آرمان/ نفت نداشتیم، وضع ما از ترکیه بهتر بود
پارسینه: برگزاری انتخابات ریاست جمهوری شاید بهترین فرصت برای اصلاح روند اجرای طرحی باشد که طی سالهای اخیر با عنوان هدفمندسازی یارانهها مهمترین دغدغه اقتصادی دولت دهم بوده است؛ طرحی که با آرزوی بسیار شروع و در ادامه خیلی از حمایتها به انتقاد از آن تبدیل شد.
در این شرایط که بیشتر کاندیداهای ریاست جمهوری از اصلاح روند آن سخن میگویند شاید توجه به نسخههای اقتصاددانان باتجربه نیز کارگشا باشد.
دکتر محمد ستاریفر، اقتصاددان در گفتوگویی با آرمان از نحوه چگونگی اصلاح اجرای این طرح سخن میگوید و اظهار میکند: هر دولتی که میآید در کوتاه مدت این یارانهها را باید پایدار کند و بعد از گذشت ۶ ماه، یکی از کارهای دولت این است که این طرح را سامان مجدد دهد. اولین کار، راستیآزمایی و ساماندهی این طرح است و بعد از اینکه تغییرات ناشی از انضباط مالیه باعث شد درآمدهای خانوار و رشد اقتصادی بیشتر شود، به تعدادی از دهکهای پردرآمد کمتر و به دهکهای پردرآمدتر بیشتر یارانه پرداخت شود. با وجود این، وی متذکر میشود که فعلا فاز دوم هدفمندی قابل اجرا نیست و برای اجرای آن ابتدا همه باید بدانند ثروت بینالنسلی نفت نباید در بودجه دولت بیاید و این پول، پول توجیبی مردم ایران نشود.
به همین دلیل ستاریفر تصریح میکند: آن بخش از پولی که به عنوان یارانه است جهت توانمندسازی مردم، آموزش و اشتغال باید صرف شود، نه پول توجیبی. رئیس اسبق سازمان مدیریت و برنامهریزی از استخراج ۱۲۵۰میلیارد دلار نفت و گاز تا سال گذشته نیز سخن میگوید که به زعم وی، باید از این میزان ۶۲۵ میلیارد دلار به صندوق توسعه ملی واریز و ۶۲۵ میلیارد دلار هم نصیب دولت میشد که از این میزان بخشی را دولت باید صرف توانمندسازی مردم مثل تامین اجتماعی، آموزش و موارد این چنینی میکرد. با وجود این، وی با اظهار تاسف میگوید: ما ۱۲۵۰ میلیارد دلار انرژی استخراج کردیم و اکنون وضعیت تورمی کشور این طور شده است! متن کامل این گفتوگو را میخوانید:
فکر میکنید در مورد طرح هدفمندسازی یارانهها دولت آینده چه میتواند کند؟
این طرح هم مانند مسکن مهر و بنگاههای زودبازده دولتهای نهم و دهم و البته ویژهتر از آنهاست. به نظر من، این کار از اول اشتباه بود. با وجود این، به دلیل افزایش نابرابریها این یارانهها اکنون جزء حداقلهای خانوار شدهاند و این خیلی بد است که من بیایم و در زمانی که معاش خانوادهها با مشکل مواجه شده، این حداقلها را حذف کنم. هر دولتی که میآید در کوتاه مدت این یارانهها را باید پایدار کند و بعد از گذشت ۶ ماه، یکی از کارهای دولت این است که این طرح را سامان مجدد دهد. اکنون از ۷۵ میلیون ایرانی، ۵ میلیون نفر خارج از ایران یارانه نمیگیرند اما دولتمردان میگویند به ۷۴ میلیون نفر یارانه میدهیم. مدتی پیش نیز یکی از نمایندههای مجلس گفته بود که در این پرداخت یارانهها میزانی انحراف وجود دارد. دولت آینده باید راستیآزمایی کند و پول چند دهک با درآمد بیشتر را به دهکهای نیازمندتر بدهد.
