"حضور جلیلی فضا را به نفع روحانی دو قطبی کرد و به ضرر قالیباف شد"
پارسینه: در این مناظرهها و در این رقابت، آقای جلیلی به عنوان مظهر دیدگاه آرمانگرایی مطرح شد. اگر در این انتخابات آقایان قالیباف و روحانی با هم بودند، این دو قطبی ایجاد نمیشد، چراکه جنس روحانی و قالیباف از نظر عمومی تفاوت اساسی ندارد ولی حضور جلیلی فضا را به نفع آقای روحانی دو قطبی کرد و به ضرر آقای قالیباف شد و در واقع موجب شد که قسمتی از آرای قالیباف به سمت روحانی سرازیر شود.
امیر محبیان شنبه گذشته در جلسه ماهانه جامعه اسلامی مهندسین با تبریک به حسن روحانی به دلیل انتخابش به عنوان رییسجمهور آینده اظهار کرد: خوشحال هستیم رییس جمهوری انتخاب شده که توجه او به مبحث عقل و حرکت در مسیر اعتدال است.
وی به بررسی دلایل پیروزی روحانی در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری پرداخت و افزود: به طور کلی وقتی که به نحوه شکلگیری انقلاب توجه میکنیم میبینیم که فرآیند انقلاب توسط آرمانگرایان ایجاد میشود اما زمانی که انقلاب پیروز میشود، این مصلحتگرایان هستند که تلاش میکنند بر اساس واقعیت موجود آرمانها را به پیش ببرند.
این فعال رسانهای با بیان اینکه "وقتی به تاریخ انقلاب نگاه میکنیم میبینیم زمانی امور دست آرمانگرایان و زمانی نیز دست مصلحتگرایان بوده است"، گفت: این تصور در ذهن مردم ایجاد شده که گویا آرمانگرایی مترادف است با یک جامعه بسته و انقباضی و مصلحتگرایی مصادف است با یک جامعه باز و انبساطی.
وی در ادامه با بیان اینکه "ما اکنون در حد وسط قرار داریم و جریانی در عرصه انتخابات پیروز شده که مدعی ترکیبی از آرمانگرایی و مصلحتگرایی است"، تصریح کرد: خوشبختانه ما در حال حاضر در وضعیت وسط قرار داریم و چندان عجیب نبود که چنین چرخشی در جامعه صورت بگیرد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی با بیان اینکه "روحانی هیچگاه خود را اصلاحطلب ننامیده است بلکه خود را مستقل معرفی کرده است"، گفت: از طرف دیگر جریان اصولگرایی نیز به مفهوم واقعی در انتخابات در کنار روحانی نبود. البته جریان اجتماعی اصلاحطلب از وی حمایت کرد، گرچه روحانی کاندیدای حداقلی آنها محسوب میشود.
محبیان با بیان اینکه "انتخاب حسن روحانی به عنوان رییسجمهور از سوی مردم، اصولگرایان را مأیوس نکرد"، خاطرنشان کرد: حتی رادیکالها در این جریان نیز از نتیجه بدست آمده در انتخابات چندان ناراضی نیستند.
وی با اشاره به 14 مورد به عنوان مهمترین دلایل پیروزی روحانی در انتخابات اظهار کرد: یکی از دلایل پیروزی حسن روحانی، وحدت نداشتن و وجود تفرقه در جریان اصولگرا بود که موجب تقسیم آراء آنها در انتخابات شد.
این فعال سیاسی همچنین به کنار رفتن عارف از عرصه انتخابات اشاره کرد و یادآور شد: این موضوع نیز در پیروزی آقای روحانی منشاء اثر بود و این پیام را به جامعه داد که این جریان - یعنی جریان اصلاحطلب - از قدرت میگذرد ولی جریان مقابل از قدرت نمیگذرد.
وی با بیان اینکه "اصولگرایان در انتخابات از سوی اصلاحطلبان احساس خطر نکردند و در واقع فضای دوقطبی را احساس نکرده بودند"، گفت: در واقع آنها احساس نکردند که خطری از سوی جریان اصلاحطلبی وجود دارد و به همین دلیل تلاش چندانی در راستای وحدت نداشتند.
محبیان همچنین به مشکلات اقتصادی مردم اشاره کرد و افزود: دولت آقای احمدینژاد بسیار کوشید تا مشکلات را حل کند ولی باید دانست آنچه که در سیاست معنا دارد، احساس مردم از قضایا و رویدادهاست و در این مورد، مشکلات از نظر مردم نه تنها کم نشده بود، بلکه بیشتر شده بود.
