گوناگون

نگارش فیلمنامه‌ای که می‌تواند "دودکش ۲" باشد

پارسینه: اما همه چیز با رمضانی شدن سریال تغییر کرده، با این حال عوامل این سریال همگی سر صحنه حالشان خوب بوده و..

پارسینه: شاید ندانید "دودکش" قرار بوده در دو فصل ساخته شود و جواد عزتی یا همان حاج آقا انصاری سریال بنا بوده نقش شخصیتی به نام قلیچ را بازی کند، اما همه چیز با رمضانی شدن سریال تغییر کرده، با این حال عوامل این سریال همگی سر صحنه حالشان خوب بوده و همین آنها را برای رسیدن به نقطه مطلوب کمک کرده است.

در بخش اول نشست سریال "دودکش" با حضور زینب تقوایی تهیه‌کننده، برزو نیک‌نژاد و حسن وارسته نویسندگان، آریا عظیمی‌نژاد آهنگساز، هومن برق‌نورد، جواد عزتی، الناز حبیبی و محمدرضا شیرخانلو بازیگران به پررنگ شدن آدم‌های معمولی در فیلمنامه سریال و پیش بینی عوامل از موفقیت کار، چگونگی خلق شخصیت‎‌هایی چون فیروز، تبدیل شدن پرداختن به افراد معمولی به عنوان یک ژانر و معضلات اجتماعی که با شکلی شیرین در این سریال به آنها توجه شده است، پرداختیم.

در بخش دوم این نشست نیز موضوعاتی چون بارز بودن طنز موقعیت در این سریال، استفاده از جواد عزتی برای شخصیت روحانی، فیلمنامه اولیه‌ای که قرار بوده دو فصل داشته باشد، زوج هنری تشکر و برق‌نورد، تکه کلام‌ها و ... پرداختیم؛ موضوعاتی که عوامل "دودکش" به طنازی سریالشان درباره آنها صحبت کرده و سطور پس از این را خواندنی کردند:

*سکانس تولد در کلانتری یکی از درخشان‌ترین سکانس‌های "دودکش" و نمونه بارز طنز موقعیت در این سریال بود. از شکل گیری این فضا بگویید.

نیک‌نژاد: می‌توانستیم وقتی می‌خواهیم برای تولد فیروز به کلانتری برویم به یکی از بازیگرانمان بگوییم دستمال گردن ببندد، کت و شلوا آبی تنگ بپوشد؛ از آنهایی که تکان می‌خوری همه‌جایش پاره می‌شود و... اما ما سراغ این کارها نرفتیم.

جا دارد از سردار منتظرالمهدی معاون اجتماعی ناجا تشکر کنم. کلانتری جایی است که مردم عادی به آن مراجعه می‌کنند و قرار نیست هر کس که به کلانتری می‌رود خلافکار باشد. سردار به خوبی این را متوجه شده است. قدیم‌ها مادر من یک سرباز می‌دید می‌ترسید. گاهی پیش می‌آید وقتی پلیس می‌بینیم به جای اینکه احساس آرامش کنیم می‌ترسیم. اصلا دغدغه من بوده وقتی شب از خانه بیرون می‌آیم باید پلیس به من احساس امنیت بدهد نه اینکه بترسم نکند به من گیر بدهد. من ارتباط زیادی با این سرهنگ‌ها و سردارها و ماموران دارم. آدم‌های بسیار خوبی هستند. می‌تواند هیچ فرقی بین برزو نیک نژاد و یک زورگیر در چهره وجود نداشته باشد، پلیس هم باید وظیفه‌اش را انجام دهد اما زحمات منتظرالمهدی در "دودکش" باعث شد پلیس با مردم نزدیک‌تر شود.

الان می‌خواهم درباره یک نکته دیگر هم توضیح بدهم. درباره نقش عالیه، عزیزی گفته بود نفهمیده او در خانه فیروز این‌ها چه می‎کند. یکی از چیزهایی که من دوست ندارم این است که نمی‌خواهم پنج قسمت سریال بگذرد و تماشاچی بگوید چرا هیچ اتفاقی نمی‌افتد و نویسنده بگوید در حال شخصیت پردازی هستیم! به نظر من این یک قمپز کشکی است. تماشاچی باید از دیدن یک قسمت سریال هم لذت ببرد. چه قسمت یک باشد چه 15. عالیه هم نمونه یک زندگی شرقی است که من تجربه‌اش کردم. من بچه شهرستان هستم با افتخار گرگان زندگی می‌کردم. دختر عموی من از جایی با یک ساعت فاصله از شهر به آنجا می‌آمد تا در کلاس کنکور شرکت کند و به خانه برگردد. همه فامیل دغدغه این را داشتند که دخترعمو را پیش خودشان نگه دارند. در "دودکش" صیانت خانواده نشان داده می‌شود. مگر عالیه بچه یتیم نیست؟ دم فیروز گرم که او را پیش خودش نگه داشته است.

