تهديد امنيت جهان با رويكرد بوشي اوباما - نتانیاهو
پارسینه: باراك اوباما زمان كوتاهي پيش از حمله دوم هوايي اسراييل به خاك سوريه به صراحت اعلام كرد كه «اسراييل اين حق را داشت كه از خود دفاع كند» اين گفته معطوف به حمله اول به مركز «جمرايا» بود كه مشروعيت حمله بعدي را نيز به تل آويو داد.
آمریکا نگاه نو: باراك اوباما زمان كوتاهي پيش از حمله دوم هوايي اسراييل به خاك سوريه به صراحت اعلام كرد كه «اسراييل اين حق را داشت كه از خود دفاع كند» اين گفته معطوف به حمله اول به مركز «جمرايا» بود كه مشروعيت حمله بعدي را نيز به تل آويو داد. جداي از اينكه معناي از «دفاع از خود» چيست و چه كسي اين دو كلمه را تعريف و تفسير مي كند، صرف اين حركت نشانگر دو مسئله است. ابتدا اينكه بر خلاف نظر برخي از صاحب نظران اقدام انجام شده كاملا هماهنگ با واشنگتن صورت گرفته است. مسئله دوم نيز به مشروعيت بخشي از سوي آمريكا باز مي گردد. آمريكا با توجه به قدرتي كه در اختيار دارد و همچنين با استفاده از اقناع رسانه اي به مشروعيت بخشي اين حركت از ديدگاه غربي پرداخته و اسراييل را محق براي دفاع از خود مي داند.
بازگشت به دوران بوش
نوع حركت اسراييل در روزهاي جمعه و يكشنبه به دفاع پيشدستانه و اقدام پيشگيرانه معطوف است كه بيش از همه از دروان يكجانبه گرايي جورج بوش، رئيس جمهور سابق آمريكا به كار گرفته شده است. يكي از مهمترين انتقادات باراك اوباما از دوران رياست جمهوري دوران بوش به همين اقدام يكجانبه گرايي باز مي گردد كه اعتماد جمعي را در داخل و بيرون مرزهاي آمريكا از اين كشور گرفته بود. بر اين اساس تيم اوباما از ابتدا درصدد بود تا با كنار گذاشتن اقدام پيشدستانه و رويكرد يكجانبه گرايانه، اعتماد از دست رفته و مورد نياز را به كاخ سفيد بازگرداند كه به نظر مي آيد در اين مسير نتوانسته موفق عمل كند. نشانه هايي واضح آن نيز در حمله هوايي اسراييل به سوريه و اجازه آن از سوي آمريكا نمايان است.
شبيه سازي شيمياي حمله به عراق
نماد بارز اقدام يكجانبه گرايي آمريكا در دوران بوش را مي توان به رفتارهاي پس از 11 سپتامبر آدرس داد. يعني زماني كه بوش هفتم اكتبر 2001 فرمان حمله بعه افغانستان را داد و دو سال بعد در 19 مارس 2003 راهي جنگ با عراق شد. اقدام پيشدستانه كنوني اسراييل عليه سوريه و حزب الله بيش از همه به حمله آمريكا و محتدان، عليه عراق شباهت دارد. حمله به افغانستان بهانه 11 سپتامبر، ساقط كردن حكومت طالبان، مبارزه با تروريسم، قتل بن لادن و ... را به همراه داشت. اما آنچه كه در عراق پيش آمد كاملا متفاوت بود. زيرا دولت بوش با دست كاري قوائد حقوقي برآمده از نظام وستفالي و رو كردن قائده اي جديد به نام حمله پيش دستانه، وجود سلاح هاي كشتار جمعه و شيميايي را در عراق مطرح و سپس به همراه متحدانش به اين كشور حمله كرد. با توجه به اينكه صدام در دوران جنگ عليه ايران از سلاح هاي شيميايي در برابر نيروهاي كشورمان و همچنين كردهاي خودي در حلبچه استفاده كرده بود، اقناع افكار عمومي براي اينكه عراق داراي سلاح هاي كشتار جمعي است و احتمال استفاده از آن نيز وجود دارد، كار دشواري نبود.