شما مگر اعتقاد به پرداخت نکردن یارانه مستقیم ندارید؟
نمیگویم این کار درست است اما چون زندگی آنها در خطر است باید به آنها این پول را داد. بنابراین اولین کار، راستیآزمایی و ساماندهی این طرح است. دومین کار این است که بعد از اینکه تغییرات ناشی از انضباط مالیه باعث شد درآمدهای خانوار و رشد اقتصادی بیشتر شود، به تعدادی از دهکهای پردرآمد کمتر و به دهکهای کمدرآمدتر بیشتر یارانه پرداخت شود.
اگر دولت آتی بخواهد فاز دوم هدفمندی را اجرا کند، آن وقت چه؟
فاز دوم را من فعلا قابل اجرا نمیدانم. در فاز دوم هدفمندی باید تعریف مجدد داشته باشیم چرا که اکنون این ۴۵ هزار تومانها به نوعی یارانه نیستند. باید توجه کرد که اگر ایرانیها این انرژی کشور را مصرف نکنند و در خلیج فارس بفروشند چه فرصتهایی را به دست میآورند. اکنون یک بشکه نفت ۵ دلار برای ما تمام میشود و در خلیج فارس آن را ۱۰۰ دلار میخرند، آن وقت این پول را میگویند یارانه! در صورتی که ۵ دلار تمام شده است. در مورد فاز دوم هدفمندی به بحثهایی که در برنامه چهارم مطرح شده، بر میگردم. دولت و مردم باید بدانند نفت یک ثروت ملی و برای ملت ایران شامل ۷۵ میلیون ایرانی حال حاضر و جمعیت نسلهای آینده است. بنابراین باید از این ثروت صیانت کنند و آثار این صیانت دیده شود. اگر نفت استخراج میشود، جزء ثروتهای بینالنسلی و پایدار محسوب میشود. طبق برنامه چهارم ۵۰ درصد از این ثروت در صندوق توسعه ملی باید واریز شود و ۵۰ درصد دیگر آن دولتی میشود. از این ۵۰ درصد سهم دولتی، ۱۰ درصد به شرکت ملی نفت برای سرمایه گذاری باید داده شود و ۴۰ درصد دیگر برای دولت است که صرف خدمات اجتماعی، یارانهها و موارد این چنینی کنند. ارزش نفت و گازی که ایرانیان تا سال گذشته استخراج کردند در مجموع ۱۲۵۰ میلیارد دلار بوده که از این میزان ۷۵۰ میلیارد دلار فروختهاند و حدود ۵۰۰ میلیارد دلار هم خودمان مصرف کردهایم. در حالی که براساس آن حکم برنامه چهارم باید ۶۲۵ میلیارد دلار آن در صندوق توسعه ملی میرفت. ۶۲۵ میلیارد دلار هم نصیب دولت میشد و از این میزان حدود ۷۰ میلیارد دلار هم به شرکت نفت میدادند که آن وقت اکنون این شرکت وضع بسیار مناسبتری از وضعیت فعلی داشت. آن وقت بیش از ۵۵۰ میلیارد دلار باقی میماند که حداقل نصف آن را دولت باید صرف توانمندسازی مردم مثل تامین اجتماعی، آموزش و موارد این چنینی میکرد. در برنامه چهارم اشاره شده که رویکرد عدالت اجتماعی در گرو رشد اقتصادی است. یعنی دولت مردم را توانمند کند تا در رشد و اشتغال تاثیر خود را بگذارد. امروز بین عدالت و رشد، تقابل و ناهماهنگی نیست، بلکه این دو با هم هستند. خداوند به ایرانیها ۱۲۵۰ میلیارد دلار ثروت نفت داده است. برای اینکه چین یک میلیارد دلار سود کسب کند باید ۲۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری داشته باشد و برای اینکه ۲۰ میلیارد دلار سود کسب کند باید 400 میلیارد دلار سرمایهگذاری کرده باشد و طبیعتا برای سودهای بیشتر میزانهای خیلی بیشتری باید سرمایهگذاری کند. اکنون ببینید برای ۱۲۵۰ میلیارد دلار سود کشورهایی مانند ترکیه و چین چقدر باید تلاش کنند. ما ۱۲۵۰ میلیارد دلار نفت استخراج کردیم و اکنون وضعیت تورمی کشور این طور شده است!