*جواد عزتی چطور وارد کار شد و تصمیم گرفتید نقش کوتاه اما مهم روحانی را به او بسپرید؟

نیک‌نژاد: ما زمان کلید خوردن سریال با او صحبت کردیم تا نقشی به نام قلیچ را بازی کند که اصلا الان در سریال وجود ندارد. آن موقع قرار بود شخصیتی به نام قلیچ بیاید و قصه او را می‌دانستم اما در شخصیت او مانده بودم. فکر می‌کردم چه فایده دارد الکی قصه را با او پیش ببرم؟ از حسن وارسته دعوت کردیم بیاید و درنوشتن متن کمک کند؛ کسی که قرار بود اسمش از قسمت 18 کنار اسم من در تیتراژ بیاید و تازه سریال "پایتخت" را تمام کرده بود. آن موقع با خودم گفتم شاید وارسته هم نتواند در این زمینه کمکی کند، چون من پنج ماه با فیلمنامه درگیر بودم و افرادی را می‌شناختم که او قرار بود تازه بیاید بینشان و سخت بود. اما می‌دانستم که خودم دستیار کارگردان و درگیر اجرا هستم. بنابراین اگر کسی مثل او قبول زحمت نمی‌کرد سطح فیلمنامه روز به روز پایین می‌آمد او لااقل می‌توانست به من بگوید مراقب باش فیلمنامه پایین نیفتد. ما هم برای اینکه با تماشاگر روراست هستیم و نمی‌خواهیم سرش را کلاه بگذاریم از قسمت 18 از او خواهش کردیم بیاید.

*جواب سوال مرا که ندادید. همانطور که اشاره شد ویژگی بارز این سریال نسبت به سریال های طنز اخیر، طنز موقعیت است. ما چند کارگردان بیشتر نداریم که در این زمینه درست عمل می کنند. عمده طنزهای تلویزیون کلامی و جذابیت آنها مدت‌دار است. اما "دودکش" مثل آثاری است که از آنها خاطره خوبی داریم؛ کاری مثل "ساختمان پزشکان". پیش از این کاری مشابه این سریال از لطیفی ندیده بودیم و مطمئنا حضور گروه تولید و بازیگران به او کمک کرده است. از طرفی این سوال مطرح می‌شود که چقدر طنز موقعیت به حضور پارتنرهایی برمی‌گردد که قبلا حضورشان در کنار هم جواب داده، یعنی آقایان تشکر و برق نورد. چقدر از این ایده‌ها از طرف بازیگر آمده است؟

نیک‌نژاد: من اصلا زوج هنری را قبول ندارم. زوج هنری لورل و هاردی یا ابوت و کاستلو هستند که در تمام عمرشان یک نقش بازی کرده‌اند. بهنام تشکر و هومن برق نورد اگر در سریال دیگری همان نقش و تیپ "ساختمان پزشکان" را بازی کردند می‌توانید آنها را زوج هنری بنامید. اما این دو تمام تلاششان را کرده‌اند تا تکرار نشوند. اگر قرار شد ما "دودکش 2" را کار کنیم من از لطیفی خواهش کرده‌ام از همین بازیگران استفاده کنیم. من در حال نگارش فیلمنامه دیگری هستم که می‌تواند به عنوان سری دوم دودکش استفاده شود.

تشکر و برق نورد بده بستان‌هایی با هم دارند که ناشی از تجربیات قبلی آنها است و موفقشان می‌کند اما من هیچ نقشی را برای کسی ننوشتم. بازیگران تلاش کرده‌اند تا خودشان را به نقش برسانند. امیرحسین رستمی را پنج سال است این شکلی ندیده‌اید چون تلاش کرده تا به این شخصیت برسد. جواد عزتی 15 روز سرکار ما بوده که 5 شب از آن را نخوابیده است. چون قبلا نقش روحانی را در "طلا و مس" بازی کرده بود به این فکر می‌کرد تا چطور اتفاق دیگری بیفتد.

برق‌نورد: گذشته از تعریفی که ارائه شد اصلا ما می‌پذیریم که من و تشکر زوج هنری هستیم اما در این کار به خصوص ما خیلی با هم زوج نبودیم. در واقع دو بازیگر مجزا بودیم که به یک کار دعوت شده بودیم اما صحنه‌هایی که با هم داشتیم با هم راحت بودیم. تنها جایی که می‌توانم اسمش را بگذارم زوج هنری "دزد و پلیس" بود که کاراکترهایمان 24 ساعته پیش هم بودند. آنجا امتحان خوبی برای هر دومان بود. چون معمولا در کارهای جدی که یکی کله پوک و دیگری دانای کل است ما همیشه از دست فرد کودن می‌خندیم و بازیگری که قرار است جدی بازی کند احساس می‌کند از خنده‌ها عقب افتاده است، بنابراین می‌خواهد از کمدین جلو بزند و آن وقت همه چیز خراب می‌شود. اما بهنام تشکر این حسن را دارد که می‌داند جایش کجاست و هیچوقت نمی‌خواهد از من جلو بزند. یا در "ساختمان پزشکان" هیچوقت از بهنام جلو نمی‌زدم. می‌دانستم نقش من چه اندازه‌ای دارد و اگر بخواهم از آن بیرون بزنم همه چیز خراب می‌شود.