وی با بیان اینکه "احمدینژاد خود را از اصولگرایان نمیدانست"، ادامه داد: جامعه او را از جریان اصولگرا تفکیک نمیکرد و در واقع او را جزئی از جریان اصولگرا میداند.
محبیان یکی دیگر از دلایل پیروزی حسن روحانی در انتخابات را فقدان رهبر و مرجعیت قاطع برای وحدت اصولگرایان عنوان کرد و گفت: جامعتین در این انتخابات نتوانست اثری جدی داشته باشد. باید واقعیت را بپذیریم که 16 سال است کاندیدای متعلق به جریان اصولگرا در انتخابات شکست میخورد و اصولگرایان لازم است یک بازنگری جدی در مورد وضعیت خود داشته باشند و بررسی کنند که اشکال کار کجاست، چراکه اگر زنجیره شکستهای آنها ادامه پیدا کند، به یک جریان حاشیهای تبدیل میشود. ما میبینیم که گاه یک جریان فردی از درون جریان اصولگرا رشد میکند و بعد همین جریان میآید و اصولگرایی را نفی میکند. به نظر میرسد باید یک بازنگری جدی داشته باشیم و این موضوع را به صورت جدی بررسی کنیم که چرا چنین اتفاقی میافتد یعنی بذر میکاریم، این بذر رشد میکند ولی نتایج حاصل از آن مال ما نیست.
وی با بیان اینکه "حسن روحانی توانست پیام خود را به مردم منتقل کند"، به مناظره سوم کاندیداها اشاره کرد و افزود: ایشان در مناظره سوم توانست کار انتقال پیام خود به مردم را به خوبی انجام دهد. در این مناظرهها و در این رقابت، آقای جلیلی به عنوان مظهر دیدگاه آرمانگرایی مطرح شد. اگر در این انتخابات آقایان قالیباف و روحانی با هم بودند، این دو قطبی ایجاد نمیشد، چراکه جنس روحانی و قالیباف از نظر عمومی تفاوت اساسی ندارد ولی حضور جلیلی فضا را به نفع آقای روحانی دو قطبی کرد و به ضرر آقای قالیباف شد و در واقع موجب شد که قسمتی از آرای قالیباف به سمت روحانی سرازیر شود.
این تحلیلگر مسایل سیاسی اضافه کرد: در مناظره سوم این پیام به جامعه منتقل شد که یک جریان وجود دارد که معتقد به تداوم وضعیت موجود است و یک جریان دیگر میگوید که میتواند وضعیت را بهتر اداره کند و مشخص است که با انتقال این پیام، آرا به چه سمتی میرود.
وی همچنین به تصمیمگیریِ به موقع هاشمی و خاتمی در جریان انتخابات و حمایت آنها از حسن روحانی اشاره کرد و گفت: با آمدن آقای هاشمی به صحنه، ظرفیتی ایجاد شد و با کنار رفتن ایشان ظرفیت ایجاد شده با حمایتی که آقایان هاشمی و خاتمی از حسن روحانی کردند، به سمت آقای روحانی رفت؛ ضمن اینکه آقای عارف نیز از صحنه انتخابات کنارهگیری کرده بود. البته بخشی از اصلاحطلبان نیز انتقاد جدی دارند که چرا آقای خاتمی به گونهای عمل کرد که کاندیدای نسبتا مقبولتر آنها یعنی عارف به نفع کاندیدای هاشمی کنار برود؛ گرچه در حال حاضر این موضوع را به صورت علنی مطرح نمیکنند، ولی به مرور تقاضاهایی را مطرح میکنند مثل معاون اول شدن آقای عارف در دولت آقای روحانی.
محبیان همچنین با بیان اینکه "در عرصه انتخابات شاهد شکلگیری دو قطبی جلیلی - اصلاحطلبان بودیم"، گفت: در جریان انتخابات فقط اصلاحطلبان نبودند که به آقای روحانی رای دادند و رای ایشان رای اصلاحطلبی محض نبود بلکه اصولگرایانی بودند که به روحانی رای دادند.
وی یکی از دلایل پیروزی حسن روحانی در انتخابات را ناتوانی دولت فعلی در حل معضلات اقتصادی مردم دانست و اظهار کرد: از سوی دیگر این تصور ایجاد شد که در بین جریان اصولگرا نیز اختلافات درونی وجود دارد. آقای روحانی در سخنرانیهای خود بر حل مشکلات اصلی مردم از جمله مشکلات اقتصادی تاکید داشتند و از سوی دیگر بر مقوله اعتدال و اخلاق نیز تاکید ویژهای میکردند و در واقع دست روی مواردی گذاشتند که جامعه فکر میکرد از آنها صدمه خورده است.
