومی، برابرند.
* دین مجموعهای است از امور مطلقی که تغیرپذیر نیستند و مجموعهای است از شعائر و امور ایمانی. در برابر، حکومت امری زمانمند و دنیایی و عملی و اراده متغییرات زندگی است که در آن هر فرد بدان لحاظ که فرد است، صرف نظر از عقیده و جنسیتش، مد نظر است. وقتی دین را سیاسی کنی چارهای نمیماند جر آن که آن هم از جنس امور متغییر شود. و این از آن یک ابزار سیاسی میسازد.
* من هیچ وقت نگفتهام که باید اعراب از «نمونه اروپایی» پیروزی کنند. من گفتم اروپا فقط وقتی به دموکراسی رسید که قدرت را از دست کلیسا و تاریخ تفتیش عقاید بیرون کشید. با این همه همچنان بسیاری از کشورهای اروپا همچنان پایشان در دموکراسی میلنگد.
* ذات فرهنگ نقد است. نه فقط نقد قدرت سیاسی و رفتارهای سیاسی رفتارهای سیاسی و اجتماعی روزمره، چنانچه در حیات روزمره ما اعراب رایج شده، که در نقد دیدگاهها و امور مسلم پنداشته شده و مبانی و اصول. جنین چیزی با مفهوم فرهنگ رایج در تناقض است. ما در فرهنگی زندگی میکنیم که جرئت ورود به مباحث سرنوشت ساز یا انسانی یا فرهنگی بزرک را ندارد. در این میان، روشنفکر عرب چه میتواند بکند جز آنکه مبلغ این یا آن رویکرد فکری، یا این یا آن نظام، یا این یا آن حزب باشد؟ جای هم برای اصل آزادی اندیشه نمیماند.
ارسال نظر