فکر میکنید علت اصلی آن چیست؟
عدهای میگویند نفت این بلا را سر ما آورده که درست هم میگویند. در جایی که تدبیر امور اداره آن کشور بیتدبیر باشد، نفت و ثروت بادآورده آن را بیخیالتر میکند.
آن وقت اگر نفت نداشتیم کشور ما مثل افغانستان نمیشد؟
ایران یک سرزمین بزرگ و باارزش است، به محض اینکه این نفت قطع میشد ما در کوتاه مدت با مسائلی مواجه میشدیم اما بعد مشکل ما حل میشد. در روستاها که قبلا نفت نبود مردم که جان خود را از دست نمیدادند. نفت اگر نبود ایران به احتمال زیاد از نظر اقتصادی از ترکیه جلو میزد. چقدر خوب میشد که ما کار کرده و تدبیر خوبی را لحاظ میکردیم و پس از آن، نفت هم پیدا میشد. ما برعکس بودیم. اما کشور نروژ این طور نبود و پس از کار کردن در دهه ۹۰ به نفت رسید. نفت به ذات خودش نه بد و نه خوب است اما ما نتوانستیم قدر این نعمت را بدانیم. در مورد هدفمندکردن یارانهها باید کار جدی و علمی میکردند. در این مورد همه باید بدانند که از این ثروت بینالنسلی حفاظت کنند و این پول در بودجه دولت نیاید و این پول، پول توجیبی مردم ایران نشود. اگر ما این کار را کردیم آن وقت میگوییم فاز دوم هدفمندی را شروع میکنیم. قطعا در فاز دوم هدفمندی یارانهها منفک شدن درآمدهای نفت از هزینههای دولت را خواهیم داشت و دولت باید یاد بگیرد که از مالیاتها هزینههای خود را تامین کند و به ملت سرویس بدهد. در این چنین فرهنگی مالیات نماد دموکراسی میشود.
البته تولید ما آنقدر قوی است که از آنها مالیات بگیریم؟
در برنامه چهارم گفتیم که تا سال ۸۸ با رشد اقتصادی ۸ درصدی بودجه جاری از مالیات تامین میشود. به میزانی که مالیات همبستگی معناداری با بودجه جاری داشته باشد دموکراسی و مشارکت مردم عمق پیدا میکند، چون که دولت باید پاسخگو باشد و خدمات بدهد تا از مردم پولی دریافت کند بلکه باید طی یک برنامهای این هدف محقق شود. در فاز دوم هدفمندی اولین رویکرد، منفک کردن نفت از بودجه جاری دولت طی برنامه ۵ساله، صیانت از نفت و تبدیل آن به داراییهای دائمی است. آن بخش از پولی که به عنوان یارانه است جهت توانمندسازی مردم، آموزش و اشتغال باید صرف شود، نه پول توجیبی. در این صورت مثلا میزان پولی که در جیب مردم ایران میریزیم ۱۰۰ تومان است و بابت اصلاح قیمت انرژی از آنها ۴۰ تومان دریافت میکنیم و برای آنها با رشد اقتصادی یک رفاه نسبی حاصل میشود اما اکنون برعکس شده است. چون داریم پول توجیبی میدهیم و دولت خواست در جهت تعمیق رکود و تورم قدم بردارد. در فضای رکود و تورم دولت مثلا ۴۵ تومان میدهد و ۲۰۰ تومان قیمتها را گرانتر میکند. بنابراین اگر این چنین شد وسایل حملونقل عمومی بیشتر و خدمات عمومی افزایش مییابند و از مردم خواسته میشود که در مصرف انرژی صرفهجویی کنند. فاز دوم هدفمندی یارانهها رویکرد مهمی است که هم دولت توسعهگرا میخواهد و هم ملت آگاه و همراه با این مجموعه مدیران باید بدانند که این کار به نفع آنهاست. بدیهی است با این بحث قیمتها اصلاح میشوند اما این اصلاح قیمتها آزاردهنده نخواهد بود. شاید در کوتاهمدت باشد اما در میان و بلندمدت این طور نخواهد بود. هدفمندکردن یارانههای واقعی در صیانت از این منابع بینالنسلی است. هدفمند کردن واقعی یارانهها برای سریعتر کردن کارهاست نه کندکردن کارها. مردم باید بدانند که هدفمندسازی یارانهها فقط توزیع پول بین مردم نیست بلکه بینش، رفتار و کردار مردم باید دگرگون شود. آن وقت دیگر با یک نوسازی همهجانبه مانند اکنون از اینکه از ۱۲۵۰ میلیارد دلار پول نفت خوب استفاده نشده افسوس نخواهیم خورد.
