گزارشی از بر هم زدن یک همایش توسط اخباریان در قم
پارسینه: جمعی از هواداران یکی از اخباریان قمی، پنجشنبه گذشته در دانشگاه مفید، همایش بزرگداشت مرحوم آیت الله دکتر محمد صادقی تهرانی را تا مرز بر هم زدن ناآرام کرده اند.
جمعی از هواداران یکی از اخباریان قمی، پنجشنبه گذشته در دانشگاه مفید، همایش بزرگداشت مرحوم آیت الله دکتر محمد صادقی تهرانی را تا مرز بر هم زدن ناآرام کرده اند، استاد رضا بابایی که یکی از سخنرانان این همایش بوده است گزارشی از این واقعه را بر صفحه فیسبوک خود منتشر کرده است:
عمر بن علی بن ابوبکر رازی، از محدثان قرن سوم است. از این اسم، که مانند آن فراوان است، معلوم میشود که شخصی به نام ابوبکر، نام پسرش را علی گذاشته و علی نيز نام پسرش را عمر. در قدیم، اسمهایی مانند حسین بن عمر یا علی بن عثمان یا ابوبکر بن حسن، در میان محدثان و متکلمان شیعی و سنی و عامۀ مردم رایجترین اسما بوده است. اینگونه اسمها را در اسامی شهدای کربلا هم میبینید که برخی فرزندان امام حسین(ع) یا امام حسن(ع) یا حضرت علی(ع) هستند. نامهای اینچنینی نشان میدهند که پدران ما در سدههای نخست هجری، تا کجا همزیستی عقیدتی و تکیه بر اشتراکات را پاس میداشتند. اما کمکم مرزها پررنگ شد و دروغها بسیار و حماقتها سرشار. تا رسیدیم به امروز. هر چه جلوتر آمدیم، اختلافات، بيشتر جای اشتراکات را گرفت و اکنون کار به جایی رسیده است که کمترین زاویه، بزرگترین جنایت است.
پنجشنبه، 15 اسفند 92 در قم، همایشی برگزار شد که قصد آن بزرگداشت مرحوم دکتر محمد صادقی تهرانی، صاحب تفسیر الفرقان بود. آیت الله صادقی در عشق به اهل بیت پیامبر(ص) و استفاده از روایات در تفسیر الفرقان، سنگ تمام گذاشته است؛ در عین حال به «تفسیر قرآن به قرآن» هم اعتقاد داشت. گروهی از طلاب به سردستگی شخصی تندرو، از دم در دانشگاه مفید تا داخل سالن همایش را پر کرده بودند از جزوههایی علیه آیت الله صادقی و تفسیر الفرقان. گاهی هم وسط سخنرانیها به بهانۀ سؤال، صدای خود را بلند میکردند و مجلس را تا آستانۀ تشنج پیش میبردند.
جُرم آیت الله صادقی و علامه طباطبایی، در نظر این گروه پرمدعا، این است که در تفسیر قرآن به چیزی غیر از روایات هم نظر داشتهاند. مهم نیست که آن «چیز دیگر»، قرآن یا عقل است؛ مهم این است که اصلا به غیر روایات، نباید توجه کرد. یعنی مرزها را به قدری پررنگ و ستیر و خونین کردهاند که حتی برای یک مرجع شیعی که در عشق او به اهل بیت هیچ تردیدی نیست اما در فهم قرآن، از غیر روایات هم سود میجوید، نباید همایشی برگزار شود. این راهی است که ما از عمر بن علی بن ابوبکر رازی تا امروز پیمودهایم.
بیرون سالن همایش، یکی از همین طلبهها یقۀ من را گرفته بود که شما چرا در سخنرانی، از تفسیر اجتهادی دفاع کردی؟ فقط اهل بیت، اجازه دارند که قرآن را تفسیر کنند و دیگران حق استنباط و اجتهاد ندارند. بیش از نیم ساعت جان کندم که به این جوانک احساساتی و تندخو، حالی کنم که اولا تفسیر اجتهادی، منافاتی با ولایت ندارد و ثانیا روایات، مساوی با اهل بیت نیست. حساب روایاتی که در این کتابها پراکنده است، از حساب اهل بیت جدا است. آنچه الان در دست ماست، مقداری کتاب است که صحت سندی و دلالی بسیاری از آنها مسلم نیست. هر چه گفتم، سودی نکرد. میگفت: قرآن، قیم دارد، متولی دارد، کسی نباید به خودش اجازه بدهد که مستقیم و سرخود سراغ قرآن برود. گفتم: قبول. من هم مثل شما میگوییم که تفسیر قرآن را فقط باید از زبان اهل بیت(ع) شنید؛ اما کو اهل بیت؟ آنچه الان در اختیار من و شما است، مقداری کتاب است که در میان آنها بهسختی میتوان روایتی را یافت که اولاً سند آن بیعیب و نقص باشد و ثانیاً، روایت دیگری، دلالت آن را نقض یا محدود یا تفسیر نکرده باشد و ثالثاً با وجود آن روایت، بتوان اطمینان یافت که همۀ معنای آیه، معلوم شده است و دیگر نیازی به
جستوجوی بیشتر نیست. شاید خبر یا روایتی که در ذیل آیهای آمده است، گوشهای یا یکی از مصداقهای آیه را معلوم کرده باشد و تکلیف ما توقف نباشد. تازه، در ذیل بخش عظيمی از آیات قرآن، اصلا روایتی وجود ندارد. میگفت: قرآن را فقط آنها میفهمند. وظیفۀ ما مراجعه به روایات است و بس. گفتم: پس چرا قرآن از ما خواسته است که در آیاتش تدبر کنیم؟ میگفت: تدبر، یعنی استخراج معانی آیات از روایات، يا انديشيدن در عاقبت امور ... هر چه گفتم، پاسخم یک چیز بود: ما حق نداریم قرآن را تفسیر کنیم. گفتم در مظلومیت اهل بیت(ع) همین بس که هوادارانشان شمایید.
