گوناگون

گفنمان کارآمد و فرصت های رویاروی ایران و امریکا

پارسینه: گفتمان اعتدالگرا و طبعا عدالت طلب، اینک گفتمان های ستیزه جو در امریکا و اسرائیل و برخی کشورهای منطقه را دچار انفعال و آشفتگی کرده است ...

گفتمان اعتدالگرا و طبعا عدالت طلب، اینک گفتمان های ستیزه جو در امریکا و اسرائیل و برخی کشورهای منطقه را دچار انفعال و آشفتگی کرده است و با کسب اعتماد ملی حداکثری در داخل، محبوبیت و اعتبار حداکثری را مجددا در خارج موجب شده است، بدون آن که ایران را از مواضع و اصول و منافع ملی و دینی خود دور سازد.

به رغم همه ملاحظاتی که نسبت به سیاست های آقای احمدی نژاد در دوران 8 ساله ریاست جمهوری ایشان وجود داشته و دارد اما حق آن است که باید در ارزیابی ها جانب انصاف را رعایت کنیم تا بتوانیم گذشته را چراغی برای راه حال و آینده قرار دهیم.

جورج بوش رئیس جمهور امریکا زمانی که روی کار آمد با استفاده از فضای ایجاد شده از واقعه مرموز 11 سپتامبر 2001 با موضعی تهاجمی و قلدرمابانه و نشان دادن چنگ و دندان و انجام حملات نظامی گسترده به افغانستان و عراق و اشغال آن ها بدون مجوزهای قانونی یا بین المللی به تهدید و ارعاب جهانیان و عربده کشی های سیاسی و نظامی و امنیتی پرداخت.

در این وضعیت امریکا بدون توجه به مواضع عاقلانه و انعطاف پذیر رئیس جمهور وقت جناب آقای خاتمی و گفتمان فرهنگی و تمدنی دولت ایشان، ایران را در گروه کشورهای محور شر قرار داده و با بی ادبی به ایران چنگ و دندان نشان می داد و مستقیم و غیر مستقیم به حمله نظامی به ایران تهدید کرده یا اشغال افغانستان و عراق را در دو سوی شرقی و غربی ایران مقدمه ای برای از پا در آوردن کشورمان در نظر داشت.

در چنین شرائطی احمدی نژاد زمام امور ریاست جمهوری کشور را عهده دار شد و گفتمانی قدرتمدارانه را در قبال ادبیات و رفتار ستیزه جویانه و قلدرانه جورج بوش اتخاذ کرد که در آن فضا برای بسیاری از ملت ها و حتی دولت ها از جمله برخی دولت های اروپایی که از سیاست های تندخویانه امریکا دلخور بودند، خوشایند بود و در دوره ای به نحوی موجب ارتقاء اعتبار ایران در سطح منطقه ای و بین المللی شد.

این وضعیت تا زمانی که جورج بوش یر سر کار بود ادامه داشت، اما با روی کار آمدن باراک اوباما به عنوان رئیس جمهور و استفاده از گفتمانی کاملا متفاوت و متناقض با جورج بوش شرائط روانی و سیاسی متفاوتی در داخل امریکا و متعاقب آن در سطح بین المللی شکل گرفت که در آن فضا گفتمان قدرتمدارانه و تند احمدی نژاد نه تنها کارآمدی گذشته خود را از دست داد بلکه به اوباما و امریکا کمک کرد تا نوعی اجماع میان هم پیمانان غربی و عربی علیه ایران ایجاد کند. در حالی که بوش به علت همین قلدرمابی نتوانسته بود این کار را انجام دهد.

این وضعیت، گفتمان سیاسی ایران را به جز در برخی شرائط دچار نوعی انفعال یا رکود کرد و نیاز به تغییر گفتمان و اتخاذ گفتمانی جدید و فعال و متناسب با شرائط جدید و با آینده نگری و با حفظ اصول و ارزشها برای تحقق منافع و آرمان های کشور، همچنان بی پاسخ ماند، تا اینکه این گفتمان در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 از سوی مردم انتخاب شد و فصل جدیدی را در عرصه داخلی و خارجی رقم زد.

این گفتمان اعتدالگرا و طبعا عدالت طلب، اینک گفتمان های ستیزه جو در امریکا و اسرائیل و برخی کشورهای منطقه را دچار انفعال و آشفتگی کرده است و با کسب اعتماد ملی حداکثری در داخل، محبوبیت و اعتبار حداکثری را مجددا در خارج موجب شده است، بدون آن که ایران را از مواضع و اصول و منافع ملی و دینی خود دور سازد.

یک پارچگی در درون جبهه دشمنان خارجی سست شده و مواضع ستیزه جویانه بر ضد ایران با بی اقبالی مواجه می شود. نقش برجسته منطقه ای ایران و جایگاه والای جهانی کشورمان و حق ایران در برخورداری از دانش و توان هسته ای مورد تأکید قرار دارد. البته این گفتمان در عرصه ی عمل و آزمون برای عبور از موانع متراکم و شکل گرفته طی سالیان دراز، در آغاز کار است و نباید ثمر بخشی فوری و جادویی را از آن توقع و انتظار داشت. مهم، انتخاب راه صحیح و استقامت در مسیر آن و حمایت جدی و همگانی مردم و نظام از آن است، که این مهم اتفاق افتاده است.

در حال حاضر بدون ساده نگری و ساده اندیشی و ساده سازی مسئله، می توان گفت که گفتمان دیپلماتیک دو کشور ایران و امریکا و دو رئیس جمهور یعنی روحانی و اوباما به هم نزدیک شده است البته هرکدام هدف های متفاوت خاص خود را دارند، شرائط بین المللی و منطقه ای هم این هردو را بگفتگو و هماهنگی با یکدیگر در برخی امور می طلبد و می خواند. از سوی دیگر روحانی فرصتی طلایی برای اوباما به منظور ارتقاء وضعیت داخلی خود و کاستن از فشار تندروها و لابی صهیونیستی است، چنانکه اوباما با رویکردهایی که دارد می تواند تبدیل به فرصتی برای ایران به منظور کاهش فشارهای بیرونی و تحریم ها و کم کردن مشکلات مردم، شود.

در نهایت نه امریکا حامی ایران خواهد شد و نه ایران همپیمان امریکا، امریکا از خوی تسلط طلبی خود دست بر نمی دارد و ایران از ارزش ها و اصول خود، آن چه مهم است حرکت هشیارانه دیپلماتیکی است که بتواند با طبیعت برد برد، تهدیدها را کاسته و فرصت ها را بیفزاید.

منبع: آفتاب/ سیدمرتضی نعمت‌زاده

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار