گوناگون

فتوای نجاست مارکسیست‌ها از زبان بادامچیان

پارسینه: اسدالله بادامچیان در خصوص دلایل و زمینه های صدور فتوای نجاست مارکسیستها بر این نظر است:

پارسینه- گروه فرهنگی: اسدالله بادامچیان در خصوص دلایل و زمینه های صدور فتوای نجاست مارکسیستها بر این نظر است:

وقتی علل و عوامل مارکسیست شدن را به دست آوردیم، در این فکر بودیم که باید برای مقابله با آن چه کنیم و از کجا شروع کنیم تا رژیم سوء استفاده نکند و اصل مبارزه هم به هم نریزد، توده های مذهبی دلسرد نشوند و افراد در درون زندان نبرند . در بررسی علل انحراف به این نکته رسیدیم که در زندان کمونیستها و مسلمانها با هم مخلوط شده اند و در کمون مشترک هستند و هیچ مرز اسلامی و شرعی بین آنها نیست و این بالاترین علت انحراف بود.

لذا ما با استفاده از اصل شرعی اسلام توانستیم به بهترین نحو اوّلاً انگیزه دینی را در افراد تقویت کنیم، پس دین اصل شد و اصل می گوید مسلمان و مارکسیست باید جدا از هم باشند . در پی آن خالص ترین وجه دینی برای ما مطرح شد و آن اینکه نجاست و پاکی مسلم و غیر مسلم رعایت شود و مرز بین عناصر لاابالی و لاقید با مذهبیها و

متدینین مشخص گردد . [...] خدا می داند که ما با این یک عمل ساده که از مبانی دینی شکل گرفته بود تمام التقاط و انحراف آنها را به هم ریختیم و انگیزه مذهبی اسلامی [در جریان مبارزه ] پدید آوردیم، بدون اینکه با سازمان برخورد کنیم، آمدیم گفتیم بیاییم به این فتوا عمل کنیم.

آقای منتظری فتوا داد که مارکسیستها نجس هستند، بنابراین مارکسیستها و مسلمانها در زندان نمی توانند با هم کمون مشترک داشته باشند باید جدا از هم باشند، مبارزه هم که می کنند به صورت جدا مبارزه کنند.

آن زمان فقیه مؤثر در زندان آقای منتظری بود و به لحاظ فقهی از همه بالاتر بود. سازمان مجاهدین هم در میان روحانیون به دو شخصیت توجه داشتند، یکی آقای منتظری و دیگری آقای طالقانی، به بقیه علما توجهی نمی کردند. آقای منتظری آدم فقیهی است اما آدم ساده ای است و از نظر سیاسی تحت تأثیر قرار می گیرد، آنها هم دنبال همین گونه آدمها می گشتند. آقای طالقانی هم که اهل مدارا با اینها بود، لذا آنها فقط این دو را تبلیغ می کردند، با این تبلیغ دیگر علما و روحانیون را تضعیف می نمودند.

ما هم از همین فرصت استفاده کردیم و خواستیم یک مجتهد مسلم، فردی که کسی به اجتهادش شکی نداشت این فتوا را بدهد . وقتی ایشان فتوا را داد محمد محمدی خیلی مقاومت کرد و گفت که این کار غلط است و توجیهاتی آورد، اما کسی به حرف او گوش نداد . پس از صدور فتوا، بچه های سازمان طرح کردند که آقای منتظری مرجع نیست و حق دادن فتوا را ندارد. دو سه روز که از این ماجرا گذشت من با شهید کچویی و طالبیان، سه نفری نشستیم و صحبت کردیم که چه کنیم فتوا تحریف نشود . چرا که آن موقع هر کسی از سازمان به تحریف مطلبی از فتوا نقل می کرد. به این نتیجه رسیدیم که متنی بنویسیم و یا پیش نهاد دهیم که متنی تنظیم شود و ما آن را از بر کنیم و هر کس از آن پرسید عینش را نقل کنیم . لذا به نزد آقای منتظری رفتیم، آقای ربانی شیرازی هم آنجا نشسته بود. من گفتم نظر ما این است که شما این نقل فتوا را به صورت عبارتی تنظیم کنید و بدهید ما حفظ کنیم تا عین آن را همه جا بگوییم . هر دو ایشان گفتند فکر خوبی است . آقای ربانی گفت من می نویسم.

ایشان متن را نوشت و ما یکی یکی آن را حفظ کردیم، کاغذ را هم به دست من سپردند چرا که یک مقدار از بقیه زبل تر بودم، تا اگر رژیم خواست از آن استفاده کند من بتوانم کاغذ را از بین ببرم. بعد از ده ماه که مرا به زندان دیگری منتقل کردند، من بالاجبار آن کاغذ را امحاء کردم . البته ذکر کنم که آن کاغذ را امضاء نکردند فقط متن را نوشتند. یعنی دستخط بود . به این ترتیب اگر کاغذ هم به دست رژیم می افتاد نمی توانست از آن استفاده کند.

منبع: خاطرات عزت شاهی/ بخش ششم

بادامچیان در کتاب اسطوره مقاومت متن فتوا را چنین نوشته است:

«باسمه تعالی - با توجه به زیانهای ناشی از زندگی جمعی مسلمانها با مارکسیستها و اعتبار اجتماعی که بدین وسیله آنها به دست می آورند و با در نظر گرفتن همه جهات شرعی و سیاسی و با توجه به حکم قطعی نجاست کفار از جمله مارکسیستها، جدایی مسلمانها از مارکسیستها در زندان لازم و هر گونه مسامحه در این امر موجب زیانهای جبران ناپذیر خواهدشد. خرداد 55»
منبع: خبرگزاری فارس

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار