فریده چطور فرهاد شد؟+ عکس
پارسینه: مادرم که خیال میکرد من دختر هستم به چشم یک دختر به من نگاه میکرد. گوشهایم را سوراخ کرده بود و همیشه به من میگفت گوشواره گوشت کن.
تاریخ ایرانی با انتشار عکسی از بریده روزنامه اطلاعات تاریخ ۲۴ شهریور ۱۳۳۲ روایت ماجرا را از این روزنامه نقل کرده است. روزنامه اطلاعات نوشته بود: دو روز قبل یک دختر شانزده ساله به نام فریده نجفی با مادر خود به بیمارستان پهلوی مراجعه کرد. مادر فریده به پزشکان بیمارستان اظهار داشت که دخترم فریده مدتی است احساس میکند که مرد شده است و به همین جهت او را برای معاینه و معالجه از شبستر به تهران آوردهام. به دستور پزشکان فریده در بیمارستان بستری شد و دیروز برادرش به اتفاق یک آرایشگر نزد او آمد و گیسوان او را تراشید و اینک فریده شکل پسر بچه شانزده سالهای درآمده است .
امروز خبرنگار ما در بیمارستان با فریده که اینک به نام فرهاد خوانده میشود ملاقات کرد. فریده جریان زندگی خود را چنین تعریف کرد: من دو خواهر و دو برادر دارم. در دبستان دخترانه شبستر مشغول تحصیل شدم، در خلال سالهای تحصیلی مرتب با مادرم نزاع داشتم زیرا من علاقمند بودم که با پسرها بازی کنم ولی مادرم مرا دعوا میکرد و میگفت برای یک دختر خوب نیست که با پسرها بازی کند .
اولین احساس
این جریان سالها ادامه داشت تا اینکه من به سن رشد رسیدم ولی برخلاف سایر دخترها کوچکترین تغییری که باید در یک دختر به وجود آید در من پیدا نشد و این موضوع بیشتر باعث ناراحتی من بود ولی جرات نمیکردم از این جریان با کسی صحبت کنم تا اینکه دو سال قبل احساس کردم که به معاشرت و نشست و برخاست با دخترهای همکلاس خود بیش از پسرها راغب میباشم .
موضوع را به مادرم گفتم
مادرم که خیال میکرد من دختر هستم به چشم یک دختر به من نگاه میکرد. گوشهایم را سوراخ کرده بود و همیشه به من میگفت گوشواره گوشت کن. بالاخره دو ماه قبل ناگهان تغییر دیگری در من پیدا شد که مادرم را متوجه ساخت که ممکن است من دختر نباشم. این موضوع تغییر صدای من بود که شبیه یک پسربچه شانزده ساله بود نه یک دختر شانزده ساله .
چون مادرم نسبت به پسر بودن یا دختر بودن من مظنون شد من نیز آنچه در ضمیر داشتم برای او تعریف کردم و بالاخره به اتفاق مادرم جهت معاینه و معالجه به تهران آمدیم .
میخواهم سرباز شوم
هم اکنون فرهاد خان یا فریده خانم سابق در انتظار عمل جراحی است که قرار است هفته آینده صورت گیرد. فرهاد در خاتمه گفت خدا را شکر میکنم که پسر شدم و به زودی خود را برای انجام خدمت سربازی آماده خواهم کرد
تاریخ ایرانی با انتشار عکسی از بریده روزنامه اطلاعات تاریخ ۲۴ شهریور ۱۳۳۲ روایت ماجرا را از این روزنامه نقل کرده است. روزنامه اطلاعات نوشته بود: دو روز قبل یک دختر شانزده ساله به نام فریده نجفی با مادر خود به بیمارستان پهلوی مراجعه کرد. مادر فریده به پزشکان بیمارستان اظهار داشت که دخترم فریده مدتی است احساس میکند که مرد شده است و به همین جهت او را برای معاینه و معالجه از شبستر به تهران آوردهام. به دستور پزشکان فریده در بیمارستان بستری شد و دیروز برادرش به اتفاق یک آرایشگر نزد او آمد و گیسوان او را تراشید و اینک فریده شکل پسر بچه شانزده سالهای درآمده است .