اینها داعیه دین ندارند من به عنوان یک شیعه به اهل سنت وخلفای راشدین احترام میگذارم همونطور که بیشتر اهل سنت به حضرت علی (ع) احترام میزارند وحتی اسامی فرزندانشان رو اسامی اهل ببیت میزارند. توهین به دیگر مذاهب و بزرگان دین کار بسیار بدیه کناه زیادی داره
در اینکه قرآن را معجزه خوانده اند و هفت بطن دارد شکی نیست که اگر نبود این همه تأویل اتفاق نمی افتادپس:
هرکسی از ظن خود شد یار من...
هرکسی می تواند براساس داشته های خودش قرآن را تفسیر کند اما...اما سطح داشته ها مهم است که این را هرمونتیک می خوانند وبه تعداد انسان های روی زمین می توان برداشت و تفسیر نمود
در اینکه باید قرآن را از فیلتر ائمه تفسیرنمود شکی نیست اما به ندرت احادیث منتج از قرآن متواتر هستند که فردا روزی گروهی دیگر برنیاشوبند
واما سخن آخر
اختلاف بین تشیع و اهل سنت بر سر نام و یا ترتیب خلافت نیست و بسیار نکوهیده است اگر بخواهیم این تفرقه را به دست خود دامن بزنیم
وقت وقت اتحاد و برادریست مباد که خود کاری کنیم که امثال داعش می کنند ما برخواسته از تفکر مولای سخاوت ومهربانی علی.ع. هستیم مباد مارا مساوی با تند ی و پرخاش بخوانند
وقت وقت بی تابی مولاست مسیرمان مشخص است مباد آب را گل آلود کنیم که اگر یک نفر بیراهه برود همه مقصریم باید پاسخ دهیم در پیشگاه سرور و مولای شکوفه و بهار .عج.
همین ها هستند که باعث شدند گنجینه کاملی مثل قرآن داشته باشیم اما تابه حال هیج مطلب علمی از آن استخراج نکردیم. تنها زمانی که غیرمسلمانان کشفی انجام میدهند منفعلانه میگوییم بلهههه فلان آیه همین را توضیح داده و طوری برخورد میکنیم که انگار به قرآن شک داریم . چرا ما نباید گروههای دانشجویی تشکیل دهیم تا علوم فیزیک شیمی الکترونیک سیاست پزشکی محیط زیست و... را از آیات آن استخراج نکنیم. آیا قرآن تنها مرجع اخلاقی است.
هرکسی میتواند قرآن را تفسیر کند مگر در نقطه ای که با روایات در تعارض باشد. بماند که ما حتی روایات را نفهمیدیم و از آن همه روایات امام صادق ع درباره علم هیچ نکته ای استخراج نکرده ایم.
پوزش یادم رفت مزین کنم سخنم را با سخن مهربان هستی قرآن سراسر حکمت ودانش:
اي كساني كه ايمان آورده ايد همگي در پرتو ايمان به خداوند، در صلح و آشتي درآييد و از گامهاي شيطان پيروي نكنيد كه او دشمن آشكار شماست. (بقره٢٠٨)
قرآن را میتوان درک کرد اگر گزینشی نخوانیم.گزینشی نخواندن یعنی ترتیب آیات را همینطور که هست معتبر بدانیم.سعی در فهم وجه ارتباط داشته باشیم...
جمع آوری قرآن به همین شکلی که هست معتبراست حتی اگر دراین کار مومنین ضعیف الایمان شرکت داشته اند.
خداوند یا رای بعضی افراد تقدیر خود را پیاده میکند کافی است آن افراد یک ارتباط و سیگنال قلبی با خدا داشته باشند.مثل تقدیر یوسف با بیان یکی از برادران یوسف...