حزب فراگیر اصولگرایان را تشکیل می دهم/ شیخ محتسب نیستم/با حسن خمینی فوتبال بازی می کردم
پارسینه: گفتگوی مشروح با مصطفی پورمحمدی بعد از...
واقعیت این است كه این مصاحبه در زمانی بسیار خاص و در شرایطی ویژه انجام شد. در ساعت 17 پنجشنبه نوزدهم اردیبهشت 1392، حجتالاسلام مصطفی پورمحمدی وقتی مقابل سوالات جامجم قرار گرفت كه فقط دقایقی از اعلام خبر رسمی انتخاب نامزد نهایی ائتلاف پنجگانه اصولگرایان (باهنر، متكی، ابوترابی، آلاسحاق، پورمحمدی) میگذشت. این گفت و شنود قرار بود با یكی از «نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم» انجام شود، اما به نوعی تبدیل شد به گفتوگو با اولین «نامزد انصراف یافته انتخابات»
محل مصاحبه هم ستاد انتخاباتی در یكی از خیابانهای مركز تهران بود، یك ستاد انتخاباتی آشفته و شوكه شده. بهت، ناباوری و ناراحتی اطرافیان و حامیان پورمحمدی از انتخاب نهچندان قابل پیشبینی ابوترابی و خروج پورمحمدی از گردونه رقابتها بوضوح پیدا بود.
پورمحمدی هم با وجود آنكه چندان سر حال به نظر نمیرسید، اما قرار مصاحبه با ما را با وجود شرایط موجود و خروج از گردونه انتخابات لغو نكرد.
در این گفتوگو، طبعا نوع و جنس سوالات تغییر و حال و هوایی دیگر یافت. به جای پرسش از برنامههای دولت احتمالی از پورمحمدی درباره حاشیههایی كه در این چند ماه نامزدی درباره او ایجاد شده بود و آینده سیاسیاش سوال كردیم، در اتاق كنفرانسی كه با یك عكس بزرگ پورمحمدی خندان تزیین شده بود؛ متن این گفتوگو را از نظر میگذرانید.
آقای پورمحمدی، بهتر نبود شما ابتدا از سازمان بازرسی استعفا میكردید، بعد وارد عرصه تبلیغات و انتخابات ریاست جمهوری میشدید؟
ببینید «بهتر» را قانون تشخیص میدهد، اگر قانون منع كرد باید استعفا كنیم، چطور رئیسجمهور، رئیس مجلس، نایب رئیس و... میتوانند نامزد شوند، ما نتوانیم؟ آنها كه پول دستشان است و بروبیا دارند میتوانند، اما ما نمیتوانیم؟
سازمان بازرسی كه شما رئیس آن هستید، هم رانتهای اطلاعاتی خوبی دارد.
رانت اگر استفاده شود، رانت است.
یعنی كاری كه شما كردید و افشاگری در مورد تخلف 450 میلیون یورویی از جنس رانت اطلاعاتی نبود؟ كاری كه آقای محسنی اژهای، سخنگوی قوه قضاییه و دادستان كل كشور هم آن را در نشست خبری نادرست خواندند.
آقای اژهای گفتند اگر اسناد طبقهبندی شده است، پورمحمدی نباید استفاده كند. نه پورمحمدی استفاده كرد نه اسناد طبقهبندی شده بود. معاون رئیسجمهور خطاب به ما گفت اگر اسنادی هست منتشر كنید. اسناد طبقهبندی شده در كار نبوده، پورمحمدی هم منتشر نكرده، پس هیچكدام نیست.
این دومین بار است كه شما برای انتخابات ریاست جمهوری قدم برداشتید، به اصطلاح خیز برداشتید، اما در نهایت نیامدید و از عرصه كنار رفتید، یك بار سال 88 و یكی هم 92، خودتان چه تفسیری برای این وضع دارید؟
البته در سال 1388 بحثهایی برای آمدنم به انتخابات ریاست جمهوری مطرح شد، ولی هیچگاه به مرحله عمل نرسید، در مرحله همان بررسیهای اولیه باقی ماند، اما در این دوره از انتخابات بسیار جدی بودم و مقدمات از مدتها قبل آماده شده بود.
پیشبینی میكردید اتفاقی بیفتد كه مجبور شوید كنارهگیری كنید؟
وقتی ما وارد ائتلاف پنجگانه شدیم، منطق ائتلاف این است كه یك نفر خروجی نهایی داشته باشد، طبعا این حالت را پیشبینی میكردم، بالاخره ائتلاف است و قرار نیست همه با هم وارد صحنه انتخابات شوند.
