روایت کیهان از پیام مجلس به دولت روحانی
کیهان: سرانجام با رأی اعتماد نمایندگان مردم، وزرای دولت یازدهم بر مسند وزارت نشستند تا گام مهم دیگری برای تشکیل دولت یازدهم برداشته شود. رأی اعتماد به 15 وزیر از 18 وزیر کابینه از جهات مختلفی مورد ارزیابی تحلیلگران داخلی و خارجی قرار گرفت. بسیاری آن را نشان از همراهی و همکاری مجلس و دولت دانستند، برخی از آن به عنوان پایان مخاصمات جناحی و شروع فصل جدیدی از همکاریها برای پیشبرد اهداف انقلاب تعبیر کردند، برخی امیدهایشان را با این رأی اعتماد بر باد رفته دیدند و از تشکیل یک دولت افراطی مأیوس شدند و عدهای دیگر آن را علامت همراهی اولیه مجلس با دولت حسب نظر رهبر معظم انقلاب و نظارت ثانویه بر عملکرد وزرا دانستند.
تحلیلهای دیگری هم وجود دارد که بیان تک تک آنها هدف این نوشتار نیست. اما از منظر دیگری هم میتوان این رویداد مهم و سرنوشتساز را مورد ارزیابی قرار داد. نگاهی که کمتر مورد ارزیابی و توجه قرار گرفته است. این تحلیل با استناد به سخنان نمایندگان و وزرای محترم و چند فراز از فرمایشات رهبر معظم انقلاب شکل میگیرد.
چند روزی از انتخابات پرشور سال 88 گذشته بود و عدهای با اسم رمز تقلب، فتنهای بزرگ را در کشور رقم زده بودند. آنها که دل در گرو انقلاب و نظام داشتند، منتظر بودند تا کلام مسیحایی رهبر انقلاب بر آتش فتنه آبی بریزد و خاموشش کند. در نقطه مقابل هم عدهای همه توان خود را به کار بسته بودند تا سخن ایشان «فصلالخطاب» نشود و فتنه زنده بماند! در این زمان و در اوج فتنه، رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه مورخ30/6/88 از «جذب حداکثری و دفع حداقلی» سخن گفتند و بسیاری از کسانی که فریب سران فتنه را خورده بودند راه خود را از فتنهگران جدا کردند.
اما عدهای بر آتش فتنه دمیدند و با سوءاستفاده از صبوری ایشان و مردم که به نگاه حضرتش چشم دوخته بودند، از سویی بر فتنهگری خود افزودند و از دیگر سو هر نقد دلسوزانه و منصفانهای علیه خود را خلاف تدبیر جذب حداکثری و دفع حداقلی میدانستند! به دروغ خود را بیشمار خواندند و به بهانه تقلب کشور را به آشوب کشاندند. در مقابل و با ملاحظه آن همه نانجیبی و خیانت، عدهای از سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی شگفتزده و حتی دلخور بودند!
اما رهبر انقلاب باز هم در23/9/88 همه را به صبوری دعوت کرد و بر همان سیاست پیشین تاکید کرد:
« من گفتم در نماز جمعه؛ اعتماد من به جذب حداکثری و دفع حداقلی است اما بعضی انگار خودشان اصرار دارند بر اینکه از نظام فاصله بگیرند یک اختلاف درون خانوادگی را، درون نظام را- که مبارزات انتخاباتی بود- یک عدهای تبدیل کردند به مبارزه با نظام. البته اینها اقلیتند، کوچکند. در مقابل عظمت مردم ایران صفرند، لکن به نام اینها شعار میدهند... تبلیغ باید بتواند این حقایق را برای مردم و برای خود آنها روشن بکند که بفهمند دارند خطا میکنند.»
این سیاستی بود که رفته رفته فتنهگران را خلع سلاح میکرد و پرده از تزویر و دروغشان میافکند. هشت ماه گذشت. 9 دی، خیابانها را از آلودگی فتنه شست و طراوت وحدت و همدلی را به کشور بازگرداند. فتنهگران به فضای مجازی و برخی روزنامهها خزیدند و باز هم لاف وگزاف سر هم میکردند! اما ماجرا تمام نشده بود. رهبر انقلاب پس از آن ماجراها، برای آنکه راه گم نشود، در اغلب سخنرانیهایشان به تشریح و تبیین ماجرای فتنه پرداخته و زوایای پنهان آن را با مردم در میان گذاشتند. همه اینها در راستای یک هدف بود؛ «جذب حداکثری و دفع حداقلی».
