گوناگون

فیلم دربند تلخ و تاثیرگذار

پارسینه: فیلم سینمایی «دربند» که بتازگی در سینماهای کشور به اکران درآمده، پنجمین فیلم پرویز شهبازی است

فیلم سینمایی «دربند» که بتازگی در سینماهای کشور به اکران درآمده، پنجمین فیلم پرویز شهبازی پس از آثاری چون «مسافر جنوب»،‌ «نجوا»، «نفس عمیق» و «عیار 14» است؛ نمونه‌ای قابل اعتنا، موثر و متفاوت از سینمای اجتماعی معاصر. شهبازی که حاصل دو دهه حضورش در سینمای ایران تنها پنج فیلم است، با این فیلم، تصویری شفاف و بی‌واسطه از جامعه‌ای ارائه می‌کند که در آن، عزت و اخلاق انسانی به مسلخ کشیده شده شکاف نسل‌ها، اعضای خانواده‌ها را بیش از پیش از هم دور و غریبه ساخته است. فیلم شخصیت چندوجهی آدم‌های جامعه را در مناسبات فردی و اجتماعی‌شان به‌شکلی عریان و بی‌واسطه به نمایش می‌گذارد و از این منظر یک اثر اجتماعی تلخ، اما تاثیرگذار است.

دربند، تصویرگر صادق و راستگویی است، تصویرگری که جدا افتادگی، تنهایی و آسیب‌پذیری انسان‌ها را در جهانی هولناک و خشن ترسیم می‌کند.

شهبازی همواره در آثارش نشان داده علاقه ویژه‌ای به سینمای قصه‌گو دارد و دربند هم از این قاعده مستثنا نیست. فیلم خط روایی پرکشش و جذابی دارد و تا انتها مخاطب را با خود همراه می‌سازد. کارگردان هم با پایبندی به اصول سینمای قصه‌گو از پلان‌های کشدار استفاده نکرده و همین مساله ضرباهنگ تندی به فیلم بخشیده است. از این منظر شهبازی در آخرین فیلمش به اوج پختگی رسیده و قصه ساده فیلمش را بدون هیچ کم و‌ کاست و لکنتی روایت می‌کند و تا انتها این روند را ادامه می‌دهد. جزئیات فنی فیلم نیز همه در خدمت قصه‌اند. دوربین در بیان حس و حال نازنین بهترین رفتار را دارد. برای مثال از حرکت دوربین در راه‌پله‌های دفتر صدور ویزا می‌توان یاد کرد که سرگشتگی و بی‌پناهی مطلق نازنین را به بهترین شکل تصویر می‌کند. اما دربند، شهر را با تمام مختصاتش نمایش می‌دهد و یک قهرمان فوق‌العاده هم دارد؛ دختر دانشجویی که در میانه ناامنی‌ها و بی‌رحمی‌های این جامعه، تلاش می‌کند خودش را حفظ کند، درستکار باشد، روی پای خودش بایستد، بی‌تفاوت نباشد و حتی برای نجات سایر اعضای این جامعه هم تلاش کند و خود را به دردسر بیندازد.

فیلم داستان دختری شهرستانی (نازنین) است که پس از قبولی در رشته پزشکی دانشگاهی در تهران و شرایط پیش آمده مجبور به همخانه شدن با دختری غریبه می‌شود و از همین‌جاست که سیر سقوط تدریجی او آغاز می‌شود، سقوطی که جامعه برایش رقم می‌زند. شخصیت‌های فرعی فیلم هم در همان حد که باید معرفی شوند، معرفی می‌شوند. نه آن​قدر برجسته‌اند که توجه را از سیر اصلی ماجرا منحرف کنند و نه آن​قدر گنگ و مبهم می‌‌مانند که بود و نبودشان یکسان جلوه کند. فیلمساز با درایت کامل، جغرافیایی دقیق از روابط انسانی را پیرامون نازنین ترسیم می‌کند که تمام شخصیت‌هایش در سیر آرام قصه نقش دارند؛ حتی پیرزن همسایه که حضور مهربانش در فضای ناامن و پیچیده ساختمان، تنها نقطه روشن آن جغرافیاست و آن پسر مجنون‌وار که از همان ابتدا با رفتار رازآلودش می‌خواهد نقش کلیدیش را در حل بحران نازنین به ما یادآوری کند.

شهبازی هوشمندانه در بازنمایی شهر از فرم بصری متمایز و غنی‌ استفاده می‌کند. در دل چنین ساختار بیانی و بصری است که هرچند به نظر می‌رسد فیلم داستان نازنین است، اما در دل آن، قصه شهری روایت می‌شود که هر کس در آن تنهایی‌های خودش را دارد. فقط کافی است کمی زاویه دید دوربین عوض شود و به جای قهرمان قصه، شخصیت‌های دیگری را ببینیم که برای فرار از تنهایی دست و پا می‌زنند. البته فیلم می‌توانست با تاکید بر فضای غول‌آسا و مخوف چنین کلانشهری در پشت سر قهرمانش، بر جنبه‌های تهدیدگر و مرگبار آن تاکید بیشتری کند و در پاره‌ای لحظات، کنتراست شدیدتری میان دختری تنها و غریب با خشونت، ازدحام و آشفتگی شهر به وجود آورد. هرچند با یک پایان‌‌ تراژیک، تاثیرگذاری‌ فیلم بیشتر و ماندگار‌تر می‌شد، اما با همین پایان‌بندی هم دربند اثری دیدنی و تاثیرگذار است که تصویر خاص و متفاوتی از شهر با کارکردی دوگانه و نوسانی دائمی میان کیفیت تباهی بخش و ویرانگر و خصلت رهایی‌ساز و تعالی‌دهنده ارائه می‌کند و از دل آن راهی به سوی تنهایی و سرگشتگی کسانی می‌گشاید که در گوشه و کنار شهر گم شده‌ و از یاد رفته‌اند. دربند را باید دوباره و چندباره دید و دیدنش را به همه آنها که در این آشفته‌بازار در پی سینمایی دقیق و اصولی‌اند، توصیه کرد.

عرفان جلالی / گروه رادیو و تلویزیون

منبع: جام جم

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار