تعجب هنرمند ایتالیایی از عکسالعمل ایرانیان در خیابان
پارسینه: یوجینو باربا کارگردان ایتالیایی تئاتر باحضور در برنامه «چشم شب روشن» از ویژگی متمایز تئاتر با سایر هنرها گفت و درباره فعالیتهای خود توضیح داد.
برنامه «چشم شب روشن» به تهیهکنندگی امیر قمیشی، با اجرای محمد صالح علا و با حضور مهرداد رایانی مخصوص کارشناس مجری بخش تئاتر، میزبان یوجینو باربا کارگردان تئاتر ایتالیایی و بنیانگذار گروه معروف تئاتر اودین بود.در ابتدای برنامه رایانی مخصوص اعلام کرد: «باربا قرار است به مدت پنج شب نمایشی را در تالار حافظ اجرا کند و در کنار آن کارگاه هایی را نیز در کشور داشته باشد.»
یوجینو باربا نیز در آغاز سخنانش درباره ایران گفت: «من در ایتالیا درس خواندم و زبان یونانی و لاتین بلدم. حین خواندن تاریخ یونان باستان به یک داستان غم انگیز برخورد کردم. موضوع آن درباره جنگ ایرانیها با آتنیها بود. شاه ایران اردشیر ساسانی در این واقعه به عنوان مردی شناخته شده بود که یک غرور زیادی داشت و میخواست به آن غلبه پیدا کند و با توجه به آن داستان یونانی، این شاه تنبیه شد.»
او افزود: «شناخت کشور شما، چیزهایی را برای من یادآوری کرد، وقتی درباره کشور شما مطالعه کردم، به مسائل میان فرهنگی برخورد کردم، اسکندر مقدونی کسی بود که توانست فرهنگهای مختلف را فتح کند.»این هنرمند بینالمللی درباره علاقهاش به کارهایی در حوزه بینالملل اظهار کرد: «من در ایتالیا به دنیا آمدم، ۱۷ سالگی به نروژ رفتم. بعد زبانم را گم کردم و شروع به صحبت کردن زبانی مثل یونانی و احساس حماقت کردم. مردم چیزهای سادهای را به فرانسه به من میگفتند ولی من نمیتوانستم زبانشان را بفهمم. اما برایم مهم بود.»
باربا تاکید کرد: «من آن زمان به عنوان کارگر داشتم پول درمیآوردم. جوشکار بودم و این یکی از تجربیاتی بود که برای من شکل گرفت. چون شوک فرهنگی برایم به همراه داشت. آن زمان چیزهای عجیب و غریبی دیدم که در دو جنبه بود. آدمهایی که عجیب و سخاوتمند بودند، افرادی که به خاطر رنگ از بالا به من نگاه میکردند. دید من نسبت به زندگی عوض شد وقتی به آن فکر میکنم.»
این کارگردان تئاتر یادآور شد: «من زیاد سفر میکنم ولی این حرفه ما به صورت بینالملل همیشه بوده و بین فرهنگی است. وقتی در غرب هستیم تئاتر در قرن شانزدهم به روم آمد در ایتالیا، فرانسه و در ایتالیا اتحادیهای به وجود آمد و به زبان ایتالیایی گویشهای مختلفی در آن بود. امروزه بازیگران به جاهای مختلف میروند و چیزهای جدیدی را تجربه میکنند. ملودی صدای شما، ظرفیتی که شما دارید تا به صورت پویا ارتباط برقرار کنید و.. میتواند تاثیرگذار باشد. اکنون در حرفه هنری تئاتر در فرهنگ ما، شاید به نوع دیگری از اجرا فکر کنیم، اما این یک کار بین فرهنگی و هنری است. مثلا ممکن است کاری در پرتقال اجرا شود که بازیگرانش از ژاپن، ایران، فرانسه و... باشند.»
او درباره عنصر سرگرمی در تئاتر اظهار کرد: «اگر درباره تئاتر صحبت میکنیم، من میدانم که اولین اجباری که وجود دارد وقتی دارم کاری را آماده میکنم، بحث سرگرمی آن است. این سطح صفر کار من است و بعد بازیگران قرار دارند. باید تماشاگرانی را که برای سرگرمی پول میدهند، سرگرم کرد وگرنه دیگر آنها برنمیگردند و این یک فاجعه است. بازیگران باید اصالت خودشان را نشان بدهند و کلیشهای کار نکنند. برای همین مدارس تئاتر ایجاد شد و انتقالی در تئاتر به وجود آمد.»
باربا در پاسخ به این سوال رایانی مخصوص که آیا منظور او از سرگرمی هنر تجاری است، بیان کرد: «سرگرمی به این معنا است که توجه تماشاگر را در کل اجرا به خودمان جذب کنیم. مرحله دوم این است که کارمان را به سرانجام برسانیم. ما در گذشته سنتی داشتیم که بازیگران بر اساس ویژگیهایشان دسته بندی میشدند و شخصیتهای مختلف رمانتیک، احساسی و... را برعهده میگرفتند.»
او ادامه داد: «اما وقتی استانیسلاوسکی گفت بازیگران نمیتوانند همان چیزی را که هستند خلق کنند باید اصالت خودشان را حفظ کنند. تمام سنتها از بین رفت و این یک فاجعه بود. فرهنگی که برای ۳۰۰ سال وجود داشت ناپدید شد و مدرسههای تئاتر، در ابتدا نمیدانستند باید چه تدریس کنند، چون سنتها از بین رفته بود اما دانش تئاتر انتقال پیدا کرد و من تلاش کردم برای خودم و دیگران این موضوع را توضیح بدهم.»
این کارگردان ایتالیایی تصریح کرد: «من در اوایل دهه ۶۰ تئاتر را شروع کردم، آن موقع همه میدانستند تئاتر چیست. تئاتر مادر همه هنرها است و ساختمانی است که وقتی داخلش میروید، بازیگرانی که مدرسه تئاتر رفتهاند آنجا هستند و متنها را تفسیر میکنند. به مرور نویسندههایی چون ساموئل بکت، اوژن یونسکو، هارولد پینتر، متنهای جدیدی نوشتند که به آن تئاتر ابزورد میگویند. مثل «در انتظار گودو».»
این هنرمند بینالمللی همچنین درباره فعالیتهای خود توضیح داد: «ما گروهی هستیم که با هم کار میکنیم، معمولا خودمان متنهایمان را مینویسیم و به بازیگران میدهیم. تئاتر میتواند چیزی را که واقعیت دارد به مخاطب ارائه بدهد. آیا من میتوانم حس و حال سربازانی که در سراسر دنیا برای کشته شدن میروند، روی صحنه تئاتر بیاورم؟ من نمیخواهم فقط یک داستان بگویم بلکه میخواهم آنچه بوده را انتقال بدهم و یک واقعیت موازی ایجاد کنم.»
او در پایان درباره ایران اظهار کرد: «میخواهم بگویم در دو بازدید اخیری که از ایران داشتم. یکی امسال و یکی دو سال پیش که به عنوان یک توریست معمولی آمدم، این نکته مرا جذب کرد که مردم در خیابان زنان و مردان خیلی زیبا لبخند میزنند. چنین عکس العملی در دنیای امروز ما باورنکردنی است.»
یوجینو باربا نیز در آغاز سخنانش درباره ایران گفت: «من در ایتالیا درس خواندم و زبان یونانی و لاتین بلدم. حین خواندن تاریخ یونان باستان به یک داستان غم انگیز برخورد کردم. موضوع آن درباره جنگ ایرانیها با آتنیها بود. شاه ایران اردشیر ساسانی در این واقعه به عنوان مردی شناخته شده بود که یک غرور زیادی داشت و میخواست به آن غلبه پیدا کند و با توجه به آن داستان یونانی، این شاه تنبیه شد.»
او افزود: «شناخت کشور شما، چیزهایی را برای من یادآوری کرد، وقتی درباره کشور شما مطالعه کردم، به مسائل میان فرهنگی برخورد کردم، اسکندر مقدونی کسی بود که توانست فرهنگهای مختلف را فتح کند.»این هنرمند بینالمللی درباره علاقهاش به کارهایی در حوزه بینالملل اظهار کرد: «من در ایتالیا به دنیا آمدم، ۱۷ سالگی به نروژ رفتم. بعد زبانم را گم کردم و شروع به صحبت کردن زبانی مثل یونانی و احساس حماقت کردم. مردم چیزهای سادهای را به فرانسه به من میگفتند ولی من نمیتوانستم زبانشان را بفهمم. اما برایم مهم بود.»
باربا تاکید کرد: «من آن زمان به عنوان کارگر داشتم پول درمیآوردم. جوشکار بودم و این یکی از تجربیاتی بود که برای من شکل گرفت. چون شوک فرهنگی برایم به همراه داشت. آن زمان چیزهای عجیب و غریبی دیدم که در دو جنبه بود. آدمهایی که عجیب و سخاوتمند بودند، افرادی که به خاطر رنگ از بالا به من نگاه میکردند. دید من نسبت به زندگی عوض شد وقتی به آن فکر میکنم.»
این کارگردان تئاتر یادآور شد: «من زیاد سفر میکنم ولی این حرفه ما به صورت بینالملل همیشه بوده و بین فرهنگی است. وقتی در غرب هستیم تئاتر در قرن شانزدهم به روم آمد در ایتالیا، فرانسه و در ایتالیا اتحادیهای به وجود آمد و به زبان ایتالیایی گویشهای مختلفی در آن بود. امروزه بازیگران به جاهای مختلف میروند و چیزهای جدیدی را تجربه میکنند. ملودی صدای شما، ظرفیتی که شما دارید تا به صورت پویا ارتباط برقرار کنید و.. میتواند تاثیرگذار باشد. اکنون در حرفه هنری تئاتر در فرهنگ ما، شاید به نوع دیگری از اجرا فکر کنیم، اما این یک کار بین فرهنگی و هنری است. مثلا ممکن است کاری در پرتقال اجرا شود که بازیگرانش از ژاپن، ایران، فرانسه و... باشند.»
او درباره عنصر سرگرمی در تئاتر اظهار کرد: «اگر درباره تئاتر صحبت میکنیم، من میدانم که اولین اجباری که وجود دارد وقتی دارم کاری را آماده میکنم، بحث سرگرمی آن است. این سطح صفر کار من است و بعد بازیگران قرار دارند. باید تماشاگرانی را که برای سرگرمی پول میدهند، سرگرم کرد وگرنه دیگر آنها برنمیگردند و این یک فاجعه است. بازیگران باید اصالت خودشان را نشان بدهند و کلیشهای کار نکنند. برای همین مدارس تئاتر ایجاد شد و انتقالی در تئاتر به وجود آمد.»
باربا در پاسخ به این سوال رایانی مخصوص که آیا منظور او از سرگرمی هنر تجاری است، بیان کرد: «سرگرمی به این معنا است که توجه تماشاگر را در کل اجرا به خودمان جذب کنیم. مرحله دوم این است که کارمان را به سرانجام برسانیم. ما در گذشته سنتی داشتیم که بازیگران بر اساس ویژگیهایشان دسته بندی میشدند و شخصیتهای مختلف رمانتیک، احساسی و... را برعهده میگرفتند.»
او ادامه داد: «اما وقتی استانیسلاوسکی گفت بازیگران نمیتوانند همان چیزی را که هستند خلق کنند باید اصالت خودشان را حفظ کنند. تمام سنتها از بین رفت و این یک فاجعه بود. فرهنگی که برای ۳۰۰ سال وجود داشت ناپدید شد و مدرسههای تئاتر، در ابتدا نمیدانستند باید چه تدریس کنند، چون سنتها از بین رفته بود اما دانش تئاتر انتقال پیدا کرد و من تلاش کردم برای خودم و دیگران این موضوع را توضیح بدهم.»
این کارگردان ایتالیایی تصریح کرد: «من در اوایل دهه ۶۰ تئاتر را شروع کردم، آن موقع همه میدانستند تئاتر چیست. تئاتر مادر همه هنرها است و ساختمانی است که وقتی داخلش میروید، بازیگرانی که مدرسه تئاتر رفتهاند آنجا هستند و متنها را تفسیر میکنند. به مرور نویسندههایی چون ساموئل بکت، اوژن یونسکو، هارولد پینتر، متنهای جدیدی نوشتند که به آن تئاتر ابزورد میگویند. مثل «در انتظار گودو».»
این هنرمند بینالمللی همچنین درباره فعالیتهای خود توضیح داد: «ما گروهی هستیم که با هم کار میکنیم، معمولا خودمان متنهایمان را مینویسیم و به بازیگران میدهیم. تئاتر میتواند چیزی را که واقعیت دارد به مخاطب ارائه بدهد. آیا من میتوانم حس و حال سربازانی که در سراسر دنیا برای کشته شدن میروند، روی صحنه تئاتر بیاورم؟ من نمیخواهم فقط یک داستان بگویم بلکه میخواهم آنچه بوده را انتقال بدهم و یک واقعیت موازی ایجاد کنم.»
او در پایان درباره ایران اظهار کرد: «میخواهم بگویم در دو بازدید اخیری که از ایران داشتم. یکی امسال و یکی دو سال پیش که به عنوان یک توریست معمولی آمدم، این نکته مرا جذب کرد که مردم در خیابان زنان و مردان خیلی زیبا لبخند میزنند. چنین عکس العملی در دنیای امروز ما باورنکردنی است.»
منبع:
خبرآنلاین
حتما ایران نرفته اشتباه گرفته