خوشبختانه بهنام نیز این هوش و درایت را دارد که اندازه نقشش را حفظ می‌کند. "دزد و پلیس" امتحان خوبی بود و بعد از آن هر وقت درباره پارتنر صحبت می‌کردم می‌گفتم همبازی‌های گوناگونی در کارهای مختلفی داشتم اما از همه بهتر بهنام بود که اندازه‌اش را نگه می‎دارد.

*بده بستان خوبی که بین شما شکل می‌گیرد گاهی باعث می‌شود فکر کنیم بداهه‌سازی انجام می‌شود. این حدس درست است یا هر دو به متن وفادار بودید؟

آریا عظیمی‌نژاد آهنگساز: دیالوگ‌های فیروز در این سریال جنسی متفاوت دارد. دیالوگ‌های فیروز کاملا فکر شده هستند و اثری از بداهه در آن دیده نمی‌شود.

برق نورد: یک واو هم از متن جابجا نشده است.

تقوایی : زمان خواندن پنج قسمت فیلمنامه که با جزئیات نوشته شده بود، با رسیدن به فیروز، آقای برق نورد در ذهن ما شکل می‌گرفت. اینطور نبود که شخصیتی برای کسی نوشته شده باشد. بلکه داستانی داشتیم که زمان خواندنش ایفای نقش برق نورد به ذهن ما می‌رسید.

نیک نژاد: بله تا حدی که وقتی لطیفی و تقوایی سوال می‌کردند پس کی کار را کلید بزنیم از آنها خواستم قرارداد برق نورد را بنویسند تا خیال من راحت شود و بقیه فیلمنامه را بنویسم. من با بسیاری از بازیگران این مملکت رفیق هستم، نقش فیروز را فقط بازیگری به نام هومن برق نورد می‌توانست بازی کند. کسی از من پرسید توانایی او چیست؟ گفتم همین حالا دو بار بگو رتق و فتق و "ضفط و رفط"؟ این یکی از توانایی‌های هومن برق نورد است.

برق نورد: فقط یکیش‌ها!

وارسته: از آن چند هزار تا.

نیک نژاد: آن هم با آن عصبانیت، با ریتم تند...

*اتفاق خوبی که درباره تکه کلام‎ها رخ داد این بود که برای مثال آمپاس خیلی در زبان ها افتاده بود اما از یک قسمتی به بعد دیدیم که کمتر از این واژه استفاده شد. اینکه شور استفاده از یک واژه را در می‌آورند هم مربوط به طنزهای کلامی ما است.

نیک نژاد: خواستید من برایتان می‌نویسم. ما نزدیک به 47، 48 تکه کلام نوشتیم. به این دلیل که نمی‌خواستیم به تکرار بیفتیم. کمی که جلو می‌روید می‌بینید فیروز از "تشریک مساعی" زیاد استفاده می‌کند. آریا عظیمی‌نژاد هم از یک نت‌هایی در قسمت‌های اول استفاده می‌کند اما به مرور نت‌هایش را تغییر می‌دهد.

*اگر بخواهیم به جواد عزتی بپردازیم بد نیست درباره ایفای کاراکتر روحانی این بار در قاب تلویزیون از او سوال کنیم. به ویژه که این نقش حضوری به نسبت کمتر از شخصیت‌های دیگر دارد و بازیگر باید به قوام و موفقیت شخصیت ایمان داشته باشد تا به ایفایش تن بدهد. چون دیگر خبری از این نیست که با خودش بگوید اگر این قسمت کار درنیامد قسمت بعدی بهتر می‌شود و باید این حضور کوتاه کاملا موفق باشد. طلبه "طلا و مس" هم طنازی خاص خود را داشت ولی اینجا بار طنزش زیادی بالا رفت و به همین دلیل انتقادهایی هم دریافت کرد.