دکتر محمد ستاریفر، اقتصاددان در گفتوگویی با آرمان از نحوه چگونگی اصلاح اجرای این طرح سخن میگوید و اظهار میکند: هر دولتی که میآید در کوتاه مدت این یارانهها را باید پایدار کند و بعد از گذشت ۶ ماه، یکی از کارهای دولت این است که این طرح را سامان مجدد دهد. اولین کار، راستیآزمایی و ساماندهی این طرح است و بعد از اینکه تغییرات ناشی از انضباط مالیه باعث شد درآمدهای خانوار و رشد اقتصادی بیشتر شود، به تعدادی از دهکهای پردرآمد کمتر و به دهکهای پردرآمدتر بیشتر یارانه پرداخت شود. با وجود این، وی متذکر میشود که فعلا فاز دوم هدفمندی قابل اجرا نیست و برای اجرای آن ابتدا همه باید بدانند ثروت بینالنسلی نفت نباید در بودجه دولت بیاید و این پول، پول توجیبی مردم ایران نشود.
به همین دلیل ستاریفر تصریح میکند: آن بخش از پولی که به عنوان یارانه است جهت توانمندسازی مردم، آموزش و اشتغال باید صرف شود، نه پول توجیبی. رئیس اسبق سازمان مدیریت و برنامهریزی از استخراج ۱۲۵۰میلیارد دلار نفت و گاز تا سال گذشته نیز سخن میگوید که به زعم وی، باید از این میزان ۶۲۵ میلیارد دلار به صندوق توسعه ملی واریز و ۶۲۵ میلیارد دلار هم نصیب دولت میشد که از این میزان بخشی را دولت باید صرف توانمندسازی مردم مثل تامین اجتماعی، آموزش و موارد این چنینی میکرد. با وجود این، وی با اظهار تاسف میگوید: ما ۱۲۵۰ میلیارد دلار انرژی استخراج کردیم و اکنون وضعیت تورمی کشور این طور شده است! متن کامل این گفتوگو را میخوانید:
فکر میکنید در مورد طرح هدفمندسازی یارانهها دولت آینده چه میتواند کند؟
این طرح هم مانند مسکن مهر و بنگاههای زودبازده دولتهای نهم و دهم و البته ویژهتر از آنهاست. به نظر من، این کار از اول اشتباه بود. با وجود این، به دلیل افزایش نابرابریها این یارانهها اکنون جزء حداقلهای خانوار شدهاند و این خیلی بد است که من بیایم و در زمانی که معاش خانوادهها با مشکل مواجه شده، این حداقلها را حذف کنم. هر دولتی که میآید در کوتاه مدت این یارانهها را باید پایدار کند و بعد از گذشت ۶ ماه، یکی از کارهای دولت این است که این طرح را سامان مجدد دهد. اکنون از ۷۵ میلیون ایرانی، ۵ میلیون نفر خارج از ایران یارانه نمیگیرند اما دولتمردان میگویند به ۷۴ میلیون نفر یارانه میدهیم. مدتی پیش نیز یکی از نمایندههای مجلس گفته بود که در این پرداخت یارانهها میزانی انحراف وجود دارد. دولت آینده باید راستیآزمایی کند و پول چند دهک با درآمد بیشتر را به دهکهای نیازمندتر بدهد.
شما مگر اعتقاد به پرداخت نکردن یارانه مستقیم ندارید؟
نمیگویم این کار درست است اما چون زندگی آنها در خطر است باید به آنها این پول را داد. بنابراین اولین کار، راستیآزمایی و ساماندهی این طرح است. دومین کار این است که بعد از اینکه تغییرات ناشی از انضباط مالیه باعث شد درآمدهای خانوار و رشد اقتصادی بیشتر شود، به تعدادی از دهکهای پردرآمد کمتر و به دهکهای کمدرآمدتر بیشتر یارانه پرداخت شود.
اگر دولت آتی بخواهد فاز دوم هدفمندی را اجرا کند، آن وقت چه؟
فاز دوم را من فعلا قابل اجرا نمیدانم. در فاز دوم هدفمندی باید تعریف مجدد داشته باشیم چرا که اکنون این ۴۵ هزار تومانها به نوعی یارانه نیستند. باید توجه کرد که اگر ایرانیها این انرژی کشور را مصرف نکنند و در خلیج فارس بفروشند چه فرصتهایی را به دست میآورند. اکنون یک بشکه نفت ۵ دلار برای ما تمام میشود و در خلیج فارس آن را ۱۰۰ دلار میخرند، آن وقت این پول را میگویند یارانه! در صورتی که ۵ دلار تمام شده است. در مورد فاز دوم هدفمندی به بحثهایی که در برنامه چهارم مطرح شده، بر میگردم. دولت و مردم باید بدانند نفت یک ثروت ملی و برای ملت ایران شامل ۷۵ میلیون ایرانی حال حاضر و جمعیت نسلهای آینده است. بنابراین باید از این ثروت صیانت کنند و آثار این صیانت دیده شود. اگر نفت استخراج میشود، جزء ثروتهای بینالنسلی و پایدار محسوب میشود. طبق برنامه چهارم ۵۰ درصد از این ثروت در صندوق توسعه ملی باید واریز شود و ۵۰ درصد دیگر آن دولتی میشود. از این ۵۰ درصد سهم دولتی، ۱۰ درصد به شرکت ملی نفت برای سرمایه گذاری باید داده شود و ۴۰ درصد دیگر برای دولت است که صرف خدمات اجتماعی، یارانهها و موارد این چنینی کنند. ارزش نفت و گازی که ایرانیان تا سال گذشته استخراج کردند در مجموع ۱۲۵۰ میلیارد دلار بوده که از این میزان ۷۵۰ میلیارد دلار فروختهاند و حدود ۵۰۰ میلیارد دلار هم خودمان مصرف کردهایم. در حالی که براساس آن حکم برنامه چهارم باید ۶۲۵ میلیارد دلار آن در صندوق توسعه ملی میرفت. ۶۲۵ میلیارد دلار هم نصیب دولت میشد و از این میزان حدود ۷۰ میلیارد دلار هم به شرکت نفت میدادند که آن وقت اکنون این شرکت وضع بسیار مناسبتری از وضعیت فعلی داشت. آن وقت بیش از ۵۵۰ میلیارد دلار باقی میماند که حداقل نصف آن را دولت باید صرف توانمندسازی مردم مثل تامین اجتماعی، آموزش و موارد این چنینی میکرد. در برنامه چهارم اشاره شده که رویکرد عدالت اجتماعی در گرو رشد اقتصادی است. یعنی دولت مردم را توانمند کند تا در رشد و اشتغال تاثیر خود را بگذارد. امروز بین عدالت و رشد، تقابل و ناهماهنگی نیست، بلکه این دو با هم هستند. خداوند به ایرانیها ۱۲۵۰ میلیارد دلار ثروت نفت داده است. برای اینکه چین یک میلیارد دلار سود کسب کند باید ۲۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری داشته باشد و برای اینکه ۲۰ میلیارد دلار سود کسب کند باید 400 میلیارد دلار سرمایهگذاری کرده باشد و طبیعتا برای سودهای بیشتر میزانهای خیلی بیشتری باید سرمایهگذاری کند. اکنون ببینید برای ۱۲۵۰ میلیارد دلار سود کشورهایی مانند ترکیه و چین چقدر باید تلاش کنند. ما ۱۲۵۰ میلیارد دلار نفت استخراج کردیم و اکنون وضعیت تورمی کشور این طور شده است!
فکر میکنید علت اصلی آن چیست؟
عدهای میگویند نفت این بلا را سر ما آورده که درست هم میگویند. در جایی که تدبیر امور اداره آن کشور بیتدبیر باشد، نفت و ثروت بادآورده آن را بیخیالتر میکند.