نگاهی به حوادث خونبار و جانسوز این روزهای مصر، از یک سو شدت توطئهای که در سال 88 برایمان رقم زده بودند را آشکار میسازد و از دیگر سو، عمق تیزبینی و هوشیاری رهبر معظم انقلاب در ایجاد دوباره همدلی و وفاق بین آحاد مردم و نقش و اهمیت سرنوشتساز و حیاتآفرین رهبری و برخورداری ایران اسلامی از این موهبت الهی را نشان میدهد. دشمنان آرزو داشتند که ما درگیر جنگ داخلی خونبار و پایانناپذیری شویم، همه تلاش خود را هم به کار گرفتند و عوامل خود را به میدان فرستاندند، اما مدد الهی آنها را ناکام گذاشت. آحاد ملت از فتنهگران متنفر شدند و در عرصههای مختلف همراهی وهمدلیشان با نظام و انقلاب را نشان دادند.
فتنهگران زخم خورده که تودهنی محکمی از ملت خورده بودند، دست از خباثت و نانجیبی خود برنمیداشتند و هر از گاهی در رسانههای خود بر همان طبل نفاق و خیانت میکوبیدند وباز هم نظام را به تقلب در انتخابات 88 متهم میکردند! با اینکه حضور چشمگیر مردم با سلایق گوناگون در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم، نشان از اعتماد آنها به نظام داشت اما آنها باز هم سعی کردند نتیجه انتخابات را به نفع خود مصادره کنند!
و اما، بعد از پیروزی دکتر روحانی در انتخابات اخیر ریاست جمهوری با اینکه سخنان رئیسجمهور محترم مبنی بر پرهیز از افراط و رویکرد اعتدالی دولت مُهر بطلانی بر این توهم بود اما باز هم به فراخور بیماری دلشان که همانا نپذیرفتن حقیقت است، به توهم فتح کابینه و گسیل کردن فتنهگران در کابینه یازدهم دلخوش کردند و در رسانههایشان این وزیر پیشنهادی را اصلاحطلب و آن یکی را از معترضین سال 88 معرفی کردند، برای هر یک مضمونی بر این روش کوک کردند تا به زعم خود هر که وزیر بشود، از اردوگاه آنان باشد! اما سخنان وزرای معرفی شده و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی این توهم را باطل کرد و سنگ قبر فتنه و اصلاحات را بر گور تاریک آن محکم کرد.
کسی خود را اصلاحطلب معرفی نکرد برعکس همه خود را سرباز نظام معرفی کردند. همه بیاستثناء از فتنه و حوادث پس از انتخابات سال 88 تبری جستند، همه خود را سرباز نظام و مطیع امر رهبر معظم انقلاب معرفی کردند. همه خط قرمز خود را منویات و توصیههای ایشان اعلام کردند و در بالاترین سطح رئیسجمهور محترم، خط قرمز کابینه و شرط اصلی خود برای انتخاب وزرا را اطاعت محض از رهبر انقلاب اعلام کرد.
همین سخنان و مواضع، رأی اعتماد مجلس به کابینه و خشنودی مردم را در پی داشت. کابینه شکل گرفت و فصل خدمتگزاری آغاز شد.آنقدر این همدلی وزرا با نظام و اعلام تبعیت محض از مقام عظمای ولایت برای دشمنان و دروغزنان سخت بود که نتوانستند خشم خود را پنهان کنند و با بدترین زبانها به نمایندگان مردم و وزرای منتخب حمله کردند و حتی برخی کودکان جویای نام و شهرت، وزرا را به تمرد وخیانت در مجلس و بیان حرف دلشان! تحریک و دعوت کردند! اکنون بار دیگر به خرداد سال 88 برگردیم. به آن روز که رهبر معظم انقلاب در دانشگاه تهران، خطبه میخواند.
