طریقت آیتالله خوشوقت از نگاه بوشهری
پارسینه: دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله العظمی خامنهای گفتاری از آیتالله صفایی بوشهری امام جمعه بوشهر درباره شخصیت و سلوک معنوی مرحوم حضرت آیتالله خوشوقت منتشر کرد.
دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله العظمی خامنهای: امام جمعه بوشهر درباره شخصیت و سلوک معنوی مرحوم حضرت آیتالله خوشوقت منتشر کرد که متن کامل آن در ادامه میآید:
شخصیت علمی حضرت آیتالله خوشوقت
مرحوم آیتالله خوشوقت در همهی ابعاد معارف اسلامی -چه نظری و چه عملی و کاربردی- دارای قدرت بالای اجتهاد بودند. در معارف نظری مثل کلام، فلسفه، ادبیات، حدیث، لغت، صرف، نحو و منطق تبحر بسیار ویژهای داشتند. در صحیفهی سجادیه و نهجالبلاغة کمنظیر بودند. در عرفان نظری صاحبنظر و در عرفان عملی صاحب سبک بودند. در فقه مجتهد مسلّم و دارای نوآوری بودند. در اصول متبحر بودند. در تاریخ بسیار موشکافانه مسائل را بررسی میکردند و در تفسیر بینظیر بودند. از کسانی بودند که واقعاً قرآن را بیان، تفسیر و مصداقیابی میکردند.
آقای خوشوقت از اساتید بزرگی مانند مرحوم علامه طباطبایی، حضرت آیتاللهالعظمی بروجردی، حضرت امام خمینی رحمهالله و مرحوم حائری استفاده کرده بودند. برای اساتیدشان و بهویژه حضرت امام رحمهالله و علامه طباطبایی احترام بسیاری قائل بودند. ایشان فقه حضرت امام را فقه اهل بیت علیهمالسلام در شرایط معاصر و فقهی میدانستند که بهدرستی موضوع را درک کرده، مبانی فقهی را بر موضوعات منطبق کرده و راه را برای فقاهت دینی در صحنهی عمل باز کرده است.
میفرمودند: اولین گام برای سلوک، شناخت صراط مستقیم است؛ صراط مستقیمی که خداوند از همهی مؤمنان خواسته تا هر روز در نمازها ده مرتبه آن را از خداوند بخواهند: «إهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ» میفرمودند: به همین خاطر، سورهی فاتحه اولین سورهی قرآن است و در هر نماز واجب شده است.
بلندهمت در تربیت جوانان مستعد
از ویژگیهای حضرت آیتالله خوشوقت، همت بلند و کمنظیر ایشان در تربیت نفوس مستعد رشد بود. در طول هفته که تهران تشریف داشتند، سه وعده نماز را در مسجدشان اقامه میکردند و بعد از هر نماز، مینشستند در خدمت مؤمنین و به پرسشهای آنان پاسخ میدادند. در منزلشان هم قبل و بعد از نماز پذیرای دوستان نزدیک بودند و نشستهایی با آنها داشتند. برنامهی دعای کمیل در مسجد و برنامهی ختم صلوات هم از برنامههای هفتگی ایشان در تهران بود.
60 سال سفر هفتگی به قم
سفر هفتگی به قم از برنامههای ثابت ایشان در حدود 60 سال بود. گاهی شرایط آمدن به قم سخت بود، اما ایشان خدمت به حوزهی علمیه و مؤمنین را ترجیح میدادند و سختیها را به جان میخریدند. بعد از پایان برنامهها هم به سمت تهران حرکت میکردند که به نماز مغرب و عشا برسند و دعای کمیل را در خدمت مردم تهران باشند. گاهی ما به سبب بدی آب و هوا ایشان را از برگشتن به تهران منع میکردیم، اما ایشان میگفتند: مؤمنین شبهای جمعه در مسجد جمع میشوند و من باید بروم.
ایشان چهارشنبهشبها پس از اقامهی نماز مغرب و عشا عازم قم میشدند. قبل از انقلاب برنامهی ایشان در قم به این صورت بود که به سبب رفاقتی که با طلاب مدرسهی حجتیه داشتند و خودشان در این مدرسه بودند، برای اقامت به این مدرسه میرفتند. تعریف کردهاند که گاهی اواخر شب میرسیدند و طلاب خوابیده بودند. دلشان نمیآمد بروند درِ حجره را بزنند و این دوستان را بیدار کنند. گاهی تا صبح در حیاط مدرسه قدم میزدند تا اذان صبح شود یا اینکه دوستانشان برای وضوی نماز شب از حجره بیرون بیایند. گاهی هم که شب زود به قم میرسیدند، همان شب یک جلسهی خصوصی برگزار میکردند. بعد از نماز صبح، در محضر یکی از طلابی که از شاگردانشان بودند و اغلبِ ایشان امروز از بزرگان هستند، ختم صلوات میگرفتند. پس از ختم صلوات، روضهای خوانده میشد و بعد مشرّف میشدند برای زیارت. بعد یک جلسهی خصوصی هم با دوستان نزدیک در هنگام نهار داشتند. بعد از جلسه و اقامهی نماز ظهر هم به سمت تهران حرکت میکردند. این برنامه تا حدود 10 سال بعد از انقلاب ادامه داشت. بعد از این زمان، برنامههای ایشان در قم بیشتر شد.
از حدود 20 سال پیش، شبها بعد از آنکه به قم میرسیدند، یک جلسهای تشکیل میشد با حضور دوستان نزدیکشان. بعد از نماز صبح هم جلسات ایشان شروع میشد. ابتدا یک جلسهی نیمهخصوصی ختم صلوات و روضه داشتند و بعد از آن دو جلسهی عمومی که هر دو درس اخلاق بود. یکی در مدرسهی صاحبالأمر که ایشان این مدرسه را برای نخبگان تأسیس کرده بودند و دیگری جلسهای که در محل زینبیه برگزار میشد. جلسهی مدرسهی صاحبالأمر حدود ساعت 11 تمام میشد و بعد جلسهی زینبیه بود که تا حدود ساعت یکونیم ادامه داشت. این جلسه اواخر در محل مسجد اعظم برگزار میشد. آخرین جلسهی ایشان هم بسیار خصوصی بود که در زمان صرف نهار و با حضور بعضی شاگردان ایشان برگزار میشد. مرحوم آیتالله خوشوقت در این جلسه به مباحثی از صحیفهی سجادیه و نهجالبلاغه میپرداختند که تدریس این مباحث از حدود 15 سال پیش تاکنون ادامه داشت.
مجلس ختم صلوات
ایشان تقیّد عجیبی به جلسهی ختم صلوات داشتند. بهطوری که قریب 60 سال، مجلس ختم صلوات برای اهلبیت علیهمالسلام و قرائت حدیث کساء را دنبال میکردند. صلوات دعایی است که قطعاً مستجاب است و به خود خداوند و ملائکهی او نیز اختصاص دارد: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیمًا»1 بنابراین ختم صلوات، همنوا با عمل خداوند و ملائکه است. و سلام و صلوات و دعای خداوند و ملائکه که برآورده میشود، به تبعش دعاهای مؤمنین هم برآورده میشود. علاوه بر آن، فرستادن هر صلوات ده حسنه دارد و ده سیّئه را از انسان برمیدارد.
در این اواخر، ایشان دو مجلس ختم صلوات داشتند. یکی در تهران و یک مجلس ختم صلوات هم در قم برگزار میکردند. مجلس ختم صلوات اینگونه بود که ابتدا حدیث کساء خوانده میشد و بعد برای هر معصوم هزار صلوات میفرستادند و برای همهی مؤمنین و نیازمندان دعا میکردند؛ بهویژه برای پیروزی انقلاب اسلامی و نابودی جبههی استکبار. در واقع چهاردههزار صلوات در بین حاضران در مجلس توزیع میشد. گاهی میشد مثلاً چهارده نفر بودند و هر نفر هزار صلوات برای یک معصوم میفرستاد. گاهی هم که جمعیت بیشتر بود، هر نفر مثلاً صد صلوات برای یک معصوم میفرستاد و در مجلس سکوت محض حکمفرما بود. گاهی هم که حدیث کساء در ابتدای جلسه خوانده نمیشد، آن را در پایان مجلس قرائت میکردند. در بیشتر مواقع هم پایان مجلس با روضهخوانی بود.
طریقت آیتالله خوشوقت بر مبنای مکتب اهل بیت علیهمالسلام و بر دو پایهی قرآن و عترت بود. ساختار شخصیتی ایشان کاملاً قرآنی بود. ایشان خود را با مبانی قرآنی و حدیثی سلوک معماری کردند و هر دوی اینها او را به سمت توحید محض برد.
از ویژگیهای حضرت آقای خوشوقت، علاقهی بسیار ایشان به مراکز زیارتی بود؛ از جمله به مدینه، مسجدالحرام، عتبات و قم. قبل از انقلاب ایشان ماهها در نجف ساکن بودند و آنجا کارهای علمی و سلوکی خود را انجام میدادند. همچنین بسیار علاقهمند به قم بودند و گاهی که از قم به طرف تهران خارج میشدند، صورت خود را برمیگرداندند و دوباره قم را نگاه میکردند. این علاقه به خاطر وجود حرم کریمهی اهلبیت علیهاالسلام و نفوس الهی حاضر در این شهر بود. مقید بودند که هر هفته به زیارت حضرت معصومه بروند، مگر اینکه شرایط خاص یا سفری پیش میآمد یا اینکه در قم، طلاب اطراف ایشان را یکباره میگرفتند و آقا نمیتوانست از نزدیک به زیارت حضرت برود. در آن صورت از همان محل حضرت را زیارت میکردند. یکی از کارهای آیتالله خوشوقت که با کمک شاگردان و علاقهمندان ایشان انجام میگرفت، سفرهای تربیتی-زیارتی بود. سفر به مشهد مقدس، عتبات و عمره از جملهی این برنامهها بود که جمعی از مؤمنین با ایشان همراه میشدند.
طریقت آیتالله خوشوقت
طریقت آیتالله خوشوقت بر مبنای مکتب اهل بیت علیهمالسلام و بر دو پایهی قرآن و عترت بود. ساختار شخصیتی ایشان کاملاً قرآنی بود. ایشان خود را با مبانی قرآنی و حدیثی سلوک معماری کردند و هر دوی اینها او را به سمت توحید محض برد. تمام توجه مرحوم آقای خوشوقت به یک نقطه بود و آن، تکلیف، وظیفه، خداوند و تقوا بود. به همه هم این موارد را سفارش میکردند. یک شخصیت فوقالعاده جامعی بودند؛ حتی در زمینهی معلومات عمومی و علوم و فنون روز، تا آنجا که گاهی باعث شگفتی ما میشدند. صحبتهای ایشان در درسهایشان از پزشکی، انرژی، نجوم، تغذیه، آبزیان و دیگر موارد، گاهی باعث تعجب شاگردان میشد. ایشان مصداق این بیت شعر بودند که: «هر آن که ز دانش برد توشهای جهانیست بنشسته در گوشهای»
ایشان در مسائل عرفانی به درجهای رسیده بودند که نیازی به تحصیل نداشتند، زیرا شهوداً به بسیاری از علوم دست یافته بودند. وقتی آیات قرآن را ترجمه و تفسیر میکردند، ما تأمل که میکردیم، میدیدیم بهواقع همین تفسیر صحیح است و مشخص بود که این تفسیر در یک افق دید متفاوتی قرار دارد که شاید در دیگر تفسیرها نباشد.
شخصیت ایشان یک شخصیت استوار و بسیار پایدار بود که هیچ طوفان و بحرانی نمیتوانست کمترین تغییری در ساختار وجودی ایشان ایجاد کند. آرامش کامل داشتند و این آرامش، به خاطر ایمان بالای ایشان بود که «أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»2 ایشان به اوج ذکر رسیده بودند. همین طریق را برای اهل سلوک هم سفارش میکردند و معتقد بودند تنها طریق صحیح سلوک، سلوک قرآنی و سلوک در مسلک سیرهی اهل بیت علیهمالسلام است و میگفتند: غیر از این مرام مسدود است، چرا که پیامبر گرامی اسلام فرمودهاند: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی»3 معتقد بودند همهی مسیرها باید مؤیّد این امر باشد.
میفرمودند: اولین گام برای سلوک، شناخت صراط مستقیم است؛ صراط مستقیمی که خداوند از همهی مؤمنان خواسته تا هر روز در نمازها ده مرتبه آن را از خداوند بخواهند: «إهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ»4 میفرمودند: به همین خاطر، سورهی فاتحه اولین سورهی قرآن است و در هر نماز واجب شده است. بعد میفرمودند: خود قرآن صراط مستقیم را ترسیم کرده و گفته: «وَ أَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ»5
میفرمودند: عبودیت یعنی ایمان، اعتقاد و رفتار و اخلاق اسلامی داشتن و عبودیت یعنی تمامعیار اینچنینبودن و در عرصهی عمل مراعات تقوا کردن.
بسیار روی این معنا تأکید میکردند که: تقوا، تقوا، تقوا. میفرمودند: به این درجه هر کس رسید، آغاز بزرگی اوست، چون «إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ»6 و «أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ»7 قرآن، متقین را هدایت میکند: «هَـذَا بَیَانٌ لِّلنَّاسِ وَ هُدًى وَ مَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِینَ»8 بعد میفرمود: کسی که به درجهی تقوا رسید، خود خداوند دست او را میگیرد و به سمت بزرگی میبرد که یکی از آن طریقتها و بزرگیها بعد از مرتبهی تقوا، ذکر است و در مقام ذکر که شامل ذکر قلبی و ذکر لسانی میشود، شرایط طوری فراهم میشود که این ذکرِ ذاکر را خود خداوند جوابگو و مجیب خواهد بود. و بعد سالک به مرحلهی تفکر و تأمل و گشودهشدن افقهای بزرگ عالم غیب برای او میرسد. خود ایشان در این سیر، همت بلندی داشتند و این طریقت را از مرحوم آیتالله قاضی و مرحوم علامه طباطبایی هدیه داشتند.
مرجعیت
ایشان از نظر علمی به چنان جایگاهی رسیده بودند که گویا کلید حکمت الهی را در دست داشتند. با شناختی که از ایشان وجود داشت، بسیاری به ایشان پیشنهاد مرجعیت دادند. از ایشان تقاضا شد که شما تشریف بیاورید به قم یا مشهد که تمامی شرایط برای مرجعیت شما محیا است. بنده ناظر و شاهد بودم که ایشان سکوت میکردند. چندین بار این قبیل اصرارها را رد کردند. حتی دفتری داشتند که فتاوای خودشان را در آن مینوشتند، اما این دفتر را به هیچکس نمیدادند و میگفتند این دست خودم است و خودم به آن عمل میکنم. گاهی به دوستان بسیار نزدیک که خیلی اصرار و پرسش میکردند، نظراتشان را بیان میکردند، ولی نه به این عنوان که تقلید کنند، بلکه فقط بیان میکردند. وقتی هم که افراد اصرار زیادی میکردند، میفرمودند: انشاءالله حضرات هستند. اخیراً هم همه را ارجاع میدادند به رهبر معظم انقلاب و میفرموند که: ایشان هستند و الحمدلِلّه با آن حضور و تقوا و عالمیت و بزرگی که دارند، کفایت میکنند.
از ویژگیهای حضرت آیتالله خوشوقت، همت بلند و کمنظیر ایشان در تربیت نفوس مستعد رشد بود. در طول هفته که تهران تشریف داشتند، سه وعده نماز را در مسجدشان اقامه میکردند و بعد از هر نماز، مینشستند در خدمت مؤمنین و به پرسشهای آنان پاسخ میدادند.
رهبری در نمازی که بر پیکر ایشان خواندند، سه بار اعلام کردند: «اَللّهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْراً»9 این نهایت تکریم از ایشان است. هر وقت که حضرت آیتالله خوشوقت محضر مبارک آقا میرسیدند، همواره دوستانی که در جلسه حضور داشتند، از تکریم و تجلیل حضرت آقا نسبت به آیتالله خوشوقت سخن میگفتند.
اما از این طرف که ما محضر آیتالله خوشوقت بودیم، ایشان نسبت به رهبری فوقالعاده تکریم و تجلیل میکردند و نام ایشان را با احترام بسیار میبردند. ایشان همه را با نگاه ولایتمدارانه هدایت میکردند به اطاعت از رهبری. یک تعبیری از حضرت آیتالله خوشوقت دربارهی رهبر معظم انقلاب شنیدم که بسیار برایم جالب بود؛ فرمودند: «وقتی خداوند به ایشان این مقام را داد، تمام شرایط و لوازمش را هم به ایشان داد.» خیلی حرف بزرگی است. لذا میفرمودند: اطاعت از ایشان واجب است و تخلّف حرام. میگفتند: عبودیت سیاسی یعنی تابعیت از رهبری. ایشان مخالفین ولایتمداری را منحرفین سیاسی و جداشدگان از صراط مستقیم سیاسی میدانستند و میگفتند: اینها باید برگردند به این صراط مستقیم. به همگان میگفتند که سیاست عین دین و در متن دین است. انقلاب و ولایت در متن دین است و همه باید با ایمان و تقوای سیاسی با نگاه ولایتمداری این پرچم برافراشته شدهی انقلاب را حفظ کنند و از حریم ولایت دفاع کنند.
با شناختی که بنده از آیتالله خوشوقت دارم، تنها بخش کوچکی از شخصیت ایشان در دنیا مکشوف بود و بخش اعظم ابعاد وجودی ایشان حتی برای نزدیکانشان هم پنهان بود. بخش اعظم شخصیت آیتالله خوشوقت فرادنیایی بود و قسمت کوچکی از آن تجلی الهی دنیوی داشت. لذا سکوت و توجه عرشی ایشان بسیار زیاد بود. اگر کسی از ایشان سؤالی نمیپرسید، ایشان شاید روزها سکوت میکرد و این را از مرحوم علامه طباطبایی آموخته بود. میتوانم بگویم ایشان با مرگش به آن چیزی که میخواست، رسید؛ یعنی تجلی کامل ایشان و تنعّم کامل. درواقع مرحوم آقای خوشوقت در شرایط کنونی تازه متولد شدند و تازه به کمال رسیدند و زندگی واقعی خود را آغاز کردند.
ارسال نظر