فلسفه ایران زایندگی خود را از دست داد
پارسینه: فکر فلسفی هنوز باید مباحثی چون قدرت، عدالت، آزادی، حقوق انسان، رابطه فرد و جامعه، جایگاه انسان در کیهان، رابطه هستیشناختی انسان با خودش و سایر عناصر هستی و بسیاری مباحث قدیمی دیگر را موضوع تامل خود قرار دهد
دکتر شهیندخت خوارزمی با بیان اینکه شکوه فلسفی فرهنگ ایران در دورانی محقق شد که جامعه ایران با محیطی در تعامل بود که بسیار سادهتر از فضای جهانی معاصر بوده است، گفت: در جایی فرهنگ ایران از زمانه عقب ماند و زایندگی خود را از دست داد و آن درست دورانی بود که اروپا با نهضت فکری رنسانس و روشنگری راه توسعه را در پیش گرفت.
دکتر شهیندخت خوارزمی، عضو هیاتعلمی دانشگاه ورتسبورگ آلمان و مترجم آثار الوین تافلر درباره نسبت تفکر فلسفی و فرهنگ گفت: تفکر فلسفی نقش مهمی در تعریف کیفیت حضور انسان در هستی برعهده دارد.
وقتی محیط زندگی انسان، پیچیده، پرتحول، پرابهام و بحرانخیز میشود، کار فرهنگ و تفکر فلسفی سختتر و البته مهمتر خواهد بود. فرهنگ باید بتواند الگوهای اندیشه و رفتار انسان را در چنین محیطی به شیوهای سامان دهد که تعادلی پویا میان دنیای درون انسان و محیط بیرون برقرار شود. تفکر فلسفی نیز باید کمک کند تا درباره مهمترین مباحث زندگی انسان (فردی و جمعی) در فضایی با مشخصاتی که عنوان شد، پرسشهای مهمی مطرح سازد. وی با بررسی کارکرد فرهنگ و تفکر فلسفی افزود: مهمترین کارکرد فرهنگ، ایجاد تعادل میان دنیای درون انسان با محیط بیرون است و یکی از کارکرد تفکر فلسفی نیز طراحی پرسشهای اساسی درباره انسان و جایگاه او در هستی است. از نظر ماهوی، فرهنگ بستری برای شکوفایی هر نوع تفکری ازجمله تفکر فلسفی است. در واقع ماهیت و قابلیتهای فرهنگ است که زمینهساز توسعه یا رکود تفکر فلسفی میشود.
نایب رئیس انجمن ایرانی مطالعات جامعه اطلاعاتی افزود: پیشرفت علم و تکنولوژی، نیروی پیشبرنده تحولات محیطی عصر حاضر است و تعادلهای موجود را با سرعتی حیرتآور درهم میآمیزد و فرهنگ را با چالش اثربخشی کارکردهای خود و تفکر فلسفی را با چالش طرح پرسشهای نوظهور و طرح پرسشهای قدیمی در متن شرایط امروز و اولویتبندی آنها مواجه ساخته است.
خوارزمی ادامه داد: تفکر فلسفی هنوز باید مباحثی چون قدرت، عدالت، آزادی، حقوق انسان، رابطه فرد و جامعه، جایگاه انسان در کیهان، رابطه هستیشناختی انسان با خودش و سایر عناصر هستی و بسیاری مباحث قدیمی دیگر را موضوع تامل خود قرار دهد و این کار را در قالب واقعیتهای جهان امروز و مبتنیبر معرفتهای موجود انجام دهد. در ضمن باید به پرسشهای جدید نیز بپردازد.
ارسال نظر