محبیان در بخش دیگری از صحبتهای خود با بیان اینکه "با توجه به تحولاتی که در عرصه سیاسی کشور رخ داده بود، در روزهای آخر انتخابات شاهد افزایش چشمگیر اقبال عمومی به حسن روحانی بودیم"، یادآور شد: در دو - سه روز آخر باقیمانده به زمان انتخابات افرادی که تصمیم نگرفته بودند به کدام کاندیدا رای بدهند، رای خود را به سبد آقای روحانی سوق دادند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی با بیان اینکه "بخشی از رای آقای قالیباف بخاطر عملکردش در تهران، رای عمرانی بود نه رای ایدئولوژیک"، گفت: وقتی فضا دوقطبی شد، این وضعیت تغییر کرد و دیدگاه سیاسی برای رای دادن در اولویت قرار گرفت.
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود به بایدهایی که رییسجمهور منتخب باید به آن توجه کند اشاره کرد و افزود: در بحث ساختار، ایشان گفتمان عدالت و عقلانیت را مطرح کردند. این گفتمان هوادار دارد ولی ساختار ندارد و برای تحقق ساختار آن باید نظام حزبی در کشور ایجاد شود، به نحوی که کسانی که دارای تب تند هستند به قدرت نرسند. رییسجمهور منتخب باید نظام حزبی را در جامعه جا بیندازد.
محبیان افزود: آقای روحانی نباید بگوید من دولت فراجناحی ایجاد میکنم. مگر میشود افراد گرایش نداشته باشند؟ ایشان باید در واقع دولت میانجناحی ایجاد کند و در واقع از عقلای دو جناح استفاده کند. ایشان باید واقعیت جناحهای موجود در کشور را بپذیرد. جریان اصلاحطلب و اصولگرا جریانهایی هستند که در کشور ما ریشه اجتماعی دارند و نمیمیرند.
وی همچنین با بیان اینکه "روحانی باید برای تبدیل عقلانیت و اعتدال به گفتمان غالب جامعه، فرهنگسازی کند"، تاکید کرد: گفتمان غالب جامعه ما، گفتمان اعتدال نیست و اگر فردی حرف معقولی بزند، رسانهها کمتر توجه میکنند.
محبیان همچنین به اهمیت فرهنگسازی برای اصالت دادن به قانون و اقدامات قانونی اشاره کرد و گفت: اگر قانون را کنار بگذاریم، این سلیقهها هستند که روی کار میآیند و تصمیمگیری میکنند.
این فعال رسانهای همچنین به اهمیت ایجاد فرهنگ نظمپذیری اشاره کرد و افزود: در حال حاضر گاهی نوعی آشوب در رفتارها را در جامعه مشاهده میکنیم که نمونه آن، ترافیک است. اگر ما نظم را نهادینه کنیم، جامعه پیشرفت میکند.
وی همچنین بر اهمیت ایجاد سیستم پایش مستمر نظرات و دیدگاههای افکار عمومی تاکید کرد و گفت: با ایجاد این سیستم باید رفتارها و تصمیمات بر اساس پایشهایی باشد که از نظرات و افکار عمومی صورت میگیرد. تحلیلهای تودههای مردم بعضا قویتر از تحلیلهای نخبگان است، چراکه آنها در فضای آرامتری مسائل را تحلیل میکنند.
محبیان همچنین به اهمیت مدیریت توقعات مردم اشاره کرد و افزود: این موضوع بسیار مهم است، چراکه ما در خیلی از مواقع میبینیم که یک دولت کارهای خیلی خوبی انجام میدهد ولی مردم راضی نیستند و قبول ندارند و توقع بیش از این را دارند.
وی با بیان اینکه "مدیریت توقعات، یک فن است"، اظهار کرد: آقای روحانی باید توقعات مردم را معقول کند و نباید به صورت احساسی با آنها برخورد شود. یکی از اشکالات اساسی آقای احمدینژاد این بود که توقعات را مدیریت نکرد و وقتی که توقعات فزاینده شود، احتمال شکست وجود دارد. باید توقعات را معقول کرد که بتوان آنها را اجرا کرد.
محبیان همچنین به اهمیت برنامهریزی نیز از سوی رییس جمهور منتخب تاکید کرد و در ادامه گفت: آقای روحانی باید توجه کند که از بکارگیری نیروهای حاشیهدار و مسالهساز در کابینه خود خودداری کند، چراکه ما دیدیم حاشیهسازی برخی افراد در دولت آقای احمدینژاد موجب شد که بسیاری از زحمات او دیده نشود.
