چالشهای پیشروی دولت یازدهم در یک نگاه
پارسینه: اگر کسی از آقایان کاندیدا، برنامه اقتصادی مدون ندارد و تنها قرار است شعار بدهد و وعده ایراد کند، بهتر است زودتر کنار بکشد. کاندیداها فراموش نکنند که کشور توان ادامه مسیر هشت سال گذشته را دیگر ندارد.
به گزارش آی پرس، دولت آینده ایران در فضایی وارد کار میشود که چالشهای متعددی ایران را در عرصه بینالمللی و داخلی احاطه کردهاند. اکنون که مساله تایید صلاحیتها به پایان رسیده است، نوبت مردم است که کسی را انتخاب کنند که بتواند در برابر چالشهای متعدد پیش روی کشور، از خود توان و عرضه نشان دهد. برای بررسی این مشکلات و چالشها، آنها را میتوان در سه سطح مورد بررسی مختصر قرار داد:
الف - سطح بینالمللی
ایران با چالشی تلخ و سخت با نظام بینالمللی مواجه است. منظور از نظام بینالمللی در گفتمان روابط بینالملل نه تمامی کشورها بلکه قدرتهای بزرگ تعیینکننده است. بزرگترین مستمسکی که این روزها علیه ایران بهکار گرفته میشود، برنامه هستهای کشورمان است که غرب آن را تلاشی برای ساخت سلاح هستهای تلقی میکند؛ هرچند که دلیل روشنی بر مدعای نادرست خود ارائه نکرده است.
نظام بینالمللی ایران را بازیگر سرکشی میداند که بهدنبال افزایش قدرت خود فراتر از آستانه تحمل سیستمی است. در برابر، ایران تنها بهدنبال حقوق ملی خود است. تحریمهای بیرحمانهای که علیه ایرانیان وضع شده است، بزرگترین نماد چالشهای نظام بینالمللی علیه ایران است.
تحریمها دو موضوع مهم را هدف گرفتهاند. یکی توان ایران در نقل و انتقال پول در سطح بینالمللی است و دیگری توان ایران در فروش نفت، بهعنوان یکی از اصلیترین منابع درآمدی کشور.
ب- سطح منطقهای
در سطح منطقهای، ایران با دو چالش مهم روبروست. یکی بحران سوریه است و دیگری تهدیدات مستمر اسرائیل مبنی بر حمله به تاسیسات هستهای ایران.
بحران سوریه، در حال حاضر بزرگترین خطر برای نفوذ منطقهای ایران است هرچند که طی هفتههای اخیر، ارتش سوریه پیشرویهای امیدوارکنندهای را بهدست آورده است. با این حال در خوشبینانهترین حالت، بحران مزبور دستکم در نیمه اول عمر دولت آینده ادامه خواهد داشت.
اهمیت سوریه برای ایران احتیاجی به شرح و تفصیل ندارد. مهمترین متحد ایران در منطقه و جهان عرب، عضو محور مقاومت، متحد ایران در برابر اسرائیل و بازار کالاهای اقتصادی ایران، برخی از القابی است که میتوان برای سوریه بهکار بست. پس از آنکه با سرنگونی رژیم صدام حسین، برخی رژیمها در منطقه از افزایش نفوذ ایران دچار نگرانی شدند، با توجه به تحولات جهان عرب در سال ۲۰۱۱، سوریه به هدفی برای کاهش نفوذ ایران تبدیل شد.
از سوی دیگر، ایران در منطقه با تهدیدات روزافزون اسرائیل مواجه است. هرچند در توان نظامی اسرائیل برای تجاوز نظامی به ایران تردیدهای جدی وجود دارد اما نباید فراموش کرد که نیروهای آمریکایی در منطقه از این رژیم حمایت میکنند. لابیهای صهیونیستی فعال در آمریکا فضایی را فراهم کردهاند که بعید است در درگیری بین ایران و اسرائیل، ایالات متحده وارد عمل نشود. در چنین نبردی، بدوا در عرصه لوجستیک و در صورت سخت شدن کار بر صهیونیستها، آمریکا بهطور مستقیم وارد عمل میشود.
ج - سطح داخلی
مهمترین مشکل در این سطح، مشکلات اقتصادی روزافزون و طاقتفرسایی است که معیشت مردم را با چالش جدی مواجه کرده است. مردمی که هر روز با آثار تورمی تحریمهای غرب و سیاستهای غلط و مشمئزکننده دولت خود مواجه میشوند، بیشترین فشارها را اکنون تحمل میکنند. عدهای در حال ثروتاندوزی روزافزون هستند و علیرغم شعارهای عدالتجویانه دولت کنونی، طبقه متوسط و ضعیف، بیشتر تاوان سیاستهای غلط و تورمزای این دولت را میپردازند.
یکی از اساسیترین مسائلی که «باید» مورد بازنگری دولت آینده قرار گیرد، طرح هدفمندسازی یارانههاست که شیوه نادرست اجرای آن که به رشد سهمگین نقدینگی انجامید، تورم را روزافزون و تولید را زمینگیر کرده است.
بیکاری بالا و ورشکستگی بنگاههای تولیدی محروم از رانت دولتی، از دیگر معضلاتی است که پیش روی دولت آینده است.
* چه باید کرد؟
دولت آینده در هر سه سطح مزبور نیازمند اقداماتی جدی است. در سطح بینالمللی، دولت آینده اولا نیازمند تعامل هرچه بیشتر با سازمانهای بینالمللی است. ثانیا، نیازمند اقدامات تبلیغاتی گسترده در خصوص ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای ایران است. فعالیتهای رسانهای غرب علیه برنامه هستهای ایران افکار عمومی بسیاری از کشورهای جهان را علیه این برنامه شورانده است و دولت کنونی هم بههیچوجه نتوانسته است در راستای سمزدایی از افکار عمومی جهانی گام بردارد. لذا این یکی از مهمترین وظایف دولت آینده است که به جهانیان بگوید که ایران بهدنبال حق طبیعی خود است، نه تولید سلاح هستهای و خطر هستهای جهان را از ناحیه دیگری تهدید میکند. بهعبارت دیگر، جمهوری اسلامی ایران باید جامعه جهانی را علیه نظام بینالمللی بشوراند. در جامعه جهانی مفهوم حاکمیت بیقید و شرط دولتها زیر سوال رفته است و ایران باید از این فرصت استفاده کند.
در عرصه منطقهای، حمایت قاطع اما معقول از حکومت سوریه باید در دستور کار ایران باشد. هماهنگی با دیگر متحدین حکومت سوریه از جمله دولت روسیه هم در این فقره ضروری است و در عین حال ایران باید همواره بر حق ملت سوریه برای تعیین سرنوشت خود تاکید کند.
مهمترین خطر در سوریه و در منطقه، نیروهای سلفی و محور حامی آنها هستند که گفته میشود اسرائیل نیز تا حدودی از آنها حمایت میکند. بنابراین ایران باید در برابر آنها بهدنبال موازنهسازی باشد. یکی از مهمترین ابزارهای موازنهسازی برای ایران، اتحاد با جناحی از اهل سنت است که دیدگاههای نرمتری دارد و اخوانالمسلمین از آن جمله است. متاسفانه روابط ایران و اخوان رو به تیرگی بهنظر میرسد و این اصلا به نفع ایران نیست بلکه یک فرصتسوزی بزرگ است. اگر اخوانیها با سلفیها متحد شوند، تنش شیعه - سنی تعمیق شده و تنها رژیمی که سود میبرد، اسرائیل است.
در خصوص تهدیدات اسرائیل، ایران باید هزینه هرگونه حماقت را برای تلآویو و متحدانش بالا ببرد. یکی از گزینههای پیش روی ایران، هدف گرفتن افکار عمومی یهودیان ساکن سرزمینهای اشغالی فلسطین است. افکار عمومی این افراد باید از ایران همواره در هراس باشد و نباید حتی یک دقیقه احساس آرامش کند. چنین هراسی، کابینه امنیتی اسرائیل را در تنگنا قرار داده و از هرگونه حماقت بازمیدارد.
اما در سطح داخلی، تمام توجه دولت آینده باید به مسائل اقتصادی مردم معطوف شود. بیپرده باید گفت، اگر هر یک از کاندیداها تصور میکند که ایران در هشت سال گذشته و بالاخص سه سال گذشته در عرصه اقتصادی در مسیر درستی گام برداشته است، بهتر است انصراف دهد و ۴ سال وقت مردم را در صورت پیروزی نگیرد.
