واکنش دختر افتخاری به نامه انتظامی
پارسینه: در پی انتشار نامه افشاگرانه عزتالله انتظامی درخصوص استفاده سیاسی «اسفندیار رحیممشایی» از وی برای حضور در ستاد انتخابات کشور، فرزند علیرضا افتخاری نامهای به این بازیگر پیشکسوت نوشت.
در پی انتشار نامه افشاگرانه استاد عزتالله انتظامی درخصوص استفاده سیاسی «اسفندیار رحیممشایی» از وی برای حضور در ستاد انتخابات کشور، «آوا افتخاری» - دختر علیرضا افتخاری - با انتشار نامهای خطاب به این بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون، از نحوه بهرهبرداری سیاسی از هنرمندان گلایه کرد.
متن کامل این نامه بدین شرح است:
استاد عزتالله انتظامی
سلام و عرض ادب به پیشگاه حضرتعالی
نامه گلایهآمیزتان را نسبت به بیتوجهی به شخصیت تاریخی حضرتعالی خواندم و متوجه شدم سیاسیون چطور شما را به بیراهه کشاندند و میخواستند از شخصیت شما در وزارت کشور بهره دیگری ببرند؛ آن هم در مقابل مردمی بیدار و ارزشمند.
استاد؛ پدر من - علیرضا افتخاری - هم فریب این بازیها را خورد و ندانسته در مراسمی شرکت کرد که از پیش طراحی شده بود. زمانی پدرم متوجه شد که دیگر دیر شده بود و زندگی ما متزلزل؛ نه بهتر است بگویم مضمحل. مادرم از یک طرف، من و خواهرانم از یک طرف و پدرم که چه عذابی که نکشید. بگذریم که چه شد، همه خانواده من مورد جفا قرار گرفتند؛ به جرمی که خودمان هم هنوز نمیدانیم.
پدر من از سر سادگی نتوانست دفاعیهای بنویسید. اصلا مگر میشد که از خود دفاع کند؛ وقتی که همه شروع به هجمه کرده بودند و ما تنها بودیم. مردم عزیر ما حالا بهتر میدانند چهار سال پیش شرکت پدرم در مراسم شهدای خبرنگار و رویارویی با آن مرد سیاسی، از قبل طراحی شده بود.
استاد عزتالله انتظامی عزیز...
خوشحالم از اینکه ابرمرد هنرمندی چون شما گلایهای مرقوم فرموده که گویی از زبان شاگردش علیرضا افتخاری قلمی شده است. بدانید حرفهای گلایهآمیز شما، حرفهای پدر من و همه کسانی است که از هنرشان بهرهبرداری شده است.
استاد عزیز...
نباید هنر را با سیاست گره زد. آنجا که سیاست کم میآورد به پیشگاه هنر زانو میزند. این زانو زدن از سر احترام نیست که از سر گدایی است. شما استاد بزرگ، خوب که نه، عالی جوابشان را دادید و باز هم به همه گوشزد کردید که راه هنر با راه سیاست جداست و نباید با ترفندهای گوناگون هنرمندان را سیاسی کرد؛ بی آنکه خودشان باخبر باشند.
استاد عزیز دست شما را میبوسم و به وجودتان افتخار میکنم.
آوا افتخاری
فرزند علیرضا افتخاری
متن کامل این نامه بدین شرح است:
استاد عزتالله انتظامی
سلام و عرض ادب به پیشگاه حضرتعالی
نامه گلایهآمیزتان را نسبت به بیتوجهی به شخصیت تاریخی حضرتعالی خواندم و متوجه شدم سیاسیون چطور شما را به بیراهه کشاندند و میخواستند از شخصیت شما در وزارت کشور بهره دیگری ببرند؛ آن هم در مقابل مردمی بیدار و ارزشمند.