خط قرمزي براي جابجايي قدرت
اين رويكرد را مقايسه كنيم با «خط قرمز»ي كه آمريكا در سوريه براي خود ترسيم كرده است؛ اسراييل نيز اگر چه به مراكز نگهداري سلاح هاي شيميايي حمله نكرده اما خط قرمزي را تعريف كرده كه همراستاي رويكرد آمريكا است. تاكيد اسراييل بر اين است كه اگر زمينه هايي ايجاد شود تا سلاح هاي شيميايي يا ديگر سلاح هاي سوري به حزب الله منتقل شود كه توان «تغيير بازي» (game - changing) را داشته باشد، براي خود اين حق را قائل مي شود كه به خاك سوريه حمله كند. عمده رسانه هاي غربي نيز به اين مسئله تاكيد كرده اند كه اسراييل با اف 16 ها (ي ساخت آمريكا) به خاك سوريه حمله كرده و مراكزي را هدف گرفته كه سلاح ها و موشك هاي فاتح 110 (ساخت ايران) در آن وجود داشت. نظر تل آويو اين است كه قرار بود اين دست از سلاح ها كه مي توانند معادلات آن بخش از منطقه پر چالش خاورميانه را به نفع حزب الله و مقاومت تغيير دهند، به جنوب لبنان ارسال شده و در اختيار حزب الله قرار بگيرند.
جداي از اينكه اين مسئله درست است يا خير و همچنين اينكه سوريه و مقاومت نسبت به اين اقدام اسراييل چه جوابي خواهند داد، مي توان چنين برداشتي كرد كه موشك هاي فاتح 110 ايراني به راحتي مي تواند صورتبندي قدرت بين خط مقدم مقاومت (حزب الله، حماس و ...) و اسراييل را تغيير دهد و گنبد آهنين اسراييل با ارسال تنها يك گونه موشك ناكارآمد مي شود. اما مسئله مهم ديگر در اين زمينه آن است كه اسراييل دست به اقدام پيش دستانه زده و آمريكا نيز از رويكرد يكجانبه گرايانه حمايت كرده است. حال اگر اين مسئله در كل جهان رويه شود آيا مي توان نظمي بر نظام بين الملل قائل بود؟ آيا هر وقت هر كشوري كه احساس كند خطري آن را تهديد كند، مي تواند سلاح بردارد و به كشور ديگري حمله كند؟ در عصر جديد تهديدها بسيار زياد و پيچيده شده اند، بنابراين آيا اين رويكرد مناسبي است كه كشورهاي مختلف براي پيشگيري از تهديدهاي گوناگون مدام دست به اسلحه ببرند و جنگي جديد آغاز كنند؟ طي سال هاي اخير اين اميد وجود داشت كه رويكرد يكجانبه گرايانه آمريكا كه از زمان بوش پسر استارت خورده بود، در دوران باراك اوباما برچيده شود اما اقدام اسراييل و مشروعيتبخشي آمريكا حكايت از چيز ديگري دارد. رويه اي كه مي تواند امنيت نظام بين الملل و جهان را با تهديدات بيشتري مواجه كند.
بازگشت به دوران بوش
نوع حركت اسراييل در روزهاي جمعه و يكشنبه به دفاع پيشدستانه و اقدام پيشگيرانه معطوف است كه بيش از همه از دروان يكجانبه گرايي جورج بوش، رئيس جمهور سابق آمريكا به كار گرفته شده است. يكي از مهمترين انتقادات باراك اوباما از دوران رياست جمهوري دوران بوش به همين اقدام يكجانبه گرايي باز مي گردد كه اعتماد جمعي را در داخل و بيرون مرزهاي آمريكا از اين كشور گرفته بود. بر اين اساس تيم اوباما از ابتدا درصدد بود تا با كنار گذاشتن اقدام پيشدستانه و رويكرد يكجانبه گرايانه، اعتماد از دست رفته و مورد نياز را به كاخ سفيد بازگرداند كه به نظر مي آيد در اين مسير نتوانسته موفق عمل كند. نشانه هايي واضح آن نيز در حمله هوايي اسراييل به سوريه و اجازه آن از سوي آمريكا نمايان است.
