گلایه های وبلاگ یک سردفتر بابلی از ثبت آنی
به گزارش پارسینه وحید رضا مهدوی وبلاگ نویس وبلاگ دفتر 17 بابل در وبلاگ شخصی خود نوشته است:
.برآن بودم تا بنا به دلایلی ، دیگر پستی نگذارم اما، ما درچه خیال و فلک کج مدار در چه خیال ! ثبت آنی اسناد ، کابوسی شده برای ما ، آیا هر کسی می تواند با صدور دستوری ایجاد تکلیف کند ؟ اگر تکلیف ، مستلزم هزینه ای باشد ، هزینه اش با کیست ؟ اگر تکلیف را استلزام ضرر باشد ، چه کسی از عهده ضرر ، بر خواهد آمد؟ اگر تکلیف مخالف قانون باشد ، تکلیف چیست ؟ اگردر اجرای تکلیف سب و لعنی به ما شود ، آیا ما بری از آنها هستیم ؟ اگر فردا روزی، کسی میل فرماید که سردفتران باید لباس فلان فرم بپوشند و خودکار بهمان رنگ استفاده نمایند و یا پای پیاده بروند و بیایند و یا با فلان زبان تکلم کنند ویا اصلا" در محل کار خود، حرف نزنند! و .... باید طریقه مرضیه ، سمعا" و طاعتا"را در پیش گرفت ؟ آقایان روزی خود و خانواده محترمشان را از محل وجوهی که در فیش حقوقیشان از خزانه عمومی تاٌمین می شود ، می برند . اگر اینترنت قطع باشد ، اگر وی پی ان وصل نشود ، اگر سخت افزار خراب شود ، اگر سرور راه ندهد ، اگر سرور خطا بگیرد ، و اگر .........چه کسی به بنده دیناری کرم می کند تا : رایانه بخرم ، چاپگر ابتیاع
نمایم ، اینترنت پرسرعت بخرم ، حقوق و مزایای کارگر بدهم ، مال الاجاره بدهم ، حق بیمه کارکنان بدهم، هزینه مصارف آب ، برق ، تلفن و گاز بدهم ،لوازم التحریر بخرم ، و...... تازه هزینه خانواده بماند ......آری، خرج که از کیسه مهمان بود حاتم طایی شدن آسان بود . آقایان جایشان گرم و نرم بادا ، اگر برای تنظیم و ثبت یک سند حتی ده ساعت کسانی معطل شوند ککشان نخواهد گزید ! عجب اینکه دوستان شبانه سند می نویسند و ایام تعطیل چراغ دفترشان روشن است ! حیاط خلوت برچیده شد! اما آشپزخانه و هال و سرویس بهداشتی و .... مفتوح گردید . علت چیست که ، هرفرمانی را صادر می فرمایند؟! آیا واقعآ" سردفتران از منظر حقوق اداری ، کارمندان اداره ثبت هستند ؟! به چه دلیل ، بدون مهیا بودن شرایط < به معنای واقعی کلمه > ، فرمان صادر می شود ؟ آیا فرمان فرمایان خود را پاسخگو می بینند ؟ آیا شجاعت به اعتراف اشتباه دارند ؟ آیا در مقابل خدا و خلق خدا، خود را مسؤل می دانند ؟ دیگر کتابت از میان رفت ، کاتبی ، مضمحل شد ، دیگرکریمه < ن والقلم و ما یسطرون> منتسب به ما نیست ، دیگر آیه شریفه تداین ، و امربه کتابت ، به ما برنمی گردد ، دیگر احتیاج نیست تا
حقوقدان باشی بلکه اگر از رایانه سر در بیاوری، شدی سردفتر . دیگر طرفین معامله عملا" انشاء نمی کنند ، بلکه فقط املاء معاملات است، آنهم توسط کارمند دفترخانه. دیگر هر قدر بد خط باشی اصلا" ایرادی ندارد، چون چاپگرت عوضت خوش خط است ، در فردایی دیگر سراغ حق التحریر می روند ، چرا ؟ چون ، چگونه برای چیزی که تحریر نمی کنید ، حقی می طلبید . اساسا" این منصب را مدتهاست که کم رنگ و کم رمق ساخته اند . شأن آن نیست تا ،داد خواست ثبت کند یا محاسبه مالیات نماید یا .......من آنچه شرط بلاغ بود با تو گفتم ، تو خواه پند گیر ، خواه ملال . البته باید اذعان داشت که موجبات بسیاری از این ناروایی هایی که بر ما روا داشته اند را، همکارنمایانی فراهم کرده و می کنند .و باز البته متشرعان نیک می دانند که به گناه دیگران، بی گناهان را نباید مجازات نمود . در خاتمه امیدوارم تا مسؤلین محترم با سعه صدربه این گلایه ها نگریسته ،و تمام هم خود را در حل این معضل ورفع این تحمیل شاق و تکلیف ما لایطاق ، قرار دهند و اگرمسؤلی با خواندن این مطالب رنجشی در خود، از اینجانب احساس کرد، بداند که بدرد مسؤلیتی که به او محول شده نمی خورد و لاغیر . والعاقبة للمتقین
مرحبا لناصرنا
دیگه حق الناس کردن برای کسی مهم نیست. چطور مسولان میخواهند پاسخ اینهمه حق الناس را بدهند؟کاری به تخلفات یا زیاده خواهی معدودی دفترخونه ندارم اما مسولان خودشانا به خواب زده اند که بر اثر راه اندازی این طرح، تعداد کثیری از دفترخانه ها دارند زیر چرخ اقتصاد له می شوند و محکوم به اطاعتند!