نوستالژی شیرینی که تلخ شد
پارسینه: مجموعه کلاه قرمزی که چیزی نزدیک به یک دهه همراه روزهای بهاری و به مثابه عیدانهای برای مردم بوده، ظاهرا امسال هم از برنامههای نوروزی ۹۸ حذف شده است.
عروسک و برنامهی تلویزیونی «کلاه قرمزی» زمانی با هدف سرگرمی و برای گروه سنی کودک و نوجوان ساخته شد. سالهایی که برنامههای بسیاری با رویکرهایی آزمون و خطاگونه ساخته میشدند و شاید عمر برخی به بیش از یک ماه نمیرسید. در این شرایط، اما کلاه قرمزی موفق شد تا چیزی حدود سه دهه باقی بماند و رشد کند.
یکی از ویژگیهای برجستهی این برنامه از همان ابتدا توجه به مولفههای بسیاری، چون شرایط و وضعیت اجتماعی و فرهنگی جامعه و همچنین توجه به گروه مخاطب بود. چیزی که شاید در دههی شصت و هفتاد به ویژه در مورد تولیدات داخلی و بعضا کارهای خارجی که به عنوان برنامه کودک و نوجوان پخش میشد، کمتر مورد توجه قرار میگرفت.
کلاه قرمزی، اما از همان ابتدا ساده ساخته و روایت شد. ادعاهای بزرگی نداشت، اما توانست بزرگترها را همراه خود سازد. به موازات گذر زمان و همراه شدن کودکان دیروز کلاه قرمزی هم با آنان رشد کرد و بزرگ شد.
از جایی به بعد عروسک کلاه قرمزی دیگر یک عروسک نبود؛ عروسکی که روزگاری با ابتداییترین مواد و فناوری و اصول حرفه ای، ساخته شد، به چنان محبوبیتی رسید که فیلم هایش، به پرفروشترینها در تاریخ ایران بدل شدند.
در گذر از بیش از دو دهه از شروع فعالیت و خلق این برنامه و عروسک هایش، کلاه قرمزی امروز به یک نوستالژی قدرتمند بدل شده است. نوستالژیای که نه تنها یادآور روزهای آرام و کمتر پرتنش و عاری از مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است بلکه یادآور کودکی و جوانی دو نسل است؛ نسلهایی که شاید با کلاه قرمزی فرصت آن را دارند که آن ایام شیرین را به یاد بیاورند و بقول فرهاد مهراد «با اینها خستگی شان را در کنند».
کلاه قرمزی؛ شمع روشن نوستاژیها
برخی از منتقدان دلیل موفقیت، استمرار و تمایل به استمرار برنامهی کلاه قرمزی را زنده کردن و روشن داشتن نوستالژیهای کودکانه به ویژه برای کودکان دههی ۶۰ که امروز درصد عمدهی بزرگسالان جامعه را تشکیل میدهند میدانند.
این در حالی است که برخی دیگر از منتقدان این نکته را دلیل اصلی ندانسته و به درستی بر کافی نبودن این مساله برای استمرار یک برنامه اشاره داشته اند.
در توضیح این مساله باید گفت: توجه به مسائل روز در عرصههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، هنری یکی از مهمترین جذابیتهای کلاه قرمزی است. در تلاش برای به روزرسانی، این برنامه موفق شده است تا نظر مخاطبان را به خود جلب کند؛ نکتهای که البته ریشهی انتقادات و حواشیای که به ویژه از سال ۱۳۸۸ و آغاز پخش نوروزی و مناسبتی این برنامه گریبانگیرش شده است را نیز باید در آن دید.
این برنامه از همان ابتدا و از سال ۱۳۸۸ که به صورت برنامهای تلویزیونی پخش میشد، منتقدان زیادی را برانگیخت. از منتقدانی که نقدهای بسیار و بعضا نامرتبطی به جهت گیریهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی این برنامه داشتند تا منتقدانی که به لحاظ علمی و عدم بهره گیری از اصول روانشناختی و متخصصان این حوزه، این برنامه را به بدآموزی به لحاظ ویژگیهای دروغگویی و نافرمانی و کم هوشی برای کودکان و از طرفی رفتاهای خشن، عامرانه و نامناسب آقای مجری با کودکان، متهم میکردند؛ بر این انتقادات البته باید تحلیلهای متخصصانه را نیز افزود. مثلا در یک تحلیل جامعه شناختی با رویکرد فمینیسیتی این برنامه به دلیل حذف نقش والد مادر و به ویژه عدم حضور کارکترهای زنانه، به حذف زنان متهم شده است.
البته همهی این رویکردها، اظهارنظرها و بررسیهای کارشناسانه و غیرکارشناسانه نشان از توجه به این برنامه و اهمیت آن در دیدگاه اجتماعی و ذهنیت مردم و منتقدان دارد.
آنچه از دل برآید
اگرچه مخاطبان کلاه قرمزی در طی این سالها بزرگ شده اند، اما عوامل تولید و چهرههای موثر کلاه قرمزی در این سالها نه بزرگ که پیر شده اند؛ چهرههایی که شاید دلیل این نفوذ و به دل نشستن برنامه شان را باید در علاقه اولیه و عمری دید که برای آن گذاشته اند؛ گذر زمان و گرد پیری را به خوبی میتوان در چهره و ظاهر «ایرج طهماسب» به عنوان کارگردان یا همان آقای مجری معروف دید؛ کسی که نه تنها در جلوی دوربین که در پشت آن نیز همواره به گونهای انسان وار و زنده با این عروسک و این برنامه برخورد میکند.
مسالهای که البته در روح جمعی این برنامه و گروه تولید و تهیه آن همواره وجود داشته است و مصداق بارز آن همان «دنیا فنی زاده» عروسک گردان کلاه قرمزی بود که به رغم بیماری سرطان دست و دردهایش همچنان تا روزهای آخر اصرار و تاکید داشت که خودش باید این عروسک را بازی دهد؛ کسی که اگرچه برخی کارهایش در پشت صحنه مثلا نوازش کلاه قرمزی و حرف زدن با او، تعجب برخی را برمی انگیخت، اما هویتی که برای کلاه قرمزی ملحوظ میداشت را در کارش هم میشد حس کرد. عروسک گردانی که برخی او را مادر کلاه قرمزی میخواندند و اعتقاد داشت که کلاه قرمزی هم، چون بسیاری از کودکان دههی ۶۰ در طی این سالها رشد کرده و بزرگ شده است و این مساله در کیفیت تعامل اجتماعی و نوع ادبیاتش قابل مشاهده است؛ چنانچه مثلا کلامش بهبود یافته و دیگر مانند دههی هفتاد نامفهوم حرف نمیزند.
مجموع این مسائل فقط یک چیز را اثبات میکند و آن این است که این برنامه قبل از مخاطب، برای تولید کنندگانش محبوب و توام با اشتیاق و روح زندگی بود و، چون از دل برمی آید، لاجرم بر دل مینشیند.
تلخی غیبت یک برنامه شیرین
به رغم همهی این محبوبیت و توجه عمومی و تخصصی که نسبت به این برنامه و تمایل به تولید و پخش آن وجود دارد، چند سالی است که، اما و اگرهای ناخوشایندی گریبانگیر این برنامه شده است؛ اما و اگرهایی که گاه حاشیههایی را برای آن ایجاد کرده اند و گاه از حاشیههای که برای آن ایجاد شده است، نشات گرفته اند.
حاشیههایی که از همان ابتدا شکل گرفتند و اختلالات و توقفهای زیادی را شامل حال این برنامه کردند؛ به صورتی که یک سال پس از شروع برنامه (۱۳۸۸) و در سال ۱۳۸۹ این برنامه ساخته نشد. اتفاقی که در سالهای ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ هم تکرار شد و همراهی کلاه قرمزی با مردم در روزهای شیرین عید را تلخ ساخت.
سال ۹۶ و به دلیل آنچه عدم توافق تلویزیون وتیم سازندگان کلاه قرمزی اعلام شد، این برنامه تولید نشد و به صورت تکراری روی آنتن رفت. اتفاقی که در شروع سال جاری نیز تکرار شد و این تکرار رخدادها، تکرار برنامه را به همراه داشت.
امسال و در آستانهی نوروز ۹۸ نیز خبرهای رسیده حاکی از عدم حضور کلاه قرمزی بر سر سفرهی هفت سین است. اتفاقی که اگر رخ دهد سومین سال متوالیست که این برنامه مردمی را از مردم گرفته است.
ظاهرا قرار است در کنداکتور یا جدول پخش برنامههای شبکهی دو سیما برنامهای با عنوان «بالش ها» جایگزین کلاه قرمزی شود. برنامهای که توسط «داریوش فرضیایی» یا «عمو پورنگ» معروف ساخته شده و از شبکه نمایش خانگی خریداری شده است. برنامهای که نه با مضامین روز جامعه و نه دیگر برای کودکان دههی ۶۰ که برای کودکان دههی ۹۰ است. این یعنی باز هم غیبت تلخ کلاه قرمزی و به حاشیه رفتن این سی سال زمان از دست رفته.
ارسال نظر