خاکپور:در آسیا با دفاع به جایی نمیرسیم
پارسینه: سرمربی تیم ملی امید فوتبال ایران گفت: تا زمانی که وضعیت فوتبال ایران به این شکل است باشگاه استقلال و پرسپولیس به خاطر پتانسیل بالا و هواداران بی شمار خصوصی نمیشوند.
تیم ملی امید 40 سال است از راهیابی به المپیک بازمانده و ناکامترین تیم فوتبال ایران در 40 سال گذشته محسوب میشود. محمد خاکپور پس از ناکامی تیم ملی امید در مسابقات آسیایی اینچئون به عنوان جانشین نلو وینگادا انتخاب شد.
خاکپور در شرایطی هدایت این تیم را بر عهده گرفت که تنها 3 ماه تا شروع رقابتهای مقدماتی المپیک 2016 برزیل زمان باقی مانده و فرصت زیادی ندارد.
خاکپور در دوران بازیکنی سابقه حضور در تیمهای پاس تهران، پرسپولیس، بهمن، گیلنگ یونایتد، نیویورک رد بولز، وان اسپور و ... را دارد. خاکپور در تمامی ردههای ملی به میدان رفته و در رقابتهای جام ملتهای 1996 کاپیتان تیم ملی ایران بود او سابقه حضور در جام جهانی 1998 فرانسه را هم در کارنامه دارد. کارنامه خاکپور در دوران مربیگری به اندازه دوران بازیکنی پربار نیست. او در دوران مربیگری یک دوره در فولاد خوزستان دستیار محمد مایلیکهن بود و یک دوره کوتاه مدت هم در استیلآذین حضور داشت.
فعالیت مربیان جوان در فوتبال ایران طی سالهای اخیر بسیار مثبت بوده و نتایج خوبی حاصل شده است. خاکپور به عنوان مربیای جوان، با اخلاق، فنی و با دانش در فوتبال ایران شناخته میشود. با حضور خاکپور بسیاری از اهالی فوتبال با وجود مشکلات فراوان به شکسته شدن طلسم 40 ساله عدم حضور تیم امید ایران در المپیک امیدوار هستند.
وی در رابطه با وضعیت تیم ملی امید و شرایط فوتبال ایران صحبت کرد.
حضور خاکپور در تیم ملی امید با حمایتها و انتقاداتی همراه بود. چه شد که هدایت این تیم را قبول کردید؟
در ابتدا باید بگویم که از نقد شدن استقبال میکنم. اعتقاد دارم بهتر است به جای من از تیم و بازیکنان حمایت شود. وقتی این اتفاق بیفتد در اصل از مردم حمایت کردیم چرا که این تیم متعلق به من، فدراسیون، کمیته المپیک، وزارت ورزش، بازیکنان و هیچ کس دیگری نیست و تیم ملی امید فقط و فقط برای مردم است. نیازی به حمایت ندارم چرا که چسبیده فوتبال نیستم. من خود فوتبال هستم. زمانی که بازی میکردم و مورد حمایت مردم بودم کارنامهام را تثبیت کردم. خیلی از کسانی که کنار فوتبال حاضر میشوند میخواهند خودشان را به این رشته وصل کنند. بابت حمایتی که از من میکنید ممنونم اما به جای من از بازیکنان حمایت کنید.
وضعیت تیم امید را در کل چطور ارزیابی میکنید؟
10 روز در قطر کنار تیم امید بودم و بیشتر به ارزیابی مشغول بودم. شرایط تیم، کادر فنی، و بازیکنان ارزیابی میکردم. طی یک هفته گذشته که کنار تیم بودم وضعیت فرق میکرد و بر اساس مسئولیتم کار را دنبال میکردم. وقتی به تیم اضافه شدم 2 روز بود تمرینات آن در اردوی جدید دنبال می شد و در اصل فدراسیون این اردو را تدارک دیده بود. در کیش بازیکنان تلاش زیادی کردند و پس از بررسیهایی که انجام دادم با همکارانم به این نتیجه رسیدیم که این کل بضاعت تیم امید نیست.میخواهیم تمامی بازیکنان این رده سنی که در لیگ برتر و لیگ دسته اول حضور دارند را ارزیابی کنیم تا اگر فردی شایسته است به اردو دعوت شود.
ساعتها بررسی کردیم و دقایق بازی بازیکنان را که در این رده سنی هستند را به دست آوردیم. برخی بازیکنان هستند که حدود 700 -800 دقیقه در لیگ برتر بازی کردند اما به تیم امید دعوت نشدند. وقتی بازیکنی تا این اندازه در لیگ برتر بازی کرده است باید به تیم ملی دعوت شود تا شرایط او را ارزیابی کنیم. در دو اردوی 4 روزه بازیکنان لیگ برتر و لیگ دسته اول بررسی میشوند. در این دو اردو بیشتر برای آنها مسابقه فوتبال میگذاریم تا توانایی بازیکنان را ببینیم. با خیلی از مربیان لیگ یک که از آنها شناخت داریم، اطلاعات گرفتیم و بازیکنانی را بررسی کردیم تا با دعوت آنها به اردو شرایطشان را ارزیابی کنیم. در پایان این دو اردو و اردویی که در کیش داشتیم تیم نهایی را انتخاب میکنیم تا در اردوی عمان حاضر شویم و یک بازی دوستانه مقابل تیم امید این کشور انجام دهیم. پس از بازگشت از عمان به بازیکنان استراحت میدهیم و سپس عازم ترکیه میشویم که مرحله نهایی اردوی ما را تشکیل میدهد. آنجا با تیم زیر 22 سال دانمارک و دو تیم اروپایی دیگر بازی میکنیم.
حدود 40 سال است المپیک نرفتیم. شما برای ریشهیابی این مشکل تحقیق کردهاید؟
بزرگترین مشکل این تیم نداشتن هویت است. زمانی که در این رده سنی بازی میکردم این مهم را لمس کردم. جامعه، فوتبال دوستان، ورزشکاران، تیمها و ... به این تیم اهمیت زیادی نمیدهم و این تیم هیچ وقت هویت ملی نداشته است. زمان خود ما نگاه دست دومی به این تیم وجود داشت. تیم امید در 40 سال گذشته بیشترین ضرر را از این نگاه دیده است. باید به این تیم هویت ملی بدهیم. روز اول که با علی کفاشیان صحبت کردم به او پیشنهاد دادم به تیم ملی امید به چشم تیم بزرگسالان نگاه شود. یعنی بازیکنان به این نتیجه برسند که برای رسیدن به تیم بزرگسالان باید از این فیلتر عبور کنند و عدهای از این بازیکنان به تیم بزرگسالان راه یابند. اگر بازیکن بداند که تیم ملی امید چنین کیفیتی دارد واقعا تلاش بیشتری انجام خواهد داد.
همچنین باشگاهها هم نگاه متمرکزی روی تیم امید نداشتند. به طور مثال اگر اردویی گذاشته میشد آنها به بازیکنان میگفتند لازم نیست در تمرین شرکت کنند. بر عکس این نگاه در مورد تیم ملی بزرگسالان کاملا متفاوت است. به همین دلایلی که گفتم همیشه در آخرین لحظات برای تیم ملی امید تصمیم گرفتیم و نتوانستیم برنامهریزی خوبی برای آن داشته باشیم که در نهایت این مسئله منجر به نتایج بد تیم ملی امید شده است.
در کنار تمامی مشکلاتی که بیان کردید این روزها بحث اختلاف فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش هم مطرح است که این مشکل در مورد انتخاب زلاتکو کرانچار به طور علنی مشاهده شد. فکر نمیکنید این مسئله برای شما دردسرساز شود؟
به شخصه نگران این موضوع نیستم. نگاه مسئولان ما به این شکل نیست که به خاطر اختلافات خودشان بخواهند تیمی که متعلق به مردم است را دچار چالش کنند. نمیگویم وزارت ورزش و فدراسیون با هم مشکل دارند و اصلا به این مهم وارد نمیشوم چرا که این مسئله در حیطه وظایف من نیست. جا دارد از حبیب کاشانی تشکر کنم. او با نیتی به تیم امید وارد شد که فقط هدفش خوشحالی مردم بود. این تیم برای مردم است. باید همه شایستهها در آن حاضر شوند تا مردم خوشحال شوند. به طور مثال من مسئول در کشور تمام نیتم این است که مردم خوشحال شوند و اختلاف سلیقه را هیچوقت در خوشحالی مردم وارد نمیکنم. کاشانی با هدف خوشحالی مردم برای تامین منابع و نیازهای تیم ملی امید وارد کار شد. او با نیروهای انتظامی و نظام وظیفه برای حل مشکل خروجی صحبت میکند و برای فراهم کردن منابع مالی، لباس، اردو، زمین تمرین و ... از ارتباطاتش استفاده میکند. در حال حاضر چالشی بین فدراسیون و وزارت ورزش وجود ندارد و تمام تمرکزمان را روی استفاده از زمان باقیمانده برای رساندن تیم به هماهنگی گذاشتیم.
مدتی از فوتبال دور بودید. فکر نمیکنید برای حضور در تیم ملی امید ریسک بزرگی کردهاید؟ چرا که در صورت عدم کسب نتیجه انتقادات زیادی مطرح خواهد شد.
در ابتدای صحبتهایم گفتم چسبیده به فوتبال نیستم و اگر نتیجه نگیرم نگرانی بابت این که مشکلی برایم ایجاد شود ندارم. حرفهایی که میزنم باعث سوءتفاهم نشود. از 10 سالگی که وارد فوتبال شدم در تمام زمینهای فوتبالی که حاضر شدم و تمام اردوهایی که رفتم با سرمایهگذاری مردم بوده است و این حمایت باعث شد تا به اینجا برسم. آن پیرمرد و پیرزنی که پشت تلویزیون فوتبال ما را تماشا کردند روی من سرمایهگذاری داشتند. در تجارت میگویند سرمایهگذاری باید در جایی نتیجه بدهد. به همین خاطر سالیان سال به دنبال این هدف بودم و مدارج تحصیلی در رده مربیگری را طی کردم در خارج از کشور در این رده سنی کار کردم و آنچنان از فوتبال دور نبودم. به همین خاطر نمیتوان روی این کار نام ریسک گذاشت. وقتی شما میخواهی برای مردمی که روی تو سرمایهگذاری کردهاند کار کنی نمیتوانی اسم ریسک را روی آن بگذاری. همچنین انسان یا ریسک نمیکند یا باید ریسکی کند که ارزشش را داشته باشد و ریسک بزرگی باشد. اگر ریسکی هم کرده باشم برای هدف بزرگی است.
این صحبت بیشتر از سوی منتقدان مطرح میشود البته برخی حامیان میگویند نکند تلاشهای محمد خاکپور درون زمین و دوران بازیکنی به خاطر تیم امید دچار مشکل شود.