میشود گفت این دو تجربه پایان تجربه حضور شما در عرصه انتخابات ریاست جمهوری خواهد بود، این به معنی شكست شما نیست؟
من این تجربه ورود به انتخابات ریاست جمهوری 92 را ورودی موثر به عرصه بزرگ ریاست جمهوری میدانم. من تجربیات سنگین و دستاوردهای خوبی از این مدت داشتم و پیشمان نیستم، ما مقدمات را انجام دادیم و خودمان را پیروز میدانیم، چون به آنچه در شكلگیری ائتلاف تعهد كرده بودیم و قول داده بودیم، عمل كردیم.
مهم این است كه نشان دهیم وفادار به قول و صادق در گفتار و اعمال هستیم.
فكر میكنید شما به عنوان یك شخصیت سیاسی چه خلأها و مشكلاتی داشتید كه درنهایت نتوانستید خروجی ائتلاف پنجگانه اصولگرایان باشید؟
بحث نقص نیست، مبنای انتخاب خروجی نهایی در ائتلاف ما، نظرسنجی بود كه جواب نداد.
چرا جواب نداد؟
نظرسنجیها ناقص و متناقض بود و همه ارگانهایی كه قول داده بودند نتایج نظرسنجیهای انتخاباتی را به ما برسانند، سر وقت نرساندند، ضمن اینكه اعداد و ارقام بالا و پایین بود و نمیشد روی نظرسنجیهای موجود حساب كرد. در واقع انتخاب ایشان ملاك نظرسنجیها نبود؛ بلكه ما پنج نفر خودمان آقای ابوترابیفرد را انتخاب كردیم.
در این دوره انتخابات، به نوعی شاهد جنگ نظرسنجیها بودیم؛ از نظرسنجی سایتها تا نظرسنجیهای جعلی و قلابی كه به برخی نهادها منتسب میشد، به نظر شما دلیل این آشفتگی در زمینه نظرسنجی چیست؟
نظرسنجیهای سایتی جعلی نیست، ولی علمی و قابل اتكا نیست. به هر حال ما باید به یك جمعبندی میرسیدیم و یك نفر را انتخاب میكردیم.
فكر میكنید چرا نظرسنجی در ایران با مشكل روبهرو است، یعنی اگر بحث نظرسنجیها از وضع مبهم و نیمهمحرمانه به بخش خصوصی و موسسات معتبر و علمی داده شود، این مشكلات رفع خواهد شد؟ در سال 84 در زمان آقای احمدینژاد هم این مشكل وجود داشت، یعنی با وجود اینكه در نظرسنجیها جایی نداشت، اما رئیسجمهور شد.
ببینید ما در این عرصه هنوز حرفهای و مطابق فناوریها و تئوریهای روز دنیا پیش نمیرویم و این صحنه سیاست را هم كدر میكند، چون به طور منظم و مرتب و موثر به افكار عمومی دسترسی ندارند، از طرف دیگر بعضا جامعه آماری ناقص است و گاهی اوقات جامعه نظر خوبی ابراز نمیكند، برخی نامزدها شناخته شدهاند و جامعه هم پالس مثبت به آنها میدهد، برخی هم شناخته شده نیستند و در آن مهلت آخرین تبلیغات خودشان را نشان میدهند و بالا میآیند و صحنه عوض میشود، اتفاقا در زمان آقای احمدینژاد یك ماه مانده به رایگیری خوب خودش را نشان داد از 2 یا 3 درصد شروع شد و با تبلیغات به 70 درصد رسید، یعنی اوهم با 10 یا 15 درصد وارد صحنه شد.
شما موافق هستید كه نظرسنجی به بخش خصوصی واگذار شود؟
الان هم هست. نظرسنجیها هم در بخش خصوصی و هم در دستگاههای دولتی داریم.
به نظر شما باید نتایج این نظرسنجیها در دسترس مردم قرار گیرد؟
ببینید، نظرسنجی یك كالاست و پول زیادی میخواهد و كسی كه هزینهاش را تامین میكند، طبعا میخواهد كه نتایج نظرسنجی در دست خودش باشد و به رسانهها، مطبوعات و... ندهد، اگر نظرسنجی به نفعش باشد بیرون میدهد، نباشد، طبعا منتشر نمی كند.
شما و دوستانتان در ائتلاف پنجگانه این كار را انجام دادید؟
ما نظرسنجی گرفتیم، اما چون در نظرسنجیهای مختلف آرا بالا و پایین و متناقض بود، نتوانستیم به آن اتكا كنیم.