از این گذشته، اگر کسی از آقایان کاندیدا، برنامه اقتصادی مدون ندارد و تنها قرار است شعار بدهد و وعده ایراد کند، بهتر است زودتر کنار بکشد. کاندیداها فراموش نکنند که کشور توان ادامه مسیر هشت سال گذشته را دیگر ندارد.
الف - سطح بینالمللی
ایران با چالشی تلخ و سخت با نظام بینالمللی مواجه است. منظور از نظام بینالمللی در گفتمان روابط بینالملل نه تمامی کشورها بلکه قدرتهای بزرگ تعیینکننده است. بزرگترین مستمسکی که این روزها علیه ایران بهکار گرفته میشود، برنامه هستهای کشورمان است که غرب آن را تلاشی برای ساخت سلاح هستهای تلقی میکند؛ هرچند که دلیل روشنی بر مدعای نادرست خود ارائه نکرده است.
نظام بینالمللی ایران را بازیگر سرکشی میداند که بهدنبال افزایش قدرت خود فراتر از آستانه تحمل سیستمی است. در برابر، ایران تنها بهدنبال حقوق ملی خود است. تحریمهای بیرحمانهای که علیه ایرانیان وضع شده است، بزرگترین نماد چالشهای نظام بینالمللی علیه ایران است.
تحریمها دو موضوع مهم را هدف گرفتهاند. یکی توان ایران در نقل و انتقال پول در سطح بینالمللی است و دیگری توان ایران در فروش نفت، بهعنوان یکی از اصلیترین منابع درآمدی کشور.
ب- سطح منطقهای
در سطح منطقهای، ایران با دو چالش مهم روبروست. یکی بحران سوریه است و دیگری تهدیدات مستمر اسرائیل مبنی بر حمله به تاسیسات هستهای ایران.
بحران سوریه، در حال حاضر بزرگترین خطر برای نفوذ منطقهای ایران است هرچند که طی هفتههای اخیر، ارتش سوریه پیشرویهای امیدوارکنندهای را بهدست آورده است. با این حال در خوشبینانهترین حالت، بحران مزبور دستکم در نیمه اول عمر دولت آینده ادامه خواهد داشت.
اهمیت سوریه برای ایران احتیاجی به شرح و تفصیل ندارد. مهمترین متحد ایران در منطقه و جهان عرب، عضو محور مقاومت، متحد ایران در برابر اسرائیل و بازار کالاهای اقتصادی ایران، برخی از القابی است که میتوان برای سوریه بهکار بست. پس از آنکه با سرنگونی رژیم صدام حسین، برخی رژیمها در منطقه از افزایش نفوذ ایران دچار نگرانی شدند، با توجه به تحولات جهان عرب در سال ۲۰۱۱، سوریه به هدفی برای کاهش نفوذ ایران تبدیل شد.
از سوی دیگر، ایران در منطقه با تهدیدات روزافزون اسرائیل مواجه است. هرچند در توان نظامی اسرائیل برای تجاوز نظامی به ایران تردیدهای جدی وجود دارد اما نباید فراموش کرد که نیروهای آمریکایی در منطقه از این رژیم حمایت میکنند. لابیهای صهیونیستی فعال در آمریکا فضایی را فراهم کردهاند که بعید است در درگیری بین ایران و اسرائیل، ایالات متحده وارد عمل نشود. در چنین نبردی، بدوا در عرصه لوجستیک و در صورت سخت شدن کار بر صهیونیستها، آمریکا بهطور مستقیم وارد عمل میشود.
ج - سطح داخلی
مهمترین مشکل در این سطح، مشکلات اقتصادی روزافزون و طاقتفرسایی است که معیشت مردم را با چالش جدی مواجه کرده است. مردمی که هر روز با آثار تورمی تحریمهای غرب و سیاستهای غلط و مشمئزکننده دولت خود مواجه میشوند، بیشترین فشارها را اکنون تحمل میکنند. عدهای در حال ثروتاندوزی روزافزون هستند و علیرغم شعارهای عدالتجویانه دولت کنونی، طبقه متوسط و ضعیف، بیشتر تاوان سیاستهای غلط و تورمزای این دولت را میپردازند.
یکی از اساسیترین مسائلی که «باید» مورد بازنگری دولت آینده قرار گیرد، طرح هدفمندسازی یارانههاست که شیوه نادرست اجرای آن که به رشد سهمگین نقدینگی انجامید، تورم را روزافزون و تولید را زمینگیر کرده است.
بیکاری بالا و ورشکستگی بنگاههای تولیدی محروم از رانت دولتی، از دیگر معضلاتی است که پیش روی دولت آینده است.
* چه باید کرد؟
دولت آینده در هر سه سطح مزبور نیازمند اقداماتی جدی است. در سطح بینالمللی، دولت آینده اولا نیازمند تعامل هرچه بیشتر با سازمانهای بینالمللی است. ثانیا، نیازمند اقدامات تبلیغاتی گسترده در خصوص ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای ایران است. فعالیتهای رسانهای غرب علیه برنامه هستهای ایران افکار عمومی بسیاری از کشورهای جهان را علیه این برنامه شورانده است و دولت کنونی هم بههیچوجه نتوانسته است در راستای سمزدایی از افکار عمومی جهانی گام بردارد. لذا این یکی از مهمترین وظایف دولت آینده است که به جهانیان بگوید که ایران بهدنبال حق طبیعی خود است، نه تولید سلاح هستهای و خطر هستهای جهان را از ناحیه دیگری تهدید میکند. بهعبارت دیگر، جمهوری اسلامی ایران باید جامعه جهانی را علیه نظام بینالمللی بشوراند. در جامعه جهانی مفهوم حاکمیت بیقید و شرط دولتها زیر سوال رفته است و ایران باید از این فرصت استفاده کند.
در عرصه منطقهای، حمایت قاطع اما معقول از حکومت سوریه باید در دستور کار ایران باشد. هماهنگی با دیگر متحدین حکومت سوریه از جمله دولت روسیه هم در این فقره ضروری است و در عین حال ایران باید همواره بر حق ملت سوریه برای تعیین سرنوشت خود تاکید کند.
مهمترین خطر در سوریه و در منطقه، نیروهای سلفی و محور حامی آنها هستند که گفته میشود اسرائیل نیز تا حدودی از آنها حمایت میکند. بنابراین ایران باید در برابر آنها بهدنبال موازنهسازی باشد. یکی از مهمترین ابزارهای موازنهسازی برای ایران، اتحاد با جناحی از اهل سنت است که دیدگاههای نرمتری دارد و اخوانالمسلمین از آن جمله است. متاسفانه روابط ایران و اخوان رو به تیرگی بهنظر میرسد و این اصلا به نفع ایران نیست بلکه یک فرصتسوزی بزرگ است. اگر اخوانیها با سلفیها متحد شوند، تنش شیعه - سنی تعمیق شده و تنها رژیمی که سود میبرد، اسرائیل است.
در خصوص تهدیدات اسرائیل، ایران باید هزینه هرگونه حماقت را برای تلآویو و متحدانش بالا ببرد. یکی از گزینههای پیش روی ایران، هدف گرفتن افکار عمومی یهودیان ساکن سرزمینهای اشغالی فلسطین است. افکار عمومی این افراد باید از ایران همواره در هراس باشد و نباید حتی یک دقیقه احساس آرامش کند. چنین هراسی، کابینه امنیتی اسرائیل را در تنگنا قرار داده و از هرگونه حماقت بازمیدارد.
اما در سطح داخلی، تمام توجه دولت آینده باید به مسائل اقتصادی مردم معطوف شود. بیپرده باید گفت، اگر هر یک از کاندیداها تصور میکند که ایران در هشت سال گذشته و بالاخص سه سال گذشته در عرصه اقتصادی در مسیر درستی گام برداشته است، بهتر است انصراف دهد و ۴ سال وقت مردم را در صورت پیروزی نگیرد.
از این گذشته، اگر کسی از آقایان کاندیدا، برنامه اقتصادی مدون ندارد و تنها قرار است شعار بدهد و وعده ایراد کند، بهتر است زودتر کنار بکشد. کاندیداها فراموش نکنند که کشور توان ادامه مسیر هشت سال گذشته را دیگر ندارد.
ارسال نظر