امروز خبرنگار ما در بیمارستان با فریده که اینک به نام فرهاد خوانده میشود ملاقات کرد. فریده جریان زندگی خود را چنین تعریف کرد: من دو خواهر و دو برادر دارم. در دبستان دخترانه شبستر مشغول تحصیل شدم، در خلال سالهای تحصیلی مرتب با مادرم نزاع داشتم زیرا من علاقمند بودم که با پسرها بازی کنم ولی مادرم مرا دعوا میکرد و میگفت برای یک دختر خوب نیست که با پسرها بازی کند .
اولین احساس
این جریان سالها ادامه داشت تا اینکه من به سن رشد رسیدم ولی برخلاف سایر دخترها کوچکترین تغییری که باید در یک دختر به وجود آید در من پیدا نشد و این موضوع بیشتر باعث ناراحتی من بود ولی جرات نمیکردم از این جریان با کسی صحبت کنم تا اینکه دو سال قبل احساس کردم که به معاشرت و نشست و برخاست با دخترهای همکلاس خود بیش از پسرها راغب میباشم .
موضوع را به مادرم گفتم
مادرم که خیال میکرد من دختر هستم به چشم یک دختر به من نگاه میکرد. گوشهایم را سوراخ کرده بود و همیشه به من میگفت گوشواره گوشت کن. بالاخره دو ماه قبل ناگهان تغییر دیگری در من پیدا شد که مادرم را متوجه ساخت که ممکن است من دختر نباشم. این موضوع تغییر صدای من بود که شبیه یک پسربچه شانزده ساله بود نه یک دختر شانزده ساله .
چون مادرم نسبت به پسر بودن یا دختر بودن من مظنون شد من نیز آنچه در ضمیر داشتم برای او تعریف کردم و بالاخره به اتفاق مادرم جهت معاینه و معالجه به تهران آمدیم .
میخواهم سرباز شوم
هم اکنون فرهاد خان یا فریده خانم سابق در انتظار عمل جراحی است که قرار است هفته آینده صورت گیرد. فرهاد در خاتمه گفت خدا را شکر میکنم که پسر شدم و به زودی خود را برای انجام خدمت سربازی آماده خواهم کرد
خوش بحالت که تونستی حرفتو به کرسی بنشونی بام دعا کنید
این فرهادخان همشهری من است واوراازبجگی میشناسم .اوبعدازتغییرجنسیت درتهران اقامت گزیده وبه شغل فروش لباس بچه گانه اشتغال دارد.سالهاست ازدواج نموده ولی دارای فرزندنمی باشد.اگررسانه هابخوهندبااومصاحبه نمایندمیتوانندنشانی مغازه اش راازطریق مسجدنورشبستریهابدست اورند.
من هم در حدود 20 سال پیش همین طور ماجرایی را در شهرمون شنیدم . که دختری به اسم مرجان تغییر جنسیت داد و ..... الآن هم دوتا بچه داره و خیلی وقتها میبینمش هرکی ایشون رو میبینه میگه آقا مرجان .... که به نظر من صحیح نیست و جامعه باید این مسائل را درک کنه . وبهمه که همونطوری که یک انسانی ممکنه مادرزاد کور به دنیا بیاد مواردی هم هست که بچه ای تراجنسیتی باشه ........
"من علاقمند بودم که با پسرها بازی کنم ..." فکر کنم دختر بوده ها! بازم اشتباه پزشکی !!!
http://www.askdin.com/thread16609-22.html#post321556
فتوای امام خمینی(ره) در مورد تغییر جنسیت خانم ملک آرا که بطور رسمی توسط مؤسسه تنظیم و نشر امام خمینی(ره) تأیید و منتشر شده است محتوای آن با آنچه در سایت شما آمده تفاوت اساسی دارد طبق فتوای اصلی منتشر شده توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) ، موضوع فتوای تغییرجنسیت مریم پورملک آرا، فقط مربوط به افراد خنثی(هرمافرودیت دوجنسی) است نه ترانسکشوال طبق قانون مصوب مجلس شورای اسلامی در مورد آثار امام خمینی (ره) تنها مطالبی معتبر و قابل انتشار است که توسط مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی(ره) اعتبار آن رسماً تأیید شود لینک این فتوای اصلی مورد تأیید مؤسسه تنظیم آثار امام خمینی(ره) درباره تغییرجنسیت مریم پور ملک آرا اینجا
http://www.askdin.com/thread16609-22.html#post321556