گوناگون

نظریه ای در باب تکمیل اصول جنگ

حضور مؤثر نیروی دریایی راهبردی برابر نظریه های اصول جنگ


تاريخ حلقۀ اتصال گذشته به آينده است و به ‌همين دليل است كه خداوند در چندين سوره و در آيات فراواني از تاريخ و سرگذشت اقوام و ملل مختلف و جنگ و صلح آنان ياد مي‌كند تا صاحبان بصيرت را به عبرت گرفتن از گذشته و نگاه درست و مطمئن به آينده سوق دهد. واژه جنگ مترادف با واژه رزم، جدال، قتال، كارزار، ستيزه، نبرد، ناورد، پيكار، غزوه و حرب است.


در فرهنگ روابط بين الملل جنگ عبارت است از اقدام‌هاي خصمانه بين كشورها يا در داخل يك كشور يا سرزمين كه توسط نيروهاي مسلح اجرا مي‌گردد. سطح اين خصومت‌ها ممكن است از جنگ كلي يا تمام عيار كه در آن از جنگ افزارهاي هسته‌اي، شيميايي و بيولوژيكي کشتار جمعي استفاده مي‌گردد تا جنگ محدود كه در آن جنگ افزارهاي متعارف و یا در منطقه‌ای محدود به كار برده مي‌شود، تعبیر نمود. از نظر كلاوس‌ويتز «جنگ ادامه سياست است، اما به طريق ديگر».
دهخدا در خصوص فطري بودن دفاع چنين می‌گوید كه:


هنوزم زخردى به‌خاطر در است/ که در لانه ماکيان برده دست
به منقارم آن‌سان به‌سختى گزيد/ که اشکم چو خون از رگ آن دم جهيد
پدر خنده بر گريه ام زد که «هان»!/ وطن‌دارى آموز از ماکيان
در ادبیات جهانی دو واژة نزدیک به هم در خصوص جنگ وجود دارد که از نظر نحوة اجرای فیزیکی، متفاوت هستند که عبارتند از.


War: اقدامات خشونت آميز طرفين درگير.
Warfare: فعاليت‌های هدايت شده و خصمانه دشمن یا بهره‌گيري از نقاط قوت دشمن بر عليه خودش كه الزاماً هدف آن كشتن جسم افراد دشمن نيست. (عملیات روانی ، جنگ الکترونیک )
در طول تاریخ برای ایجاد جنگ دلایل متعددی وجود داشته است ولی در قرن بیستم دو مورد زیر از اهمیت بیشتری برخوردار بودند:


الف) نظريه داروينيسم:


در حقيقت همان نظريه "‌بقاي اَصلح‌" است كه موجوديت مناسب را تأييد و موجوديت افراد نامناسب را به علت ناتواني در هم-سازي طبيعي با دنياي اطراف حذف مي‌كند و كشورهاي سلطه‌گر به بهانه پيشرفت جامعه، با سامانه ‌هاي طبيعي و مصنوعي، سياست‌هاي سخت‌گيرانه اي را در راستاي حذف رقيب يا طرف ضعيف‌تر تحميل مي‌كنند. مصداق اين نظريه در عصر حاضر، سياست‌هاي نژادگرايانه نظريه‌پردازان و سياست‌گذاران صهيونيست در سرزمين‌هاي اشغالي و نيز نظريه جنجالي هانتينگتون مبني بر جنگ تمدن‌ها مي‌باشد.


ب) نظريه مالتوس:


توسعه انقلاب صنعتي و در ادامه آن (RMA) و نياز شديد كشورهاي صنعتي و اغلب غربي به مواد اوليه به خصوص نفت، اورانيوم و...، آنها را وادار كرد كه به‌خاطر ترس از كمبود و يا نابودي منابع اقتصادي جهت دست يابي و بهره‌برداري ارزان از آنها، نسبت به ملت هاي جهان سوّم از اقدامات خشن استفاده نمايند. بنابراين نتيجه مي‌گيريم كه ماديّت استعمار كهن، ادغام و توسعه طلبي ارضي و كشورگشايي بود (هيتلر در جنگ جهاني دوّم) اما ماديّت استعمار كنوني توجه خود را به منافع اقتصادي معطوف نموده است (آمريكا در جنگ دوم خليج فارس).


هنر جنگ


هنر جنگ، مهارت در خوب جنگيدن است كه از طريق دانش و تجربه، فراست و هوشمندي همراه با خلاقيت حاصل مي‌گردد. در خوب جنگيدن و به كارگيري نيروها در زمان و مكان مناسب برای غلبه بر دشمن، موضوعاتي همچون تاكتيك (راه‌کنش)، راهبرد آماد و پشتيباني، رهبري و بسياري از عوامل ديگر تأثير خواهد داشت.


اصول جنگ


هنر جنگ داراي اركان مشخصي است و اصول ثابتي دارد. اصول جنگ، شالوده دكترين (ره نامه) عمليات ارتش‌ها را تشكيل مي‌دهد. اصول جنگ، راهنمايي عمومي جهت اجراي جنگ در سطوح راهبردی، عملياتي و تاكتيكي را فراهم مي‌نمايد. اصول جنگ داراى ماهيت ثابتى هستند اما نسبت به كشورها و نوع نگرشى كه هر كشور در دكترين نظامى (ره نامه) خود به اين اصول دارد، متغيّر مي‌باشند.


اصول زیر تحت عنوان اصول پایه‌ای جنگ در کلیۀ ارتش‌های کشورها به عنوان اصول اساسی پذیرفته شده است:


انعطاف پذیری- تمرکز قوا- هدف- آفند- غافل گیری- صرفه جویی در قوا- تحرک (مانور)- وحدت فرماندهی (وحدت تلاش)- تأمین- سادگی.


در بارة موارد مذکور، توصیف و تشریح زیادی در متون و کتب مختلف نظامی انجام شده است که مد نظر ما در این مقاله نیست. نویسنده با توجه به سوابق مطالعات تخصصی جنگ‌های دریایی قرن بیستم و نیز جنگ‌های دریایی نیروهای فرامنطقه‌ای (از طریق دریا) و نیز تجارب خدمتی و آموزشی خود، معتقد است ادبیات نظامی نوینی در حال شکل‌گیری است و نظر به پیچیدگی‌های جنگ‌های اخیر دریایی (منطقه‌ای و ناهمتراز) باید دو اصل مهم دیگر تحت عنوان "اصول مکمل" به اصول اساسی فوق اضافه شوند که شاید در بحث دریایی کاربرد و مصداق بیشتری داشته باشند و آنها عبارتند از:


1) اصل ماندگاری با مؤلفه‌های تداوم آماد، هدایت عملیات توسط فرمانده و توان بازیافت یگان‌های در اختیار.
2) اصل محیط با مؤلفه‌های مأموریت، سرزمین (جغرافیای عملیات)، عده‌ها، زمان در اختیار فرمانده و غیرنظامی‌های مستقر در محدودة جغرافیایی عملیات.

با تجزیه و تحلیل سرنوشت جنگ‌های اخیر در‌‌می‌یابیم فرماندهانی که به اصول مکمل، بی‌توجهی و یا حتی کم توجهی نموده‌اند مثل این بوده که خود و نیروهایشان با پای خودشان وارد باتلاق گردیده‌‌اند. لذا با توجه به مراتب فوق، نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران برای حضور مؤثر در صحنه‌های بین‌المللی باید در طرح‌ریزی‌های خود ، اصول مکمل را لحاظ نماید.
اصول مکمل در شکل‌های زیر خلاصه شده‌اند:

lمنبع:سایت رسمی ارتش جمهوری اسلامی ایران

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار