یک روی دیگر ماجرای لیلا حاتمی
پارسینه: لیلا حاتمی برای یک روبوسی با یک پیرمرد نودساله زیر چنان فشار و هجمه ای قرار گرفت که باور کردنی نبود.
فشارها و هجمه هایی که اگر سعید جلیلی رییس جمهور ایران بود یا محممود احمدی نژاد، هرگز اتفاق نمی افتاد...
اما راستش ماجرا بعد دیگری هم برای من داشت:
لیلا حاتمی ترسید یا بهتر است بگویم دفع شر کرد. نامه اش و نوع برخوردش حتی در آن ویدئویی که از عکاس ایرانی تقاضا می کرد اگر عکس مورد داری از او دارد پاک کند، خصلتی داشت شبیه ترس تاریخی مردمان. من اما ترسش را دوست داشتم. نامه ای که نوشت را ترجیح می دهم به تک تک عکس العملهای گلشیفته فراهانی در همه این سالها. بدون ارزشگذاری به عکس العمل گلشیفته و لیلا حاتمی من دومی را ترجیح می دهم. بس که کیفیتی صبورانه از جنس بودن ما داشت.
ما می ترسیم و چرا باید بابت این ترس شماتت شویم؟! ما می خواهیم ادامه دهیم و شاید فکر می کنیم این ادامه دادن از شهامت های دم دستی اثرگذارتر است. همانطور که حضور مستدام لیلا حاتمی در سینمای ایران حتما درست تر و منطقی تر از یک واکنش شجاعانه بی دلیل است. از آن طرف اگر می ترسیم اما می دانیم چطور باید عزت نفس و شرافتمان را حفظ کنیم.
لیلا حاتمی شب اختتامیه کن تصویر عزیز و گرانقدر و دوست داشتنی از مردمانش بود. در دل ترس و مراقبتی محاطفه کارانه اما درست، آن قدر محترم و دوست داشتنی و جذاب و به معنای واقعی کلمه زیبا بر صحنه حاضر شد که نمی شد تماشایش نکرد، نمی شد ستایشش نکرد،
نمی شد خصلت قدرتمند دانستن زندگی را در او ندید. او خود مردم بود. او نه در برابر این فشارها و حمله ها خودش را در موقعیت انقلابی و عصیانگری دید نه گمان کرد نماینده مردم ایران است تا بیانیه صادر کند. به جای آن به غریزه و تاریخ آگاهیش مراجعه کرد با کیفیتی از جنس مردمان سرزمینش در کن حاضر شد و خودش را نشان داد. مردمان درگیرِ ترس و عقل معاش اما بزرگوار و بلند نظر و قابل احترام.
این دیگر سلیقه من است: هیچ کس در همه این سالها اندازه لیلا حاتمی برای من هنرمندی نماینده مردمان سرزمینش نبوده است. نه در رفتار و سینمای الیت کیارستمی نه در وجه اپوزسیون پناهی و قبادی و نه حتی در فرهادی چنین کیفیتی وجود نداشت و شاید هم معنا دار باشد فکر کردن به اینکه لیلا حاتمی زن است و مادر...
امید بلاغتی
اما راستش ماجرا بعد دیگری هم برای من داشت:
لیلا حاتمی ترسید یا بهتر است بگویم دفع شر کرد. نامه اش و نوع برخوردش حتی در آن ویدئویی که از عکاس ایرانی تقاضا می کرد اگر عکس مورد داری از او دارد پاک کند، خصلتی داشت شبیه ترس تاریخی مردمان. من اما ترسش را دوست داشتم. نامه ای که نوشت را ترجیح می دهم به تک تک عکس العملهای گلشیفته فراهانی در همه این سالها. بدون ارزشگذاری به عکس العمل گلشیفته و لیلا حاتمی من دومی را ترجیح می دهم. بس که کیفیتی صبورانه از جنس بودن ما داشت.
ما می ترسیم و چرا باید بابت این ترس شماتت شویم؟! ما می خواهیم ادامه دهیم و شاید فکر می کنیم این ادامه دادن از شهامت های دم دستی اثرگذارتر است. همانطور که حضور مستدام لیلا حاتمی در سینمای ایران حتما درست تر و منطقی تر از یک واکنش شجاعانه بی دلیل است. از آن طرف اگر می ترسیم اما می دانیم چطور باید عزت نفس و شرافتمان را حفظ کنیم.
لیلا حاتمی شب اختتامیه کن تصویر عزیز و گرانقدر و دوست داشتنی از مردمانش بود. در دل ترس و مراقبتی محاطفه کارانه اما درست، آن قدر محترم و دوست داشتنی و جذاب و به معنای واقعی کلمه زیبا بر صحنه حاضر شد که نمی شد تماشایش نکرد، نمی شد ستایشش نکرد،
نمی شد خصلت قدرتمند دانستن زندگی را در او ندید. او خود مردم بود. او نه در برابر این فشارها و حمله ها خودش را در موقعیت انقلابی و عصیانگری دید نه گمان کرد نماینده مردم ایران است تا بیانیه صادر کند. به جای آن به غریزه و تاریخ آگاهیش مراجعه کرد با کیفیتی از جنس مردمان سرزمینش در کن حاضر شد و خودش را نشان داد. مردمان درگیرِ ترس و عقل معاش اما بزرگوار و بلند نظر و قابل احترام.
این دیگر سلیقه من است: هیچ کس در همه این سالها اندازه لیلا حاتمی برای من هنرمندی نماینده مردمان سرزمینش نبوده است. نه در رفتار و سینمای الیت کیارستمی نه در وجه اپوزسیون پناهی و قبادی و نه حتی در فرهادی چنین کیفیتی وجود نداشت و شاید هم معنا دار باشد فکر کردن به اینکه لیلا حاتمی زن است و مادر...
امید بلاغتی
بیچاره روح پدرش در قبر در عذاب است
من هم خیلی لیلا حاتمی را دوست دارم مرامش مثل علی خان پدرش با مرام است باید همه ما که نماینده سر به زیر و تو سری خوده نسل قبلمان هستیمبا حفظ سلیقه هایمان و تفکراتمان با نسل قبلیمان که همیشه خودشان را به ما تحمیل کرده اند کنار بیاییم و کم کم راه را بری خودمان باز کنیم با تلاش برای یه کاره شدن در مملکتمان تا ایرانمان و خودمان را نجات دهیم از اینهمه سر افکنده گی
چقدر وقتي اين ترس رو داري احساس تنهايي مي كني.
ترس از خودم بودن يا نبودن.
اگه خودت باشي يه درد نباشي يه درد.
كاش از تظاهر مي ترسيديم نه از خود بودن.
زیبا؟؟یک زن مسلمان زمانی زیباست که مسلمان بودن خود را حفظ کند زمانی که شرایط دین را رعایت کند.من یک ایرانیم یک مسلمانم یک زنم که وقتی این بازیگر و دیدم که فقط با یک کلاه موهای خود را پوشانده و فقط فکرده حجاب یعنی این از خودم خجالت کشیدم وقتی با یک بلوز دامن بر روی سن حاضر شده به عنوان نماینده ی مردم ایران دلم گرقت از اینکه شما در سایت خود از این رفتار احساس تاسف نمی کنید دلم برای مردم و خودم و می سوزد
در تعجبم..... چرا دوسال پيش كسي به مموتي گير نداد بابت بوسيدن مادر هوگوچاوز عليه الرحمه!!!!!