تهران-واشنگتن: از مبارزهی ایدئولوژیک تا نرمش پراگماتیک
پارسینه: وگرنه، آخر سر، ماجرا به همان میز مذاکره و تلفن و این قضایا ختم میشود، و چه بسا از همانجا هم...»
رسانههای اصلی دنیا تیتر یکشان امروز مشترک بود: «ایران و آمریکا گفتگو کردند.» پس خبر به قدر کافی داغ است و لازم نیست پیاز داغش را زیاد کنیم. آنهایی هم که امروز گوجه پرتاب کردند یا از روحانی «تچکر» کردند، الان رفتهاند خانهشان و فردا صبح میروند سراغ کار و زندگیشان.
ما از کجا شروع کنیم؟
این دو کاریکاتور را که امروز در رسانههای ایران منتشر شدهاند، خوب نگاه کنید: اولی به قلم «پیمان علیشاهی» در خبرگزاری فارس و دومی به قلم «احسان گنجی» در روزنامهی شرق.
این نمونهی ساده اما بیسابقه، تصویری شفاف و صریح از دو منتها الیه طیف فعالان سیاسی در ایران ارائه میدهد. چپ یا راست خواندن سویههای سیاسی در ایران خیلی دقیق نیست، چون چپ و راست سیاست ایران ترکیبی درهم و برهم است از ایدئولوژیهای سیاسی اروپایی و غیره که به شکل ناهمگونی بومی شده است.
با این وجود، کاریکاتور اول در یک سوی طیف، نمایندهی نگاه «بدبین»، و بلکه «زیاده بدبین» به ماجرای ایران و آمریکا است. آدمهای این سر طیف، بر این باورند که ایران و آمریکا هر یک در جزیرههای ایدئولوژیک کاملا دور از هم هستند و مذاکرهی آنها را، تنها در محیطی فضایی-تخیلی میتوان تصور کرد: در جوی آکنده از اخم، جدایی، سردی، و عدم اعتماد. یقهی دیپلمات طرف ایرانی و کلاه عموسام آمریکایی هم قشنگ است. آدمهای این موضع، لابد امروز تخم مرغ پرتاب کردهاند.
اما کاریکاتور دوم در سوی دیگر طیف، نمایندهی نگاه «خوشبین»، و بلکه «زیاده خوشبین» سیاست ایرانی است که به ماوقع بین ایران و آمریکا نظر دارد. ایران و آمریکا در شرایط و وجههای کاملا برابر، پای بر زمین صاف و سخت، به مکالمهای شاد و رنگی مشغولند که صلح و سبزی حاصل آن است. حاملان این نگاه امروز برای تشکر از رئیسجمهور ایران به فرودگاه رفتند.
کوتاه: ایراد هر دو نگاه چیست؟ هر دو موضع، کاملا کاریکاتوری است. تقلیلگرایانه است. درست است که میگویند ایران و آمریکا با هم فیلان کردند، ولی این شخصیتبخشی به هویت سیاسی کشورها فقط برای راحتی کار رسانههاست (به جای اینکه بگویند مقامات سیاسی ایران، مینویسند ایران). وگرنه ماجرا اینقدر ساده و سرراست نیست برادر من! آن همه آدم و جریان و لابی و تنش که در هر کدام از کشورها وجود دارد را که نمیشود پشت یک کاریکاتور پنهان کرد.
یک قدم از ایران به بیرون برداریم.
اسرائیلیها که از همان اول مشخص بود چقدر از این اتفاق عصبانی میشوند. عربها ظاهرا هنوز علنی خودزنی نکردهاند.
حالا انتظار دارید کی بیشتر از همه ناراحت باشد؟ خود خودش: روسیه. تیتر وبسایت فارسی رادیو روسیه را بخوانید: « اولین و آخرین تماس تلفنی رییس جمهور آمریکا و ایران ». به مخاطب اطمینان میدهد که دیگر از این زنگها نمیزنند به همدیگر. چه خبره شلوغش کردید؟
نمونهی دیگر؟ رادیو روسیه: « استقبال سرد از رئیس جمهور در میهن ». مخالفان آمدهاند کفش پرتاب کردهاند و جلوی ماشین نماز خواندهاند و شعار دادهاند. یعنی الکی بزرگش نکنید، والا بخدا خود ایرانیها هم از این قرتیبازیها ناراضی هستند.
این دو نمونه را مقایسه کنید با دو تیتر خبری وبسایت فارسی رادیو ترکیه: یک، « آغاز روندی تاریخی در روابط تهران و واشنگتن » و دو، « بازتاب گفتگوی تاریخی اوباما و روحانی پس از ۳۴ سال در روزنامههای ترکیه ».