وی همچنین با بیان اینکه "آقای روحانی نباید از نیروهایی استفاده کند که خلاف گفتمان عقلانیت و اعتدال حرکت میکنند"، تصریح کرد: ویترین دولت حسن روحانی باید ترکیبی از نیروهای کارآمد باشد.
محبیان به بحث مدیریت ادراک نیز اشاره کرد و گفت: مردم همواره برداشت خودشان را از واقعیتها دارند، گرچه ممکن است این برداشت بر اصل واقعیت نباشد. مثلا در همین جلسه ممکن است به تعداد شما در مورد صحبتهای من برداشت شود و من که سخنران هستم، باید به گونهای سخنرانی کنم که بیشترین نزدیکی بین برداشتها ایجاد شود. آقای روحانی باید در واقع بتواند تصویری درست از دولت خود به افکار عمومی ارائه کند و از سوی دیگر باید توجه داشته باشد که مردم بر اساس برداشت خود قضاوت میکنند. دولت اگر تصویر زشتی از خود ارائه دهد، برداشت مردم نیز زشت خواهد بود.
این فعال سیاسی افزود: به نظر میرسد که دکتر روحانی در تعامل با رسانهها، هنرمندان و کسانی که میتوانند برداشت مردم را مدیریت کنند، باید تصویری درستی از خود و دولتش ایجاد کند وگرنه وضعیت دولت روحانی سختتر از احمدینژاد و خاتمی خواهد بود.
وی با بیان اینکه "دولت که در حد وسط باشد، در زمان دعوا از هر دو طرف میخورد و اگر خوب عمل کند، از هر دو طرف سود میبرد"، گفت: ما وظیفه داریم به عنوان یک ایرانی به دولتی که به خواست مردم بر سر کار آمده کمک کنیم و نیروها و تواناییهای خود را در اختیار ایشان بگذاریم.
محبیان در پاسخ به این صحبت یکی از حاضران که "به نظر میرسد در فضای سیاسی جامعه، اصلاحطلبان در اکثریت هستند و اصولگرایان در اقلیت"، گفت: من معتقد هستم که ملت در اکثریت هستند و اصولگرایان و اصلاحطلبان نیروهای سیاسیاند که هرچقدر نظر مردم را تامین کنند، در نزد مردم مورد پذیرشتر قرار میگیرند.
وی همچنین در مورد شخصیت هاشمی رفسنجانی اظهار کرد: هاشمی دارای شخصیتی زیرک و از سوی دیگر کلاسیک است و در پی انتقامگیری شخصی و عقدهگشایی نیست. مثلا موقعی که عدم احراز صلاحیت ایشان اعلام شد، میتوانست در این مورد مسالهسازی کند ولی این کار را نکرد.
این تحلیلگر مسایل سیاسی در بخش دیگری از صحبتهای خود با بیان اینکه "نیازمند بازتعریف اصولگرایی هستیم"، ادامه داد: بدنه اجتماعی اصلاحطلبان در انتخابات از روحانی حمایت کرد ولی در داخل همین جریان، برخی از اصلاحطلبان بودند که به خاتمی انتقاد میکردند که چرا یک نیروی دانشگاهی را که میتوانست نزدیکتر به آنها باشد مجبور کرد به نفع حسن روحانی کنار برود.
محبیان با بیان اینکه "خاتمی در چارچوب عقلانیت و اعتدال عمل کرد و اجازه نداد افراطیون میدانداری کنند"، گفت: همانطور که اشاره شد، در درون اصلاحطلبان دو گروه در جریان انتخابات حضور داشتند کسانی که از روحانی حمایت کردند و افراد دیگری که چارهای جز حمایت نداشتند و برای ایجاد فضای تنفس برای خودشان از حسن روحانی حمایت کردند.
وی همچنین به اهمیت استفاده از ادبیات دیپلماتیک و فاخر در عرصه بینالملل و در داخل کشور اشاره و ابراز عقیده کرد: به نظر میرسد خبرسازی در دولت آقای احمدینژاد به جنجالسازی کشیده شد و حرفهایی زده میشد که بهانه به دست همه میداد.
محبیان در پایان تاکید کرد: بهانهسازی، فرد را مطرح و مشهور میکند ولی محبوب نمیکند. برخی افراد تفاوت بین محبوبیت و مشهور بودن را نمیدانند و آقای روحانی با استفاده از ادبیات فاخر میتواند هم مشهور باشد و هم محبوب.
ارسال نظر