صداوسیما؛ مسلخ مجریان نوآور...!
پارسینه: بهترین مجری در تلویزیون کسی است که معروف نباشد! این در سازمان صداو سیما دیگر به عنوان یک اصل خدشه ناپذیر درآمده است.
صرف نظر از یکی - دو نمونه شاخص( فردوسی پور یکی از این نمونه هاست) تقریبا هر مجری برنامه های مختلف تلویزیون به محض کسب محبوبیت خارج از چارچوب های تعریف شده و مورد تایید مدیران این سازمان، ناگاه به خندق بلا می افتد و در بهترین شکلش منتظر می ماند تا آیا بار دیگر بتواند از محاق بی توجهی مدیران بیرون بیاید و در کاری که تبحر و تخصص دارد مشغول به کار شود.
شاید حضور چند دهه برخی از مجریان تلویزیونی به عنوان نقیض این رویه سازمان مورد استناد قرار گیرد اما واقعیت امر این است که بیشتر دلایل حضور چنین مجریانی که تصور می کنند محبوب هستند، گرایش آنها در اجرای برنامه ها به نوعی لودگی و بی مزگی بی خطری ست که اگر نگوییم خوشایند مدیران سازمان است حداقل برای شان خطر و تهدیدی محسوب نمی شود.
همین نقیصه است که اجازه نمی دهد یک مجری و گزارشگر از دایره تعریف نشده و حصار نامریی تلویزیون پا فراتر بگذارد و چارچوب های رایج - و صد البته کهنه شده -اجرا در تلویزیون را بشکند و به فکر نوآوری باشد...
سایت تابناک در گزارشی به سراغ آسیب شناسی این موضوع رفته و ضمن بررسی تطبیقی میان مجریان تلویزیونی، اجرای آنها را با مجری معروف شبکه سی ان ان یعنی کریستین امانپور مقایسه نموده است.
منبع:بانی فیلم
***
یکی از ظرفیتهای افزایش قدرت رسانهای، سرمایه انسانی رسانههای کنونی است که غولهای رسانه های جهان برای حفظ این ظرفیت و جذب این ظرفیت موجود در دیگر رسانهها، هزینه های کلانی را متحمل میشوند اما آیا اساساً چنین ظرفیتی در رسانههای داخلی پرورش داده شده و مورد بهره برداری قرار می گیرد و مجموعاً اعتقادی در سطح رسانه ملی به عنوان مهم ترین و اثرگذارترین رسانه داخلی وجود دارد؟
به گزارش «تابناک»، یکی از سه عامل کلیدی تولید که در تمامی نهادها از جمله نهادهای خبری به عنوان یک عامل بسیار اثرگذار در سطح کیفی و کمی تولید قابل ارزیابی است، سرمایه انسانی است. این سرمایه لزوماً با یک رزومه خاص به دست نمی آید و به واقع تجربه عملی و کارآمد یک نیروی انسانی در بسیاری از اوقات به ویژه در حوزه رسانه، با هیچ دانش آکادمیکی قابل قیاس نیست و از این حیث تجربه و سرشناسی برای مخاطب عام و خاص یکی از ویژگیهای برجسته نیروی انسانی کارآمد در حوزههای مختلف علی الخصوص حوزه خبر است که عموماً در یک واژه تخلیص میشود: «اعتبار».
با این اوصاف نیروی انسانی که از ظرفیت یک مجموعه و مشخصاً یک مجموعه رسانهای به عنوان بستر کسب این «اعتبار» بهره برده، بخشی از سرمایه حاصله توسط آن رسانه محسوب میشود که هرچه بر اعتبار این نیروی انسانی افزوده شود و نزد مخاطب عام و خاص دارای ظرفیت توجه ویژهای باشد، در واقع اعتبار رسانه افزایش می یابد و به تبع آن کمیت و کیفیت مخاطبان یک مجموعه رسانه ای رو به فزونی میگذارد؛ رویکردی که شاید در کشورمان به قدر کفایت مورد توجه قرار نمی گیرد و سبقه دارای کیفیت در حوزه رسانه، کمترین درجه از اهمیت را در جذب یا حفظ یک تیم رسانهای ایفا میکند.
کمترین توجه به سرمایه انسانی در داخل کشور نیز متوجه رسانه ملی است و سازمان صداوسیما بدون شک بیش از هر رسانه دیگری بسترساز معرفی چهره های مختلف به ویژه در قالب مجری بوده و این مجریان را یک به یک از صحنه خارج کرده و به همین دلیل مجریان تلویزیون بیش از یک سطح که شاید آن را «آستانه حذف» بتوان خواند، رشد نکردهاند و به محض رسیدن به یک سطح مشخص از مقبولیت و محبوبیت از روی آنتن جارو شده اند. به عبارت ساده تر، دقیقاً وقتی مجری به برنامه وزن میدهد و این ظرفیت را مییابد که اسمش به خودیِ خود توان جذب مخاطب را داشته باشد و به تجربه و پختگی لازم رسیده، مجری حذف میشود.
چرا در تلویزیون ملی ایران، کریستین امان پور نداریم؟!
البته استثناهایی نظیر مرتضی حیدری یا بهرام شفیع و عادل فردوسی پور وجود دارند که ثباتشان محل نقد بوده اما قریب به اتفاق مجریان تلویزیون نتوانسته اند روی آنتن تلویزیون دوام بیاورند و متاسفانه دلیل مشخصی نیز برای حذف آنها وجود ندارد. این اتفاق باعث شده، صداوسیما به چهره های تازهای میدان دهد که اکثر آنها نتوانسته اند حداقل انتظار مخاطب را تامین نمایند و اگر به این موفقیت رسیدند، کم کم به «آستانه حذف» نزدیک شوند و به سابقون بپیوندند!
