آیا وقت آن نرسیده ...؟
پارسینه: تا کی قساوت قلب؟ تا کی تجرّی و عصیان؟ تا کی پشت به خدا کردن؟! آیا وقت روی گرداندن از گناه و رو کردن به سوی خدا نرسیده است؟
پارسینه-گروه فرهنگی: فضیل بن عیاض دزد معروفی بود که مردم از دست او خواب راحت نداشتند. شبی از دیوار خانه ای بالا می رود و به قصد ورود به منزل روی دیوار می نشیند. خانه از آنِ مرد عابد و زاهدی بود که شب زنده داری می کرد، نماز شب می خواند و دعا می نمود امّا در آن لحظه به تلاوت قرآن مشغول بود، صدای حزین قرائت قرآنش به گوش می رسید، ناگهان این آیه را تلاوت کرد:
«أَلَم یَأنِ لِلَّذینَ آمَنوا اَن تَخشَعَ قُلُوبُهُم لِذِکرِ الله؛ آیا وقت آن نرسیده است که مدعیان ایمان، قلبشان برای یاد خدا نرم و آرام شود؟»
تا کی قساوت قلب؟ تا کی تجرّی و عصیان؟ تا کی پشت به خدا کردن؟! آیا وقت روی گرداندن از گناه و رو کردن به سوی خدا نرسیده است؟
فضیل بن عیاض همین که این آیه را از روی دیوار شنید، گویی به خود او وحی شد و مخاطب شخص اوست. از این رو همان جا گفت: «خدایا! چرا، چرا، وقتش رسیده و همین الآن موقع آن است.»
از دیوار پایین آمد و بعد از آن، دزدی، شراب، قمار و هر چه را که احیانا به آن مبتلا بود، کنار گذاشت. از همه هجرت کرد، از تمام آن آلودگی ها دوری گزید، تا حدی که برایش مقدور بود اموال مردم را به صاحبانش پس داد، حقوق الهی را ادا کرد و کوتاهی های گذشته را جبران نمود تا جایی که بعدها یکی از بزرگان گردید، نه فقط مرد با تقوایی شد که مربی و معلمی نمونه برای دیگران گردید.
منبع: داستان هایی از یاد خدا، ص۲۳-۲۴.
افکارنیوز
ارسال نظر