شبيه سازي شيمياي حمله به عراق
نماد بارز اقدام يكجانبه گرايي آمريكا در دوران بوش را مي توان به رفتارهاي پس از 11 سپتامبر آدرس داد. يعني زماني كه بوش هفتم اكتبر 2001 فرمان حمله بعه افغانستان را داد و دو سال بعد در 19 مارس 2003 راهي جنگ با عراق شد. اقدام پيشدستانه كنوني اسراييل عليه سوريه و حزب الله بيش از همه به حمله آمريكا و محتدان، عليه عراق شباهت دارد. حمله به افغانستان بهانه 11 سپتامبر، ساقط كردن حكومت طالبان، مبارزه با تروريسم، قتل بن لادن و ... را به همراه داشت. اما آنچه كه در عراق پيش آمد كاملا متفاوت بود. زيرا دولت بوش با دست كاري قوائد حقوقي برآمده از نظام وستفالي و رو كردن قائده اي جديد به نام حمله پيش دستانه، وجود سلاح هاي كشتار جمعه و شيميايي را در عراق مطرح و سپس به همراه متحدانش به اين كشور حمله كرد. با توجه به اينكه صدام در دوران جنگ عليه ايران از سلاح هاي شيميايي در برابر نيروهاي كشورمان و همچنين كردهاي خودي در حلبچه استفاده كرده بود، اقناع افكار عمومي براي اينكه عراق داراي سلاح هاي كشتار جمعي است و احتمال استفاده از آن نيز وجود دارد، كار دشواري نبود.
خط قرمزي براي جابجايي قدرت
اين رويكرد را مقايسه كنيم با «خط قرمز»ي كه آمريكا در سوريه براي خود ترسيم كرده است؛ اسراييل نيز اگر چه به مراكز نگهداري سلاح هاي شيميايي حمله نكرده اما خط قرمزي را تعريف كرده كه همراستاي رويكرد آمريكا است. تاكيد اسراييل بر اين است كه اگر زمينه هايي ايجاد شود تا سلاح هاي شيميايي يا ديگر سلاح هاي سوري به حزب الله منتقل شود كه توان «تغيير بازي» (game - changing) را داشته باشد، براي خود اين حق را قائل مي شود كه به خاك سوريه حمله كند. عمده رسانه هاي غربي نيز به اين مسئله تاكيد كرده اند كه اسراييل با اف 16 ها (ي ساخت آمريكا) به خاك سوريه حمله كرده و مراكزي را هدف گرفته كه سلاح ها و موشك هاي فاتح 110 (ساخت ايران) در آن وجود داشت. نظر تل آويو اين است كه قرار بود اين دست از سلاح ها كه مي توانند معادلات آن بخش از منطقه پر چالش خاورميانه را به نفع حزب الله و مقاومت تغيير دهند، به جنوب لبنان ارسال شده و در اختيار حزب الله قرار بگيرند.
جداي از اينكه اين مسئله درست است يا خير و همچنين اينكه سوريه و مقاومت نسبت به اين اقدام اسراييل چه جوابي خواهند داد، مي توان چنين برداشتي كرد كه موشك هاي فاتح 110 ايراني به راحتي مي تواند صورتبندي قدرت بين خط مقدم مقاومت (حزب الله، حماس و ...) و اسراييل را تغيير دهد و گنبد آهنين اسراييل با ارسال تنها يك گونه موشك ناكارآمد مي شود. اما مسئله مهم ديگر در اين زمينه آن است كه اسراييل دست به اقدام پيش دستانه زده و آمريكا نيز از رويكرد يكجانبه گرايانه حمايت كرده است. حال اگر اين مسئله در كل جهان رويه شود آيا مي توان نظمي بر نظام بين الملل قائل بود؟ آيا هر وقت هر كشوري كه احساس كند خطري آن را تهديد كند، مي تواند سلاح بردارد و به كشور ديگري حمله كند؟ در عصر جديد تهديدها بسيار زياد و پيچيده شده اند، بنابراين آيا اين رويكرد مناسبي است كه كشورهاي مختلف براي پيشگيري از تهديدهاي گوناگون مدام دست به اسلحه ببرند و جنگي جديد آغاز كنند؟ طي سال هاي اخير اين اميد وجود داشت كه رويكرد يكجانبه گرايانه آمريكا كه از زمان بوش پسر استارت خورده بود، در دوران باراك اوباما برچيده شود اما اقدام اسراييل و مشروعيتبخشي آمريكا حكايت از چيز ديگري دارد. رويه اي كه مي تواند امنيت نظام بين الملل و جهان را با تهديدات بيشتري مواجه كند.
ارسال نظر