«... اصول انقلاب امور سلیقهای نیست که هر که از یک گوشهای دربیاید، سنگ اصول را به سینه بزند؛ بعد که سراغ این اصول میرویم، میبینیم بیگانه از انقلاب است. اصول انقلاب، اسلام است؛ قانون اساسی است؛ رهنمودهای امام است؛ وصیتنامه امام است؛ سیاستهای کلی نظام است که در قانون اساسی معین شده است که این سیاستهای کلی بایست تدوین بشود. در این چارچوب، اختلافنظر، اختلاف ممشا، اختلاف سلیقه عیب نیست، که حسن است؛ مضر نیست، که مفید و نافع است. این یک مطلب است که در میدان معارضات این چنینی، نظام با هیچ کس برخورد نمیکند. آنجائی که افراد در چارچوب اصول رفتار کنند، دنبال خشونت نروند، درصدد بر هم زدن امنیت جامعه نباشند، آسایش جامعه را نخواهند به هم بزنند- از این کارهای خلافی که انجام میگیرد؛ دروغپراکنی و شایعه- نظام هیچگونه مسئلهای ندارد... بنای نظام در اینجا، جذب حداکثری و دفع حداقلی است، این، روش نظام است؛ این را همه توجه بکنند. آن کسانی هم که نظر مخالف دارند، نظرات مخالف با نظرات رسمی دارند، در این چارچوب میتوانند خودشان را مقایسه کنند. اگر کسی با مبانی نظام معارضه کند، با امنیت مردم مخالفت کند، نظام مجبور است در مقابل او بایستد».
آیا نظام اسلامی موفق به جذب حداکثری نشد؟ آیا فتنهگران به مصداق کلام خداوند تبارک و تعالی، همچون کف روی آب از بین نرفتند؟ و آیا تدبیر رهبر انقلاب در اداره امور پاسخ مناسب و درخوری نداد؟ اکنون آنها که آرزوی جنگ داخلی ایران را داشتند وچهار سال قبل مصر امروز را برای ما طراحی کرده بودند کجایند و ملت سرافراز ایران کجا؟ مردم و نمایندگانشان در مجلس شورای اسلامی نشان دادند که فتنه و فتنهگر هیچ جایی در دلشان ندارند و وزرای دولت یازدهم هم به صراحت از نوکران و سرسپردگان اعلام برائت کردند. آیا این جز یک پیروزی بزرگ برای نظام و انقلاب و مرگ فتنهگران و آن طیف از اصلاحطلبان که با آنان مرزبندی نکردهاند، مفهوم دیگری دارد؟
بدیهی است که پرهیز از بهکارگیری اصحاب فتنه در مسئولیتهایی که نیاز به تایید مجلس ندارد، برای حفظ و ادامه این روند ضروری است.
حسین شمسیان
تحلیلهای دیگری هم وجود دارد که بیان تک تک آنها هدف این نوشتار نیست. اما از منظر دیگری هم میتوان این رویداد مهم و سرنوشتساز را مورد ارزیابی قرار داد. نگاهی که کمتر مورد ارزیابی و توجه قرار گرفته است. این تحلیل با استناد به سخنان نمایندگان و وزرای محترم و چند فراز از فرمایشات رهبر معظم انقلاب شکل میگیرد.
چند روزی از انتخابات پرشور سال 88 گذشته بود و عدهای با اسم رمز تقلب، فتنهای بزرگ را در کشور رقم زده بودند. آنها که دل در گرو انقلاب و نظام داشتند، منتظر بودند تا کلام مسیحایی رهبر انقلاب بر آتش فتنه آبی بریزد و خاموشش کند. در نقطه مقابل هم عدهای همه توان خود را به کار بسته بودند تا سخن ایشان «فصلالخطاب» نشود و فتنه زنده بماند! در این زمان و در اوج فتنه، رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه مورخ30/6/88 از «جذب حداکثری و دفع حداقلی» سخن گفتند و بسیاری از کسانی که فریب سران فتنه را خورده بودند راه خود را از فتنهگران جدا کردند.
اما عدهای بر آتش فتنه دمیدند و با سوءاستفاده از صبوری ایشان و مردم که به نگاه حضرتش چشم دوخته بودند، از سویی بر فتنهگری خود افزودند و از دیگر سو هر نقد دلسوزانه و منصفانهای علیه خود را خلاف تدبیر جذب حداکثری و دفع حداقلی میدانستند! به دروغ خود را بیشمار خواندند و به بهانه تقلب کشور را به آشوب کشاندند. در مقابل و با ملاحظه آن همه نانجیبی و خیانت، عدهای از سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی شگفتزده و حتی دلخور بودند!
