گوناگون

نوروز و تشریفات درباری به روایت سلطان صاحبقران

ناصرالدین‌شاه قاجار، بیش از تمام شاهان این سرزمین کتاب خاطرات و سفرنامه از خود برجای گذاشته است. در این بین بخشی از خاطرات سلطان صاحبقران به نوروز و تشریفات مفصل درباری در برپایی این جشن ملی اختصاص دارد.

پادشاهان در طول تاریخ برای نمایش شوکت و عظمت قدرت خویش، مراسم و جشن‌های با شکوهی برگزار می‌کردند که ذکر آن‌ها در آثار مورخان درباری با بیان تمام جزییات آمده است. در این میان در دوره 50 ساله پادشاهی ناصرالدین‌شاه قاجار این اعیاد و جشن‌ها باشکوه هرچه تمام‌تر برگزار می‌شد که چگونگی برگزاری آن هم در آثار مورخان قاجار و هم در نقاشی‌های دیواری آن دوره به تصویر کشیده شده است.

ناصرالدین‌شاه قاجار دستی برقلم داشت،‌ وی بیش از تمام شاهان این سرزمین کتاب خاطرات و سفرنامه از خود برجای گذاشته و در یادداشت‌هایش به بیان خاطرات سفرها و مسایل زندگی روزمره و علاقه‌مندی‌های خود پرداخته است. سلطان صاحبقران برخی از خاطراتش از این مراسم به‌ویژه جشن باستانی نوروز را به رشته تحریر درآورده است که در این گزارش به ذکر برخی از این اشارات می‌پردازیم.

اگر جشن یک‌صدمین سال سلطنت قاجار و برخی عروسی‌ها مانند عروسی کامران میرزا نایب‌السلطنه را درنظر نگیریم، جشن نوروز از مفصل‌ترین جشن‌هایی بوده که در زمان ناصرالدین‌شاه برگزار می‌شده است و شاه قاجار در سال‌های متناوب درباره این جشن ملی یادداشت‌هایی را برجای گذاشته است.

ناصرالدین‌شاه در بیان تحویل سال 1282 می‌نویسد: «الحمدلله تعالی سلام تحویل در شب 4شنبه 4 شهر ذیقعده پنج ساعت و پنج دقیقه بالا از شب رفته اتفاق افتاد. سلام شب تحویل و روز پنجشنبه، سلام تخت مرمر و سردر، درنهایت خوبی به انجام رسید. خلاصه درهمین روز جمعه صبح توپ‌سواری انداختند، هوا بسیار صاف و ملایم بود، رخت پوشیده از دریچه سوار شدیم.»

در سال 1289 که نوروز با روز عاشورا مصادف شده بود،‌ ناصرالدین‌شاه در خاطرات محرم خود این‌چنین می‌نویسد: «...خلاصه الحمدلله در محرم خوش گذشت. روز چهارشنبه که روز عاشورا بود،‌ سه ساعت و پنجاه و پنج دقیقه از دسته گذشته تحویل حمل شده عید نوروز بود، ما الحمدلله آن وقت در خواب بودیم و از تکلیف و زحمت سلام تحویل آسوده و خلاص. فصل گل بنفشه و بیدمشک بود، روز عاشورا در چال حصار تعزیه هفتاد و دو نفر موقوف شد. روز 15 محرم سلام عامی در تخت مرمر شد، کل امرا، اعیان و غیره بودند. ایلخانی را آوردند، حاکم قزوین شده است. محمدتقی میرزا حاکم خمسه، هردو عرض داشتند.»

ناصر‌الدین‌شاه و نوروز و باد و برف و باران و ...
ناصرالدین‌شاه حال و هوای نوروز 1292 را این‌گونه وصف می‌کند:
«سه ساعت و نیم از شب رفته تحویل حمل شد، امروز که جمعه بود، از صبح هوا ابر گرفته بود، بسیار تاریک مثل شب، کم کم تگرگ،‌ باران و برف شدید، بعد شلاب بعد باد و مه و کولاک باد شدید، سرمای زیاد، یک معرکه غریبی بود. از صبح الی غروب بارید. چنان هوا سرد شد که نمی‌شد راه رفت،‌ جمیع کوه‌ها و صحرا را مجدداً برف سفید کرد. من بیرون اتاق عاج بودم،‌ سرایدارباشی و غیره اسباب تحویل و غیره می‌آوردند اطاق عاج بچینند. امین‌الملک، عرفانچی، حکیم‌الممالک و غیره و غیره بودند. بعضی کاغذها و غیره می‌خواندم، حکیم‌الممالک برات زیادی و احکام زیاد داشت، صحه گذاشتم، نمی‌دانستم چه کنم، با وجود برف و باران و سرما برخاسته رفتم خلوت عکاسخانه که زن‌ها بودند. بعد رفتم اندرون شب شام خورده رخت آوردند. سرداری الماس و غیره. الی رسیدن وقت تحویل نشستیم، انیس‌الدوله، باشی غلام بچه، کورو، مردک و غیره بودند.»


سلطان صاحبقران ادامه می‌دهد: «نقل می‌گفتند. بعد وقت شد. رخت پوشیده، شمشیر بسته، جقه گذاشته رفتم بیرون، هوا باز می‌بارید. باد سرد بسیار سردی می‌آمد، کولاک غریبی بود،‌ رفتم اطاق عاج مجلس مزین خوبی بود. همه وزرا، شاهزادگان، امرا،‌ اعیان و غیره بودند. در بین تحویل حاجی نصرالله میرزا پسر سیف‌الدوله میرزا از مشهد مقدس از جانب میرزا سعیدخان متولی‌باشی به چاپار 9 روزه رسیده بود آمد. فرمان حضرت امام ضامن ثامن علیه‌السلام را آورد. با خلعت آفتاب طلعت آن حضرت که سرداری ترمه گلی بود، عرضه را امین‌الملک آورد. بسیار بسیار خوشحال شده و به فال میمون گرفتم.»

نوروز 1299 و گردش شاهانه در پایتخت
«شب سه‌شنبه سنه 1299 جمادی‌الاول تحویل حمل شد، ‌دو ساعت پنجاه و شش دقیقه از شب گذشته، ‌شب را بیرون در تالار عاج رو به نارنجستان شام مردانه خوردیم. معلوم شد شب تحویل است، همه بودند، چند روز است باران و برف شدید می‌آید، ‌به‌طوری که شب یخ بسته بود، خیلی سرمای زننده داشت. ...خلاصه بعد از شام فاصله نکشید، رخت پوشیده از عمارت عاج که همه چراغان شده بود رفتم به تالار موزه که برای شب تحویل یک‌طوری حاضر کرده بودند، اما ماشاءالله تالار به این وسعت و پله‌های مرمر و اسباب و گلدان‌ها و پرده‌های نقاشی و چلچراغ‌های بزرگ و اسباب دیگر از جواهرات و غیره و غیره... الحق مایه کمال دلخوشی و تعجب بیننده‌ها بود.»

ناصرالدین‌شاه پس از ذکر اعیان و اشراف حاضر در مراسم، می‌نویسد: «فردا هم در تالار شمس‌العماره سلام شد. سفرای خارجه هم در تالار موزه به حضور رسیدند. سردر میدان بزرگ رفتیم. جمیع اراذل بودند،‌ کریم‌شیره، لوطی تبریزی، اسماعیل بزاز و غیره و غیره. یک‌نفر جوانکی است نایب‌السلطنه می‌گفت از طایفه روس است، حالا مسلمان شده است. بندبازی و صندلی‌بازی خوبی می‌کرد. شب هم در کوچه باب همایون آتش‌بازی شد. شام را هم در همان سردر خوردیم. آن پسره روس‌ باز بندبازی کرد، کسل خیالی و مزاجی بودم. الحمدلله تعالی به خیر و خوبی و سلامتی گذشت. تمام مردم و رعیت از امنیت و آرامی و ارزانی و فراوانی نعمت الحمدلله آسوده هستند، حقیقتا انشاءالله همیشه این‌طور باشد.»

البته ناصرالدین‌شاه همیشه نیز از برگزاری مراسم ویژه نوروزی و آداب و رسوم خاص آن استقبال نمی‌کرد. چنان‌چه در سال 1304 که شاه مجدداً تصمیم به سفر گیلان می‌گیرد، باوجود این‌که زمستان سختی بوده و بسیاری از نزدیکان تاکید کرده بودند که شاه به این سفر نرود. اما شاه با اصرار و پافشاری، اردوی همایونی را راهی سفر می‌کند. اما شدت برف و باران به حدی بود که از حدود قزوین مجبور به عقب‌نشینی به سمت تهران می‌شود و در خاطرات خود بیان می‌کند: «ما از دست عید و شب تحویل فرار کرده بودیم، نشد.»

ایبنا

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار