توصیه جلال آلاحمد به خواهرزادهاش چه بود؟
پارسینه: محمد حسن دانایی گفت: آلاحمد اهل رفت و آمدهای غیراخلاقی نبود، آدم خوشگذرانی نبود بارها به من گفته بود پرخوری انسان را احمق میکند یک چای شیرین با نان و پنیر برای صبحانه کافی است. بیشتر از آنکه غذا میخورید کار کنید.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی روز اول فروردین در حرم مطهر امام رضا (ع)، از سه چهره نام بردند: امیرکبیر، جلال آل احمد و تقیزاده. به همین مناسبت بخشی از گفتوگوی که با محمد حسن دانایی روزنامهنگار که خواهرزاده جلال آل احمد است به گفتگو پرداختیم منتشر میشود که در ذیل میآید:
پدر جلال آل احمد چه آرزوی برای جلال داشت؟
آقا سید «احمد آقا» ۳ تا فرزند پسر داشت. یکی آقا سید «محمد تقی آل احمد» بود که طبق سنت خانوادگی روحانی شد و به قم رفت و تحصیل کرد البته روحانی کارایی بود و مانند مرحوم آیتالله بهشتی مردی با قدی بلند و صدای باوقار و دلنشین که به نوعی با آرامش درون همراه بود که برای مخاطب جاذبه بسیار داشت. آیتالله بروجردی بزرگترین مرجع شیعیان آن زمان دایی ما را به مدینه اعزام کرد تا به امور شرعی شیعیان مدینه بپردازند. در مدینه گل کرد حتی مورد توجه مقامات دولتی عربستان قرار گرفت.
البته به طور مشکوکی در گذشت این نظر قوت گرفت که توسط ماموران دولتی آن زمان آل سعود کشته شد. اما جلال در برابر خواسته پدر که در حوزه تحصیل کند سرکشی میکرد. تا اینکه تسلیم پدر شد، اما برای تحصیل علوم دینی به نجف رفت و بعد از مدتی برگشت و تصمیم خود را اعلام کرد که من هرگز دنبال علوم دینی نخواهم رفت؛ و به همین دلیل به سراغ علوم جدید رفت، اما پدر اجازه نداد که به دبیرستان برود جلال روزانه در بازار کار میکرد و شبها درس میخواند.
در رفت و آمدهایی که به خانههای جلال میشد چه خاطرهای یادتان است؟
جلال انسان عیاشی نبود در عین حال که روشنفکر و آزادیخواه بود در عین حال اخلاقی هم بود نظام باورهای جلال بیشتر از آنکه دینی باشد اخلاقی بود؛ بنابراین اهل رفت و آمدهای غیر اخلاقی نبود، آدم خوشگذرانی نبود بارها به من گفته بود پرخوری انسان را احمق میکند یک چای شیرین با نان و پنیر برای صبحانه کافی است. بیشتر از آنکه غذا میخورید کار کنید. به انباری تبدیل نشوید. تا زمانی که جلال زنده بود نشست روزهای پنجشنبه در خانه جلال برگزار بود جلسات منظم و جدی بود تقریبا هر کس آن روزها صاحب نامی بود و سری توی سرها داشت در این مجالس رفت و آمد میکرد. به آذین، اخوان ثالث، سیاوش کسرایی، محمد زهری، اسلام کاظمیه، غلامحسین ساعدی.
پدر جلال آل احمد چه آرزوی برای جلال داشت؟
آقا سید «احمد آقا» ۳ تا فرزند پسر داشت. یکی آقا سید «محمد تقی آل احمد» بود که طبق سنت خانوادگی روحانی شد و به قم رفت و تحصیل کرد البته روحانی کارایی بود و مانند مرحوم آیتالله بهشتی مردی با قدی بلند و صدای باوقار و دلنشین که به نوعی با آرامش درون همراه بود که برای مخاطب جاذبه بسیار داشت. آیتالله بروجردی بزرگترین مرجع شیعیان آن زمان دایی ما را به مدینه اعزام کرد تا به امور شرعی شیعیان مدینه بپردازند. در مدینه گل کرد حتی مورد توجه مقامات دولتی عربستان قرار گرفت.
البته به طور مشکوکی در گذشت این نظر قوت گرفت که توسط ماموران دولتی آن زمان آل سعود کشته شد. اما جلال در برابر خواسته پدر که در حوزه تحصیل کند سرکشی میکرد. تا اینکه تسلیم پدر شد، اما برای تحصیل علوم دینی به نجف رفت و بعد از مدتی برگشت و تصمیم خود را اعلام کرد که من هرگز دنبال علوم دینی نخواهم رفت؛ و به همین دلیل به سراغ علوم جدید رفت، اما پدر اجازه نداد که به دبیرستان برود جلال روزانه در بازار کار میکرد و شبها درس میخواند.
در رفت و آمدهایی که به خانههای جلال میشد چه خاطرهای یادتان است؟
جلال انسان عیاشی نبود در عین حال که روشنفکر و آزادیخواه بود در عین حال اخلاقی هم بود نظام باورهای جلال بیشتر از آنکه دینی باشد اخلاقی بود؛ بنابراین اهل رفت و آمدهای غیر اخلاقی نبود، آدم خوشگذرانی نبود بارها به من گفته بود پرخوری انسان را احمق میکند یک چای شیرین با نان و پنیر برای صبحانه کافی است. بیشتر از آنکه غذا میخورید کار کنید. به انباری تبدیل نشوید. تا زمانی که جلال زنده بود نشست روزهای پنجشنبه در خانه جلال برگزار بود جلسات منظم و جدی بود تقریبا هر کس آن روزها صاحب نامی بود و سری توی سرها داشت در این مجالس رفت و آمد میکرد. به آذین، اخوان ثالث، سیاوش کسرایی، محمد زهری، اسلام کاظمیه، غلامحسین ساعدی.
منبع:
خبرگزاری فارس
قزوین وودکا پس میل نمیفرمودن !!!