آن وقت اگر نفت نداشتیم کشور ما مثل افغانستان نمیشد؟
ایران یک سرزمین بزرگ و باارزش است، به محض اینکه این نفت قطع میشد ما در کوتاه مدت با مسائلی مواجه میشدیم اما بعد مشکل ما حل میشد. در روستاها که قبلا نفت نبود مردم که جان خود را از دست نمیدادند. نفت اگر نبود ایران به احتمال زیاد از نظر اقتصادی از ترکیه جلو میزد. چقدر خوب میشد که ما کار کرده و تدبیر خوبی را لحاظ میکردیم و پس از آن، نفت هم پیدا میشد. ما برعکس بودیم. اما کشور نروژ این طور نبود و پس از کار کردن در دهه ۹۰ به نفت رسید. نفت به ذات خودش نه بد و نه خوب است اما ما نتوانستیم قدر این نعمت را بدانیم. در مورد هدفمندکردن یارانهها باید کار جدی و علمی میکردند. در این مورد همه باید بدانند که از این ثروت بینالنسلی حفاظت کنند و این پول در بودجه دولت نیاید و این پول، پول توجیبی مردم ایران نشود. اگر ما این کار را کردیم آن وقت میگوییم فاز دوم هدفمندی را شروع میکنیم. قطعا در فاز دوم هدفمندی یارانهها منفک شدن درآمدهای نفت از هزینههای دولت را خواهیم داشت و دولت باید یاد بگیرد که از مالیاتها هزینههای خود را تامین کند و به ملت سرویس بدهد. در این چنین فرهنگی مالیات نماد دموکراسی میشود.
البته تولید ما آنقدر قوی است که از آنها مالیات بگیریم؟
در برنامه چهارم گفتیم که تا سال ۸۸ با رشد اقتصادی ۸ درصدی بودجه جاری از مالیات تامین میشود. به میزانی که مالیات همبستگی معناداری با بودجه جاری داشته باشد دموکراسی و مشارکت مردم عمق پیدا میکند، چون که دولت باید پاسخگو باشد و خدمات بدهد تا از مردم پولی دریافت کند بلکه باید طی یک برنامهای این هدف محقق شود. در فاز دوم هدفمندی اولین رویکرد، منفک کردن نفت از بودجه جاری دولت طی برنامه ۵ساله، صیانت از نفت و تبدیل آن به داراییهای دائمی است. آن بخش از پولی که به عنوان یارانه است جهت توانمندسازی مردم، آموزش و اشتغال باید صرف شود، نه پول توجیبی. در این صورت مثلا میزان پولی که در جیب مردم ایران میریزیم ۱۰۰ تومان است و بابت اصلاح قیمت انرژی از آنها ۴۰ تومان دریافت میکنیم و برای آنها با رشد اقتصادی یک رفاه نسبی حاصل میشود اما اکنون برعکس شده است. چون داریم پول توجیبی میدهیم و دولت خواست در جهت تعمیق رکود و تورم قدم بردارد. در فضای رکود و تورم دولت مثلا ۴۵ تومان میدهد و ۲۰۰ تومان قیمتها را گرانتر میکند. بنابراین اگر این چنین شد وسایل حملونقل عمومی بیشتر و خدمات عمومی افزایش مییابند و از مردم خواسته میشود که در مصرف انرژی صرفهجویی کنند. فاز دوم هدفمندی یارانهها رویکرد مهمی است که هم دولت توسعهگرا میخواهد و هم ملت آگاه و همراه با این مجموعه مدیران باید بدانند که این کار به نفع آنهاست. بدیهی است با این بحث قیمتها اصلاح میشوند اما این اصلاح قیمتها آزاردهنده نخواهد بود. شاید در کوتاهمدت باشد اما در میان و بلندمدت این طور نخواهد بود. هدفمندکردن یارانههای واقعی در صیانت از این منابع بینالنسلی است. هدفمند کردن واقعی یارانهها برای سریعتر کردن کارهاست نه کندکردن کارها. مردم باید بدانند که هدفمندسازی یارانهها فقط توزیع پول بین مردم نیست بلکه بینش، رفتار و کردار مردم باید دگرگون شود. آن وقت دیگر با یک نوسازی همهجانبه مانند اکنون از اینکه از ۱۲۵۰ میلیارد دلار پول نفت خوب استفاده نشده افسوس نخواهیم خورد.
ارسال نظر