اینجا قصدم این نیست که پیشبینی کنم دلار ارزان میشود یا دارو چنان میشود. هنوز خیلی زود است. امیدوارم مردم و «مچکران روحانی» هم امیدواری بیش از حد بر خودشان روا ندارند، هرچقدر که مردم صاف و ساده و باصفا هستند، دنیای سیاست بیپدر و مادر است. اما سفر رئیسجمهور ایران به آمریکا و دو اتفاق بیسابقهی آن، یعنی دیدار ظریف و کری و تلفن اوباما و روحانی، بیشک نقطهی عطفی بود در حرکت تدریجی نظام سیاسی ایران از سرسختی ایدئولوژیک به نرمش پراگماتیک.
باید گفت که این اتفاق بهترین نمونه برای تمرین رئالیسم است. به زبان خودمانی: دنیا، صحنهای پرآشوب از بازیگرانی است که هریک دنبال حداکثر نفع برای خود هستند. ایدئولوژیگرایی فقط در صورتی میتواند در جهت نفع حداکثری موثر باشد که بازیگر ایدئولوژیگرا، در موضع قدرت باشد. وگرنه، آخر سر، ماجرا به همان میز مذاکره و تلفن و چت و این قضایا ختم میشود، و چه بسا خیلی چیزها هم از همانجا آغاز شود. به قول معروف، «همیشه همه چیز از یک تلفن شروع میشه.»
آمریکا با افغانستان و عراق و کرهی شمالی چهطور رفتار کرد؟ ایدئولوژی حقوقبشر و دموکراسی را انداخت جلو، چون خودش را در مقابله با اینها در موضع قدرت میدانست. اما دیالوگش با روسیه و چین چهطور است؟ حالا ظاهرا کمکم نخ به دست آمریکاییها آمده است که در مواجهه با ایران هم، ایدئولوژیگرایی جواب نمیدهد. یکی شاید بگوید، ایرانیها هم به همین نتیجه رسیدهاند.
نمونههایی که بالاتر از رسانهها نقل کردم نگاه کنید. تعارف که نداریم، روسیه کاسب بزرگ تحریم ایران و قطع رابطهی ایران و آمریکا بوده و هست. طبیعی است که چنگ به صورتشان بکشند. برعکس، ترکیه، به دنبال خاورمیانهای با ثبات است که در آن، از یک سو دستی در دست ایران داشته باشد و از سوی دیگر، پایی در اتحادیهی اروپا. اینجا شما نقشی از ایدئولوژی میبینید؟ منفعت است و بس.
پراگماتیسم یعنی حتی در یک نظام ایدئولوژیک، نه «شیطان بزرگ» دانستن آمریکا به معنای قطع هرگونه رابطه با آن است، و نه برقراری رابطه با آن مساوی نفی «شیطنت» آمریکا. این تحول و بلکه تکامل هوشمندانه نگاه سیاسی، قطعا در تاریخ جمهوری اسلامی ایران جریان داشته است. مسئله این است که گویی باور آن برای بخشهایی از جامعه، دشوار به نظر میرسد.
رهبر انقلاب اسلامی ایران در خرداد ماه سال 1381 گفتهاند:
«كسانی كه دم از مذاكرهی با امريكا ميزنند، يا از الفبای سياست چيزی نمیدانند، يا الفبای غيرت را بلد نيستند؛ يكی از اين دو تاست. در حالی كه دشمن اينطور اخم میكند، اينطور متكبرانه حرف میزند، اينطور به ملت ايران اهانت میكند، تصريح هم مینمايد كه میخواهد عليه اين نظام و اين كشور و منافع آن اقدام كند، عدهای در اينجا ذليلانه و زبونانه میگويند: چه كار كنيم؛ برويم، نرويم، نزديك شويم، با آنها صحبت كنيم، در خواست كنيم، خواهش كنيم؟! اين اهانت به غيرت و عزّت مردم ايران است؛ اين نشانهی بیغيرتی است؛ اين سياستمداری نيست. سعی میكنند رنگ و لعابی از فهم سياسی به كار خود بدهند؛ نه، اين درست ضد فهم سياسی است.»
این سخنان را مقایسه کنید با فرمایش ایشان در فروردین 1392 که ضمن حفظ موضع «عدم خوشبینی»، اعلام کردند که با مذاکرهی مستقیم با آمریکا مخالفتی ندارند.
چنانچه مانع گفتگو، مذاکره، و یا رابطه در گذشته، «لحن متکبرانه و خطاب اهانتآمیز» طرف آمریکایی بوده است، حال که باراک اوباما ادبیات را عوض کرده و لااقل در ظاهر، ایران را به عنوان دولتی مستقل و مستقر (sovereign) طرف صحبت قرار داده، سیگنال مثبت هم از این طرف ارسال شده و اذن مذاکره وارد آمده است.