استاد؛ پدر من - علیرضا افتخاری - هم فریب این بازیها را خورد و ندانسته در مراسمی شرکت کرد که از پیش طراحی شده بود. زمانی پدرم متوجه شد که دیگر دیر شده بود و زندگی ما متزلزل؛ نه بهتر است بگویم مضمحل. مادرم از یک طرف، من و خواهرانم از یک طرف و پدرم که چه عذابی که نکشید. بگذریم که چه شد، همه خانواده من مورد جفا قرار گرفتند؛ به جرمی که خودمان هم هنوز نمیدانیم.
پدر من از سر سادگی نتوانست دفاعیهای بنویسید. اصلا مگر میشد که از خود دفاع کند؛ وقتی که همه شروع به هجمه کرده بودند و ما تنها بودیم. مردم عزیر ما حالا بهتر میدانند چهار سال پیش شرکت پدرم در مراسم شهدای خبرنگار و رویارویی با آن مرد سیاسی، از قبل طراحی شده بود.
استاد عزتالله انتظامی عزیز...
خوشحالم از اینکه ابرمرد هنرمندی چون شما گلایهای مرقوم فرموده که گویی از زبان شاگردش علیرضا افتخاری قلمی شده است. بدانید حرفهای گلایهآمیز شما، حرفهای پدر من و همه کسانی است که از هنرشان بهرهبرداری شده است.
استاد عزیز...
نباید هنر را با سیاست گره زد. آنجا که سیاست کم میآورد به پیشگاه هنر زانو میزند. این زانو زدن از سر احترام نیست که از سر گدایی است. شما استاد بزرگ، خوب که نه، عالی جوابشان را دادید و باز هم به همه گوشزد کردید که راه هنر با راه سیاست جداست و نباید با ترفندهای گوناگون هنرمندان را سیاسی کرد؛ بی آنکه خودشان باخبر باشند.
استاد عزیز دست شما را میبوسم و به وجودتان افتخار میکنم.
آوا افتخاری
فرزند علیرضا افتخاری
سسرکار خانم آوا افتخاری
از آنجایی که نامه ای به استاد عزت الله انتظامی نوشتید و در آن به اغفال ایشان توسط سیاسیون اشاره کردید و این رویداد را مشابه اتفاق رخ داده برای پدر خود دانستید؛ لازم دانستم نظر خود را در چند سطر در این باره ابراز دارم.
نخست اینکه پدر شما با در آغوش کشیدن و ابراز محبت فراوان مراتب علاقه خود را ابراز داشتند حال اینکه استاد انتظامی با شانه ای خمیده چهره ای مغموم و گرفته و با نگاهی که حاکی از سردرگمی ناشی از این حضور بین این افراد قرار گرفتند( گواه آن هم عکس ها و فیلم های منتشر شده می باشد)
دوم اینکه: شاید نصف طرفداران پدر محترم شما در اثر این اتفاق دلخور شدند اما نصف دیگر وقتی رنجیدند که پدر شما در مصاحبه با رسانه های مختلف به مخدوش کردن چهره ی ماندگار استاد شجریان نمودند. استادی که استاد واقعی پدر شما در زمینه موسیقی بودند.
سوم اینکه: مدت زمان زیادی از آن زمان که شما فریب پدرتان توسط سیاسیون نامیدی اش میگذرد پس چرا ایشان به ناگاه الان به یاد افشاگری! افتادند؟ حال که هرکس به راحتی به انتقاد علیه دولت میپردازد و حتی توهین به آن. انصافا آوا خانم این دو اتفاق را با هم یکسان ندانید.
در آخر؛ همه ما انسانها گاهی اعمالی را به خطا انجام میدهیم. مهم این است که تبعات آن را بپذیریم و در نهایت آنقدر شجاعت داشته باشیم که اگر کسی و یا کسانی را رنجانیده باشیم عذرخواهی کنیم. پدر شما بی شک یکی از بهترین هنرمندان ما می باشد و بدانید مردم ایران آنقدر بزرگوار هستند که از خطای ایشان چشم پوشی کنند. و چه بهتر بود اگر این عذرخواهی مستقیما از طرف خود ایشان بود.
با احترام "ندا"