در نظرسنجیها رای چه كسی بالاتر از همه بود؟
همه ما آرای بالایی داشتیم، ولی اینطور نبود كه بتوانیم به آن قناعت كنیم و همدیگر را قانع كنیم كه كدام در نهایت رای بالاتری داریم.
آقای ابوترابی كه منتخب این ائتلاف شد، از دیدگاه شما واجد چه شرایط خاصی هستند؟
وی نایب رئیس مجلس است، در یك قوه مهم مسئولیت دارد طبیعتا دارای یكسری ظرفیتهای عمومی است، كسی هم كه رئیسجمهور میشود طبعا همه تواناییهای كشور را كه ندارد و باید از دیگران كمك بگیرد.
درست است كه آقای مهدویكنی نظر خاصی روی ابوترابی داشت و این دلیل انتخاب نهایی وی بود؟
حضرت آقای مهدویكنی نسبت به همه اعضای ائتلاف لطف و عنایت داشته و دارند و روی ایشان بحث خاصی نبوده است.
در ائتلاف 2+1 این بحث و توافق است كه اگر مثلا آقای حدادعادل رئیسجمهور شود، آقای قالیباف معاون اولش بشود یا مثلا اگر قالیباف بیاید، زمام امور فرهنگی دولت را حداد در اختیار خواهد داشت، یعنی به نوعی تقسیم وظایف و مسئولیتها، در ائتلاف پنجگانه هم این توافق وجود دارد.
خیر بین ما چنین قراری نیست، فلسفه طراحی و اجرای ائتلاف پنجگانه فقط این بود كه یك خروجی نهایی به عنوان نامزد نهایی داشته باشد و لاغیر، البته دوستان ائتلاف بنا به تمایل خودشان میتوانند به فرد منتخب كمك و همكاری كنند.
شما ستادها و امكانات خودتان را به نامزد منتخب ائتلاف میدهید؟
نه، تاكنون كه چنین بحثی نبوده و نشده.
تحلیلی بین عوام شكل گرفته كه گفته میشود آقای احمدینژاد كاری كرده كه همه فكر میكنند میتوانند رئیسجمهور شوند، شما موافق این تحلیل هستید؟
متأسفانه عدهای با این تحلیلها میخواهند فضای سیاسی را ملتهب كنند، نباید اینطور به میدان انتخابات نگاه كنیم.
تا الان در عرصه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، یك رئیس مجلس آمده، سه تا نایب رئیس آمدهاند، چند تا وزیر و رئیس سازمان آمدهاند، مگر اینها آدمهای پایینی هستند؟ اتفاقا الان رده سطح مشاركت از همه دورهها بالاتر است، اما خب وقتی قانون انتخابات این است كه برای همه آزاد است، چرا نیایند.
چرا در این دوره از نظر ثبتنام مقامات سابق و شخصیتهای سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری، مشاركت بالا و نسبتا غیرمنتظرهای داشتیم؟
چون «تولید مقام» بیشتری داریم، یعنی زمانی كه رئیس و نایبرئیس و وزیر بیشتری داریم، از این سطوح طبیعتا آمادگی بیشتری برای كاندیداتوری پیدا میكنند و افراد بیشتری خود را برای رئیسجمهور شدن آماده میبینند.
به نظر شما چرا در این دوره روحانیون برخلاف دورههای قبل بیشتر به عرصه انتخابات آمدند؟
در كل كاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری این دوره نسبت به دورههای قبل زیاد شدهاند، البته منظورم نامزدهای جدی و شاخص است، نه این افراد متفرقهای كه هر سال ثبتنام میكنند، اما از روحانیون، آقای روحانی، آقای ابوترابی و آقای فلاحیان نهایتا سه نفر میشوند كه زیاد نیستند.
پس شما این موضوع را دارای تحلیل خاص و معنای قابل تاملی نمیدانید؟
خیر.
در یكی از سخنرانیهایتان گفته بودید اگر رئیسجمهور شوید اجازه بازرسی از مراكز هستهای را میدهید؟
من چنین حرفی را نزدم.
مطمئن هستید نگفتید؟
لطفا وارد این بحث نشوید.
در مصاحبهای گفته بودید كه آقای خاتمی نامهای در اعلام برائت شما در رابطه با قتلهای زنجیرهای به دادگاه نوشته بودند، داستان این نامه چه بود؟
مثل دروغهای بیربطی كه الان طرفداران دولت میگویند آن زمان هم اصلاحطلبان دروغهایی را شروع كرده بودند، من هم گفتم اگر بخواهید وارد این بحثها بشوید من هم حرفهایی خواهم زد، آن موقع خواهید فهمید چه كسی در مملكت اطلاعات دارد و چه كسی ندارد، كه آقای خاتمی نامهای به دادگاه داد كه اتهاماتی كه رفقای ما میزنند بیخود است.
چرا متن آن نامه رسانهای نشد؟
خب رسانه دست اصلاحطلبهاست، مایل نبودند.
دقیقا چه سالی بود؟
یا آخر 78 بود یا سال 79.
روزنامهای با شما مصاحبه كرده بود و لقب «شیخ محتسب» را به شما داده بود، چه احساسی به این لقب دارید؟ واقعا مصطفی پورمحمدی شیخ محتسب است؟
این لقب برای مردم مفهوم نیست، مردم نسبت به شنیدن این لقب نه حس منفی خواهند داشت و نه حس مثبت، برای من هم قشنگ نبود چون مفهوم نبود، اسم باید یك پیام جدی داشته باشد.
جریان رفاقت خاص شما با حسن خمینی چیست؟
من و حسن آقای خمینی در نوجوانی مكه رفتیم، با هم فوتبال بازی كردهایم، هرچند من از ایشان چند سال بزرگترم، ماجرای این دوستی به رفت و آمد ما در بیت امام خمینی(ره) بازمیگردد.
برخلاف وزرای دیگر كه در دولت نهم و دهم عزل شدند، وضع شما تا حدودی فرق داشت یعنی آقای احمدینژاد شاید نتوانست آن طور كه دلش میخواست شما را عزل كند، چون معمولا عزلهای ایشان كمی چاشنی تحقیر داشت، چطور شد در مورد شما نتوانست آن طور كه كاملا میخواهد عمل كند؟
این برداشت شماست، اما خب مقام وزارت كشوری جایگاه خاص خود را دارد، من در بین انتخابات مرحله اول و دوم مجلس بودم و در اوج حضور رسانهای من به عنوان وزیر كشور بود و طبیعتا هر اتفاقی مربوط به من پیامد گسترده اجتماعی و سیاسی داشت.
از زمانی هم كه اعلام كردند پورمحمدی نیست تا زمانی كه تودیع شدم 46 روز طول كشید، یعنی 46 روز روی آنتن این است كه پورمحمدی هست و پورمحمدی نیست! خودتان قضاوت كنید كه چه فضایی، بعد هم مراسم تودیع مفصلی برگزار شد، ضمنا من هم سعی كردم خیلی عادی و متعادل برخورد كنم و حساسیت زیادی نشان ندهم.
شما عزل از وزارت كشور را نقطه ضعفی برای خودتان قلمداد نمیكنید؟
فكر میكنم آن اتفاق در مجموع به نفع من بود.
برای بقیه وزرای اخراجی هم این حالت بود؟
در كل برای آنها كه شكل مظلومانهای داشتند، امتیاز مثبتی بود. ولی برای من و وزارت كشور آثار بیشتری را بهوجود آورد.
چند مورد از زیركیهای آقای احمدینژاد را كه كمتر گفته شده، بگویید.
واقعیت این است كه هوش رسانهای آقای احمدینژاد خیلی بالاست، یك بار در دولت وی سر موضوعی بسیار عصبانی بود و موضع تندی گرفت و بلافاصله از جلسه دولت آمد بیرون، من دیدم همه خبرنگاران منتظر رئیسجمهور ایستادهاند و تریبون و دوربین و فیلمبردار و... آماده است، من پیش خودم گفتم خیلی بد شد، الان احمدینژاد با این عصبانیت پشت تریبون میرود و ممكن است اتفاقات بدی بیفتد و حرفهای ناخواستهای بزند و حاشیه درست شود و... اما برخلاف تصور دیدم 180 درجه با آن موضع تندی كه داشت، تغییر كرد و با هوشمندی و ظرافت و حتی خوشحالی و خنده مصاحبه كرد و این نشان میدهد كه توانایی بالایی در این زمینه دارد.
شما هم چنین توانایی را دارید؟
من بد نیستم، ولی وی در این زمینه از من قویتر است.
از زیركیهای خاص احمدینژاد میگفتید.
