اعلام آزادی ساخت و ساز در غرب تهران/۱۳۵۸

جالبه

اونموقع اوايل انقلاب چون هركي هركي بود و قانون درست حسابي وجود نداشت و مملكت خودش درگير هزار و يك مشكل بود ، در همونموقع خيلي ها واسه خودشون زمينهاي فراريهاي پهلوي رو تصرف كردند و براش سند جعلي درست كردند و مالكش شدند براي خودشون..... و الآن همون زمينها بالاي 200 ميليارده پولش!!!!!!!!!

شروع ساخت و ساز بی رویه.

همینطور که میبینید این طرح از سال 58 یعنی اوایل انقلاب اجرایی شده که متاسفانه علتش بی نظمی امور و حذف افراد خبره و کاربلد این امر بوده اما تفاوتش با امروزه اینه که اون موقع تهران هنوز فضای کافی و پتانسیلهای زیست محیطیش از پس این حجم نفوس و مسکن افزوده شده بر میومد ولی در حال حاضر که بوضوح پتانسیلهای زیستی و مدنی این شهر به مرز پایان نزدیک شده عجبه که نه تنها ساخت و ساز بی رویه متوقف نشده بلکه با سرعت بیشتری در حال پیگیری است!!

در باب رقابت انبوه سازان با خیرین مسکن ساز/ طنز

آخه به ساخت و ساز چیکار داری؟ چرا می خواین خرده نون های انبوه سازان را آجر کنین؟ آخه مگه ما چه هیزم تری داخل شومینۀ شما انداختیم که اومدین و می خواین مسکن بسازید؟ شما خوشتون می آد که ما هم بیایم توی کارهای شما دخالت کنیم؟ مثلاً ما هم بیایم از فردا کارهای خیر انجام بدیم و نون شما رو آجر کنیم. نه انصافاً خوشتون می آد؟؟ حتی اگه خوشتون هم بیاد ما اصلاً همچین کاری نمی کنیم؛ چون کارهای خیریه در تخصص ما نیست. یعنی اگه ما رو بکشید هم همچین کاری نمی کنیم( این رو می گن کار حرفه ای کردن). شما هم به عنوان افراد خَیِر اگر می خواهید در ساخت و ساز مسکن کار خیر انجام بدید باید پول های خیریۀ خودتون رو در اختیار افراد ذیصلاح و صاحب تخصص در امر ساخت مسکن؛ که یک عمر انبوهی از مسکن رو ساختن قرار بدید تا آنها مسکن بسازن و در اختیار قشر آسیب پذیر جامعه قرار بدهند. مثلاً شما با پول خیریه یک زمین بخرید و رایگان در اختیار انبوه سازان قرار دهید، ما هم زمین را به صورت حرفه ای و تخصصی انبوه سازی کرده و به قشر کم درآمد تحویل می دهیم. نه اینکه شما خودتان بیایید و تعاونی مسکن خیرین مسکن ساز تشکیل دهید و مستقیماً ساخت و ساز کنید. این که درست نیست؟ این که اصولی نیست؟ حتماً فردا هم می خواهید بروید یک کارخانۀ خودرو سازی بزنید و خودرو تولید کنید؟ پس فردا بروید کارخانۀ موتور سازی بزنید و موتور سیکلت بسازید؟ پس اون فردا بروید تاکسیرانی بزنید و ما را هم که از نون خوردن انداختید بیاییم برای شما مسافر کشی کنیم؟ نکنید این کار رو! آخه پدر من، عزیز من، پدربزرگ من، خَیِر هستی، درست؛ پول دار هستی، درست؛ دوست داری کار خیر انجام بدی، درست؛ اما هر کاری رو به متخصص اون کار بسپارید از قدیم گفته اند:
کبوتر با کبوتر، باز با باز
نان را بده دست نانوا، مسکن به انبوه ساز.

اما مطلب دوم را با وزیر محترم مسکن مطرح می کنم. آخه حاج عباس، آخه دکترجان، تو که خودت مهندس هستی و موهات رو توی ساختمان و وزارت مسکن جو گندمی کردی چرا این قرارداد رو با خیرین مسکن ساز امضاء می کنی؟ آخه شما وزیر مسکن هستی یا وزیر اوقاف و امور خیریه؟! آخه شما که اینقدر دم از تخصص و کار حرفه ای می زنید چرا کار حرفه ای ساخت و ساز رو به گروه های حرفه ای واگذار نمی کنید؟ مثلاً ما انبوه سازیم؛ انبوه بوق که نیستیم. اگر هم می خواهید از ظرفیت مالی افراد خَیِر استفاده کنی که کار خوبی هم هست اما ساخت آن را به متخصیین بسپارید. همین کارها را می کنید که بعضی ها خوشحال می شوند از اینکه شما را استیضاح می کنند یا برای پرسش و پاسخ به مجلس می برند. آخه چرا برای ما رقیب می تراشید؟ شما خودت دوست داری مجلس برایت یک رقیب بتراشد و شما را کنار بگذارد؟ هنوز طرح مجلس اجتماعی را مطرح نکرده ای و اجرا نکرده ای کنار بروی؟ واقعاً دوست داری؟ یعنی شما را از وزارت کنار بگذارند و یک فرد خَیِر را به جای شما وزیر مسکن کند؟ خب حالا که خودت دوست نداری پس برای ما هم رقیب درست نکن. بذار آنها به امور خیریه برسن و ما هم به امور مسکن و انبوه سازی. دوباره از قدیم گفته اند:
کبوتر با کبوتر، باز با باز
نان را بده دست نانوا، مسکن به انبوه ساز.