چنین نگاهی ندارم و این انتخاب را ریسک نمیدانم. انتقاد منطقی را به روی چشم میگذارم و قبول میکنم. به مشورت کردن اعتقاد دارم و از همه مشورت میگیرم. از پسر 11 ساله هم مشورت میگیرم. کسانی که انتقاد منصفانه میکنند نظرشان را روی چشمم میگذارم و دست کسانی که انتقاد غیرمنطقی میکنند هم میبوسم. چرا که آنها من را به فکر مجبور میکنند. اگر انتقاد نباشد به چالش کشیده نمی شوم. به همکاران هم گفتم دوست ندارم هر چیزی میگویم قبول کنند. کنار هم جمع شدیم تا با یکدیگر کمک کنیم. از آنها خواستهام در صورت اشتباه، نکته مدنظر خود را گوشزد کنند و پس از اینکه بحث کردیم یا من آنها را قانع میکنم یا آنها من را قانع خواهند کرد. انتقاد منطقی و غیرمنطقی را گوش میدهم انتقاد منطقی را به دیده جان میپذیرم و سعی میکنم خود را اصلاح کنم و با انتقاد غیرمنطقی در رابطه با خودم تفکر میکنم.
منظور شما از انتقاد غیرمنطقی چیست؟
به طور مثال این روزها موضوعی را میشنوم که میگویند این مربی بسیار محجوب است و به درد مربیگری نمیخورد. خوشاخلاقی و آرام بودن را ملاک مربیگری نمیدانم. این انتقاد غیرمنطقی است. رفتار و شخصیت هر فردی نمیتواند کار حرفهای او را از بین ببرد. یک روز افشین قطبی وارد فوتبال ایران شد. او عامیانهترین آداب اجتماعی را رعایت کرد. به کسی فحش نداد و بیاحترامی نکرد. به مربی حریف دست داد و احترام گذاشت و لقب امپراطور را به دست آورد. دلیل دادن این لقب این بود که دیگران این رفتار را رعایت نمیکردند. به همین خاطر یک رفتار اجتماعی ساده فردی را امپراطور میکند. پس این انتقاد ملاکی بر عملکرد افراد نیست. انتقاد باید در راستای کمک به تیم باشد. چیزی که در این سطح سنی نیاز است اخلاق است. در 10روزی که با تیم امید قطر بودم شاید 10 دقیقه با بازیکن صحبت کردم اما 10 روز رفتار کردم و حرفی که میخواستم با زبان بزنم با رفتار زدم.
قبول دارید این صحبت به خاطر رفتار بازیکنان فوتبال ایران مطرح میشود و به همین خاطر از فردی مثل امیر قلعهنویی به عنوان فردی که نوع برخورد با این رفتارها را بلد است و کار در فوتبال ایران را میشناسد یاد میشود.
شما این دیدگاه را قبول دارید.
این صحبتی است که در جامعه فوتبال مطرح میشود و شاید خود ما با آن مخالف باشیم.
کار من با تیم ملی امید در امور فنی است و با مسائل فنی سنجیده میشود نه اخلاق. اگر اخلاق بدی داشتم باید مورد انتقاد قرار میگرفتم اما متاسفانه به خاطر رفتار خوب یک پوئن منفی برای مربی در نظر میگیرند. در این رده سنی مربی باید رفتار خوبی داشته باشد.
قبول دارید نگاهی که به تیم ملی بزرگسالان میشود در مورد تیم ملی امید وجود ندارد؟ یا به طور مثال کیروش برای گرفتن امکانات برای تیم ملی بزرگسالان تلاش زیادی میکرد و به نوعی با فدراسیون میجنگید؟
اعتقاد دارم چه یک ساعت و چه صد ساعت در تیم ملی امید باشم باید به میزان حضورم تاثیرگذار باشم اگر یک ساعت در تیم بودم و پس از آن رفتم مشخص باشد که تاثیری گذاشتهام. اگر بخواهیم برای رسیدن به اهدافمان الگویی در نظر بگیریم که آنها در شان و منزلت ما نباشند کار خوبی انجام ندادیم. باید در همه زمینهها تعامل داشته باشیم به طور مثال در زمینه رابطه با باشگاهها کاری کردم که شاید کمتر در فوتبال ایران اتفاق افتاده باشد. بعد از یک هفته تمرینی که داشتیم به تمام مربیان نامه رسمی زدم و برای آنها توضیح دادم طی یک هفته گذشته چه کاری انجام دادیم. از آنها به خاطر در اختیار قرار دادن بازیکنشان در تیم ملی تشکر کردم و ضمن توضیح روند تمرین بازیکنان در تیم ملی خواهش کردم برای اینکه بازیکن مصدوم و تیمشان دچار مشکل نشود به آنها دو روز استراحت بدهند.
هرکس روشی دارد من نمیتوانم ادای کسی را دربیاورم با ادا درآوردن موفقیت حاصل نمی شود. من نمیتوانم کیروش باشم و کیروش هم نمیتواند رفتار من را داشته باشد. اگر بخواهم ادای کی روش را دربیاورم به هیچ جا نمیرسم.
محمد مایلیکهن در مصاحبه خود اعلام کرد تیم ملی امید بسیار بیتجربه است و بدون شک اکثر اهالی فوتبال با این مسئله موافق هستند چه راهحلی برای این موضوع دارید؟
در این 3ماه نمیتوانیم کار خاصی انجام دهیم. در مرحله اول میخواهیم بازیکنان شایسته را مورد ارزیابی قرار دهیم شاید خیلیها از چشم ما دور بمانند. باید بضاعتمان را در نظر بگیریم و با استفاده از همه توان در مرحله اول به میدان برویم و سپس خود را آماده مرحله دوم کنیم. اینکه این تیم نسبت به تیمهای ادوار قبل کمتجربه است، کاملا قابل قبول است اما به این خاطر نمیتوانیم عقب بنشینیم و در مسابقات شرکت نکنیم. شک نداریم تیم ما کمتجربه است اما ما تمام تلاش خود را میکنیم. یکی از مسائلی که باعث کمتجربه بودن بازیکنان شده تصمیم سازمان لیگ در مورد کم شدن سهمیه باشگاهها برای استفاده از بازیکنان بالای 27 سال است. عدهای از بازیکنان بالای 27 سال که بخش زیادی از تیمهای لیگ برتری را تشکیل میدادند نتوانستند تیمی پیدا کنند و باشگاهها به خاطر اینکه بازیکنان جوانتر را جایگزین کنند تعدادی بازیکن جوان لیگ دسته اولی را به لیگ برتر آوردند که باعث شده بازیکن جوانی که در لیگ دسته اول 90 دقیقه بازی میکرده در لیگ برتر نیمکتنشین شود. بازیکنان بالای 27 سالی که در لیگ برتر تیم پیدا نکردند به لیگ دسته اول رفتند و آن بازیکنان جوانی که باید در لیگ دسته اول 90 دقیقه بازی میکرد نیمکتنشین شده است. در هر دو حالت این تصمیم باعث شده بازیکن جوان ما از میدان دور شوند. به هر حال این مشکل وجود دارد و در مقطع فعلی نمیتوانیم کار خاصی انجام دهیم و فقط باید بازیکنان را به هماهنگی برسانیم.
چرا پس از حضور در تیم ملی امید تمامی اعضای کادر فنی قبلی را کنار گذاشتید؟
با تمام آنها قطع همکاری نکردم. به طور مثال با مسعود مقیم که مدتها در رده پایه فعالیت میکرد و در تیم ملی امید حضور داشت، ارتباط مستقیم دارم و از او اطلاعات میگیرم. مقیم بازیکنانی که میشناسد و میداند میتواند به تیم ما کمک کند، معرفی کند. برای تشکیل کادر فنی تیم ملی امید اهدافی مدنظرم بود. سعی کردم از افرادی استفاده کنم که شناخت زیادی از فوتبال روز دنیا دارند و از تجربه خوبی بهره میبرند تا بتوانیم تیم را برای موفقیت آماده کنیم.
فعالیت تیم ب به چه شکلی است. در شرایطی که باشگاهها بازیکنان خود را به تیم اصلی نمیدهند چطور میتوانید تیم ب تشکیل دهید؟
طی 8 روز آینده قرار است 70 بازیکن را بررسی کنیم. 25 بازیکن هم در اردوی کیش بودند و در کل چیزی حدود 90 بازیکن در این چرخه فعالیت دارند. حدود 25 نفر برای تیم اصلی ما انتخاب میشوند و از مجموع نفرات باقیمانده تیم ب را تشکیل میدهیم. 20 ماه تا المپیک زمان باقی مانده. امیدواریم از مرحله اول مقدماتی با موفقیت عبور کنیم. در طول این زمانی که بازی داریم ممکن است بازیکن آسیب ببیند یا مشکل خروج از کشور پیدا کنند. باید جایگزین مناسب را برای بازیکنان اصلی داشته باشیم. موضوع مهم دیگر این است که بازیکن تیم اصلی خیال نکند از حاشیه امنیت برخوردار است. تیم ب قرار نیست در تمام اردوها کنار تیم الف باشد ما چند ماه یک بار این نفرات را کنار یکدیگر جمع میکنیم تا آنها بتوانند توانایی خود را نشان دهند.
آیا تیم ب کادر فنی دیگری خواهد داشت؟
تلاش ما این است که یک کادر فنی برای تیم ب مشخص کنیم تا آنها فعالیتها را دنبال کنند.
تیم امید هم با مسئله بازیکنان سرباز مواجه شده. احمد عبداللهزاده از سفر به قطر باز ماند و حالا یکی از بازیکنان استقلال خوزستان هم مشکل کارت پایان خدمت پیدا کرده است. برای این موضوع چه راه حلی دارید؟
تلاش ما این است که از تمامی پتانسیل موجود در فوتبال ایران استفاده کنیم. برخی مسائل مربوط به مسائل نظام وظیفه است. ممکن است بازیکنی تخلف کرده و کارت معافیتش مشکل داشته باشد. در این موارد کاری از دست ما بر نمیآید. در مورد مسئله خروجی بازیکنان هم تمام تلاشمان را میکنیم تا هیچ بازیکنی مشکلی نداشته باشد.
نحوه تعامل با کمیته فنی به چه شکل است؟ شما قبل از این از کمیته فنی هم گلایه کرده بودید و از دست آنها ناراحت بودید.
در مورد گلهگیام مثالی می زنم.امروز برای اولین بار در خبرگزاری فارس حاضر شدم. اگر شما قبل از این به من میگفتید در جزیره کیش برای ما خبرهای اردو را ارسال کنید صحبتی غیرمنطقی بود چرا که هیچ شناختی از هم نداشتیم. وقتی یکدیگر را ندیدیم و هیچ برخوردی نداشتیم نمیتوانیم برای هم تعیین تکیلف کنیم. گلهگی من همین مسئله بود. وقتی با فدراسیون هیچ ارتباطی نداشتم چطور آنها میخواستند به کارم ادامه دهم. زمانی که با من صحبت شد و به طور رسمی در این رابطه مذاکره کردیم و در نهایت تصمیم به همکاری شد مسئولیت به من رسید. اکنون باید به کمیته فنی توضیح بدهم و بگویم چه کاری کردم. این اتفاق کاملا حرفهای است اما آن رفتار قبلی به هیچ وجه حرفهای نبود.
قبول دارید روند کاری کمیته فنی نامشخص است؟
یک جلسه با کمیته فنی داشتم و نمیدانم دیدگاه آنها به چه شکلی است. به همین خاطر نمیتوانم در مورد روند کاری آنها توضیح دهم.