علی درستکار، محمدرضا شهیدی فرد، محمد صالح اعلا، جواد یحیوی، حمید باباوند، ساعد هدایتی، سهیل باقری، سهیل محمودی، فرزاد حسنی، رضا رشیدپور، آزاده نامداری و یک لیست بلندبالا از مجریان، سرمایه انسانی بودند که در دو دهه گذشته در رسانه ملی مخاطبان وسیعی یافتند و این ظرفیت به وجود آمده به شکل عجیبی نادیده انگاشته شد و این چهره ها حذف شدند؛ چهره هایی که اجراهایشان برای مخاطب جذاب بود و چه در مقام مجری و چه در مقام تهیه کننده یا کارگردان، حضور موثری داشتند اما از غیبت برخی شان در رسانه ملی چندین سال میگذرد و مدیران نیز لزومی برای پاسخگویی پیرامون علل وقوع این غیبت نیافته اند.
این اتفاق یکی از محکم ترین ضربه هایی است که مداوم به تلویزیون ملی ایران وارد آمده و می آید و هیچ گاه کارشناسان این نهاد عریض و طویل ننشسته اند تا محاسبه کنند اگر قرار باشد هزینه وارده از چنین تصمیماتی سنجیده شود، عدد چند میلیاردی خواهد شد و این اتفاق غیرمرسوم که در رسانه ملی کاملاً مرسوم شده، چه عوارضی در پی دارد و چه لطماتی را متوجه رسانه بی رقیب کشور نموده و همین عدم سنجش هزینه تصمیمات مدیریتی در این نهاد، باعث شده این تصمیمات متوقف نشود.
اگر قرار باشد بر مبنای بهبود تطبیقی یا همان «Benchmarking» در این زمینه عمل کرد، سی ان ان به عنوان یکی از ده رسانه پرمخاطب جهان، شاید یک الگوی مشخص باشد که با حفظ و برجسته سازی مجریانش و حتی هزینه های کلان در این حوزه، این ظرفیت را به طور ویژه مورد توجه قرار داده و بهره برداری اش را نیز نموده است. کریستین امان پور مجری و گزارشگر ارشد این شبکه با حمایت مدیران سی ان ان موفق به تهیه گزارش های بی نظیر در دشوارترین شرایط نظیر موقعیت های جنگی از جمله جنگ بالکان و یا گفت و گو با رهبران روئسای جمهور مختلف جهان از جمله دو رئیس جمهور پیشین و رئیس جمهور کنونی ایران شد.
این مجری ایرانی-انگلیسی که بابت همین گزارشهایش شبکه سی ان ان بارها متحمل هزینه های کلانی شده تا از رقبا در انجام مصاحبه پیشی بگیرد، ده ها جایزه روزنامه نگاری و تلویزیونی از جمله دو جایزه امی دریافت کرده و آنچنان شاخص شده که بخشی از زمان هر روز سی ان ان به تبلیغ زمان برنامه او بگذرد و اسپانسرهای بزرگی صرفاً حامی مالی برنامه هایی شوند که امان پور به اجرایش می پردازد و البته نظیر امان پور در این شبکه بسیارند که ظرفیت این مجموعه هستند و فرید زکریا شاید نام آشناترین آنها برای ایرانیان باشد.
در اینجا هدف مشخصاً اشاره سطح توانمندی یک مجری نیست، بلکه هدف ظرفیت و توانمندی مدیریت است که یک شبکه تلویزیونی از آن برخوردار است و منجر به آن شده تا مجریانش در حد چهره های اثرگذار بین المللی رشد پیدا کنند و پس از این رشد نیز، به عنوان یک سرمایه حفظ شده اند. آیا این ظرفیت در مجریان داخلی وجود نداشت که به سطح از مقبولیت برسند که نامشان به خودیِ خود، مخاطب را جذب تلویزیون کند؟ اندکی به آنچه از دست رفته بیاندیشیم و دریابیم که آیا نمی توان این فرصت ها را از هم اکنون جدی گرفت و ضرر را از نقطه ای متوقف ساخت؟
به خصوص نامداری که کلی بخاطر اجراهای حرفه ای اش ما رامی خنداند.
مجریاشون که اماتورن جلو دوربین وهزاران بیننده میگه یه مرد پیامک داده بهم می گه جیگر!! مجری انقدر نفهم و بی حیا که نمی فهمه چی داره میگه به چه دردی میخوره؟ معلومه اون از تبلیغات الکیشون اینم از مجریای اماتورشون که به حقوق بیننده ها تعرض می کنند معلومه مردم حق دارن تماشا نکنند!
من جز مرتضی حیدری کسی رو نمی شناسم به عنوان واقعا حرفه ای بسیار مودب و بسیار باسواد و بسیار مدیریت قوی در اجرا در تمام ابعاد
اما سی ان ان اجرای امانپور ندیدم اما اقای زکریا من واقعا موندم یک مشت دروغ و تحریف تحویل دادن چه چیزی رو از توانایی این مجری ثابت میکنه کلا اون وری ها عادتشونه برای این که یارو هر ببخشید زری میزنه بره تو ته ته مغز ببیننده و دیگه نشه بیاریش بیرون ، مدام طرف رو میکنن تو بوق و کرنا نه مجری فقط زکریا هی تبلیغ میکنن که طرف رو اون جور که دوس دارن به مخاطب بقبولانن!
فردوسی پور راستی. بدون هیچ حب و بغضی خواهش میکنم ایشون جز جنجال هنر دیگه ای هم داره یک سری از این فجایع اخلاقی رو مستقیما تاثیرات برنامه ایشون میدونم
ممنون از خبر جالبتون