اما رهبر انقلاب باز هم در23/9/88 همه را به صبوری دعوت کرد و بر همان سیاست پیشین تاکید کرد:
« من گفتم در نماز جمعه؛ اعتماد من به جذب حداکثری و دفع حداقلی است اما بعضی انگار خودشان اصرار دارند بر اینکه از نظام فاصله بگیرند یک اختلاف درون خانوادگی را، درون نظام را- که مبارزات انتخاباتی بود- یک عدهای تبدیل کردند به مبارزه با نظام. البته اینها اقلیتند، کوچکند. در مقابل عظمت مردم ایران صفرند، لکن به نام اینها شعار میدهند... تبلیغ باید بتواند این حقایق را برای مردم و برای خود آنها روشن بکند که بفهمند دارند خطا میکنند.»
این سیاستی بود که رفته رفته فتنهگران را خلع سلاح میکرد و پرده از تزویر و دروغشان میافکند. هشت ماه گذشت. 9 دی، خیابانها را از آلودگی فتنه شست و طراوت وحدت و همدلی را به کشور بازگرداند. فتنهگران به فضای مجازی و برخی روزنامهها خزیدند و باز هم لاف وگزاف سر هم میکردند! اما ماجرا تمام نشده بود. رهبر انقلاب پس از آن ماجراها، برای آنکه راه گم نشود، در اغلب سخنرانیهایشان به تشریح و تبیین ماجرای فتنه پرداخته و زوایای پنهان آن را با مردم در میان گذاشتند. همه اینها در راستای یک هدف بود؛ «جذب حداکثری و دفع حداقلی».
نگاهی به حوادث خونبار و جانسوز این روزهای مصر، از یک سو شدت توطئهای که در سال 88 برایمان رقم زده بودند را آشکار میسازد و از دیگر سو، عمق تیزبینی و هوشیاری رهبر معظم انقلاب در ایجاد دوباره همدلی و وفاق بین آحاد مردم و نقش و اهمیت سرنوشتساز و حیاتآفرین رهبری و برخورداری ایران اسلامی از این موهبت الهی را نشان میدهد. دشمنان آرزو داشتند که ما درگیر جنگ داخلی خونبار و پایانناپذیری شویم، همه تلاش خود را هم به کار گرفتند و عوامل خود را به میدان فرستاندند، اما مدد الهی آنها را ناکام گذاشت. آحاد ملت از فتنهگران متنفر شدند و در عرصههای مختلف همراهی وهمدلیشان با نظام و انقلاب را نشان دادند.
فتنهگران زخم خورده که تودهنی محکمی از ملت خورده بودند، دست از خباثت و نانجیبی خود برنمیداشتند و هر از گاهی در رسانههای خود بر همان طبل نفاق و خیانت میکوبیدند وباز هم نظام را به تقلب در انتخابات 88 متهم میکردند! با اینکه حضور چشمگیر مردم با سلایق گوناگون در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم، نشان از اعتماد آنها به نظام داشت اما آنها باز هم سعی کردند نتیجه انتخابات را به نفع خود مصادره کنند!
و اما، بعد از پیروزی دکتر روحانی در انتخابات اخیر ریاست جمهوری با اینکه سخنان رئیسجمهور محترم مبنی بر پرهیز از افراط و رویکرد اعتدالی دولت مُهر بطلانی بر این توهم بود اما باز هم به فراخور بیماری دلشان که همانا نپذیرفتن حقیقت است، به توهم فتح کابینه و گسیل کردن فتنهگران در کابینه یازدهم دلخوش کردند و در رسانههایشان این وزیر پیشنهادی را اصلاحطلب و آن یکی را از معترضین سال 88 معرفی کردند، برای هر یک مضمونی بر این روش کوک کردند تا به زعم خود هر که وزیر بشود، از اردوگاه آنان باشد! اما سخنان وزرای معرفی شده و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی این توهم را باطل کرد و سنگ قبر فتنه و اصلاحات را بر گور تاریک آن محکم کرد.