قبول دارید کمیته فنی نیاز به حضور افراد جوان و آشناتر به مسائل فوتبال دارد؟
باید وظایف کمیته فنی مشخص باشد. کمیته فنی باید به جامعه فوتبال بگوید که چه اهدافی دارد که بتوان در مورد تصمیماتی که گرفته میشود صحبت کرد و نظر داد.
به نظر میرسد محمد خاکپور روی لیگ دسته اول نظر ویژهای دارد و آن را از نزدیک بررسی میکند؟
اعتقاد دارم لیگ یک به مراتب سختتر از لیگ برتر است. بازیکنی که در لیگ یک 90 دقیقه در شرایط سخت بازی میکند بیشتر در معرض آزمون و خطا است تا بازیکنی که زمان کمتری در لیگ برتر بازی میکند و در یک شرایط راحتتر به میدان میرود. نگاهم به بازیکن لیگ یک متفاوت است چرا که احساس میکنم آنها آبدیدهتر از نفرات لیگ برتری هستند که زمان کمتری در میدان قرار میگیرند.
آیا برای رصد این بازیکنان تیم خاصی دارید؟
خیلی از مربیان لیگ برتری دوستان من هستند و از نفراتی که شناخت خوبی دارم و میدانم جوانان برایشان اهمیت دارند خواستم به ما کمک کنند حتی به آنها گفتیم در چه پستهایی بیشتر نیاز به بازیکن دارند. باید یک تیم مشاوره تشکیل دهیم تا این مسائل را دنبال کنند. اعتقاد به تقسیم کارها دارم چرا که به تنهایی نمیتوانم همه کارها را انجام دهم.
قبول دارید استعدادهای فوتبال کم شدند و سقف آرزوی بازیکنان کوتاه شده است؟
این مسئله به خاطر این است که شایستهسالاری تا حدودی از بین رفته است. اگر کسی به هدفی آسان برسد به راحتی آن را از دست میدهد اما وقتی برای رسیدن به هدفی زحمت بکشید و تلاش کنید آن را به راحتی از دست نمیدهید. افرادی که در فوتبال ما ستاره شدند با پشت سر گذاشتن سختیهای فراوان به این جایگاه رسیدهاند. اکنون این حلقه مفقوده فوتبال ماست. در بحث آموزش هم ضعیف هستیم.
خیلیها این موضوع را به پول زیاد ربط میدهند.
پول زیاد ایرادی ندارد در فوتبال دنیا پول بیشتری نسبت به ایران خرج میشود اما هزینه نامناسب پول مشکلساز میشود. وقتی به بازیکنی فراتر از توان او پول دهند مشکل به وجود میآید وقتی بدون شایستگی پول زیادی ارائه میشود نه پول درست خرج میشود و نه به فوتبال کمک میشود. همین مسئله باعث میشود فوتبال ما افت کند.
خود شما برای رسیدن به پیراهن تیم ملی و پرسپولیس چقدر زحمت کشیدید و چطور برای حفظ آن تلاش میکردید؟
با افتخار میگویم بچه محله نازیآباد هستم. حدود 13-14 سال سن داشتم. در این سن ساعت 4 و 30 دقیقه صبح بیدار میشدم و تا جاده صالحآباد بهشتزهرا میدویدم. سپس به منزل باز میگشتم و با توجه به اینکه حمام نداشتیم سرم را زیر شیر میشستم. سپس به مدرسه میرفتم و با توجه به اینکه با مستخدم مدرسه آشنا بودم زنگ آخر از مدرسه فرار میکردم و پس از 4 کورس ماشین سوار شدن به باشگاه شاهین برای بازی فوتبال میرفتم. زمانی که میدویدم به این فکر میکردم که همپستیهای من خواب هستند پس من از همه آنها بیشتر تمرین میکردم و شرایط بهتری دارم. خوشبختانه آن زمان مربیان ما روی بحث شایستهسالاری تاکید میکردند و اگر کسی خوب نبود جایی برایش در تیم وجود نداشت. وقتی یک بچه ساعت 4 صبح در اتوبان میدود و آن وقت به پیراهنی دست پیدا میکند دیگر آن را به راحتی از دست نمی داد. من آن زمان در باشگاههای تهران بازی میکردم و عضو جوانان شاهین بودم. آن موقع تیم امیدی وجود نداشت. کاپیتان تیم جوانان بودم و با تیم بزرگسالان هم تمرین میکردم. به مدت 3 سال روی نیمکت مینشستم و فقط تمرین میکردم. خدا نصرالله عبدالهی را حفظ کند. با شاهین برای یک بازی دوستانه به اراک رفتیم. حین بازی او به من اعلام کرد برای گرم کردن از روی نیمکت بلند شوم. 90 دقیقه بدنم را گرم کردم و سپس درون زمین رفتم. وقتی داور اجازه بازی به من داد تا بخواهم به پستم در دفاع راست برسم سوت پایان بازی زده شد و حتی زمین را به صورت کامل ندیدم. خیلی از دوستانم میگفتند دیوانه هستم چرا که تیمهای زیادی من را میخواستند اما میخواستم در شاهین بمانم و خودم را نشان دهم. برای به دست آوردن این کار 3 سال صبر کردم. پس از بازی که در اراک بود و یک دقیقه به میدان رفتم فکر کنم خود عبدالهی هم احساس بدی از آن اتفاق به دست آورد. به همین خاطر در دیدار بعدی که در مقابل راهآهن در ورزشگاه امجدیه بازی داشتیم در 15 دقیقه پایانی به جای محمد شکورزاده وارد میدان شدم. بعد از آن 15 دقیقه به بازیکن ثابت تبدیل شدم و در تمام بازیها در 90 دقیقه به میدان میرفتم. در همان سال به تیم ملی دعوت شدم. شما دیگر چنین رفتاری را از بازیکنان نمیبینید. بازیکن وقتی به راحتی پیراهنی را به دست میآورد به راحتی هم آن را عوض میکند و اصلا برای پیراهن ارزش قائل نمیشوند. اکنون میبینیم بازیکن خیلی راحت میگوید برای تیم ملی بازی نمیکنم. در هیچ جای دنیا این رفتار پسندیده نیست. وقتی این رفتار برای تیم ملی انجام میشود در باشگاه به فاجعهای تبدیل میشود. بازیکن وقتی در مسابقات است با تیم دیگری مذاکره میکند که اصلا حرفهای نیست. در فوتبال دنیا بازیکنان بزرگ که قراردادهای چند میلیون دلاری میبندند با تمام وجود برای تیمی که تحت قراردادش هستند، بازی میکنند.
مطمئنا شما از دیدن این رفتارها خیلی بیشتر ناراحت میشوید؟
چیزی که من را خیلی ناراحت میکند این است که کسی از فوتبال لذت نمیبرد، نه بازیگر، نه تماشاچی و نه مدیران از فوتبال لذت نمیبرند. فوتبال برای لذت بردن تدارک دیده شده است. در اروپا خانوادهها با یکدیگر برای لذت بردن و تفریح کردن به ورزشگاه میآیند اما در ایران هر کسی از ورزشگاه بیرون میآید عصبانی است و این ناراحتی را هم به خانه منتقل میکند. این مسائل من را هم خیلی ناراحت میکند.
برخی از هواداران خارجی با گرفتن وامهای 7 ساله برای دیدن جام جهانی به کشور دیگری سفر میکنند و از این کار لذت فراوانی هم میبرند.
مدرک مربیگریام را در آمریکا گرفتم که هر کسی نمیتواند آن را به راحتی بگیرد. باید هر 4 سال این مدرک را تمدید کنیم و هر سال در سمیناری آموزشی شرکت میکنیم. 7 ماه پیش که در این سمینار بودم راجع به شخصیت صحبت میکردم. آنها میگفتند فوتبال مثل سینماست. شما برای دیدن فیلمی هزینه میکنید که نقشها در آن به خوبی ایفا شود. یک نفر آرتیست میشود و سایرین با قرار گرفتن در نقشهای مختلف مکمل میشوند. برای خوب شدن آن نقش اصلی سایرین باید نقش خود را بفهمند، قبول کنند و به خوبی اجرا کنند. آنها این موضوع را به فوتبال میآورند. چمن فوتبال را به پرده سینما تشبیه میکنند. بازیکنان بازیگر هستند و این هنر مربی است که نقش هر بازیکن را به او تفهیم کند. بازیکن باید نقش خود را بپذیرد و به آن احترام بگذارد. در بارسلونا آرتیست فیلم مسی است و هر کسی نمیخواهد آرتیست باشد. سایرین نقش خود را میپذیرند و میدانند آرتیست چه کاری میکند. مردم هم از این فوتبال لذت میبرند. در فوتبال ایران فاقد نقش هستیم و همه میخواهند آرتیست و نفر اول باشند. اگر هر کسی نقش خود را خوب ایفا کند میتوانیم از فوتبال لذت ببریم.
زمانی که کیروش قراردادش را تمدید کرد اعلام شد او روی تیم امید نظر دارد با حضور محمد مایلیکهن در تیم امید و با توجه به اختلافات او با کارلوس کیروش به نظر می رسد بین تیم ملی بزرگسالان و امید شکافی به وجود آمده است. ویکی از دلایل عدم بازی دوستانه تیم بزرگسالان که قرار بود قبل از سفر به استرالیا انجام شود همین مسئله است.
در مورد مایلیکهن باید بگویم او فردی بسیار توانمند در فوتبال است. به شخصه از مایلیکهن خواهش کردم به تیم ملی امید بیاید از حبیب کاشانی خواستم با هم به منزل مایلیکهن برویم و از او بخواهیم به تیم ملی امید بیاید. دو فرزند پسر دارم و به آنها گفتم که نباید همه چیز را خودشان تجربه کنند. بلکه میتواند از کسی که چیزی را تجربه کردند بپرسند و آن اشتباه را تکرار نکنند. خودم هم این کار را انجام میدهم. مایلیکهن در فوتبال تجربه بسیار زیادی دارد. او سرمربی تیم ملی بزرگسالان، تیم ملی امید و باشگاههای مختلف بوده است. مایلی کهن دید بسیار خوبی دارد. او بازیکنان جوان را به خوبی پیدا میکند و وقتی کنار زمین میایستد خیلی سریع به توان فنی آنها پی میبرد. یکی از دلایل اصلی برای انتخاب مایلیکهن همین بود. خیلیها به من بابت اینکه تجربه سرمربیگری زیادی نداشتم انتقاد میکنند. کما اینکه کلینزمن هم وقتی سرمربی تیم ملی آلمان شد تجربه زیادی نداشت. اما او افراد باتجربه را کنار خودش گذاشت وقتی کار گروهی است حضور من و شما به تنهایی مهم نیست. هر کدام ما یک توانایی داریم که در کنار هم میتواند به یک توانایی بزرگ برسد.
در مورد اختلافی که شما میگویید باید بگویم چنین مسئلهای نیست. علی کفاشیان با ما تماس گرفت و اعلام کرد فلسطین نمیتواند برای بازی دوستانه به ایران بیاید و شما با تیم ملی بازی کنید. از این موضوع استقبال کردیم. ابتدا مایلیکهن و سپس من گفتیم که هدف ما موفقیت تیم ملی است. هدف حمید علیدوستی در تیم نوجوانان، پیروانی در تیم جوانان، ما در تیم امید و کارلوس کیروش در تیم بزرگسالان برافرازی پرچم ایران است. تیم بزرگسالان در حال اعزام به جام ملتهای آسیا است و اگر ما بتوانیم کمکی انجام دهیم حتما این کار رامیکنیم اگر قرار به انجام بازی بود میخواستم از کیروش بپرسم ما به چه شکلی بازی کنیم که تیم او به محکم بخورد. مثلا شبیه به قطر بازی کنیم یا امارات. اگر آنها دفاعی هستند ما دفاع کنیم و اگر آنها ضدحمله میزنند ما تیم را برمبنای ضدحمله ارنج کنیم. این مسائل نشان میدهد هیچ اختلافی وجود ندارد. در مورد موضوع نظارت هم باید بگویم در ابتدای صحبتم گفتم هر کسی بتواند به ما کمک کند با آغوش باز کمکش را میپذیریم.اگر شما پیشنهادی بدهید آن را چشم بسته قبول نمیکنم. ابتدا بررسی میکنم و سپس شرایط آن را در نظر میگیرم.
یکی دو ماه پیش خبری در مورد اینکه علیرضا جهانبخش و سردار آزمون به تیم ملی امید داده نمیشوند، مطرح شد. آیا برای استفاده از این دو بازیکن مشکلی وجود دارد؟
از تمام توانایی بازیکنان ایران برای مسابقات پیش رو استفاده میکنیم. علیرضا جهانبخش و سردار آزمون هم بازیکنانی هستند که میتوانند به ما کمک کنند. اکنون اولویت با تیم ملی بزرگسالان است اما بعد از جام ملتها تا پایان مرحله اول مقدماتی انتخابی المپیک فکر نمیکنم تیم ملی برنامه خاصی داشته باشد. وقتی آنها برنامه خاصی ندارند اولویت تیم ملی امید میشود و ما از آنها استفاده خواهیم کرد.
مثل اینکه فیلم چند بازیکن دو رگه برای بررسی عملکرد آنها در اختیارتان قرار گرفته است؟
چند بازیکن دو رگه که در کشورهای مختلف مثل سوئد، فنلاند و ... فعالیت میکنند با ما تماس گرفتند و اعلام آمادگی کردند چون قصد دارم همه پتانسیل فوتبال ایران را در نظر بگیرم عملکرد آنها هم دیده میشود اما نظرم این است اگر قرار است بازیکنی از خارج کشور انتخاب شود باید یک سر و گردن از بازیکنان داخلی بالاتر باشد. اگر این نفرات همسطح بازیکنان داخلی باشد اولویت با داخلیهاست.
آیا قصد کمک گرفتن از بازیکنان بزرگسال دارید؟
فعلا چنین برنامهای نداریم. اعتقاد دارم اگر ما یک تیم 80 درصدی هماهنگ داشته باشیم بهتر از یک تیم صد در صدی ناهماهنگ است. بدین ترتیب فعلا قصد استفاده از بازیکن کمکی را ندارم ومیخواهیم با بازیکنان حاضر در اردو به میدان برویم.
وضعیت تونچی و مارتین برای حضور در کادر فنی تیم ملی امید به کجا انجامید؟
هفته قبل با این دو نفر در تهران جلسهای داشتم. نقطه نظرات آنها را شنیدم و کارنامه این نفرات بررسی شد. آنها مربیان قابلی هستند اما در مقطع فعلی قبل از مرحله اول مقدماتی انتخابی المپیک نمیتوانند کمک خاصی به ما کنند. ما زمانی برای بدنسازی نداریم. از هادی طباطبایی میخواهم در کادر فنی استفاده کنم. او هفته قبل به اردوی کیش تمرین با دروازهبانان را انجام داد. قرار است یک مربی دروازهبانان به کادر اضافه کنیم و از هادی طباطبایی در محلی که به او نیاز داریم استفاده کنیم.
به این ترتیب مربی دروازهبانان ایرانی خواهد بود؟
سعی میکنیم مربی ایرانی باشد.
متاسفانه برخی توقعات را بالا میبرند و گروه ایران را (افغانستان، فلسطین، نپال وعربستان) ساده اعلام میکنند. آیا شما هم چنین اعتقادی دارید؟
فکر نمیکنم این تفکر درست باشد. عربستان همیشه در تیمهای پایه سرمایهگذاری میکنند و تیمهای قوی دارد. 3 تیم دیگر ناشناخته هستند. قصد بیاحترامی ندارم اما روی شرایط سنی افغانستان نمیتوان حساب کرد. آنها مطمئنا از لحاظ بدنی آماده هستند و میتواند مقابل ما خوب دفاع کند. نپال در رده پایه خیلی قوی کار کرده است. ژاپنیها برای مربیان خود هزینه میکنند و وقتی مربیان جوان آنها مدرک لاینسنس خود را دریافت میکنند به این کشورها میفرستند تا با فعالیت در آنجا کسب تجربه کرده و به کشور خود بازگردند. تیمهای پایه نپال قوی هستند. از طرف دیگر ما هم شرایط آرمانی را نداریم و تیممان فرصت کافی برای انجام تمرینات را نداشتند. گروه آسانی نداریم و نباید فکر کنیم که میتوانیم به هر تیم 4-5 گل بزنیم و مردم باید با واقعیات آشنا شوند.
همین دست کم گرفتن حریفان در بازیهای آسیایی تیم را دچار مشکل کرد؟
هیچ تیمی را نباید دست کم گرفت. در سفر به کیش با تیم منتخب این شهر بازی کردیم. اسم تیم ملی امیدی که روی ما بود، باعث شد انگیزه آنها دوچندان شود و سرشان را مقابل توپ میگذاشتند هر چقدر هم بگوییم تمرینات بیشتری داشتیم اما انگیزهای که آنها مقابل ما داشتند در بازیکنان تیم ما نبود وهمین کار را سخت میکرد. در پایان بازی وقتی با بازیکنان آنها دست میدادم انگیزه و خستگی و تلاش فراوان را در چهره تک تک آنها میشد مشاهده کرد که چقدر در این بازی زحمت کشیدند.
اعلام کردید مشورت پذیر هستید آیا با نلو وینگادا هم برای شناخت بیشتر از شرایط این تیم صحبت کردید؟
با او تماسی نداشتم فکر میکنم او اطلاعات کافی و لازمی از این تیم نداشته است. چرا که اگر این اطلاعات کافی بود تیم ملی امید با آن شرایط در مسابقات مواجه نمیشد اما با دستیاران وینگادا که سالیان سال در فوتبال پایه کار کردند در تماسم و از آنها اطلاعات گرفتم.
جام ملتهای آسیا نزدیک است. حریفان ما خیلی کار کردند و دو شب قبل قطر مقابل استونی 3 گل به ثمر رساند. شما شرایط را چطور ارزیابی میکنید؟
در حقیقت باید بگویم مدتها بود وضعیت تیم ملی را دنبال نمیکردم و نمیتوانم جواب کاملی بدهم اما تیمهای حاضر در جام ملتها با برنامه میآیند. این مسابقات فقط برای ما مهم نیست. حضور در جام ملتها برای همه مهم است. تیمها تا دندان مسلح و با تدارک خوب به میدان میآیند. کار آسانی در پیش نداریم و تیم ملی شرایط بسیار سختی دارد. فدراسیون آنطور که باید بازیهای تدارکاتی خوبی برای تیم ملی در نظر نگرفت. شرایط سنی تیم ما هم بالاست و نسبت به تیمهای دیگر میانگین بالاتری داریم و این نشان میدهد کار سخت است.
نظرتان در مورد حریفان ایران برای کسب عنوان قهرمانی چیست؟
استرالیا به خاطر میزبان بودن و بازیکنان خوبی که دارد یکی از مدعیان است. تیمهایی مثل ژاپن و کره جنوبی همیشه خوب هستند. شرایط خیلی سختی داریم و اصلا نمیتوانیم کار را راحت بدانیم.
در جام جهانی با روش دفاعی در میدان حاضر شدیم. شرایط کار در آسیا را چطور میبینید؟
فکر میکنم در جام جهانی فقط یک پلن داشتیم که آن هم دفاع کردن بود و روی آن به بهترین شکل کار کردیم و نتیجه هم گرفتیم اما جایی که باید برنده بازی میشدیم پلن پیروزی نداشتیم. مقابل بوسنی برای برد به میدان رفتیم ولی راحت گل خوردیم. امروز در جام ملتها به عنوان مدعی شرکت میکنیم و با دفاع به جایی نمیرسیم. ایران در آسیا همیشه مدعی است امیدوارم در این بازیها پلن اصلی(حمله) را داشته باشیم.
شما چند سالی در پرسپولیس بازی کردید. این تیم روزهای بسیار سختی را پشت سر میگذارد. فکر میکنید چرا پرسپولیس به این مشکلات دچار شد؟
بزرگترین مسئله باشگاه پرسپولیس مسئله مدیریتی است. اعتقاد دارم در جایی که ثبات نیست نتیجه که به دست نمیآید هیچ بلکه خرابی هم به بار خواهد آمد. در چند سال گذشته پرسپولیس هیچ وقت نه در بخش مدیریتی، فنی و بازیکنی ثبات نداشته است. پرسپولیس در5 سال گذشته بالای 10 کاپیتان عوض کرده است. بازیکنی با یک بازی کاپیتان شده است. در گذشته کسی اگر کاپیتانی پرسپولیس را میخواست باید 8-9 سال در این تیم بازی میکرد. این نشان میدهد ثبات در این تیم وجود ندارد. امروز برنامهریز ی در تیم انجام میشود و 2 ماه بعد فرد دیگری انتخاب میشود و میخواهد برنامهریزی جدیدی انجام دهد. وقتی ثبات نیست بازیکن به خودش اجازه میدهد هر حرفی بزند در این شرایط مشکلات زیادی به وجود میآید.
یعنی آن زمان که علی پروین میگوید رختکن پرسپولیس صندوق عقب ماشینش بوده، ثبات بیشتر بوده؟
قطعا آن زمان ثبات بیشتر بود چرا که همه میدانستند یک نفر تصمیمگیرنده است. در مورد تصمیم درست یا غلط بحثی نیست اما اینکه یک نفر تصمیمگیرنده بود بسیار خوب بود. امروز با افراد متعددی طرف هستیم این باعث به وجود آمدن چندگانگی در تیم میشود. هر کسی با یک نفر است و این مشکلات زیادی ایجاد میکند. مطمئنا این وضعیت نمیتواند نویدبخش شرایط خوبی باشد. اکنون تیم از طرف هوادار تحت فشار و از طرف بازیکن در مضیقه است. درخشان از مربیان خوب ایران است اما او نتوانست تیم را آنطور که باید مدیریت کند.
اکنون بحث واگذاری پرسپولیس و استقلال به بخش خصوصی خیلی جدی مطرح شده است آیا این راه حل خروج این باشگاه از مشکلات است؟
به شخصه اعتقاد دارم تا زمانی که وضعیت فوتبال ایران به این شکل است باشگاه استقلال و پرسپولیس خصوصی نخواهند شد. این دو تیم پتانسیل و هواداران بسیار زیادی دارد و همین مسئله باعث میشود که آنها به بخش خصوصی واگذار نشوند.
ارسال نظر