بازخوانی سانسورهای عجیب سریال «در پناه تو» پس از دو دهه+جزئیات
پارسینه: چند سال پیش به بهانه درگذشت حسن جوهرچی، سریال «در پناه تو» از شبکه آی فیلم بازپخش شد. سریالی که میتوان از نظر ایجاد تحول در ساخت موضوعات عاشقانه آن را اثری همچون «عروس» در سینما، برای تلویزیون دانست.
هفته نامه سینما در سال ۱۳۹۵ درباره جزئیات دست درازی اهالی سیمای ملی مخصوصاً شبکه دو به محتوای سریال قدرتمند آن روزها با عنوان «در پناه تو» و درگیری با عوامل فیلم بر سر ماجرای سانسورهای پیاپی و حذف جریان و روایت داستان، گزارش تولید این سریال و دردسرهایی که سازندگانش در آن سالها کشیدند مطالبی بسیار جالبی منتشر کرد که با گذشت دو دهه همچنان مطالعه آن خالی از لطف نیست.
به گزارش پارسینه این روایت خلاصهای است از حذف ۴۰۰ صفحه فیلم نامه تا حذف شخصیت پارسا پیروزفر و تراژدی قسمت آخر که باعث شد حمید لبخنده از تهران برود.
بواقع آن روزها بواسطه عدم پویایی رسانهای و نبود فضای انتشار جزئیات رویدادها، بسیاری از اهالی سینما و تلویزیون، به دلیل دخالت افراد فاقد سواد و صلاحیت و سانسورهای عجیب و غریب متن و روایت فیلمنامه ها، با ضربه سنگینی مواجه می شدند.
در این گزارش اتفاقاتی روایت میشود که باعث خلق سریال سدشکن در تلویزیون شد. آغاز این اتفاقات دهه شصت است و زمانی که علیرضا طالب زاده به ذهنش میخورد داستانی بنویسد با این موضوع که: دامادی میخواهد خانوادهاش را قال بگذارد و عروسش را به شمال ببرد. دو نفر از دوستان آقای داماد که از قضا قبلتر دلباخته عروس بودهاند باید چمدانهای داماد را به او برسانند.
البته طالبزاده در ادامه با ساخت فیلم «عروس» توسط بهروز افخمی و به دلیل شباهتهای عمده فیلم نامه افخمی و داوودنژاد با طرحی که خودش نوشته بود همه رشتههایش پنبه میشود، اما بدون بی خیال شدن ماجرا، شخصیتهای دیگری به طرح اضافه میکند تا «در پناه عشق» به عنوان طرحی ۲۰۰ صفحهای به نگارش در آید. موضوعی با عشق زمینی آن هم جوانانه در حالی مطرح شد که آن دوران اعتقاد بر این بود عشق موضوعی خصوصی است و نباید در رسانهها چندان مطرح شود. همین دیدگاه سبب شد طرح طالب زاده مدتی خاک بخورد، اما آشنایی او با منوچهر شاهسواری که آن زمان تهیه کننده جوانی در تلویزیون بود همه چیز را عوض کرد.
طالب زاده و شاهسواری در خانه ادبیات و هنر نوجوانان با هم آشنا میشوند. طالب زاده « در پناه عشق » را برای شاهسواری تعریف میکند و او هم که از طرح خوشش آمده به سراغ مهدی ارگانی مدیر شبکه دو در سال ۱۳۷۲ میرود و با آب و تاب داستان را برای او تعریف میکند. ارگانی با وجود نابینا بودن یکی از مدیران باتجربه و صاحب نظر در حوزه فرهنگ محسوب میشد و تلاش شاهسواری برای جلب نظر او به نتیجه میرسد. نظر مثبت ارگانی چراغ سبز برای تولید سریالی بود که مدتی بعد نامش بنا به مصلحت تبدیل شد به «در پناه تو» .
شاهسواری که از زمان دستیاریاش در فیلم «تمام وسوسههای زمین» ساخته زنده یاد حمید سمندریان با حمید لبخنده خواهرزاده نویسنده بزرگ ایران احمد محمود دوست شده بود به او پیشنهاد داد کارگردانی «در پناه تو» را به عهده بگیرد. لبخنده بعد از خواندن فیلم نامه به شدت از ساخت آن استقبال میکند. در اسفند ماه ۷۲، علیرضا طالب زاده فیلم نامهای ۱۰۳۰ صفحهای که حدود ۵۰ شخصی اصلی داشت را تحویل تهیه کننده و کارگردان میدهد.
مهمترین اتفاق در روند شکل گیری حذفیات سریال حذف داستان پارسا با بازی پارسا پیروزفر از سریال است. پارسا در نسخه اولیه داستان حضور پررنگی داشت. پدر او مرد ثروتمندی است که با منشیاش به طور مخفیانه ازدواج کرده، زن او (زنده یاد هما روستا) ماجرا را نمیداند، ولی زمانی که مطلع میشود روانپریش شده و دست به خودکشی میزند
مراحل پیش تولید و انتخاب بازیگر آغاز میشود. تصمیم گرفته شده بازیگران جوان فیلم همگی چهرههایی جذاب و غیرمشهور باشند. تیم تولید در آموزشگاههای بازیگری و دانشکدههای هنری آگهی میزند تا بالاخره پس از ۶ ماه تست گرفتن، بالاخره بازیگران سریال مشخص میشوند: لعیا زنگنه، حسن جوهرچی، رامین پرچمی، شهرزاد عبدالمجید و ... جالب است بدانید که اول قرار بود به دلیل پیدا نشدن بازیگر زن اصلی مناسب از آتنه فقیه نصیری که در آن زمان نیمچه شهرتی داشت برای بازی در نقش «مریم» استفاده شود، اما یک روز ناگهان سر و کله لعیا زنگنه پیدا شد و با توجه اتفاق نظر همه شد مریم خانم «در پناه تو». با پایان مراحل پیش تولید تصویربرداری این سریال در اواسط سال ۷۳ آغاز میشود تا اوایل سال ۷۴ از تلویزیون روی آنتن برود.
همه چیز علی الظاهر بدون مشکل پیش میرفت تا اینکه حاشیهها یکی یکی آغاز شدند. اولین مسئله تغییر مدیریت در شبکه دو بود. ارگانی از شبکه دو رفت و جعفری جلوه مدیر فعلی شبکه دو جای بر مسند مدیریت این شبکه در آن سالها نشست. به گروه توصیه میشود مراقب باشند، چون مدیران جدید سخت گیرند و نمیخواهند هیچ حاشیهای برایشان ایجاد شود. نتیجه دوری از حاشیهها حذف ۴۰۰ صفحه از فیلم نامه، حذف یکی از شاخههای اصلی داستان و دستکاری در پرداخت باقی بخشها شد.
اما مهمترین اتفاق در روند شکل گیری حذفیات سریال حذف داستان پارسا با بازی پارسا پیروزفر از سریال است. پارسا در نسخه اولیه داستان حضور پررنگی داشت. پدر او مرد ثروتمندی است که با منشیاش به طور مخفیانه ازدواج کرده، زن او (زنده یاد هما روستا) ماجرا را نمیداند، ولی زمانی که مطلع میشود روانپریش شده و دست به خودکشی میزند. از طرفی پارسا هم که از عشاق مریم است بعد از طلاق او از رامین تصمیم میگیرد با او ازدواج کند، ولی پدر مانع او میشود و این مسئله منجر به درگیری بین آنها میشود. جالب است بدانید حتی صحبتی هم برای حضور زنده یاد داود رشیدی برای ایفای نقش پدر پارسا میشود، اما وقتی گروه با بجران محتوایی و سانسور مواجه میشوند تصمیم میگیرند اصلا این قصه را مطرح نکنند، چون این قصه همزمان با داستان عاشقانه مریم (لعیا زنگنه) و محمد (زنده یاد حسن جوهرچی) جلو میرفت. اما حذف این داستان مهمترین مشکل نبود.
گروه ۱۲ قسمت از سریال را آماده پخش میکنند، اما پس از پخش تنها دو قسمت از سریال مدیران تلویزیون خواستار بازبینی همه بخشهای آماده شده میشوند و مدتی بعد به گروه اعلام میکنند ۵ قسمت از آن قابل پخش نیست. گروه سازنده اعتراض میکند که با این وضعیت سریال آسیب میبیند و بهتر است پخش آن متوقف و فکری برای این حذفیات شود، اما مدیران مخالفت میکنند. حذفیات مدیران تلویزیون شامل ۱۰۰ صفحه و بیش از ۲۰ شخصیت سریال است. ولی مشکلات به اینجا هم ختم نمیشود. برای قسمت آخر مدیران تلویزیون یک سوال از لبخنده میپرسند: «مگر میشود یک پسر مومن با دختری ازدواج کند و آن دختر نازا بماند؟» هرچه کارگردان توضیح میدهد اساس قصه روی سترون بودن زن و نازایی اوست و اصلا این داستان یک عشق به دور از این مسائل است، اما مدیران تلویزیون زیر بار نمیروند و حتی راه حلی مثل ازدواج دوم را پیشنهاد میدهند. در آخر حمید لبخنده به یک ایده میرسد، متنی را با صدای حزن انگیز میخواند و روی قسمت آخر میگذارد. بعد هم از تهران میرود تا کسی او را پیدا نکند.
با همه اینها و البته نقدهای تند و تیزی که برخی رسانهها در آن زمان به این سریال کردند و آن را اشاعه فرهنگ مبتذل غرب دانستند، اما موفقیت ساخت آن باعث شد زمینه ساخت دیگر سریالهایی از این دست ایجاد شود و شاید این مهمترین تاثیر سریال «در پناه تو» بود.
به گزارش پارسینه این روایت خلاصهای است از حذف ۴۰۰ صفحه فیلم نامه تا حذف شخصیت پارسا پیروزفر و تراژدی قسمت آخر که باعث شد حمید لبخنده از تهران برود.
بواقع آن روزها بواسطه عدم پویایی رسانهای و نبود فضای انتشار جزئیات رویدادها، بسیاری از اهالی سینما و تلویزیون، به دلیل دخالت افراد فاقد سواد و صلاحیت و سانسورهای عجیب و غریب متن و روایت فیلمنامه ها، با ضربه سنگینی مواجه می شدند.
در این گزارش اتفاقاتی روایت میشود که باعث خلق سریال سدشکن در تلویزیون شد. آغاز این اتفاقات دهه شصت است و زمانی که علیرضا طالب زاده به ذهنش میخورد داستانی بنویسد با این موضوع که: دامادی میخواهد خانوادهاش را قال بگذارد و عروسش را به شمال ببرد. دو نفر از دوستان آقای داماد که از قضا قبلتر دلباخته عروس بودهاند باید چمدانهای داماد را به او برسانند.
البته طالبزاده در ادامه با ساخت فیلم «عروس» توسط بهروز افخمی و به دلیل شباهتهای عمده فیلم نامه افخمی و داوودنژاد با طرحی که خودش نوشته بود همه رشتههایش پنبه میشود، اما بدون بی خیال شدن ماجرا، شخصیتهای دیگری به طرح اضافه میکند تا «در پناه عشق» به عنوان طرحی ۲۰۰ صفحهای به نگارش در آید. موضوعی با عشق زمینی آن هم جوانانه در حالی مطرح شد که آن دوران اعتقاد بر این بود عشق موضوعی خصوصی است و نباید در رسانهها چندان مطرح شود. همین دیدگاه سبب شد طرح طالب زاده مدتی خاک بخورد، اما آشنایی او با منوچهر شاهسواری که آن زمان تهیه کننده جوانی در تلویزیون بود همه چیز را عوض کرد.
طالب زاده و شاهسواری در خانه ادبیات و هنر نوجوانان با هم آشنا میشوند. طالب زاده « در پناه عشق » را برای شاهسواری تعریف میکند و او هم که از طرح خوشش آمده به سراغ مهدی ارگانی مدیر شبکه دو در سال ۱۳۷۲ میرود و با آب و تاب داستان را برای او تعریف میکند. ارگانی با وجود نابینا بودن یکی از مدیران باتجربه و صاحب نظر در حوزه فرهنگ محسوب میشد و تلاش شاهسواری برای جلب نظر او به نتیجه میرسد. نظر مثبت ارگانی چراغ سبز برای تولید سریالی بود که مدتی بعد نامش بنا به مصلحت تبدیل شد به «در پناه تو» .
شاهسواری که از زمان دستیاریاش در فیلم «تمام وسوسههای زمین» ساخته زنده یاد حمید سمندریان با حمید لبخنده خواهرزاده نویسنده بزرگ ایران احمد محمود دوست شده بود به او پیشنهاد داد کارگردانی «در پناه تو» را به عهده بگیرد. لبخنده بعد از خواندن فیلم نامه به شدت از ساخت آن استقبال میکند. در اسفند ماه ۷۲، علیرضا طالب زاده فیلم نامهای ۱۰۳۰ صفحهای که حدود ۵۰ شخصی اصلی داشت را تحویل تهیه کننده و کارگردان میدهد.
مهمترین اتفاق در روند شکل گیری حذفیات سریال حذف داستان پارسا با بازی پارسا پیروزفر از سریال است. پارسا در نسخه اولیه داستان حضور پررنگی داشت. پدر او مرد ثروتمندی است که با منشیاش به طور مخفیانه ازدواج کرده، زن او (زنده یاد هما روستا) ماجرا را نمیداند، ولی زمانی که مطلع میشود روانپریش شده و دست به خودکشی میزند
مراحل پیش تولید و انتخاب بازیگر آغاز میشود. تصمیم گرفته شده بازیگران جوان فیلم همگی چهرههایی جذاب و غیرمشهور باشند. تیم تولید در آموزشگاههای بازیگری و دانشکدههای هنری آگهی میزند تا بالاخره پس از ۶ ماه تست گرفتن، بالاخره بازیگران سریال مشخص میشوند: لعیا زنگنه، حسن جوهرچی، رامین پرچمی، شهرزاد عبدالمجید و ... جالب است بدانید که اول قرار بود به دلیل پیدا نشدن بازیگر زن اصلی مناسب از آتنه فقیه نصیری که در آن زمان نیمچه شهرتی داشت برای بازی در نقش «مریم» استفاده شود، اما یک روز ناگهان سر و کله لعیا زنگنه پیدا شد و با توجه اتفاق نظر همه شد مریم خانم «در پناه تو». با پایان مراحل پیش تولید تصویربرداری این سریال در اواسط سال ۷۳ آغاز میشود تا اوایل سال ۷۴ از تلویزیون روی آنتن برود.
همه چیز علی الظاهر بدون مشکل پیش میرفت تا اینکه حاشیهها یکی یکی آغاز شدند. اولین مسئله تغییر مدیریت در شبکه دو بود. ارگانی از شبکه دو رفت و جعفری جلوه مدیر فعلی شبکه دو جای بر مسند مدیریت این شبکه در آن سالها نشست. به گروه توصیه میشود مراقب باشند، چون مدیران جدید سخت گیرند و نمیخواهند هیچ حاشیهای برایشان ایجاد شود. نتیجه دوری از حاشیهها حذف ۴۰۰ صفحه از فیلم نامه، حذف یکی از شاخههای اصلی داستان و دستکاری در پرداخت باقی بخشها شد.
اما مهمترین اتفاق در روند شکل گیری حذفیات سریال حذف داستان پارسا با بازی پارسا پیروزفر از سریال است. پارسا در نسخه اولیه داستان حضور پررنگی داشت. پدر او مرد ثروتمندی است که با منشیاش به طور مخفیانه ازدواج کرده، زن او (زنده یاد هما روستا) ماجرا را نمیداند، ولی زمانی که مطلع میشود روانپریش شده و دست به خودکشی میزند. از طرفی پارسا هم که از عشاق مریم است بعد از طلاق او از رامین تصمیم میگیرد با او ازدواج کند، ولی پدر مانع او میشود و این مسئله منجر به درگیری بین آنها میشود. جالب است بدانید حتی صحبتی هم برای حضور زنده یاد داود رشیدی برای ایفای نقش پدر پارسا میشود، اما وقتی گروه با بجران محتوایی و سانسور مواجه میشوند تصمیم میگیرند اصلا این قصه را مطرح نکنند، چون این قصه همزمان با داستان عاشقانه مریم (لعیا زنگنه) و محمد (زنده یاد حسن جوهرچی) جلو میرفت. اما حذف این داستان مهمترین مشکل نبود.
گروه ۱۲ قسمت از سریال را آماده پخش میکنند، اما پس از پخش تنها دو قسمت از سریال مدیران تلویزیون خواستار بازبینی همه بخشهای آماده شده میشوند و مدتی بعد به گروه اعلام میکنند ۵ قسمت از آن قابل پخش نیست. گروه سازنده اعتراض میکند که با این وضعیت سریال آسیب میبیند و بهتر است پخش آن متوقف و فکری برای این حذفیات شود، اما مدیران مخالفت میکنند. حذفیات مدیران تلویزیون شامل ۱۰۰ صفحه و بیش از ۲۰ شخصیت سریال است. ولی مشکلات به اینجا هم ختم نمیشود. برای قسمت آخر مدیران تلویزیون یک سوال از لبخنده میپرسند: «مگر میشود یک پسر مومن با دختری ازدواج کند و آن دختر نازا بماند؟» هرچه کارگردان توضیح میدهد اساس قصه روی سترون بودن زن و نازایی اوست و اصلا این داستان یک عشق به دور از این مسائل است، اما مدیران تلویزیون زیر بار نمیروند و حتی راه حلی مثل ازدواج دوم را پیشنهاد میدهند. در آخر حمید لبخنده به یک ایده میرسد، متنی را با صدای حزن انگیز میخواند و روی قسمت آخر میگذارد. بعد هم از تهران میرود تا کسی او را پیدا نکند.
با همه اینها و البته نقدهای تند و تیزی که برخی رسانهها در آن زمان به این سریال کردند و آن را اشاعه فرهنگ مبتذل غرب دانستند، اما موفقیت ساخت آن باعث شد زمینه ساخت دیگر سریالهایی از این دست ایجاد شود و شاید این مهمترین تاثیر سریال «در پناه تو» بود.
یک سریال عجیب غریب که به راحتی پرونده پزشکی اونم زنانگی در دست دوست همسر این دکتر اون دکتر میشه !!!!! یک سریال کشدار و بی معنی فقط در جهت سامسونت دست چادری دادن !!!!!
خد ا حا فض بجه
اگر میشه کامل و بدون سانسور این سریال رو پخش کنید این سریال ۵ شخصیت داشت ولی دو شخصیتش سانسور کامل شد ،دو شخصیت دیگه هم بیشتر زندگیشون سانسور شد و فقط زندگی یک نفر رو نشون داده شد
درسته این سریال با حذفیات زیادی مواجه شده بود وموضوع فیلم رو مبهم کرده بود٬اما درزمان خودش زیبا (زیبایی عشق ودلدادگی)وآموزنده(نقد ازدواجهای اجباری٬حرف وحدیث درباره نازابودن عروس وعواقب روحی که به عروس روانه میشه٬توکل برخدا تو لحظات سخت.)
شماها بیکارین که تلویزیون ایران نگاه میکنید.