احمدینژاد ذهن مهندسی خوبی دارد و اعداد و ارقام را خوب میفهمد و محاسبه میكند، اما در منطق تصمیمگیری به او انتقاد دارم. آقای احمدی نژاد در القای فضای مثبت بسیار تواناست، طوری با اطرافیان بحث و استدلال میكند كه یك فضای كاملا موفق و با اعداد و ارقام قوی را به وجود میآورد كه واقعا قانع میشوند و باورشان میشود.
فكر میكنید آقای هاشمی زیركتر باشد یا آقای احمدینژاد؟
شاید در برخی زمینهها آقای احمدینژاد قویتر باشد، اما در مجموع آقای هاشمی رفسنجانی قویتر است.
یك سوال هم درباره وزارت اطلاعات بپرسم، چون شما سابقه كار اطلاعاتی هم دارید، یك بحث قدیمی در كشور ما وجود دارد درباره ساختار وزارت اطلاعات، به نظر شما باید سازمان اطلاعات داشته باشیم یا وزارت اطلاعات؟
وزارت اطلاعات نباید تحت تاثیر دولتها باشد، در تمام دستههای انتخاباتی هم معمولا رئیس كشور خودش رئیس مجموعه اطلاعاتی را با اختیارات بیشتری مشخص میكند، این یك ثبات در نظام اطلاعاتی است و خیلی تعیینكننده است و خوشبختانه چون بالاترین رده كشور ما یعنی رهبری از یك جایگاه فوقالعاده ممتاز اعتماد، سلامت، شایستگی و صلاحیت برخوردار است، مردم بیشتر اعتماد خواهند كرد.
آن وقت آن اشكالات و آفات احتمالی كه در دستگاه امنیتی ایجاد میشود، باعث مخدوش شدن شأن رهبری و نظام نمیشود؟
هر دستگاهی نكات مثبت و منفی دارد. ممكن است هر دستگاه منتسب به رهبری چند جا خوب عمل كند، ولی در جایی با مشكل مواجه شود. اگر بخواهیم كارها درست پیش برود، نباید خیلی به محاسبه اینها بپردازیم باید ببینیم نفع كدام بیشتر است، مگر این موضوع در مورد نهادهای نظامی و انتظامی كه فرمانده و مسئولش با حكم مستقیم رهبری منصوب می شود، وجود ندارد؟
اسم و خبر زیادی از خانواده پورمحمدیها در رسانهها مطرح میشود، خوب است كه از زبان شما یك معرفی اجمالی از پورمحمدیهای فعال در عرصه فرهنگی و سیاست بشنویم.
خانواده ما اصالتا رفسنجانی هستند. پدر من چهار برادر دارد كه یكی از آنها پدر اصغر آقای پورمحمدی كه مدیر شبكه سه بود، از روحانیون برجسته انقلابی است و سابقه زندان و تبعید هم دارد، برادر دیگرش فرماندار و دیگری رئیس دادگستری رفسنجان است. یك خانواده انقلابی مذهبی بودیم، پسرعموی بزرگ ما مدیر شبكه یك سیما در زمان آقای محمد هاشمی بود، بعد شد سفیر كشورهای آرژانتین، دانمارك و لهستان.
الان هم در صداوسیماست و اخویهای دیگر ما هم طلبه و استاد دانشگاه هستند.
اگر جزو نامزدها مانده بودید، دلتان میخواست با كدام نامزد مناظره كنید؟
در موردش فكر نكردم. الان هم لزومی برای گفتن ندارد.
شما در این سالها، یكسری تشكیلات رسانهای و شبهحزبی پدید آوردید، با توجه به خروج شما از گردونه رقابتهای ریاست جمهوری، این فعالیتها را ادامه خواهید داد؟
اولا من معاون سیاسی جامعه روحانیت مبارز هستم، به هر حال تحرك سیاسی برای خودم دارم، ضمنا معتقدم كشور یك مشكل دارد و آن هم نداشتن رفتار تعریف شده سیاسی است و شناسنامه سیاسی طبعا همان رفتار حزبی است.
ما در حوزه رفتار حزبی ضعیف هستیم و باید تقویتش كنیم، من بنا دارم اگر بتوانم در فضای اصولگرایی و در مجمع اصولگرایان بتوانیم یك موقعیت ممتازی را به دست آوریم.
یعنی میخواهید در آینده نزدیك حزب بزنید؟
بله، ساماندهی یك فضای بهتر و قویتر سیاسی. حالا یا حزب میشود یا همان تشكل موجود را ساماندهی كنیم.
سوال آخر، پیشبینی شما برای ریاست جمهوری چیست؟
من فكر میكنم اصولگرایان پیروز خواهند شد.
بهمن هدایتی/ جامجم
ارسال نظر