حالا موافقان و مخالفان روحانی چه کار کنند بهتر است؟
از یک طرف، ذوقزدگی و امیدواری بیش از حد، انعطاف و ابتکار عمل را از دست دولت میگیرد: حسن روحانی مجبور است نگران حال و هوای این مردم چشمانتظار باشد و از آن طرف آمریکاییها را هم به طمع میاندازد. اینطور نشود که اگر در کوتاه مدت اتفاق خاصی نیفتاد، یا بلکه اوضاع بدتر شد، مردم بریزند در خیابان و چنین و چنان کنند.
مخالفان حسن روحانی هم، قشنگتر این است که اعتراض خود را در چارچوب روشهایی متناسب با قرن 21 ابراز بدارند. برادر و خواهر من! کی گفته که هرچه اکثریت بگوید، حق است و درست است؟ اصلا کی گفته رابطه با آمریکا حتما مشکلات ایران را حل میکند؟ ولی قاعدهی دموکراسی، دولت منتخب را وا میدارد که نظر اکثریت را تابع باشد؛ خوب یا بد، غلط یا درست. این هجده میلیون، سیستم را اینطور پسندیدهاند. پیگیری منفعت ملی را از رئیسجمهورشان، بدون لفافه ایدئولوژیک خواستار هستند. هواداران محترم ایدئولوژیگرایی، رأیشان کمتر بود، فلذا بایستی چهار سال دیگر صبر کنند و شانس خود را در انتخابات بعدی بسنجند. به قول معروف، «واقعبینی قشنگه، همزبونی قشنگه».
آخرش اینکه: بعضی کارها یک دفعه میشود. بعضی اتفاقها یکبار میافتد. دیگر قابل برگشت نیست. ممکن است بعدا دیگر تکرار نشود، یا حتی کاملا بیاثر و عقیم شود، ولی شده است.
چه بسا همین فردا یکهو دوباره فحش بکشند به سر و پای همدیگر. ده تا تحریم جدید مثلا. دلار دونهای ده هزار تومن. ولی لحظهای که باراک انگشتش را روی شمارههای تلفن گذاشت و حسن گوشی را برداشت، یعنی گوشی به دست هر دو نفر آمد، برگی نو در دفتر سیاست ایران ورق خورد. خوب یا بدش، زشت و زیبایش، سطحی یا عمیقش، باشد به قضاوت شما. ولی کی میتواند بگوید که دیروز سیاست ایران-آمریکا مثل امروزش است؟
کاریکاتورش عالیه عالی
بسیار عالی بود جناب سردبیر...
خوب نوشتی ... چیزی برای نظر دادن نگذاشتی
جناب آقای سردبیر
با سلام و تشکر از مقاله مناسبتان
اگرچه تماماً با آن موافق نیستم اما نکات بسیار مثبتی در آن بود، اما نکته ای که به من مربوط می شود این است که هر دو کاریکاتور را اشتباه درک کرده اید و فقط به دلیل چاپ شدن در شرق یا فاری برای آنها معنی انتخاب کردین !
کاریکاتور من به معنی دوری ایدوئولوژیک ایران و آمریکا ( به فاصله دو سیاره ) است و کاریکاتور هنرمند عزیز که در شرق چاپ شده به معنی ترکیب شدن نظر ایران آمریکا و بوجود آمدن نظری جدید و بینابین است !!
بیشتر دقت کنید، موفق باشید.
آمریکا مثل یک سگ هار سال ها است گاز می گیرد ما به هر راه درست و منطقی و غیر از آن وارد شدیم با می بینیم غرب همان شیطان بزرگی است که مرحوم آیت ا..خمینی گفت آمریکا فضای اینترنت و هنر و سیاست را مسموم کرده ما
فکر کردیم مشکل احمدی نژاد است مشکل آخوند و روحانی است اما مشکل ما ایرانی ها هستیم ما ملت ایران که می خواهیم خودمان باشیم غرب هم چنان بی شرمانه اخبار نادرست را در مورد ایران انتشار می دهند با افکار جهان بازی می کنند ایران و ایرانی را بد جلوه می دهند من کاریکاتوریست گل آقا از کانادا همه هنرمندان .شاعران و نویسنده گان
ایرانی را برای تولید آثار هنری برعلیه غرب تشویق می کنم آمریکا مدت هاست از قدرت و نفوذ خود در فضای اینترنتی و جهانی در جهت سرکوب افکار آزاد بشری مشغول می باشد شرم آور است فیلتر و سانسور افرادی که در جستجوی حقیقت هستند ایران سرزمین مادری ما است ما توهین به ایران و ایرانی ها را تحمل نمی کنیم