با اینها رفاقت نکن!
پارسینه: به روایت قرآن
وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ
از فرومایهای که بسیار سوگند میخورد، پیروی مکن.
[[«حَلاّفٍ»: بسیار سوگند خورنده. به حق یا به ناحق. «مَهِینٍ»: خوار و پست. رَذْل و حقیر.]] القلم[10]
.
هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ
بسیار عیبجوئی که دائماً سخنچینی میکند.
[[«هَمَّازٍ»: بسیار عیبجو. رخنهگر. بسیار بدگو و بد زبان. «مَشَّآءٍ»: پادو. تیزرونده. در اینجا با حرف (ب) متعدّی شده و به معنی بسیار بَرنده و نقلکننده است. «مَشَّآءٍ بِنَمِیمٍ»: بسیار سخن چین. کسی که سخن این را برای آن، و کلام آن را برای این، به منظور فساد و تباهی میآورد و میبرد.]] القلم[11]
.
مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ
بسیار مانع کار خیر، و تجاوز پیشه، و بزهکار است.
[[«مَنَّاعٍ»: کسی که خویشتن را بسیار دور از خیرات و حسنات نگاه میدارد که کنایه از بخیل و تنگچشم است. بسیار بازدارنده مردم از انجام خیرات و حسنات (نگا: ق / 25). «مُعْتَدٍ»: متجاوز. تجاوز پیشه (نگا: بقره / 190، مائده / 87، توبه / 10). «أَثِیمٍ»: (نگا: بقره / 276، نساء / 107، شعراء / 222).]] القلم[12]
.
عُتُلٍّ بَعْدَ ذَٰلِكَ زَنِيمٍ
علاوه بر اینها درشتخوی و سنگین دل، و انگشت نما به بدیها است.
[[«عُتُلٍّ»: درشتخو. سنگین دل. سخت روی و زشتخوی (نگا: روحالبیان). «زَنیِمٍ»: نشاندار به هرچه بدی و زشتی است. حرامزاده. البتّه کسی که مجمع بدیها و منبع زشتیها باشد، ناانسان و ناکس بشمار است، و از زمره انسانها محسوب نمیگردد.]] القلم[13]
.
ارسال نظر