کسی خود را اصلاحطلب معرفی نکرد برعکس همه خود را سرباز نظام معرفی کردند. همه بیاستثناء از فتنه و حوادث پس از انتخابات سال 88 تبری جستند، همه خود را سرباز نظام و مطیع امر رهبر معظم انقلاب معرفی کردند. همه خط قرمز خود را منویات و توصیههای ایشان اعلام کردند و در بالاترین سطح رئیسجمهور محترم، خط قرمز کابینه و شرط اصلی خود برای انتخاب وزرا را اطاعت محض از رهبر انقلاب اعلام کرد.
همین سخنان و مواضع، رأی اعتماد مجلس به کابینه و خشنودی مردم را در پی داشت. کابینه شکل گرفت و فصل خدمتگزاری آغاز شد.آنقدر این همدلی وزرا با نظام و اعلام تبعیت محض از مقام عظمای ولایت برای دشمنان و دروغزنان سخت بود که نتوانستند خشم خود را پنهان کنند و با بدترین زبانها به نمایندگان مردم و وزرای منتخب حمله کردند و حتی برخی کودکان جویای نام و شهرت، وزرا را به تمرد وخیانت در مجلس و بیان حرف دلشان! تحریک و دعوت کردند! اکنون بار دیگر به خرداد سال 88 برگردیم. به آن روز که رهبر معظم انقلاب در دانشگاه تهران، خطبه میخواند.
«... اصول انقلاب امور سلیقهای نیست که هر که از یک گوشهای دربیاید، سنگ اصول را به سینه بزند؛ بعد که سراغ این اصول میرویم، میبینیم بیگانه از انقلاب است. اصول انقلاب، اسلام است؛ قانون اساسی است؛ رهنمودهای امام است؛ وصیتنامه امام است؛ سیاستهای کلی نظام است که در قانون اساسی معین شده است که این سیاستهای کلی بایست تدوین بشود. در این چارچوب، اختلافنظر، اختلاف ممشا، اختلاف سلیقه عیب نیست، که حسن است؛ مضر نیست، که مفید و نافع است. این یک مطلب است که در میدان معارضات این چنینی، نظام با هیچ کس برخورد نمیکند. آنجائی که افراد در چارچوب اصول رفتار کنند، دنبال خشونت نروند، درصدد بر هم زدن امنیت جامعه نباشند، آسایش جامعه را نخواهند به هم بزنند- از این کارهای خلافی که انجام میگیرد؛ دروغپراکنی و شایعه- نظام هیچگونه مسئلهای ندارد... بنای نظام در اینجا، جذب حداکثری و دفع حداقلی است، این، روش نظام است؛ این را همه توجه بکنند. آن کسانی هم که نظر مخالف دارند، نظرات مخالف با نظرات رسمی دارند، در این چارچوب میتوانند خودشان را مقایسه کنند. اگر کسی با مبانی نظام معارضه کند، با امنیت مردم مخالفت کند، نظام مجبور است در مقابل او بایستد».
آیا نظام اسلامی موفق به جذب حداکثری نشد؟ آیا فتنهگران به مصداق کلام خداوند تبارک و تعالی، همچون کف روی آب از بین نرفتند؟ و آیا تدبیر رهبر انقلاب در اداره امور پاسخ مناسب و درخوری نداد؟ اکنون آنها که آرزوی جنگ داخلی ایران را داشتند وچهار سال قبل مصر امروز را برای ما طراحی کرده بودند کجایند و ملت سرافراز ایران کجا؟ مردم و نمایندگانشان در مجلس شورای اسلامی نشان دادند که فتنه و فتنهگر هیچ جایی در دلشان ندارند و وزرای دولت یازدهم هم به صراحت از نوکران و سرسپردگان اعلام برائت کردند. آیا این جز یک پیروزی بزرگ برای نظام و انقلاب و مرگ فتنهگران و آن طیف از اصلاحطلبان که با آنان مرزبندی نکردهاند، مفهوم دیگری دارد؟
بدیهی است که پرهیز از بهکارگیری اصحاب فتنه در مسئولیتهایی که نیاز به تایید مجلس ندارد، برای حفظ و ادامه این روند ضروری است.
حسین شمسیان
ارسال نظر