عزتی: ترس که با من بود. 24 ساعت حرف می‌زدیم، فکر می‌کنم دو و نیم نصفه شب بود که من با خانم تقوایی حرف می‌زدم یا با برزو نیمه شب بحث می‌کردیم تا ببینیم این موضوع به نتیجه می‌رسد یا خیر. اولین ترس من این بود که مخاطب 19 قسمت با کاراکترهایی روبرو است که به آنها عادت کرده، دوستشان دارد و حرف‌هایشان را می‌شنود. هرچقدر که آن حرف‌ها اطلاعاتی به او ندهد اما کلامشان را دوست دارد. من باید کاراکتری را بازی می‌کردم که وقتی وارد می‌شود اتفاقا باید کلام او شنیده شود و این کمی کار را سخت می‌کرد. خوشبختانه نیک نژاد، لطیفی و تقوایی اهل گفتمان و هم‌فکری بودند و من را تنها نگذاشتند. با خودم گفتم اول باید به کاراکتری برسیم که تماشاچی قبل از اینکه حرفش را گوش کند دوستش داشته باشد، بنابراین سوا از اینکه این فرد روحانی است، او باید از جنس مردم، ساده و دوست‌داشتنی باشد. این موضوع کمی خیالمان را راحت کرد. من از دقیقه اولی که با برزو صحبت کردم، او از تک تک کلمات من دیالوگ‌های شخصیت را شکل می‌داد.

نیک نژاد: من به او گفتم جواد می‌دانم مردم تو را دوست دارند و الکی خرجت نمی‌کنم. به من اجازه بده تا قبل از بستن قرارداد اتود بزنیم. تا سرانجام به جایی رسیدیم که به او گفتم اگر این کار چیزی به تو اضافه نکند به تو قول می‌دهم چیزی از تو کم نمی‌کند.

وارسته: زمانی که من هفتم هشتم فروردین میانه‌های پخش "پایتخت" وارد کار شدم، به من گفتند "دودکش" قرار است دو فصل باشد و تو به فصل دوم که قلیچ وارد کار می‌شود فکر کن. بعد از آن ناگهان در اواخر اردیبهشت گفتند آقایان دارابی و فرجی از کار بازدید کردند و سریال قرار است ماه رمضان پخش شود. این مقداری تصمیم گیری‌ها را تغییر داد. اینجا باز باید جلسه می‌گذاشتیم و قصه‌ای که سیاست گذاری برای آن داشتیم و زحماتی برایش کشیده شده بود، به ماجرای دیگری تبدیل می‌شد. به همین خاطر عزتی دیر وارد قصه شد. از قسمت 15 قلیچ وارد کار می‌شد و قصه‌هایش را هم نوشته بودیم.

برق نورد: اصلا قصه هایی که سر صحنه برای من تعریف می کردی همه قلیچ بود. اما یکدفعه او به حاج آقا انصاری تبدیل شد! من یک شب آمدم فیلمنامه را برای برزو ایمیل کنم و او گفت دیگر ننویس از فردا قلیچ وجود ندارد و نقش جدیدی به نام حاج آقا انصاری داریم.

تقوایی: البته منظور بازیگر ایفاکننده این نقش ها است. عزتی قرار بود اول شخصیتی به نام قلیچ را بازی کند و بعد نقش دیگری برایش در نظر گرفتیم.

عزتی: من اعتقاد دارم بعضی جاها با هوش بازی کردن بهتر از خوب بازی کردن است. اینکه هوشت را به کار بگیری تا قصه را پیش ببری این بهتر از تلاش برای صرفا خوب بازی کردن است. من می‌خواستم به اتفاق دوست داشتنی بودن این شخصیت برسم.

نیک‌نژاد: اولین کاری بود که به بازیگران آف می‌دادیم و آنها روز تعطیلشان هم سر صحنه می‌آمدند تا بازی‌ها و سکانس‌های دیگران را ببینند، چون حالمان خوب بود. این جواب بسیاری از افرادی است که می پرسیدند چرا زینب تقوایی؟ فکر می کنم خوب بودن حالمان خیلی به تهیه کننده بستگی دارد. تهیه‌کننده قرار است بیاید جای دوربین مشخص کند، بگوید چطوری بازی کن یا نقاط ضعف فیلمنامه را بگوید؟ اگر گفت دمش گرم اما بسیاری از تهیه کنندگان ما از یک گروه حرفه‌ای استفاده می‌کنند و عوامل حرفه‌ای جمع می‌کنند و این اصل تخصص تهیه کننده است. تیتراژ کار را ببینید از صداگذار علی علویان است که سیمرغ گرفته تا آریا عظیمی نژاد و منِ نیک نژاد که به عنوان دستیار کارگردان آوردنم کار راحتی نیست. با قیمت چهار سال پیشم هم دستیار این کار شدم. تهیه کننده تاثیر فراوانی بر جمع شدن یک گروه حرفه‌ای داشته است. تهیه کننده باید مدیریت درست داشته باشد. من بسیاری از تهیه کنندگان را دیده‌ام که ماهی سه بار سر صحنه می‌آیند و این ناشی از انتخابشان است که گروه حرفه‌ای گذاشته‌اند.

منبع: خبرگزاری مهر

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار