آخرین اخبار از ساختمان لادن/تشکیل دولت سایه احمدینژاد
آرمان: دفتر لادن از همان روز 13مرداد، یعنی اولین روز حضور احمدینژاد در آن خبرساز بود. حالا به نظر میرسد در آینده باید منتظر خبرهای جدیتری از این دفتر باشیم؛ خبرهایی نه مبنی بر انتقال هدایای ریاستجمهوری به میدان ونک، بلکه آغاز کادرسازی سیاسی احمدینژاد در خارج از قدرت. احمدینژاد دیروز سومین جلسهاش را با اعضای دولتش در این دفتر برگزار کرد؛ جلسهای که میتواند مجمع دولت در سایه او باشد.
دیدار با همکاران سابق موضوع جدیدی بین دولتمردان ایرانی نبوده و میتوان به دیدار ناطق نوری با استانداران دوران وزارتش و همینطور دیدارهای منظمهاشمی با اعضای دولتش اشاره کرد. از این منظر شاید کار احمدینژاد چندان هم بیسابقه نباشد.
اما مساله این است که محمود احمدینژاد در آخرین ماههای عمر دولتش تلاشی سخت را برای ادامه حیات در فضای سیاسی کشور آغاز کرد. او در روز ترک ساختمان پاستور نه تنها اصلاحطلبان را در صف مقابل خود میدید که حتی به سختی مغضوب اصولگرایانی بود که تا چند سال پیش بزرگترین حامیان سیاسی او بودند. دیگر دولتمردان ایرانی در هنگامه ترک قدرت کمتر با چنین وضعیتی مواجه میشدند. هاشمیرفسنجانی در حالی نهاد ریاستجمهوری را ترک کرده بود که همچنان از نفوذی بالا در عرصه قدرت برخوردار بود.
وضعیت سیدمحمد خاتمی هم گرچه از سال 88 به بعد به شکلی دچار پیچیدگی شد، اما در تابستان سال 84 فردی نبود که چون احمدینژاد و اطرافیانش توسط همراهان سیاسیاش مورد اتهامات گوناگون مالی و سیاسی قرار گرفته باشد. به عبارتی جبهه مقابل احمدینژاد در مرداد 92 بسیار گستردهتر و فراگیرتر از روسای جمهور قبلی بود. همانگونه تلاشش برای ماندن در قدرت نیز بسیار جدیتر و البته حساسیتبرانگیزتر از دیگران مینمود.
تشکیل جلسات منظم با اعضای دولت دهم توسط محمود احمدینژاد را از آن رو میتوان اولین گامها برای تشکیل دولت در سایه ارزیابی کرد که روش سیاسی او چیزی جز این را تایید نمیکند. احمدینژاد در آستانه خروج از قدرت کوشید تا با تاسیس دانشگاه ایرانیان راه کادرسازی سیاسی برای خود را کمی هموارتر کند. او از نیمههای راه دولت نهم مشخص کرد که در فضای سیاسی به دنبال استقلال خود و همراهانش است. موضوعی که 3 سال بعد در اولین هفتههای سال 89 به روشنی بر همگان عیان شد. احمدینژاد در راهی که پیش گرفت همراهی هیچ فرد یا تفکری جز آنچه مورد قبول خود بود را نمیپذیرفت.
از همینرو است که عطای حضور در اردوگاه اصولگرایی را که بعد از تیر 84 به جناح حاکم مطلق کشور تبدیل شده بود به لقای آن بخشید تا به جای آن که به عنوان یکی از نیروهای تاثیرگذار این جریان ادامه حیات بدهد، در اردوگاه اختصاصی خود تنها نیروی تاثیرگذار باشد. هر چند این اردوگاه چند صباحی در حاشیه قدرت برپا شده باشد. اکنون احمدینژاد با تشکیل جلسات دولت در سایه خود به بررسی مسائل روز کشور میپردازد تا با رصد دقیقتر تحولات بتواند راه خود را بهتر برای بازگشت به عرصه قدرت باز کند؛ بازگشتی که احتمالا اولین نشانههای آن در انتخابات مجلس دهم بروز خواهد کرد.
دیدار با همکاران سابق موضوع جدیدی بین دولتمردان ایرانی نبوده و میتوان به دیدار ناطق نوری با استانداران دوران وزارتش و همینطور دیدارهای منظمهاشمی با اعضای دولتش اشاره کرد. از این منظر شاید کار احمدینژاد چندان هم بیسابقه نباشد.
اما مساله این است که محمود احمدینژاد در آخرین ماههای عمر دولتش تلاشی سخت را برای ادامه حیات در فضای سیاسی کشور آغاز کرد. او در روز ترک ساختمان پاستور نه تنها اصلاحطلبان را در صف مقابل خود میدید که حتی به سختی مغضوب اصولگرایانی بود که تا چند سال پیش بزرگترین حامیان سیاسی او بودند. دیگر دولتمردان ایرانی در هنگامه ترک قدرت کمتر با چنین وضعیتی مواجه میشدند. هاشمیرفسنجانی در حالی نهاد ریاستجمهوری را ترک کرده بود که همچنان از نفوذی بالا در عرصه قدرت برخوردار بود.
وضعیت سیدمحمد خاتمی هم گرچه از سال 88 به بعد به شکلی دچار پیچیدگی شد، اما در تابستان سال 84 فردی نبود که چون احمدینژاد و اطرافیانش توسط همراهان سیاسیاش مورد اتهامات گوناگون مالی و سیاسی قرار گرفته باشد. به عبارتی جبهه مقابل احمدینژاد در مرداد 92 بسیار گستردهتر و فراگیرتر از روسای جمهور قبلی بود. همانگونه تلاشش برای ماندن در قدرت نیز بسیار جدیتر و البته حساسیتبرانگیزتر از دیگران مینمود.
تشکیل جلسات منظم با اعضای دولت دهم توسط محمود احمدینژاد را از آن رو میتوان اولین گامها برای تشکیل دولت در سایه ارزیابی کرد که روش سیاسی او چیزی جز این را تایید نمیکند. احمدینژاد در آستانه خروج از قدرت کوشید تا با تاسیس دانشگاه ایرانیان راه کادرسازی سیاسی برای خود را کمی هموارتر کند. او از نیمههای راه دولت نهم مشخص کرد که در فضای سیاسی به دنبال استقلال خود و همراهانش است. موضوعی که 3 سال بعد در اولین هفتههای سال 89 به روشنی بر همگان عیان شد. احمدینژاد در راهی که پیش گرفت همراهی هیچ فرد یا تفکری جز آنچه مورد قبول خود بود را نمیپذیرفت.
از همینرو است که عطای حضور در اردوگاه اصولگرایی را که بعد از تیر 84 به جناح حاکم مطلق کشور تبدیل شده بود به لقای آن بخشید تا به جای آن که به عنوان یکی از نیروهای تاثیرگذار این جریان ادامه حیات بدهد، در اردوگاه اختصاصی خود تنها نیروی تاثیرگذار باشد. هر چند این اردوگاه چند صباحی در حاشیه قدرت برپا شده باشد. اکنون احمدینژاد با تشکیل جلسات دولت در سایه خود به بررسی مسائل روز کشور میپردازد تا با رصد دقیقتر تحولات بتواند راه خود را بهتر برای بازگشت به عرصه قدرت باز کند؛ بازگشتی که احتمالا اولین نشانههای آن در انتخابات مجلس دهم بروز خواهد کرد.
ارسال نظر